2737
2739
عنوان

مــادر کـافــی باشــیم

| مشاهده متن کامل بحث + 775247 بازدید | 7348 پست
سلام
با تشکر از آسمانه ، مامان سارا ... و سحر خانم که این همه زحمت می کشند و علمشون رو در اختیار ما می گذارند.
آسمانه عزیز ممنون که پاسخ سوالاتم رو دادی.
نگران نباش خانمی توضیحاتت همه برام قابل درکه .
مبحث فراشناخت خیلی جالب بود . من احساس میکنم نیاز دارم در این مورد بیشتر بدونم ، در این زمینه که چطور خودم رو توانایی هام رو بهتر بشناسم ،میشه منبع مناسبی رو بهم معرفی کنید.

و یک سوال دیگه اینکه من درست متوجه نشدم که از چه سنی می تونیم غلبه ی هوشی کودک مون رو متوجه بشیم ؟؟

و سوال بعدی اینکه ، منبعی رو سراغ دارید که در اون ،بازی ها و آموزش های مناسب برای پرورش این هوشها در کودکان رو ارائه کرده باشه ؟؟
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
سحر جون با توضیحی که در مورد فرایند های جذب و انطباق در شکل گرفتن طرحواره ها ارائه دادی و مطلبی که در مورد الگوی رشد کودک سالم از دیدگاه راجرز خوندم *** ، به نظر میرسه هر چه بیشتر و بیشتر فضای متنوعی برای بچه هامون فراهم کنیم ، کمک میکنیم که بتونن طرحواره های صحیح تر و دقیق تری رو در همین سالهای ابتدایی در مورد خودشون و دنیای پیرامونشون بسازن ، و بعد با در دست داشتن این طرحواره ها می تونن خیلی راحت تر زندگی کنند .

فکر میکنم باید برخی طرحواره ها رو در ذهن خودمون در نظر بگیریم و بعد شرایط لازم رو فراهم کنیم تا اون خودش بتونه به اون برسه نه اینکه ما بخوایم طرحواره رو در ذهنش دیکته کنیم. مثل کاری که ساحل خانم انجام داده بود در مورد اینکه به همراه دخترش لقمه هایی رو برای بچه های پایین شهر برده ، فضایی فراهم کرده که کلی طرحواره رو دخترش می تونه از اونجا دریافت بکنه . ( اگر برداشت هایم در مورد طرحواره ها اشتباه است تصحیح بفرمایید که با عث اشکال در یادگیری دیگران نشوم ،فقط دوست دارم این مباحث از تئوری به عمل وارد بشه )

هر چند خیلی از طرحواره ها هم در اثر کنش و واکنش های کودک با محیطش بطور طبیعی شکل می گیرند . مثل اینکه الان دختر 20 ماهه ی من وقتی تصویر بستنی رو می بینه بدون اینکه ما بهش چیزی بگیم ،اشاره میکنه و میگه " سرده " . چون قبلا ً وقتی بستنی رو دست زده دیده که سرده و با مفهوم سرد و گرم هم طی بازی های مختلف آشنا شده بوده.

***"... بدین سبب راجرز معتقد است که برای رسیدن به سطحی از رشد ، خود فرد می بایست تجربه کند.والدین،معلمان و مراقبان کودک نمی توانند به جای کودک فکر کنند ،یا وارد عمل بشوند و یا به جای او تصمیم بگیرند.بلکه این تنها فقط خود کودک است که می تواند در کوران رشد قرار بگیرد . هر چه تجربه های کودک در این مسیر بیش تر و متنوع تر باشد به همان میزان بهتر می تواند خود و دنیای پیرامون خود را کشف کند. "
منبع :
کتاب الگوی کودک سالم (بر اساس دیدگاه های آلپورت ،فرانکل، فروم،راجرز و مازلو ) تهیه شده در موسسه پژوهشی کودکان دنیا
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خوب خدا رو شکر که در این دو روز آزاد برای حرفای مادارنه ، اینترنت دارم .
پس لطفا ً اگر فرصت دارید من رو راهنمایی بفرمایید.
طنین خانم من الان 20 ماه و نیمه ست. خیلی خیلی کم پیش میاد که خودش به تنهایی مشغول کاری بشه . مگر اینکه پای تلویزیون بنشونمش که البته پای همونم بدرستی نمیشینه و باز میاد پیش من و اصرار میکنه که برم کنارش یا بغلش بکنم . من واقعا ً از اینکه مجبور میشم اون رو پای تلویزیون بگذارم ناراحتم ولی گاهی چاره ی دیگه ای ندارم.کمک حالی ندارم چون مامانم اینا شهر دیگه ای هستن . همسرم بی نهایت همکاری میکنه ولی تایم هایی که اون طنین رو می تونه نگه داره ، من صرف مطالعه ی زبان میکنم و دیگه بیش از این همسرم نمی تونه نگهش داره یعنی نیست . من مجبورم برای انجام کارهای خونه اون رو پای تلویزیون بگذارم. خیلی وقت ها سعی میکنم در کنار خودم سرش رو با وسایل آشپزخونه یا شعر خوندن گرم کنم ولی تا می بینه مشغول کار میشم باز بهونه می گیره که بغلش نکنم یا بهونه ی شیر خوردن می گیره. مدت سرگرم شدنش خیلی کوتاهه .که البته می دونم به خاطر سنشه و طبیعیه .ولی واقعا ً موندم که در چه کاری درسته ؟ البته این رو هم بگم که طنین برای من در الویته و حتی ممکنه 2-3 روزی خونه تمیز نباشه ، ولی خوب واقعا ً نمیشه کاملا ً بی توجه به کارهای خونه شد و این کارها هم تمومی نداره.

این همه وابستگی تا کی ادامه داره یعنی ممکنه بعد از ،از شیر گرفتن کمتر بشه؟؟؟چطور می تونم یادش بدم لحظاتی هم به تنهایی بازی کنه ؟؟
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
اما منصوره جان من غصه مه، درسته که تجاری نبودن این قضیه یه جورایی حسن حساب می شه اما از اونطرف هم پیش خودم می گم "آموزش شناختی" حیفه!

آخه چرا روش های ابزار محور ِ مرسوم این روزها باید این همه تو بوق و کرنا باشن، و رو نگرش خانواده ها موثر باشن اما یه همچین رویکردی با اینهمه محاسن اینطوری مظلوم افتاده ...

می دونی؟ اولش که می خواستم تو این تاپیک توضیحش بدم یه مقدار سختم بود و عذاب وجدان داشتم، اخلاق حرفه ایم قلقلک اومده بود :)

پیش خودم می گفتم خب پژوهشکده شناختی از ما شهریه دریافت کرد برای ما کلاس گذاشت ما رو تو این قضیه توجیه کرد حالا اخلاقی هست که من بیام یهو هرچی رو که طی یک سال آموزش و اجرا یاد گرفتم اینجا بریزم رو دایره؟؟؟

پس فردا ازم شاکی نمی شن که تو به چه مجوزی تمام دانسته های ما رو مفت و مجانی واسه خودت پخش و پلا کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اما بعد رفتم تو نت گشتم، غلبه ی بیش از حد مونته سوری به مهدها، و شیچیدا به افکار مامانا رو دیدم و دیدم هییییییییییییییچ خبری از "آموزش شناختی" محبوب نیست!!!!

درسته رجیو در جایگاه خودش خوب اما توی مبحث آموزش خیلی کمتر از رویکرد شناختی حرف برای گفتن داره
با این حال خیلی بهتر تونسته خودشو تو فضای مجازی جا بندازه، حالا با حرف، همایش، سایت نمی دونم با چی

به نظرم پشتیبانی تبلیغاتی این سیستم خیــــــــــــــــلی ضعیفه،

نمی دونم شاید جامعه ی هدفشون خانواده ها نیست و بیشتر هدفشون تربیت مربی های با تفکر شناختی هست و دارن کار خودشون رو نرم و بی سر و صدا انجام می دن

اما به نظر من گاهی یه مقدار کار تبلیغاتی لازمه، یه مقدار سر و صدا لازمه، یه مقدار اولدورم بولدورم لازمه

خیلی جای تعجبه که وقتی سرچ می کنی هیچی هیچی پیدا نمی کنی، انگار از فضا پاشدی اومدی داری راجع به توهماتت حرف می زنی ...

حتی دریغ از یه اطلاعیه یا فراخوان از طرف خود پژوهشکده که آقاجون پاشید بیاید ثبت نام کنید شهریه بدید یاد بگیرید!

نمی دونم والا! شایدم بوده و من ندیدم ...

باینطوری شد که احساس کردم حیفه،

نمی گم این روش ته روشاست و دیگه رودستش نیومده و اینا ...

باور دارم که خاصیت علم ناپایداری هست و پس فردا روزی ممکنه روش های فوق العاده ای بیاد که تو دلم به این روش بخندم

اما فعلا در شرایط موجود و با اوضاع فعلی این به نظرم به بقیه ارجحیت داره پس تا حد توانم نشرش می دم...

ولی بازم می گم؛ کاش یه نموره تجاری بود :(
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
2731
طاهره ی عزیزم

درمورد سن غلبه ی هوشی، من تجربه ی شخصی خودم رو می گم

"صرفا تجربه م رو"

به نظر من بالای شش سال بهتر می تونه امکان پذیر باشه، به نظرم زیر این سن بهتره که بیشتر به فکر فراهم کردن بستر مناسبی برای بروز تمام هوش ها توی فرزندمون باشیم ...

ببین ما همزمانی که این طرح رو توی کلاس پیش دبستانی اجرا کردیم، دوستان همکار ما هم توی طبقه ی پایین و روی بچه های مهد اجرا کردن، نمی گم نتیجه ی موثری نگرفتن، قطعا انعطاف این روش زیادتر از شیوه های سنتی واحد کاری و ... مرسوم اون روزها بود و نتیجه ی بسیار خوبی رو هم داشت

اما به نظرم بچه های شش ساله تکلیفشون با خودشون مشخص تر از بچه های پایین بود ... و این نه به دلیل تفاوت در اجرا، بلکه به دلیل تفاوت سنی بچه ها بود ...

ما روزهایی که این طرح رو داشتیم اسامی تمام بچه ها رو می نوشتیم جلوشون هوش های اصلی که براش توی کلاس میز می چیدیم رو می نوشتیم و طبق کشش اولیه شون توی تایم اول تیک می زدیم و اولویت ها رو یادداشت می کردیم، مثلا نوآموزی به نام مریم در تاریخ فلان، تایم اول رو به سمت میز فلان رفت، تایم دوم سوم و چهارم رو هم همچنین، یادداشت می کردیم

بعد از حدود 5 جلسه یادداشت کردن و چک کردن هوش ها، هوش برتر اکثر بچه ها دراومد ...

درمورد بازی ها و آموزش های مناسب هوش ها، حقیقتش ما خودمون طراحی می کردیم، یعنی یک پروژه رو در نظر می گرفتیم (فرض کن پروژه ی گیاه) و بر اساس اون طراحی فعالیت می کردیم، جدولی داشتیم که سطرش نام پروژه و ستون های روبروش هوش های چند گانه بود و توی اون ها فعالیت های پیشنهادی برای هر هوش اون پروژه رو می نوشتیم و بعد شور می کردیم و بهترین فعالیت ها رو انتخاب می کردیم و میز می چیدیم...

دیگه مبسوط تر از این نمی شه توضیح داد :))))))
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
برای تقویت هوش زبانی - کلامی

کاری کنید که کودکتان در معرض شنیدن و دیدن واژه های زیادی قرار بگیرد. بازی با لغات، بخش دائمی و لذت بخش تفریح خانواده تان باشد. شما می توانید وقتی کودک تان تازه متولد شده است با صحبت کردن، و آواز خواندن برای او شروع کنید. تصور نکنید چون هنوز نمی تواند حرف بزند حرف شما را نمی فهمد. از نظر او صحبت کردن، برقرار کردن رابطه با شماست و زمانی که حدودا دو ماهه شد، صداهایی را عمدا تولید می کند، که سرانجام به کلمات تبدیل خواهند شد.

بعدا در مرحله ی نوپایی،می توانید او را در مکالمات خانوادگی لذت بخش موقع صرف غذا، شرکت دهید، به این طریق او نه تنها، واژه های جدیدی را به دایره ی لغت هایش اضافه می کند، بلکه همه ی نکات را در ذهنش ثبت می کند.

به یاد داشته باشید که هوش کلامی، یکی از هوش هایی ست که با موفقیت های سنتی در مدرسه، دانشگاه و آموزش عالی، در ارتباط است. یک راه خوب برای شروع، نگاه کردن به کتاب های مصور، همراه با کودکتان است

این کار به سرعت، بخش خوشایندی از زندگانی شما می شود. کم کم به داستان خوانی های هنگام خواب و وقتی کودک بزرگ تر شد به داستان خوانی شخصی تبدیل می شود. با گذشت زمان لزوم تصاویر در کتاب ها کمتر می شود و کودکان با چشم ذهن شان تصاویر را خلق می کنند ...

کودک سالم
نوشته ی تونی بوزان
برگردان یلدا قبادی (روانشناس)
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
خانما به نظر شما چه راههای دیگه ای برای تقویت هوش زبانی - کلامی (دونه دونه می ریم جلو) می تونه وجود داشته باشه ؟؟؟
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
یکی بازی هم وزن ها هم خیلی کمک می کنه به تقویت این هوش و ما یه بازی دیگه هم داریم البته پسر خودم کوچیکه ولی رو ببچه های بالای 4 سال و حتی 3 انجام دادم جواب داده
یه کلمه ای که می دونم برای بچه تازگی داره فرض کنید اکسترنال رو می گم و شروع می کنیم که تو فکر می کنی این کلمه چه معنی داره و همین طور اروم اروم به معنی اش نزدیک می شیم

من معمولا وقت هایی که بچه حوصله اش سر رفته ولی چاره ای جز صبر نیست این کارو می کنم مثلا مطب دکتر پشت ترافیک و ...
آپلود دائمی هر گونه فایل در http://up.sabzdownload.com/
2738
طاهره جان اجازه بده بحث طرحواره بمونه برای بعد.... خوب اینکه فضاهای متنوع داشته باشیم به شکل گیری طرحواره شناختی کمک میکنه ولی طرحواره کلی فرد اغلب در نهایت از مجموعه کلی زندگی فرد یا همون سبک زندگی آدلر یا مجموعه نیازهای راجرز برمیاد.....

در مورد آموزش با کمک دیگران نظرات متفاوته و انسانگرایان مثل راجرز بیشتر بر خود فرد تاکید دارن تا معلم..... در رویکرد شناختی معلم فرایند آموزشی رو تسهیل میکنه.....بهرحال نظرات کمی متفاوته
در مورد سن شناخت هوش کودک دوتا مساله خیلی مهم هست یکی کاربرد زبان که تا قبل از اینکه کودک بتونه به خوبی صحبت کنه خیلی نمیشه در مورد هوش تخمین زد و دوم مرحله رشدی کودک هست.... معمولا شش سالگی سنی هست که کودک ارد مرحله عملیات تفکر عینی شده و این خیلی با هوش های گاردنر نزدیک هست.
بنا به دلایلی از جمله محدودیت اخلاقی در مورد کودکان کم سن نمیتونیم آزمایش هایی رو ترتیب بدیم تا متوجه بشیم چه چیزی در این دوران نقش مهم و اساسی در شکل گیری شخصیت یا سایر توانایی های کودکان داره و بنابراین از روی مشاهده کودکانی که دوران کودکی متفاوتی رو داشتند به استنباط این مطلب می پردازیم.
حالا که بحث هوش و شش سالگی هست جا داره یادی از دکتر حیدرعلی هومن بکنیم که برای غربالگری کودکان بدو ورود به مدرسه خیلی خیلی زحمت کشید....

مصاحبه زیر رو سال گذشته مجله پنجره خلاقیت با ایشون انجام داده
گفت‌وگو با دکتر هومن

نتیجه حداقل شانزده سال کار من
-�تست هوش و استعداد تحصیلی برای ورود به دبستان�. این تست چه اندازه از لحاظ علمی سندیت دارد و حساب شده است؟
این تست نتیجه حداقل شانزده سال کار من در مدارس علوی، رفاه، روشنگر، طلوع، پیام و نیکان است.

من تمام اطلاعات تست‌های ورودی به دبستان برای بچه‌های شش، هشت ساله را جمع کردم و بعد به صورت تست‌های استاندارد درآوردم.

-چه سالی این کار را کردید؟
از بیست و سه سال پیش تا به حال. تقریبا بیست وهفت سال پیش بود که از من دعوت شد و به ایران برگشتم و سه چهار سال بعدش مرحوم علامه از من دعوت کرد که برای این کار به دبستان علوی بروم.

از آن سال، هر سال بدون استثناء از بچه‌های آنجا تست می‌گرفتم تا همین چند سال پیش که مرحوم علامه فوت کرد.




-چگونه تست‌ها را انجام می‌دادید؟
تست‌ها کتبی بود و من مدیر اجرایی این تست‌ها بودم. کسانی که این آزمایش‌ها را انجام می‌دادند همیشه در حدود بیست نفر بودند. آنها بچه‌ها را انفرادی تست می‌کردند و من آن اطلاعات را بررسی می‌کردم.


من آن اطلاعات را هنوز هم دارم و همه اینها را مدام بررسی می‌کردم و تا آخرش آن را برای ایران استاندارد کردم و حالا ضرورت را حس کردم که آنها را اجرا کنم.

-مرحوم علامه شما را از کی می‌شناخت؟
عرض کردم از موقعی که به ایران آمدم. پسرش دانشجوی من بود. یکی او بود و یکی دیگر هم یک دانشجوی دیگر من بود به نام آقای فیاض‌بخش.

همان که پدرش تهیه شد. ایشان و دوستانش خیلی اصرار و خواهش کردند تا مرا بردند که این تست‌ها را انجام بدهم.


وقتی این تست‌ها را انجام می‌دادید، چند سال بعد چک می‌کردید که ببینید آیا درست بود یا نه؟
ما هر تستی را که اجرا می‌کردیم، تحلیلی‌ترش می‌کردیم. یک برنامه داشتم که از آمریکا آورده بودم و همه نتایج تست‌ها را به کمک آنها تجزیه و تحلیل می‌کردم.

بعضی از آیتم‌ها را که تشخیص می‌دادم خوب نیست، کنار می‌گذاشتم و براساس آیتم‌هایی که احساس می‌کردم درست‌تر هستند کار را ادامه می‌دادم.

آیتم‌هایی را انتخاب می‌کردم که می‌دانستم افراد قوی را از افراد ضعیف جدا می‌کند.

من به یک چیزی اعتقاد داشتم و دارم و آن اینکه این تست مخصوصاً وقتی روی کودکان اجرا می‌شود، معمولاً پدر و مادرها با آنها می‌آیند.

وقتی که این بچه‌ها از پیش تست کننده بیرون می‌آیند، پدر و مادرها از بچه می‌پرسند، سوالها چه بودو سوال‌ها را می‌فهمند بنابراین من به این نتیجه رسیده بودم که تا پنج سال دیگر آن تست را اجرا نکنم. سال بعد یک تست دیگر را اجرا می‌کردم.

بنابراین در حدود سی و شش، هفت تست دارم که همه آنها از بوته آزمایش در آمده‌اند.

تست‌هایم حرف ندارند

-شیوه طراحی این تست‌ها چگونه است؟ آیا یک سری سوالات و منطق‌های Baseوجود دارد که این سوالات را براساس آنها طراحی می‌کنید؟
اگر Baseوجود نداشته باشد که دارد، نمره‌های به دست آمده را تفکیک و تحلیل می‌کنیم و آنها را به ترتیب می‌نویسیم. اگر هزار نفر شرکت‌کننده باشند، دویست نفر را بالا در نظر می‌گیریم و دویست نفر را پایین، و در نظر می‌گیریم که بالایی‌ها نسبت به پایینی‌ها قوی هستند و پایینی‌ها نسبت به بالایی‌ها ضعیف هستند.

سوالاتی را انتخاب می‌کنیم که بالایی‌ها را از پایینی‌ها کاملاً تفکیک کند. این برای موقعی است که Baseنداشته باشیم اما روش‌های دیگری هم داریم.

البته این مشکلات مربوط به اوایل کار ما در ایران بود. ما تست‌ها و مسیر تحصیلی این بچه‌ها را در طی دوران تحصیل‌شان هم تحلیل می‌کردیم.

نمره‌هایی را که در سال‌های دوم و سوم و چهارم و پنجم می‌گرفتند را با نمره‌های سال‌های اول‌شان مقایسه می‌کردیم و تحلیل می‌کردیم تا ببینیم که آیا تست ما درست هست واعتبار دارد یا نه؟

برای این است که می‌گویم این تست‌ها از بوته آزمایش درآمده است و از لحاظ تکنیک روان‌سنجی حرف ندارد.


-الان یادتان هست اولین تستی که در مدرسه علوی اجرا کردید، چه سوال‌هایی داشت؟
هفت هشت ده تا فاکتور داشت: حافظه، استعداد کمی، استعداد کلامی، تکمیل جمله‌ها، متضاد واژه‌ها، مترادف‌ها، اطلاعات عمومی، سری اعداد ریاضی، مسایل ساده ریا ضی و از این چیزها.

اینها استخوان‌بندی تست‌های مشهور دنیاست. تست‌های وکستلر و استمفورد بینه از همین تست‌ها که گفتم تشکیل می‌شود و البته چهل تا سوال دارد. ما که نمی‌توانستیم از یک بچه‌ کوچولو این همه سوال کنیم. شش سوال را به آنها می‌دادیم.

-یعنی از آنها می‌پرسیدید.
بله. نمی‌توانستند که بنویسند، می‌پرسیدیم. بعضی وقت‌ها تست سازگاری را هم اجرا می‌کردیم.

اصل کار مشاهده کلینیکی و بالینی تست‌هاست

-یک سوال دیگر، یک بچه ممکن است باهوش باشد اما خجالتی باشد و نتواند با آدم‌هایی که برای اولین بار می‌بیند ارتباط برقرار کند و بنابراین خوب جواب ندهد. برای این موضوع چه راه حلی دارید ؟
آنکه تست را اجرا می‌کند کاری به این ندارد که این بچه منزوی و خجالتی هست یا نه. او در این مورد اظهارنظری نمی‌کند.

مدارس علوی و پیام و مدارسی از این دست مشاور داشتند. روانپزشک آنها از لحاظ اینکه آنها در خانواده مشکلی دارند یا نه و اصولاً چه حس و حالی دارند، نظر می‌داد.

-پس تست‌ها به تحلیلی تست‌کننده یا مدیر آن تست‌ها هم نیاز داشت و دارد. درست است؟
تمام مشاورانی که با من کار می‌کنند می‌دانند که فرم مشاهده رفتاری غیر از فرم‌های مربوط به مشاهده هوش و استعداد است. مجری تست باید آن فرم را هم پرکند و آن فرم و نتایج آن هم در نتیجه‌گیری دخیل است.

ارزش تست‌های ما در جمع اتفاقی که می‌افتد، معلوم می‌شود نه فقط آن کار اولیه. اصل کار مشاهده کلینیکی و بالینی این تست‌هاست.

یک اصل پذیرفته شده در تعلیم و تربیت این است که هر کسی باید مطابق با استعداد خودش کار کند. اگر یک بچه مستعد باشد و نتواند مطابق با استعداد خودش کار کند ممکن است مشکل داشته باشد.

منظورم فقط مشکل خانوادگی نیست، ممکن است مشکل جسمی داشته و یا حتی با دوستانش مشکل داشته باشد. یک مشاور باید اینها را تشخیص بدهد.

-آیا علت انجام این تست‌ها آن است که همان موقع مشکل بچه را تشخیص بدهیم و راه‌حلی برایش پیدا کنیم.
همه این کارها را نمی‌شود با هم کرد. یک موقع هست که بچه‌ها را تست می‌کنیم و تست‌کننده ما تشخیص می‌دهد که این بچه حتماً باید پیش روانشناس بالینی برود.

مجری تست البته فقط فرم اجرا را می‌دهد و اینکه مشکلاتش چیست و آیا این مشکلات از برادر و خواهر اوست یا از مدرسه و یا از محیط و... را او تشخیص نمی‌دهد.

تشخیص این کار با روانشناس بالینی است. یک کلینیک درست و اصولی، یک روانشناس، یک روانپزشک، یک مددکار اجتماعی و تستر یا روانسنج دارد. آنجا تیمی کار می‌کنند و آن وقت نتیجه کار درست و دقیق است.

-آیا شما در این کلینیک این کار را می‌کنید؟
اگر انشاءالله خداوند توفیق بدهد هدف ما این است که این کار را بکنیم. اینکه تا چه حد موفق بشویم را خدا می‌داند.

-نتیجه تست شما چیست؟
ما تشخیص می‌دهیم فرد تست شونده، فردی خطرناک، بد، متوسط، خوب یا بهینه است. این نتیجه کلی است.

-ممکن است از یک بچه تست بگیرید و او بد باشد. یک بچه چگونه می‌تواند بد باشد؟
براساس همین تست‌ها نظر می‌دهیم.

-آیا فکر نمی‌کنید اگر به یک پدر و مادر بگویید که نتیجه تست بچه‌شان این شده است که تشخیص داده‌اید او �بد است� ناراحت شود؟
ببینید، ما تست‌های مختلفی داریم. براساس یک تست ما اگر بچه کمتر از 65 بیاورد می‌گوییم عقب‌مانده است و اگر بالاتر، می‌گوییم عالی است.

از هجده ماهه تا شانزده ساله و حتی آدم بزرگ

-اگر از من بخواهید تست بگیرید، فکر می‌کنید چقدر طول می‌کشد؟
بستگی به این دارد که چقدر باهوش باشید. اگر هوشتان از صد بالاتر باشد ممکن است تست شما یک ساعت و نیم طول بکشد.

اگر متوسط باشید معمولاً در پنجاه دقیقه تست‌تان تمام می‌شود. البته شما آدم بزرگ هستید، زمان تست بچه‌ها فرق می‌کند. بچه‌های باهوش سوالات سن خودشان را جواب می‌دهند، سنین بالاتر را هم جواب می‌دهند.

این‌ها را باید در فرم‌ها نشان دهم و نمی‌شود با جمله توضیح داد. من این فرم را به شما می‌دهم تا چاپ کنید.

ما آنقدر از بچه‌ها سوالات مختلف مربوط به سنین مختلف را می‌پرسیم که شکست بخورد. برای دو سال، دو سال و نیم، سه سال، سه سال و نیم، چهار سال، چهار سال و نیم تا پنج سال تست داریم.

بچه هجده ماهه که باهوش باشد ممکن است سوالات چهار سال و نیم را هم جواب بدهد، بنابراین تست او بیشتر طول می‌کشد. پس نمی‌شود زمان تست را به صورت دقیق گفت.

برخی از این تست‌ها که من در این فرم‌ها می‌بینم به وسایلی احتیاج دارند. آیا برای آنها وسایل خاصی را آماده کرده‌اید؟
بله. ما یک بسته آماده داریم برای روانشناسان که پانصد هزار تومان قیمت آن است. اینها نتیجه سال‌ها تحقیقات است و به هر کسی که این پول را بدهد هم نمی‌دهم.

به کسی می‌دهم که صلاحیت داشته باشد. صلاحیت هم فقط صلاحیت براساس نظام روانشناسی نیست. من این را قبول ندارم.

نظام روانشناسی به همه پروانه می‌دهد. من باید تشخیص بدهم آنکه از تست‌ها استفاده می‌کند آدم با وجدانی است و از آن سوءاستفاده نمی‌کند. در این کیف همه جور وسایلی هست و از بچه‌ هجده ماهه تا نواجان شانزده ساله.

-می‌خواهیم در مورد فایده‌ این تست‌ها بیشتر صحبت کنید استاد.
این را قبلاً گفتم و بگذار یک بار دیگر هم بگویم. هر کس باید منطبق براستعدادش کار بکند.

آن کس که بیشتر از استعداد خودش کار می‌کند ممکن است اشکال داشته باشد. آن کسی که کمتر کار می‌کند هم ممکن است اشکال داشته باشد.

شما تست آمادگی برای پیش‌دبستانی دارید و همین طور برای دبستانی. این تست‌ها چه فایده‌ای برای بچه‌ها دارد؟
این نکات را در چند آیتم نوشته‌ام که آن را هم به شما می‌دهم. اگر من تشخیص بدهم بچه مشکلی دارد، پدرش، مادرش یا معلمش ممکن است مشکل داشته باشند بنابراین این تست ما کمک می‌کند به بهبود تدریس این کودک و طبیعتاً روی یادگیری او هم تاثیر دارد.

این کار به خانواده او هم کمک می‌کند. بچه باید مطابق با استعدادش مسیر پیشرفت را طی بکند. اگر بچه هشتاد باشد نباید برود مسایل انتگرال و دیفرانسیل را یاد بگیرد چون او توانایی این کار را ندارد.

من موافق این نیستم که خانواده به بچه فشار بیاورد که تو حتماً باید بروی رشته ریاضی. مدارس خوب دنیا این روانسنجی‌ها را دارند.

ما هیچ وقت این اصل را نباید فراموش کنیم که هر کس باید مطابق با استعدادش کار کند. اگر iqیک بچه صد است همه‌اش نوزده و بیست می‌گیرد مطمئن باشید که یک اشکال توی کار اوست.

یا احتمالاً بیش از حد و توانش دارد کار می‌کند و یا خانواده دارد به او فشار می‌آورد. یک IQ100 نباید در درس‌هایش همیشه نوزده و بیست بگیرد.

-چه ایرادی دارد که او بیشتر از استعدادش درس بخواند؟
برای او و خانواده‌اش مساله ایجاد می‌شود. او هم بشر است. هر فردی یک جنبه و ظرفیتی دارد و اگر زیادتر از ظرفیت خودش کار کند منفجر می‌شود.

امروز نشود، فردا می‌شود. یک دانشمند است به نام بینه که همین تست استمفورد بینه از اوست.

او در دنیا اولین کسی بود که متوجه این موضوع شد. او متوجه شد که همه دانش‌آموزان هم‌کلاسی نمی‌توانند با هم پیش بروند.

بعضی‌ها جلوتر هستند و بعضی‌ها عقب‌تر و بعد اولین تست هوشی را به نام خودش ساخت و مشهور شد.

این کار در سال 1905 انجام شد. همه دانش‌آموزان همگام با هم نمی‌توانند پیش بروند.

-استعداد درست، اما یک نفر با تلاش زیاد آن استعداد ذاتی را جبران می‌کند.
باید جلوی این مساله را بگیریم. هر کس باید مطابق با استعداد خودش کار کند. این یک اصل پذیرفته شده در تعلیم و تربیت است.

باید از هوش و استعداد هر فرد به شکل مناسب استفاده کنیم نه اینکه شرایطی به وجود بیاوریم که حتماً بروند فوق‌لیسانس دکترا بگیرند.

در مملکت ما یک نفر تا بخواهد برود فوق‌لیسانس و دکتر بگیرد چهل پنجاه ساله می‌شود و دیگر کاری از او برنمی‌آید و تازه باید دنبال کار بگردد. باید سازمان‌هایی باشد که تشخیص بدهد این فرد باهوش است و او را به رشته به خصوصی که باهوش او مرتبت است بفرستند نه اینکه او حتماً باید دکتری و فوق‌لیسانس بگیرد.

خیلی کسانی هستند که دیپلم هم نمی‌گیرند و موفق هستند. پسر خواهر خانمم درس نخواهد و رفت سراغ کار فنی و یکی از بهترین مکانیسین‌ها شده و حالا مرا می‌خرد و می‌فروشد.

بهتر است که از استعداد آدم‌ها درست استفاده شود.یک نفز شاید در بازار موفق‌تر باشد و درس خواندن نیروی او را هدر بدهد.

-پدر و مادرها آرزو دارند اما . . .

بعضی‌ از پدر و مادرها جنبه برخورد درست را با قضیه استعداد هوشی فرزندان خود ندارند.
چون پدر و مادرها آرزو دارند آرزو دارند بچه‌شان لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا بگیرند اما بعدش چی؟ من افسر ارتش بودم، با خودم می‌گفتم خدایا کی می‌شود که من ستوان بشوم، بعد می‌گفتم خدایا کی می‌شود من سروان بشوم و بعد می‌گفتم خدایا کی‌ می‌شود من سرتیپ بشوم. دیگر به بعد از سرتیپی فکر نمی‌کردم که مرگ است (خنده)

-تا چه درجه‌ای جلو رفتید؟
شدم سرهنگ و الحمدالله، خدا را شکر سال 55 خودم را بازنشسته کردم.

من داشتم راجع به جنبه پدر و مادرها می‌پرسیدم. می‌خواستم بگویم که بعضی از پدر و مادرها وقتی تست بگیرند و بفهمند فرزندشان باهوش است مدام لی‌لی به لالای فرزندشان می‌گذارند و به نوعی خرابش می‌کنند.

-فکر می‌کنم پدر و مادرها هم برای برخورد با یک فرزند باهوش به تربیت احتیاج دارند. اینطور نیست؟
این آرزوی هر آدم است که فرزندش باهوش باشد.

این مختص بچه‌ها نیست. حتی آدم بزرگ‌ها هم اگر بروند تست هوش بدهند و متوجه شوند باهوش هستند در اخلاق و رفتارشان تغییر ایجاد می‌شود و فکر می‌کنند دیگران نمی‌فهمند و فقط آنها هستند که می‌فهمند.
برای همین است که ما می‌گوییم درکنار هر تستی لازم است که یک مشاور هم باشد. باید هر کس بداند چه جایگاهی دارد و مطابق با استعداد خودش کار بکند.

فقط هوش و استعداد نیست که اهمیت دارد

می‌خواستم بگویم این تست‌ها ممکن است آسیب‌هایی هم داشته باشد. شاید پدر و مادری بفهمند بچه‌شان باهوش نیست و بخواهند به او مدام ماهی بدهند تا باهوش شود.
اگر پدر و مادری واقعاً به فرزندشان علاقمند باشند که هستند، باید او را ببرند پیش یک روانشناس، مخصوصاً روانشناس بالینی تا او را درست معاینه بکند.

یک روانشناس بالینی او را معاینه می‌کند و می‌بیند چه مشکلی دارد. شاید لازم باشد پدر و مادر را قانع بکند که بچه شما بیش از این نمی‌تواند و بهتر است به او فشار نیاورید.

وظیفه مشاور این است که اگر می‌بیند مشکلی وجود دارد پدر و مادر را احضار کرده قانع‌شان کند. مادر این خصوص اصلی داریم به نام متقاعدسازی. یعنی اینکه پدر و مادر را متقاعد کنیم که بچه شما اینقدر توانایی دارد، بیش از حد به او فشار نیاور.

بگذارید یک نکته دیگر هم بگویم. ما اصطلاحی داریم به نام city learningو اصطلاح دیگری به نام Society learningدر خارج خیلی برای این دو موضوع اهمیت قایل می‌شوند.

شما وقتی سوار ماشین هستید و دارید می‌روید می‌بینید که بچه‌ها عرض خیابان را طی می‌کنند. نه فقط بچه‌ها که طرف هشتاد سالش است باز این کار را انجام می‌دهد. مقصر کیست؟ شهردار؟‌پلیس؟ نه.

مقصر پدر و مادر هستند که از اول به بچه‌ یاد ندادند که نباید عرض خیابان را طی کنی و باید از خط عابر پیاده رد شوی.

من جوانان سی و پنج، چهل ساله‌ای را دیدم که از نرده می‌پرند. خانواده در رفتارهای بچه مسوولیت‌های زیادی دارد و فقط هوش و استعداد نیست که اهمیت دارد. کودک باید یاد بگیرد که در شهر چگونه زندگی کند.

باید یاد بگیرد با چه کسانی معاشرت کند، یاد بگیرد با دوستانش چگونه رفتار کند. اینها را در خانواده می‌آموزد و خانواده این مسوولیت‌ها را هم دارند.

-تست‌های شما باعث این آموزش‌ها هم می‌شود؟
نه، اما جزو برنامه‌مان هست. البته بحث امروز ما درباره تست‌های هوش بود.
خوب دست همه دوستان گل مخصوصا مامان سارا...اسمانه و سحر عزیز درد نکنه.

خوب امروز روز دردل هست...من جدیدا با دخترم که 2 سال و 8 ماهشه یه مشکلی دارم و اون اینکه همش میگه مادر بابا منو دوستندار...یا فلانی دوستنداره...تازه اونروز به این نتیجه رسیده بود که هیچ کس دوستش نداره...
خیلی ناراحت شدم و براش کلی توضیح دادم.ولی نمیدونم این حرف ریشه در چی داره؟
من هیییییییییییییچ وقت بهش نگفتم که مثلا اگه فلان کارو کنی دوستندارم..همیشه هم حتی وقتی کار اشتباهی کرده من گفتم..اتوسا مادر همیشه دوستداره فقط از این کارت ناراحت شده..کلا اتوسا خیلی دختر حساسیه و من نمیدونم باید چطوری این همه حساسیت رو کم کنم.به کوچکترین رفتار من واکنش نشون میده...

حالا دوستان نظر خاصی دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون از همه دوستان که زحمت موضوع این هفته رو کشیدن

من در این مورد هیچی نمیدونستم بنابر این فقط خواننده بودم

ای اش همه معلما و پدر و مادرا این موضوع رو میدونستن و به بچه ها نمیگفتن اونی که ریاضیش خوبه باهوشه اونی که میره رشته انسانی خنگه

فقط این مصاحبه ای که سحر جون گذاشت برای من یه ابهام درست کرد

این خوبه که الان که مثلا بچه من ٢٥ ماهشه من ببرمش تو یه همچین موسسه ای ؟ یا مثل همون موضوعی که بچه ها میگفتنه که نباید بچه رو تو مراکز استعداد سنجی برد

و یه چیز دیگه اینکه من بعد از خوندن این مطالب فهمیدم هوش کلامیم غالبه یعنی قبلا هم میدونستم ولی فکر نمیکردم که یه نوع هوش باشه

حالا در مورد بچم هم همینه وقتی ١/٥ سالش بود جمله میگفت و خیلی به کتاب و قصه و اینا علاقه داره و برام قصه میسازه و اینا ولی من دلم میخواد بقیه انواع هوش رو هم پرورش بدم میشه کتاب معرفی کنید؟

آسمانه جان میشه اسم اون موسسه ای که میرفتی رو بگی؟
ممنون از همه دوستان که زحمت موضوع این هفته رو کشیدن

من در این مورد هیچی نمیدونستم بنابر این فقط خواننده بودم

ای اش همه معلما و پدر و مادرا این موضوع رو میدونستن و به بچه ها نمیگفتن اونی که ریاضیش خوبه باهوشه اونی که میره رشته انسانی خنگه

فقط این مصاحبه ای که سحر جون گذاشت برای من یه ابهام درست کرد

این خوبه که الان که مثلا بچه من ٢٥ ماهشه من ببرمش تو یه همچین موسسه ای ؟ یا مثل همون موضوعی که بچه ها میگفتنه که نباید بچه رو تو مراکز استعداد سنجی برد

و یه چیز دیگه اینکه من بعد از خوندن این مطالب فهمیدم هوش کلامیم غالبه یعنی قبلا هم میدونستم ولی فکر نمیکردم که یه نوع هوش باشه

حالا در مورد بچم هم همینه وقتی ١/٥ سالش بود جمله میگفت و خیلی به کتاب و قصه و اینا علاقه داره و برام قصه میسازه و اینا ولی من دلم میخواد بقیه انواع هوش رو هم پرورش بدم میشه کتاب معرفی کنید؟

آسمانه جان میشه اسم اون موسسه ای که میرفتی رو بگی؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز