2733
2734
عنوان

وابستگی شدید کودکم روانیم کرده کمک

46529 بازدید | 27 پست
سلام من ی دخت 13 ماهه دارم، از دستش جرات دسشویی رفتن هم ندارم، همیشه چسبیده بهمه، ی دقیقه هم از کنارم دور نمیشه، به هیچ کاری نمیذاره برسم. تو رو خدا اگه تجربه دارید راهنماییم کنید.
اوه اوه اوه یادم ننداز دختر منم همینطوری بود نتونستم کاری کنم....بزرگ شد خودش خوب شد.الان9سالشه
همیشه دلیل شادی کسی باش نه شریک شادی او همیشه شریک غم کسی باش نه دلیل غم او


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
بخدا نمیذاره نفس بکشم، به هیچ کاریم نمی رسم. از طرفی شوهرمم چون اغلب وقتش بیرونه نمی دونه که، بعد هی ازم انتظار داره، بهش هم می گم درک نمی کنه تا چه حد ی بچه می تونه وابسته باشه و اذیت کنه
سلام من هم یه پسر 15 ماهه دارم شدیدا بهم وابسته است دستشویی که میرم پشت در تا برگردم گریه میکنم بیرون که میریم تو خیابون فقط باید بغل من باشه ، بغل باباش نمیره و ... اما خدا می دونه من اصلا ناراحت نیستم این دوران گذرا است و اضطراب جدایی بعد 18 ماهگی خوب میشه من همیشه میگم این طفلی چقدر منو دوست داره و چقدر بی گناهه
2738
دخمل منم همین جوره ولی وقتی بغلش می کنم باهاش بازی می کنم یه کوچولو اجازه میده بلند شم البته بازم دنبالم می اد خونه رو امن کن اجازه بده خرابکاری کنه از کابینت ظرف در اره و.... منم هر وقت بخوابه یواشکی می رم دستشویی
خدا یا شکرت که سومین گل زندگیمم سالمه کمک کن تا صالح هم باشه
ببین این اقتضای سن دخرته دختر منم 14 ماهشه همینطوره من یه جا خوندم اوج وابستگی به مادر تو همین سنه تا 18 ماهگی عزیزم بی خیال همه چیر پیش دخترت باش اون بهت نیاز داره
^^وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ^ خدا رو شکر خواهر یا داداش نیکی جونم عیدی سال 96 ماست7
من کارام رو وقتی پسرم خوابه انجا میدم صبحا تا هشت و نیم ، نه میخابه من از 7 پامیشم ناهار درست میکنم و خونه مرتب میکنم بعد بیدار میشه باهم صبحانه میخوریم و بعدش بازی میکنیم و گاهی میریم بیرون جاروبرقی رو دوست داره باهم جارو میکشیم بعد ساعت 1 میخابه تا 4 که ما ناهار میخوریم و استراحت میکنیم . .برنامه ریزی داشته باشی تمومه
سلام مامان نی نی نمکی. من تجربه شو ندارم اما چون پسر خود منم که 2 ماهشه و به خاطر احساسات بیش از حد خودم از الان بهم وابسته شده فکر میکنم اول صبر و بعد هم یه مقدار دل گنده بودن و بی محلی به گریه اش کمک کنه.
" به کوچکی گناه منگر،به عظمت خدایی بنگر که تو در برابرش گناه میکنی."
بیشتر بچه ها تو این سن اینطوری هستن پسر من الان 3 سالو 9 ماهشه و خیلی تغییر کرده اتفاقا خیلی مستقل داره کاراشو نسبت به همسناش انجام میده و خیلی رفتاراش مناسب شده کمی ارامش داشته باش و بهش اطمینان بده همیشه کنارش خواهی ماند دعواش نکن که بترسه و بدتر کنه چون این دوران گذراست و عملکرد شما خیلی خیلی مهمه پسر من فکر میکنم چون شیر خودمو میخورد بخاطر این انقدر وابسته بود حتی مهمون داشتیم بغل باباش نمیرفت و من باید با یه دست آشپزی میکردم و با یه دست بچه بغل نه ناهار میتونستم بخورم و نه شام دستشویی هم میرفتم پشت در بود و همش یه در میکوبید همیشه بغلم بود 19 ماهگی از شیر گرفتمش خیلی بهتر شد اما همچنان وابسته بود کم کم هی بهتر شد الان یه خوبی که داره عاشق منه راه میره بوسم میکنه و میگه تو عشق منی من دلم برات تنگ میشه مامان الان چون باردارم نمیتونم بغلش کنم خدا رو شکر توضیحاتمو قبول کرد و منتظر تولد نینیه و چون استراحت مطلقی هستم با شوهرم میره پارک و دیگه وابسته نیست فقط موقع غذا میگه مامانم بده یا تا مامانم نیاد من نمیخورم خلاصه عزیزم باهاش راه بیا انشاله نتیجه صبرتو میبینی
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز