2410
2553
عنوان

بچه هایی که با قرص...

1067 بازدید | 28 پست
سقط جنین داشتین؛ چه عوارضی داشتین( سردرد؛ سرگیجه؛ تهوع؛ استفراغ...)؟ چند ساعت بعد از مصرف قرص ها به خاطر خون ریزی افتادین و سقط شد؟درد زیادی داشت؟ آخه نی نی من توو 6 هفتگی رشدش متوقف شده و حالا باید طبق گفته ی پزشکم سقطش کنم؟
دوستان برای سلامتی جنینم و سالم بدنیا اومدنش؛لطفا صلوات بفرستید...♡گر نگهدار من آنست که من میدانم؛شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد😍♡
ووووووواااااااااااای عزززززززیززززززم الهی بمیرم برررررررات
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الان همه ی سوالاتو جواب میدم....تا صد ساله دیگه هم یادم نمیره دردشو
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
2720
منم هفته پیش سقط داشتم تو 8 هفته
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
ملیکا جون لکه بینی هم داری؟ من توصیه میکنم به یه دکتر اکتفا نکی پیش دکتری دیگه ای هم برو من یه بار تو مطب دکترم شنیدم یه خانومی میگفت تو هفته 7-8 به من گفتن سقطش کن ولی از هفته 9 رفتم یه جا دیگه صدای قلبش شنیده شد بعد نزدیک زایمانش بود!!
از چه دلتنگ شدی ، دلخوشیها کم نیست . . .
2714
یه پسر 5 ساله دارم و واسه بارداری دوم رفتم تو اقدام ک تو 8 هفته ب تشخصیص دکتر قلب تشکیل نشده بو و بهم گف باید بری واسه کورتاژ منم با گریه زاری ک چرا این جوری شده و از این حرفا.....اصرار کردم ک من کورتاژ نمیکنم و باید قرص بنویسی .....هیچی چشمت روزه بد نبینه....دکتر هم اصرتر که اگه قرص بذارم ب احتماله 90 درصد بقایا داری...اصلا برام مهم نبود چی میگه
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
خلاصه قرص رو تهیه کردیم و 7 شب گذاشت برام دو تا تو رحم و یه دونه زیر زبون.....هر چی هم پرسیدم درد داره؟؟؟عوارض داره؟؟؟؟ میگف نه هیچی نیس....فقط گف خودتم تو خونه 4 ساعت بعد 2 تا تو رحم بذار یه دونه زیر زبون یعنی 11 شب میشد...من تا 11 شب هم درد نداشتم و واسه خودم سر خوش بودم دقیقا شب سال تحویل....وووووااااای خدددداااا ی من ساعت 12 درده من شروع شد از 100 تا زایمان طبیعی بدتر.....حالا جدا از درد افت شدید فشار و سرگیجه شدید و طپش قلب و غیره هم روش....
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
خلاصه ک تا 4 صبح با کاچی و هزار و یک چیز خوب نشد ک بدترم شد و 5 صبح کارم کشید ب بیمارستان ....فکرشو کن همینجوری دکترا کسی رو تحویل نمیگیرن وای ب حال روز عید.....هیچی دیگه منو اورزانسی فرستادن بلوک زایمان و اونا هم خیییییییللللللی عادی گفتن عزیزم عوارض قرصه باید درد بکشی ک دفع شه کلی هم مسخره کردن و با زدن یه سرم اومدم خونه.......تا شب مرگ رو ب چش خودم دیدم و 11 شب دفع شد..
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
من بدون قرص و با خوردن زعفرون و آویشن و نوشابه ردبول خودم دفعش کردم ، تازه یه ماهم مونده بود تو شکمم... دردش زیاده. اما من از کورتاژم خیلی میترسیدم
من قبل از اینکه مامان بشم کى بودم؟ چى بودم؟ اصلاً بودم؟
دلم خوش بود ک دفع شده.......واسه همین گفتم مهم نیس درد رو تحمل میکنم.....هیچی زنگ زدم موبایل دکترم ک گف تا 3 روز همین درد رو داری ک من دقیقا تا 1 هفته داشتم و ب گفته ی خود دکتر باید 16 فروردین میرفتم سونو میدادم ک ببینه بقایا مونده یا نه.....رفتم سونو دادم گف 4 سانت بقایا داری و باید بری کورتاژ اما چون قبول نمیکنی برات قرص میذارم ک منم چون جواب لجبازی ها و دردایی ک کشیده بودم رو دیدم بالاخره رفتم کورتاژ و الانم 1 هفته گذشته و هنوز لک دارم
"دلم گرفته است" نه این ک کسی کاری کرده باشد نه.........من انقدر ادم گریز شده ام ک کسی کارش ب اطراف من هم نمیرسد.......دلم گرفته است ک انچه هستم را نمیفهمند.......و انچه هستند را میپذیرم......و دنیا هم ب رویش نمیاورد این تناقض را.......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز