2733
2734
عنوان

جادوگر عشـــــــــــق

| مشاهده متن کامل بحث + 44144 بازدید | 299 پست
کلاس جادوگری یک جادوگر ( جلسه 36 _ پالایش درونی) سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام.بی مقدمه می ریم سراغ بقیه ی قوانین توانگری. ما توی جلسه ی قبل ، از پالایش بیرونی صحبت کردیم که از دو طریق ایجاد نظم و ایجاد خلا به وجود می آد و گفتیم یه پالایش درونی داریم که به چهار طریق ،از طریق بخشش دشمنان و آزاد گذاشتن دوستان و پالایش زندگی و پالایش ذهن ایجاد میشه.توی جلسه ی قبل ، بخشیدن دشمنان رو با هم مرور کردیم. حالا می ریم سراغ آزاد گذاشتن دوستان. پالایش درونی *****از طریق آزاد گذاشتن دوستان : ما خیلی وقتها راحت دشمنانمون رو می بخشیم اما چهارچنگولی به دوستانمون می چسبیم و می خوایم که اونها رو به شکلی که خودمون می خوایم در بیاریم!قانون توانگری می گه افرادی که ازشون نفرت دارید، ببخشید، اما کسانی رو که دوست دارید، رها کنید! لطفا" اشتباه برداشت نکنید! این به معنی طرد اونها نیست، بلکه به این معنیه که دست از سر عزیزانمون برداریم و بگذاریم پی کار خودشون باشند و به همون شکلی باشند که خودشون دلشون می خواد! شاید این همون چیزی باشه که مشتاق انجامش نباشیم. شاید احساس می کنیم اونها به تشویق و حمایت و کمک و تفاهم ما، نیاز دارند. اما بهتره فراموش نکنیم که وقتی می خواهیم با ایجاد حس تملک، به اونها کمک کنیم، اونها زیر فشارهای ما اینقدر فرسوده می شوند که دیگه نمی تونند آزادانه ما رو دوست بدارند.تنها حاصل این رابطه، مشکلاتیست که بین شما به وجود می آد. نکته : نگران نباشید! به یاد داشته باشین که از طریق رهایی عاطفی، هرگز چیزی رو که حق الهی شماست، از دست نمی دید. برعکس! اجازه می دین تا موهبت شما به شیوه ای عظیم تر متجلی بشه. افراد سلطه جو و تملک گرا، دارای انواع و اقسام مشکلات می شوند. افرادی هم که اجازه می دهند تا زیر سلطه ی دیگران قرار بگیرند، هم همین طور. بنابراین در پالایش درونی، مهمترین کار پالایش عواطفه از طریق داد و ستد آزادی برای رهایی از شر تملک و تسلط. تمرین : این عبارت رو تکرار کنید : " خدای درونم اکنون مرا از هر گونه وابستگی و دلبستگی به افراد و مکانها و اشیا و موضوعات گذشته یا اکنون می رهاند. خدای درونم اکنون قدرت رهایی بخش من است. " برای اینکه دیگران به شما وابسته نشوند، تکرار کنید : " خدای درونت اکنون تو را از وابستگی و دلبستگی به افراد و مکانها و اشیا و موضوعات گذشته یا اکنون می رهاند. خدای درونت اکنون قدرت رهایی بخش توست. " خود کاترین پاندر میگه به محض تکرار این جملات، چند نفر از زندگیم بیرون رفتند و خودم رو در شرایط تازه و دلپذیری یافتم با آدمهایی که دوست داشتم در زندگیم باشند. اون می گه : " شخص تملک طلب، معمولا" جوهر اندیشه و احساساتش رو بر زندگی دیگری می باراند و خودش را از نظر عاطفی و جسمانی خالی می کند. علایق عاطفی نیرومند ناشی از تملک، معمولا" علت عمده ی بسیاری از مشکلات مالی و تندرستی و اجتماعی است. تمرین : اغلب تکرار کنید : " من هم اکنون از هر کس و هر چه که دیگر جزئی از طرح الهی زندگیم نیست، دست می کشم و دست می شویم. هم اکنون هر کس و هر چیز که دیگر جزئی از طرح الهی زندگیم نیست، از من دست می کشد و دست می شوید . " نکته : پالایش عواطف که از طریق داد و ستد رهایی عاطفی انجام می شه باید دوطرفه توسط شما انجام بشه. کاترین پاندر مثال جالبی در باره ی دوستش می زنه که بعد از چند سالی که از طلاقش گذشته بود، منتظر همسر ایده آلش بود اما با وجود اینکه اون رو یافته بود، مرد به اون پیشنهاد ازدواج نمی داد. کاترین پاندر به اون میگه حتما تو هنوز همسر سابقت رو نبخشیدی یا اون تو رو نبخشیده. دوستش پاسخ می ده که اون همسر قبلیش رو کاملا" بخشیده اما شنیده که اون مرد با وجود اینکه دوباره ازدواج کرده، هنوز با شنیدن نام اون ناراحت میشه. کاترین پاندر بهش می گه : هر گونه زنجیر عاطفی مانع تحقق توانگری است. بنابراین از دوستش می خواد بارها در آرامش بنشینه و نام همسر سابقش رو به زبون بیاره و بگه : " خدای درونت مرا می بخشد و آزاد می کند. " با تکرار این جمله، درون همسر سابقش، طلب بخشایش اون رو دریافت می کنه. و بعد از مدتی ، آرزوهای توانگرانه ی دوست پاندر به صورتی شگفت انگیز برآورده می شه. پالایش درونی*****از طریق رهایی : برای تحقق هر آرزویی باید از زنجیرهای تملک رها باشید. این رهایی شامل داد و ستد رهایی عاطفی می شه و رهایی از وضعیت دشوار و اوضاع و شرایطی که قادر به حل اون نیستید. این قانون جزو سیستم آرزوها هم هست. یعنی : قانون چهل و دوم سیستم آرزوها : اوضاع و شرایط و مشکلاتی را که قادر به حل آنها نبوده اید، رها کنید. یعنی برای حل مشکلات یا رهایی از شرایطی که نمی تونید از شرش خلاص بشید، تکرار کنید : " من این وضعیت ( یا این افراد )را رها می کنم و هم اکنون آنها را به دست آگاهی الهی می سپرم. اکنون از سرآنها دست بر می دارم و می گذارم تا برای ابد از سر راهم کنار بروند. " نکته مهم :کسانی که دنبال زوج دلخواهشون می گردند، حتما" در کنار ایجاد خلا این جملات رو تکرار کنند تا آدمهای اضافی که وارد زندگیشون می شن و بعد از مدتی کنار می رند، هر چه زودتر کنار برن و موهبت اصلی زندگیشون خودش رو به اونها نشون بده. نکته ی مهم :یادتون باشه همه ی آدمهایی که وارد زندگیتون می شن برای این اومدن که درسی رو به شما بیاموزند. پس آدم بد یا خوب در زندگی شما وجود نداره، بلکه همه آموزگار شما هستند که از طریق کائنات سر راه شما قرار گرفته اند تا شما رو وادار به فهم مطلبی کنند. پس اگه حضور افرادی ناراحتتون می کنه ، در مورد اونها داد و ستد رهایی عاطفی رو انجام بدید. ( که در بالا گفته شد.)و تکرار کنید : " آموزگار من! من آماده ام تا درسی را که می خواهی به من بیاموزی از تو بیاموزم! " باور کنید که با گفتن این جملات، وقتی واقعا" از حب و بغض درونی، نسبت به اونها دست می کشید، اونها یا خودبه خود از سر راهتون کنار می رن و یا تغییر رفتار می دن. امتحان کنید و نتیجه اش رو ببینید! ( بعدها درباره ی این مبحث بیشتر صحبت می کنیم. ) تمرین رهایی از شرایط دشوار : برای رهایی از فقر، بیکاری، بیرون رفتن آدمهای زائد از زندگی و کسب هر توانگری، وقتی احساس می کنید دیگه کاری از شما بر نمی آد، کافیه اون رو به خدا بسپارید. ( یعنی پالایش درونی و بیرونی رو به شیوه ی رها کردن انجام بدید .) و مدام تکرار کنید : " اکنون همه ی این مشکلات رو به دست خدا می سپرم. من قادر به حل هیچ کدام آنها نیستم. " (پس هر مسئله ی حل نشده ای که دارید، از تکاپوی الکی و حرص و جوش خوردن دست بردارید. به محض اینکه اون رو به حال خودش رها کنید و حلش رو به خدا بسپرید، درهای معجزه باز میشه. به این قانون در کارهای ذهنی می گویند " قانون عدم مقاومت" که بعدها بیشتر در موردش می خونیم.) جمله ی سحرآمیز: کاترین پاندر در کتاب قانون توانگری مثالهای زیادی می زنه از کسانی که دردهای جسمانیشون رو دست خدا سپردن و شفا یافتند و همین طور از کسانی که به شدت گرفتاری مالی داشتند و به محض تکرار این جمله که" من قادر به حل اونها نیستم، پس همه چیز رو به خدا می سپرم.زیرا جنگ از آن خداست نه از آن من!" درهای برکت به روشون باز شد. بله! این واقعا" یه جمله ی سحرآمیزه! فقط کافیه آروم باشید، از قانون رهایی و عدم مقاومت پیروی کنین و همه ی بارها رو به خدا بسپرید! خوب! تا اینجا یاد گرفتیم که پالایش درونی از طریق بخشیدن دشمنان و آزاد گذاشتن دوستان و پالایش ذهن از طریق رها کردن ( قانون عدم مقاومت ) چیه. اما همون طور که قبلا" هم گفتم در پالایش درونی ، قسمتی به نام پالایش زندگی هم وجود داره. پالایش درونی*****پالایش زندگی از طریق کنار گذاشتن ماندها: من در پستهای اولم ، در مورد ماند و چیزهایی که باعث ایجاد و دریافت ماند میشه ، بقدر کافی صحبت کرده ام پس اینجا فقط یادآوری می کنم که اگر می خواهید به توانگری برسید و شفا یابید و دعاهایتان مستجاب بشود، باید زندگیتان را از هر جهت پاک و تمیز کنید. نخست که آدمی اقتدار اندیشه را می آموزد، می پندارد که می تواند از این اقتدار بهره جوید تا دیگران را به کارهای دلخواهش وا دارد!! حتی شاید به ثمراتی گذرا هم برسد اما این ثمرات موقتی هستند، مگر اینکه بر پایه ای درست و الهی و استوار بنا شده باشند. پس فراموش نکنید اگر مدام به کارهایی سرگرمید که می دونید از چشم خدا و انسانهای خوب، ناشایسته، یقین بدونید که تکرار روزانه ی عبارات تاکیدی و طلب موهبت و هدایت و شفا، تماما" براتون بیهوده و بی ثمره! به قول پاندر، خدا ( قانون الهی) پیشرفت بعدی را متوقف نگه می دارد تا نخست در وضعیت کنونی نظم برقرار شود.حذف عملی دو گانه است. وقتی ماندها رو کنار بگذارید، جای اونها با انرژی مثبت و برکت پر میشه.این یکی از قوانین مهم سیستم آرزوها هم هست، یعنی: قانون چهل و سوم سیستم آرزوها : خطا را از زندگی بیرون برانید تا موهبت الهی جای آن را پر کند. خوب! ما تا اینجا پالایش رو بررسی کردیم. در درس جلسه ی بعد با بقیه ی قوانین توانگری در خدمتتون هستم. خدایا! موهبتهای الهی را جایگزین خطاهای زندگیمان کن! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
سلام مانیای عزیز . وای چقد خوشحال شدم که این تایپیکو دیدم . تقریبا پاییز پارسال بود که من با این وبلاگ آشنا شدم و چند جلسشو خوندم و سیو کردم . اما بعد از یک مدت کوتاه دیدم وبلاگو نویسنده پاک کرده . نمیدونم چی شده که این فکرو کردن در واقع وبلاگی که چند ساله فعال بود به یکباره پاک شد مطلابش . خیلی دنبال کلاساش تو وبلاگای دیگه و وب سایت خودشون بودم اما پیدا نشد تا امروز که میبینم شما 126 جلسه رو داری . خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوشحال شدم . منم با شما خواهم بود ان شاءالله . فقط میتونم یک خواهش کنم . میشه کل این جلساتی که داریدو برام میل کنید ؟ اگه این لطفو کنی ممنون میشم . من درخواست دوستی زدم خوشحال میشم قبول کنی . در هر صورت مرسی از کمکت

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

کلاس جادوگری یک جادوگر ( جلسه 37 _ آفرینش توانگری ذهنی از طریق نوشتن) سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام.با ادامه ی قوانین توانگری در خدمتتون هستم، به این امید که درهای برکت و کامیابی راستین به روی همه ی شما ، تا ابد گشوده باشه. پس بی مقدمه بریم سراغ درسهای خودمون که همونطور که قبلا" هم براتون توضیح دادم، جزو تعالیم " کاترین پاندر " دانشمند بزرگ ذهنیست. قانون ششم توانگری درباره ی پالایش بیرونی و درونی صحبت می کرد و اما قانون هفتم توانگری : قانون 7 توانگری:برای اینکه بتوانید صاحب توانگری باشید ، نخست باید موهبت خود را در ذهنتان بیافرینید. _ سوال : چرا باید نخست ذهنا" توانگری خود را آفرید؟ _ جواب : چون انسان موجودی فقط مادی نیست بلکه موجودی معنوی و ذهنی است و زندگی بیرونی او تجلی زندگی درونی اوست. خدا منشا توانگری ماست . او همان کسی است که جوهر کائنات ( طلایی را که از آسمان می بارد. )را آفریده است و عدالت او بر این اساس است که همه ی ما بر طبق قوانین توانگری می توانیم بر اساس باور خودمان، به این جوهر غنی کائنات دست پیدا کنیم. یعنی اگر اندیشه ی مان را بر آرمان فراوانی متمرکز کنیم _ علی رغم هر چه که دیگران بگویند یا بکنند _ صاحب وفور برکت و نعمت خواهیم شد. خدا می خواهد که ما صاحب بهترین چیزها باشیم! پس ما می توانیم صاحب همه چیز باشیم! آفرینش توانگری ذهنی از سه طریق امکان پذیره : 1_ از طریق نوشتن. 2 _ از طریق تصاویر. 3 _ از طریق کلام. _ آفرینش توانگری ذهنی *****از طریق نوشتن: " اما کورتیس هاپکینز " آموزگار بزرگ این قرن می گوید : " هر روز سر ساعت معینی بنشینید و آنچه را که موهبتی بزرگ می دانید،بنویسید. با انجام این کار به کنه حقیقت پی می برید و ثمراتی نیکو می آفرینید. " دکتر " امت فاکس " یکی از آموزگاران بزرگ ماورا الطبیعه، می گوید : " از طریق نوشتن موهبتهای دلخواه، می توانید زندگیتان را دگرگون کنید. " نکته ی مهم _ اگر هدف و آرزویی معین و دقیق نداشته باشید ، قربانی اوضاع و شرایط می شوید و زیر سلطه ی شخصیت اطرافیانتان قرار می گیرید.اگر دقیق و با جزئیات ندونید که چه می خواهید، ذهنتان شرایطی آشفته به بار می آورد. به همین دلیل زندگی بیشتر آدمها دچار آشفتگی است. اگه شما هم احساس آشفتگی در برآورده شدن آرزوهاتون دارید، بدونید که راه غلبه بر مشکلات این است که از طریق نوشتن، برای خودتان هدفی تعیین کنید. ریشه ی کلمه ی آرزو _ دلیل اینکه باید خواسته تان روشن و قطعی باشه، اینه که ریشه ی کلمه ی آرزو ( desire )به معنای " از آن پدر " است. ( وقتی با هم به بررسی لگزیگرام یا علم کلمات برسیم، می تونم براتون بیشتر توضیح بدم اما لطفا" فعلا" به همین بسنده کنید.) یعنی این خواست پدر ( خداوند) است که ملکوت را به شما عطا کند و این باید خواست شما باشد که اینجا و اکنون ملکوت را دریافت کنید. _ سوال :اما چطور می توانید مطمئن شوید که آرزوهایتان " از آن پدر" است؟! _ جواب :اگر آرزوهایتان ، آرزوهایی سطحی باشند ، می آیند و می روند. اما آرزوهای ژرف و ریشه داری هستند که در هر اوضاع و شرایطی پا برجا می مانند و در جهت خیر و صلاح همگان هستند. اینها آرزوهایی الهی هستند و باید به شیوه ای سازنده عیان و بیان شوند. آرزو، خداست که می کوشد موهبتی عظیمتر را به شما عطا کند! پس به قول پاندر، چشم دلتان را بگشایید ، و با نوشتن آرزوهایتان آنها را قطعی و روشن کنید تا به طور قطعی و روشن برایتان متجلی بشود. انتخاب، واژه ای دارای قدرت مغناطیسی است! ذهنتان همواره آنچه را انتخاب می کند، به بار می آورد. در نوشتن آرزوها، اقتداری شگرف نهفته است. با این کار اقتدار کلام مکتوب شما به ساحت اثیر پر می کشد ، تا از طریق مردمان و موقعیت ها و رویدادها، سرگرم کار بشود. و موانع _ خواه از عرصه های مرئی و خواه از عرصه های نا مرئی زندگی _بر می خیزند و نابود می شوند. نکته ی مهم درباره فقر یا برآورده نشدن آرزوها : پاندر در کتابش" قانون توانگری " از استاد روانشناسی حرف می زنه که می گه : " فقرا ( فقرا یعنی کسانی که آرزوهاشون برآورده نمیشه)آنقدر درگیر مشکلات کنونی خود هستند که از قبل نقشه نمی کشند و برنامه ریزی و حتی فکر و تامل نمی کنند! اونها هرگز جزئیات آنچه را که براستی می خواهند نمی دانند چه برسد که بخواهند آن را بنویسند! و همین طور،آنها کسانی هستند که با خصومت یا انتقاد و نا مهربانی درباره ی توانگران حرف می زنند! حالا که این عنوان شد، لازم می دونم یکبار دیگه درباره ی انتقاد از موهبت دیگران هم صحبت کنم. همین جا به عنوان یک سوال خیلی مهم از خودتون سوال کنین که وقتی کسی به آرزوهایش می رسد، چه احساسی به شما دست می دهد و چه واکنشی از خودتان نشان می دهید؟ آیا به راستی تاب تحملش را دارید یا مثلا" می گید " نمی دونم این آدم بی عرضه چه طوری پولدار شد ؟! یا نمی دونم این بیسواد چه طوری رفت بهترین رشته ی دانشگاه؟! یا نمی دونم چرا این بیریخت، همسری به این خوبی گیرش اومد؟!! وقتی ما موهبتی را مورد انتقاد قرار می دیم ، اون از ما فاصله می گیره پس مراقب حرف زدن و فکر کردنمون باشیم.در این رابطه، قانونی هم در سیستم آرزوها هست که می گه : قانون چهل و چهارم سیستم آرزوها : ما هرگز نمی تونیم آرزو و موهبتی را که دیگران را بخاطر به دست آوردنش سرزنش می کنیم، به دست بیاوریم! نتیجه ی مهم: گاهی ما مورد امتحان قرار می گیریم. (خصوصا" وقتی تمرینهای ذهنی را شروع می کنیم. ) گاه گویی موهبت دلخواهمان نخست به سراغ یکایک افراد پیرامون ما می رود! در این لحظه اگر از آنها ایراد بگیریم و انتقاد کنیم، یا اگر نسبت به آنها رشک بورزیم و احساس خصومت کنیم، در امتحان مردود شده ایم و نگذاشته ایم که آن برکتها و موهبتها به سراغمان بیاید. در این لحظات، صادقانه شروع کنید به دعا کردن و طلب برکت کردن برای آن شخص و شادمانه خدا را شکر کنید که همان برکتها یا حتی عظیم تر از آنها به سراغ شما هم خواهد آمد چون هر گاه موهبتی برای دیگران پیش می آید، نشانه ی آنست که همان موهبت یا برتر از آن می تواند برای شما هم پیش بیاید! اگر معتقد باشید که موهبت دیگران نشانه ی اینست که موهبت شما هم نزدیک است، برکتهای بسیاری به دست می آورید! اگر به دست آوردن موهبتی به نظرتان دیر شده ، حتما" برای اینست که می خواهد عظیمترباشد! پس نگران نباشید! بنابراین در زمان رسیدن موهبتها به دیگران به جای رشک و افسوس، تنها کاری که بعد از طلب برکت برای آن شخص باید انجام بدهید اینست که آرام گوشه ای بنشینید و فهرست خود را تهیه کنید. _ تمرین:برای غلبه بر احساس رشک و خصومت، مدام در دلتان تکرار کنید : " عشق رشک نمی ورزد. حقیقت توانگری بخش آزادم کرده است تا دولتمند شوم. " _ نکات مهمی که در هنگام نوشتن فهرست آرزوها باید رعایت کنید : _* همواره این واژه را به یاد داشته باشید : " بالاترین و نزدیکترین "! یعنی هر چه خواسته ی شما والاتر باشد، نزدیکتر است! _* نگذارید احدی فهرست خواسته هایتان را ببیند. این رازی است میان شما و خدایی که در باطن شما، خانه دارد. _* به هنگام تهیه ی فهرست از خواسته ها فقط در رضایت خودتان بکوشید نه در جلب رضایت دیگران.پس آرزوهای راستین خودتان را بنویسید نه آنچه را که دیگری فکر می کند برایتان خوب است! _* فهرستتان را با این عبارت شروع کنید : " قدرت کامیابی بخش خدا، به یکایک ثانیه های امروزم، برکت می دهد تا هم اکنون و همین جا به عالیترین ثمرات نیکو برسم." _ *در ابتدا سعی کنید هر روز در زمان مشخصی این کار را انجام بدهید. مثلا" اگر سر کار می روید، قبل از شروع به کار، لحظاتی آرام بنشینید و فهرست خواسته ها یا کارهایی را که در آن روز باید به انجام برسد، بنویسید. _*پس از تهیه ی فهرست، هر روز به سراغش بروید تا آرزوهایی را که دیگر نمی خواهید از آن حذف کنید.انعطاف پذیر و آماده ی هر گونه انطباق جدید باشید. این فهرست ثابتی نیست. مشتاق باشید تا در صورت لزوم آن را عوض کنید. ( قانون حذف ) قانونی از سیستم آرزوها در باره ی نوشتن فهرست صحبت می کنه. قانون چهل و پنجم سیستم آرزوها : برای دستیابی به هر آرزویی باید آن را در فهرست آرزوهایتان وارد کنید. خوب! در ابتدا بهتر است که سه فهرست تهیه کنید: 1 _ فهرست از آنچه را که می خواهید، از زندگیتان حذف شود. 2 _ فهرست از آنچه که می خواهید در زندگیتان تجربه کنید، یا آنچه که می خواهید در زندگیتان متجلی بشود. 3 _ فهرست از آنچه که مورد قدردانی و سپاس شماست و از بابت آن شاکر هستید. _ پس از تهیه ی فهرست ، سوالهای زیر را از خودتان بپرسید : 1 _ آیا این آرزوها برحق و قانونی هستند؟ 2 _ آیا این آرزوها از نظر عاطفی برای من درست و مناسب هستند و از نظر عاطفی آمادگی پذیرش آنها را دارم؟ 3 _ آیا مشتاقم که مسئولیت ناشی از تجلی آنها را بپذیرم؟ 4 _ از چه چیز دست می کشم تا برای تجلی آنها، جا بگشایم ؟ به یاد داشته باشید که " امرسون " می گه : " طبق قانون جبران، در ازای هر چیز که به دست می آورید، چیزی را از دست می دهید. "هر مرحله از زندگی، مستلزم دست کشیدن از چیزی است. هر پیشرفت به معنای طرد یا ترک کردن و گذشتن از چیزی کهنه است. مثال : "پاندر" در این باره مثال قشنگی می زنه از مادری که در فهرست آرزوهاش از ازدواج پسرش که نقص عضو داشت، نوشت.پسر بیدرنگ با زن رویاهایش آشنا شد که اهمیتی به نقص عضو او نمی داد اما این خانم ،بیوه بود و چند فرزند داشت. مادر هرگز به خصوصیات دقیق دختر فکر نکرده بود و حتی آمادگی عاطفی این رو نداشت که بپذیره در ازای ازدواج فرزندش ، اون ازش دور می شه و به شهر دیگه ای می ره! اون عصبانی به سراغ فهرستش رفت و اون رو پاره کرد اما دیگه دیر شده بود چون پسرش تصمیم گرفته بود به هر قیمتی با اون دختر ازدواج کنه! مادر نمی دونست که قانونی به نام " قانون حذف " وجود داره . حذف نه تنها چیزی از شما نمی گیره، بلکه چیزی به شما می دهد، البته اگر بگذارید و اجازه بدهید. بنابراین هر روز فهرستتون رو چک کنید و اگر لازم دیدین، بعضی چیزها رو از اون حذف کنید. پس از تکمیل فهرست چه باید کرد ؟ _ در پایان اون بنویسید : " خدایا! این آرزو یا چیزی بهتر برآورده بشود. بگذار نیکی و برکت بیکرانت تجلی یابد." یا بنویسید : " اکنون این فهرست را به اراده ی متعال آگاهی الهی می سپرم. " " شاکتی گواین " در کتاب راهنمای تجسم خلاق ، نوشتن فهرست رو ، دیدن " چشم انداز دلخواه " می نامه و می گه بعد از نوشتن فهرست روزانه باید به سراغ باقی فهرستها رفت. من لیست همه ی فهرستها رو در اینجا براتون می گم. انواع فهرست ها : _ فهرست آرزوها و اهداف روزانه. _ فهرستی از مهمترین آرزوهایم در همین زمان. ( در این فهرست یک یا دو آرزو را که در راس بقیه هستند و از بقیه ی اهدافتان برای شما مهم ترند، بنویسید. ) _ فهرست آرزوها و اهداف برای یک هفته. _ فهرست آرزوها و اهداف برای یک ماه آینده. _ فهرست آرزوها و اهداف برای شش ماه آینده. _ فهرست آرزوها و اهداف برای یک سال آینده. _ فهرست آرزوها و اهداف برای دو سال بعد. _ فهرست آرزوها و اهداف برای پنج سال بعد. ( آنچه می خواهم برای پنج سال آینده در زندگیم بیافرینم. ) _ فهرست آرزوها و اهداف برای ده سال بعد.( آنچه می خواهم در ده سال بعد در زندگیم رخ داده باشد.) _ فهرستی از مهمترین هدفهای زندگی در کل زندگی ام. نکته ی مهم : در مورد هدفهای کوتاه مدت، واقع بین باشید و هدفهایی قابل دسترس را برای خودتان تعیین کنید تا دچار دلسردی نشوید. بهتر است در آغاز کار، گامهایی کوچک بردارید تا اعتماد به نفس پیدا کنید. نکته ی مهم : در مورد هدفهای دور برد، گسترده و آرمانگرا باشید. بگذارید تخیلتان بهترین ها را انتخاب کند. _ طریقه ی نوشتن آرزوها و اهداف : هر یک از آرزوها و هدفهایتان را به صورت یک عبارت تاکیدی بنویسید یعنی آن جمله را به زمان حال، و به شیوه ای بنویسید که گویی پیشاپیش به وقوع پیوسته است. ( این امر آن را به فرایند قدرتمند تجسم خلاق تبدیل می کند. ) مثال : به جای اینکه بنویسید " من می خواهم در ماه آینده در آپارتمانی زیبا تر و بزرگتر زندگی کنم. " در فهرست ماه بعدتان بنویسید : " من اکنون در آپارتمانی بزرگتر و زیباتر زندگی می کنم. " (خوب! در مورد تهیه ی فهرست ، در درسهای تجسم خلاق بیشتر با هم صحبت می کنیم.) خدایا! بگذار نیکی و برکت بی پایانت در جهت خیر و صلاح همگان ، تجلی یابد! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
2728
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 38_ چرخ اقبال یا آفرینش توانگری ذهنی از طریق تصاویر) سلام و سلام و سلام به همه ی دوستان خوب. تو جلسه ی قبل از آفرینش توانگری ذهنی حرف زدیم و گفتیم که از سه طربق انجام می شه . اولیش از طریق نوشتن بود که براتون توضیح دادم. دومین طریق برای آفرینش توانگری ذهنی از طریق تصاویره که تو این جلسه در موردش با هم حرف می زنیم. استفاده از اقتدار تصاویر ، هنر جدیدی نیست. آدمهای غار نشین روی دیوار غارهاشون تصویر خوراکیهایی رو که دوست داشتند را می کشیدند چون باور داشتند با نگاه کردن به این تصاویر، قدرتی نا مرئی این خوراکها رو به صورت شکار یا ماهی یا طیور در اختیارشون قرار می ده! بعدها مصریها گورهای خودشون رو نقاشی می کردند و به محض اینکه کودکی زاده می شد، نقاشی گور او هم شروع می شد! روی دیوارهای گور ، تصاویری از همه ی چیزهای خوبی که اون کودک در طول زندگیش می تونست تجربه کند ، را می کشیدند. از پیروزی در جنگها گرفته تا نیکبختی و سرافرازی و ... مصریان بر این اعتقادبودند که این تصاویر سبب می شوند تا این تجربه ها در زندگی کودک زائیده شده در دربار، دوباره متجلی بشود. دو هزار و چهار صد سال قبل، در دوران عصر طلایی یونان، یونانیان در پیرامون مادران آینده ، تصاویر و مجسمه های زیبا می گذاشتند تا کودکان به دنیا نیامده، از تصاویر ذهنی مادران خود سلامت و زیبائی بستانند. امروزه، دانشمندان برای بار دوم در حال اکتشاف این فن هستند! خوب! این مقدمه رو گفتم تا مطمئن بشید با یه قدرت جادوئی حسابی روبروئید که ارزش امتحان کردن داره! حالا بریم سر اصل مطلب. _ آفرینش توانگری ذهنی از طریق تصاویر با ایجاد " چرخ اقبال " : " کاترین پاندر " معتقده که باید تصاویر موهبتهائی رو که آرزوشون رو داریم، در یک " چرخ اقبال " بکشیم یا درست کنیم. یعنی چی؟ _ مثلا" پسر کاترین پاندر آرزو داشته تا به کالیفرنیای جنوبی برن و اونجا زندگی کنند اما شرایطش موجود نبوده. اونها مقوای بزرگی رو بر می دارن و عکسهای خودشون رو در میان عکسهائی که از کالیفرنیای جنوبی جمع آوری کرده بودند، می چسبونند. کنار ساحل، در حال بازی گلف، در حال رانندگی در شاهراههای زیبا، و سایر مناظر اونجا.اونها اسم این مقوا رو می گذارند " چرخ اقبال " . اون رو در جائی می گذارند تا هر روز بتونند لحظاتی بهش نگاه کنند و از احساس برآورده شدن این آرزو لذت ببرند! مدتی بعد، از میان صدها نفر که در نیروی هوائی باید به ماموریتهای مختلف فرستاده می شدند، فقط پسر کاترین پاندر برای ماموریت در کالیفرنیای جنوبی انتخاب و به آنجا فرستاده می شه! و به زودی همه ی چیزهائی که اون توی چرخ اقبال کشیده بوده، واقعی می شه حتی تصویر دختری که اون در کنار خودش به عنوان دوست در یک ماشین شیک آبی رنگ کشیده بوده به حقیقت می پیونده و اون با دختری موبور که صاحب همون ماشین آبی رنگ بوده نامزد می کنه! سوال : با تجسم خلاق و ایجاد چرخه ی اقبال ، چه آرزوهائی رو میشه ساخت؟ جواب : همه ی آرزوها.اگه شغل جدیدی رو آرزو دارید برای اون یه چرخ اقبال درست کنید. اگه در آرزوی یافتن زوج دلخواهتون هستین ، در این مورد یه چرخ اقبال درست کنید. اگه آرزوئی برای فرد دیگه ای دارید ، می تونید برای اون هم چرخ اقبال درست کنید. برای آرزوی سلامتی برای خودتون یا فردی دیگه هم می شه چرخ اقبال درست کرد. برای حل مشکلات خانوادگی هم می شه چرخ اقبال درست کرد و خلاصه برای هر آرزویی که حق الهی شماست، می شه چرخ اقبال درست کرد. اما فراموش نکنید اگه آرزوی شما در جهت آزار و اذیت دیگران باشه حتی در صورت برآورده شدن کارمای اون به شما بر می گرده! _ نکته ی مهم :کنش ذهن، تصور و تجسم است. اگر آگاهانه آنچه را که می خواهید، به شیوه ای سازنده مجسم نکنید ، ناخودآگاه آنچه را که نمی خواهید به شیوه ای مخرب مجسم می کنید و مدام به مشکلات خود می افزائید. پس حتما" از شیوه ی تصور و تجسم سنجیده ی موهبت دلخواه که بهترین راه برای غلبه بر همه ی مشکلاته، استفاده کنید. _ نکته ی مهم : اگه در تجسم آرزوهاتون، تنبلید و فقط گاهگاهی اون رو انجام می دید، و همین رو بهانه قرار دادین که اصلا" سراغ این کار نرید، لطفا" خوب گوش کنید! لااقل همون گاه به گاه این کار رو انجام بدین. حتی تجسمات گاه به گاه هم ثمر بخشه، اگر چه نه به سرعت. _ نکته ی مهم : خیلی از افراد وقتی می بینند که تصاویر چرخ اقبال بی درنگ جواب نمی ده و موهبت دلخواهشون رو به وجود نمی آره، دلسرد می شن. برای ایجاد دگرگونیهای وسیعی که اثرات و ثمراتی دوردست دارند،. چون ممکنه تصویر موهبت دلخواه با تجربه های گذشته یا اکنون تفاوت داشته باشه ، معمولا" مدت زمانی طول می کشه تا ذهن نیمه هشیار، این تصاویر رو جذب کنه اما وقتی آنها را جذب کرد، این تصاویر متجلی می شوند. _ نکته ی مهم : اگر با وجود درست کردن چرخ اقبال، تصویر دلخواهتون متجلی نشد، به ذهنتون رجوع کنید! شاید ذهنتون رو از تصاویر موهبتهای مختلف انباشته اید یا برنامه های زیادی رو در برنامه تون گنجانده اید. وقتی آرزوها و تصاویرتان صریح و روشن باشند و چیزهائی رو انتخاب کنید که براتون مهم ترند یا در این لحظه به آنها نیاز دارید، راه تجلی فورا" راه می گشاید. مثال : " کاترین پاندر " خانمی بازرگان را مثال می زنه که هم به اتومبیل برای کارش نیاز فوری داشت و هم در آرزوی ازدواج مجدد بود. اون در چرخ اقبالش تصویر مردی را چسباند که در حال رانندگی بود اما هیچ اتفاقی پیش نیامد . اون یه چرخ اقبال دیگه درست کرد و فقط تصویر اتومبیلی رو که بهش نیاز فوری داشت، در اون چسبوند.بلافاصله یک آشنای قدیمی به اون تلفن کرد و گفت چون داره اتومبیل جدیدی می خره؛ به اتومبیل قدیمیش نیاز نداره و می خواد که اون رو ، در اختیار اون خانم قرار بده! در واقع چون اون شغل جدیدش رو تازه شروع کرده بود و هنوز در حال آموزش بود ، فرصت آن را نداشت که کاملا" روی مسله ی ازدواج متمرکز بشه و نا خودآگاه مدام فکرش به ماشین کشیده می شد که برای کارش به اون نیاز داشت و نمی تونست روی خواسته ی ازدواجش ، دقیق و صریح متمرکز بشه. در این مورد قانونی هم در سیستم آرزوها داریم که می گه : قانون چهل و ششم سیستم آرزوها : برای برآورده شدن یک آرزو، باید ذهن شما از تصاویر مختلف و درهم و برهم مربوط به آرزوهای پراکنده ، خالی بشود! شیوه ی تهیه ی چرخ اقبال : _ یه مقوا یا پوشه بردارید.اون رو به شکل دایره در بیارید. از نقطه ی کانون ( وسط دایره ) اون رو به چهار بخش تقسیم کنید: بخش امور مالی _ بخش امور شغلی _ بخش مربوط به خانواده _ بخش مربوط به تندرستی. بعد در هر بخش ، تصویر ایده آل مربوط به اون موضوع رو بچسبونید و زیر عکس، عبارت تاکیدی دلخواه مربوط به اون رو بنویسید. این عکس رو می تونید از بین عکسهای خودتون یا مجلات _ با توجه به آرزوتون _ استفاده کنید. _ چرخ اقبال رو اگه در معرض دید دیگران نیست، به دیوار اتاقتون بزنید تا هر وقت می تونید نگاهی به اون بندازید. در غیر این صورت اون رو جائی بگذارید که دیگران نبینند اما شما هر شب بتونید نگاهی به اون بندازید. اگه می تونید هر روز به اون نگاه کنید.در مورد چیزهائی که توی چرخ اقبالتون کشیدید، تمرینات تجسم خلاق رو انجام بدید. هرچه بیشتر به اون نگاه کنید و در باره اون تجسم خلاق کنید، زودتر ثمراتش پدیدار می شه. _ درباره ی تجسم و تصاویرتان با هیچ کس صحبت نکنید. چرخ اقبالتون رو به کسی نشون ندید و نخواهید دیگران را با اصرار بیش از حد، متقاعد کنید که حتما" این کار را انجام بدهند. درباره ی این مسئله با دیگران وارد جر و بحث نشوید. واژه های secret ( مرموز) و sacred ( مقدس ) هم ریشه اند. یعنی آنچه را که مقدس است، به صورت رازی پنهان نگاهبانی کنید. ( در این مورد وقتی با هم علم کلمات یا همون لگزیگرام رو بررسی کردیم، صحبت می کنیم. ) در این مورد قانونی هم در سیستم آرزوها داریم که می گه : قانون چهل و هفتم سیستم آرزوها : آرزوئی برآورده می شود که آن را مثل رازی مقدس برای خودتان حفظ کرده باشید! ( در جلسات قبلی توضیح داده ام که فقط با مشاور اصلح که استاد معنوی شماست اجازه ی صحبت درباره ی آرزوتون رو دارید و بس! ) _اگر ثمراتی بزرگ و زیبا و رنگارنگ می خواهید، از مقواهای بزرگ رنگی استفاده کنید. هر چیزی که حس بهتری به شما می دهد و باور کردن تحقق آرزویتان را برایتان امکان پذیرتر می کند. _ بهتره در ابتدا روی مهمترین خواسته تان تکیه کنید . وقتی به اندازه ی کافی روی تجسم خلاق متمرکز شدید، اون وقت به سراغ خواسته های دیگه برید. _ برای هر خواسته باید از رنگی معین استفاده کنید."دانش کهن رنگها " می گوید که برای تجلی توانگری مالی باید از مقوای سبز یا طلائی استفاده کنید. برای فهم و ادراک معنوی افزون تر باید از مقوای زرد یا سفید استفاده کنید. برای انجام امور فکری، مانند نویسندگی یا موفقیت در امتحانات و ... باید از مقوای آبی استفاده کنید.برای تندرستی و انرژی و زندگی شادابتر باید از مقوای نارنجی یا زرد درخشان استفاده کنید برای عشق و هماهنگی و ازدواج و توفیق در روابط انسانی باید از مقوای صورتی یا قرمز روشن و درخشان استفاده کنید. اهمیت رنگ به خاطر تاثیر آن بر ذهن نیمه هشیار است. تصاویر سیاه و سفید به اندازه ی تصاویر رنگی ، ثمرات دلخواه به وجود نمی آورند. حتی اگر به قوانین کهن رنگها اعتقاد ندارید، از رنگ مورد علاقه تان استفاده کنید یعنی رنگی که از نظر عاطفی جذبتان می کند. _ بر روی مقوای رنگیتان، تصاویر رنگی بچسبانید نه سیاه و سفید. _ بر روی مقوا، تصاویر بسیار و درهم و برهم نچسبانید. تصاویر متعدد و درهم و برهم، سبب آشفتگی ذهن می شود و ثمرات آشفته و درهم و برهمی را به وجود می آورد. _ روی مقوای امور مالیتان عکس پول بچسبانید، نه اشیائی را که می خواهید داشته باشید. اگر نه، چه بسا آن اشیا را به دست بیاورید اما زیر بار قرض بروید! می توانید تصاویر پول را نقاشی کنید یا از مجلات و روزنامه ها ببرید. می توانید از عکس چک استفاده کنید. _ در وسط چرخ اقبالتان یک تصویر نمادین معنوی بچسبانید. این تصویر می تونه تصویر گنبد یه امامزاده، تصویر کعبه، تصویر یک تسبیح، یک دعا یا هر چیزی باشه که به شما این حس رو می ده که خداوند پیگیر خواسته ی شماست تا به اون تحقق ببخشه.این کار به خواسته تان حمایت معنوی می بخشه و راه تجلی تصویر دلخواهتان یا چیزی بهتر از آن را می گشاید. _ نوشتن عبارت تاکیدی دلخواهتان را در زیر چرخ اقبال فراموش نکنید این عبارت مثلا" می تونه این باشه : " به یمن جوهر غنی کائنات، من هم اکنون صاحب ثروت و برکت بیکران _ (یا لباسهای زیبا و مناسب یا خانه ای دلپذیر و راحت یا عالیترین و مناسب ترین وسیله ی نقلیه ) _ هستم. " مثال : نمونه ی یک چرخ اقبال برای سلامتی و شفا : " کاترین پاندر " در کتاب چشم دل بگشا ، از یک خانم منشی می نویسه که شنید برادرزاده ی کوچک و محبوبش، باید ظرف چند روز آینده تحت عمل جراحی مغز قرار بگیره. اون برای برادرزاده اش یک چرخ اقبال درست کرد تا بتونه از طریق قدرت جادوئی تصاویر، اون رو سالم و کامل ببینه. اون برای تهیه ی چرخ اقبال از یک پوشه استفاده کرد تا بتونه تمام روز اون رو همراه داشته باشه.در داخل پوشه ، اون عکسهای جدید برادر زاده اش رو که در زمان سلامت از اون گرفته شده بود، را چسباند و زیر عکسها نوشت : " از وجودت سلامتی تابناک می تراود. " در داخل پوشه، بالای عکسها نوشت : " هم اکنون، به طرزی معجزه آسا شفا می یابی! " سمت راست عکسها نوشت : " ذهن و تن و یکایک امور زندگی تو سالم است! " در زیر پوشه نوشت : " خدایا! تو را شکر می کنم که برادر زاده ام را صحیح و سالم به من بر می گردانی! " سمت چپ عکسها نوشت : " روزهائی خوش در انتظار ماست! " اون با درست کردن چرخ اقبال و باور کردن اینکه این چرخ سلامت رو به برادرزاده اش بر می گردونه، احساس اضطراب و نگرانیش رو از دست داد و احساس ژرفی از آرامش پیدا کرد. جالب اینجاست که بدونید برادر زاده ی اون هرگز عمل نشد چون توموری که در مغزش بود، به طرزی معجزه آسا ناپدید شد! نکته : اگر می خواهید برای کسی که اصلا" اعتقادی به مسائل ذهنی ندارد، چرخه ی اقبال شفا درست کنید، نیازی نیست که مسئله را با او در میان بگذارید. کار خودتان را بکنید. باور نداشتن او از قدرت چرخه ی اقبالتان کم نمی کند. مثال : نمونه ی یک چرخ اقبال برای حل مشکلات خانوادگی :" کاترین پاندر " مثال دیگه ای می زنه از پدر و مادری که بسیار نگران دخترشون بودند. دختر سوگند خورده بود که به دانشگاه نره چون پسری رو دوست داشت که از دبیرستان بیرونش کرده بودند.اصرار پدر و مادر بی نتیجه بود. مادر برای دختر یک چرخ اقبال درست کرد.اون آرزو داشت دخترش به دانشگاه بره و با یک تحصیل کرده ازدواج کنه. روی چرخ اقبال عکس دختری معقول و منطقی را چسباند که به دانشگاه می رفت و کتاب همراهش بود. حتی زیر عکس نوشت که دخترش با موفقیت دانشکده را به پایان رسونده. اون دقایق زیادی به تجسم دخترش به شکلی که دوست داشت، پرداخت. پس از چند هفته دختر اعلام کرد که یک سال آزمایشی به دانشگاه می رود که ببیند خوشش می آید یا نه. در طول سال اول دانشگاه ، عالم ذهنی دختر اینقدر گسترده شد که علاقه اش را به آن پسر که تحصیلاتی نداشت، از دست داد و از او جدا شد. اون لیسانسش رو گرفت و با پسر دلخواهش که تحصیلات بالایی داشت ازدواج کرد. مثال : نمونه ی یک چرخ اقبال برای توانگری مالی :" کاترین پاندر " از خانمی بازرگان حرف می زنه که برای خودش یک چک ده هزاردلاری درست کرد و اون رو در چرخ اقبالش گذاشت. او هر روز به این چک با اشتیاق نگاه می کردو با خودش تکرار می کرد : "خدا اکنون به هر طریق که خودش صلاح می داند این هزار دلار را به من می دهد تا در نهایت شادمانی برای خودم خرج کنم. من هم آن را به مصارف خردمندانه می رسانم. " چند ماه بعد یکی از بستگان ده هزار و هفتصد دلار برای اون ارث باقی گذاشت. _ مثالی درباره ی ناپلئون بناپارت : ناپلئون همواره نقشه ای بزرگ با پرچمهای رنگارنگی که نشانه ی فتح کشورهای مورد نظرش بود مقابل خود می گذاشت و ماهها پیش از فتح آنها ، آنها را فتح شده می دید! حتی از فن نوشتن آرزوها و نقشه ها هم سود می جست . مورخین می گویند در یکی از موارد، دو ماه قبل از جنگ، و از فاصله ی هفتصد فرسنگ ، همه ی جزئیات و طول رژه ها و نقطه ی رویارویی دو سپاه و حمله و حتی اشتباهاتی را که دلش می خواست دشمن انجام بدهد، در نوشته های خود ، نوشته و کشیده بود! اما ناپلئون در جنگ آخر خود یعنی " واترلو " شکست خورد زیرا از فنی جادوئی و بسیار قدرتمند برای شیوه ای مخرب استفاده می کرد و بالاخره کارمای خود را دریافت کرد! ( این همون قسمت از جادوست که ما به اون می گیم جادوی سیاه. یعنی شما با چرخ اقبال شاید خواسته هاتون رو به دیگران هم تحمیل کنید اما اگر در جهت مخربی باشه بالاخره کارمای بدی در مقابل اون دریافت می کنید! ) نکته ی مهم _ توقف تجسم : خانمی مجرد برای " پاندر " نوشت من مدتهاست تجسم می کنم که ازدواج کرده ام اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است.او چند بار نامزد کرده بود یا تا پای ازدواج رفته بود، اما به نتیجه نرسیده بود. پاندر به اون پاسخ می ده : که اولا" باید نامزدها و کسانی رو که اون رو نخواسته اند کاملا" ببخشه و از این بار اضافی احساسی خودش رو رها کنه. ثانیا" پاندر متوجه شد اون خانم به جای لذت بردن از تجسم خلاق و چرخ اقبال، مدام در هر تجسم مشغول تقلای ذهنی می شه. تقلای ذهنی که بالاخره چه می شود و ...تقلای ذهنی سبب می شود که آرزوهای انسان به جای جذب، دفع بشود. نیروی ذهن، برای این نیست که به ضرب زور به خواسته مان برسیم. بنابراین پس از تهیه ی چرخ اقبال و کار روزانه با آن، هر گاه خودتان را سرشار از احساس ایمنی و آرامش یافتید؛ یا علاقه تان را به آن از دست دادید ، آن را رها کنید! این معمولا" نشانه ی آنست که حاضرید دست از سر آرزویتان بردارید تا خود کائنات سرگرم کار بشوند و آن را در زمان درست ، به شما برسانند. به این زمان می گویند : " زمان تعطیل و مرخصی! " در این هنگام ، آسوده بیاسائید و آرزوهایتان را فراموش کنید. این زمان ، زمان توکل به خدا و سپردن همه ی بارها به خداست. وقتی در عرصه ی ذهن، کار لازم را به انجام رساندید، می توانید مطمن باشید که زمان و انسانها و موقعیتها دست به دست هم می دهند تا موهبت دلخواهتان در عرصه ی بیرونی هم تجلی پیدا کند. اما هماهنگی جزئیات در دست شما نیست پس بهتر است به خود بگوئید که تنها کار شما، تجسم و آرزوی صمیمانه ی تجلی است نه استدلال و زور و سایر تدابیر. در پایان این درس جادوئی ، سخنی از " دکتر امیل کوئه "که از مشاهیر فرانسه است، براتون دارم.او ن می گه : " قدرت تخیل نیرومند تر از قدرت اراده است.اگر تخیل و اراده با یکدیگر در کشمکش و تضاد باشند، همواره تخیل پیروز می شود! " خدایا! به قدرت تخیل ما برکت بده تا بهترینها را بیافرینیم! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
برای مانیا جون
 امام حسن علیه السلام: کسانی که صاحب فرزند نمی شوندزیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاء الله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد(مصباح کفعمی حاشیه ص58). خدایا شکرت. به تو می سپارمش. 
کلاس جادوگری یک جادوگر( جلسه 39_ آفرینش توانگری ذهنی از طریق کلام) سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام. با ادامه ی درس آفرینش توانگری با شما همراهم . گفتیم که آفرینش توانگری ذهنی از سه طریق انجام میشه. طریق اول ، نوشتن. طریق دوم ، تصاویر( چرخ اقبال). و روش سوم کلام. طریق اول و دوم را که براتون توضیح دادم، حالا می ریم سراغ روش سوم . _آفرینش توانگری ذهنی از طریق کلام : من در پستهای زیادی راجع به جادوی کلام براتون صحبت کردم و این قانون ذهنی که می گه :"هر آنچه به گفتار در آید، به رفتار در می آید." دانشمندان ذهنی، تخمین زده اند که تکرار عبارت تاکیدی ویژه ی توانگری می تواند هشتاد درصد بر سرعت تجلی ثمرات دلخواه بیفزاید."کاترین پاندر " معتقده که" در ازای هر پانزده دقیقه مطالعه ی مطالب و کتابهای الهام بخش، دست کم باید پنج دقیقه عبارات تاکیدی را تکرار کرد. فقط با مطالعه ی مطالب ذهنی نمی توان به توانگری رسید " کاترین پاندر در کتاب " قانون توانگری " آدمهای زیادی را که از این طریق، توانستند درهای توانگری را به روی خودشان باز کنند، مثال می زند. او حتی اعتراف می کند که فقط از طریق تکرار عبارت تاکیدی ( که آن را دعای روزانه ی خود می نامد) توانست به شیوه ای عجیب، ناشری معروف بیابد تا دست نوشته هایش درباره ی توانگری را چاپ کند و این آغاز شهرت جهانی و توانگری او شد! قانون تجلی : هر چقدر هم که ظاهر امور مخالف به نظر برسد ، باید شرایط دلخواه را مجسم کنید و از اقتدار و نفوذ کلام غافل نمانید. در جملات تاکیدی حتما" از قانون " تجلی "پیروی کنید. قانون تجلی حکم می کند که هر آنچه را که دوست دارید باشید یا به انجام برسانید، باید بگوئید که پیشاپیش چنان هستید و آن کار را به انجام می رسانید. مثال " نگوئید من آپارتمانی زیبا می خواهم. " بگوئید : خدا را شکر می کنم که اکنون دارای آپارتمانی زیبا هستم. " سیستم آرزوها هم این موضوع رو تائید می کنه و می گه : قانون چهل و هشتم سیستم آرزوها : حتی وقتی ظاهر امور به نظر مخالف می رسد، از قانون تجلی پیروی کنید.( تجسم شرایط دلخواه و استفاده از جملات تاکیدی به گونه ای که انگار الان آنچه را می خواهید ستانده اید) نکته ی مهم _ لااقل روزی پنج دقیقه عبارتهای تاکیدی دلخواهتان را با صدای بلند تکرار کنید.اگر می خواهید توانگری شما به صورتی روشن و قطعی رفتار کند، باید کلامی که برای توانگری بر زبان می آورید، روشن و قطعی باشد. _ قدرت جادوئی اسمهای مقدس برای توانگری: قدما معتقد بودند که آگاهی از واژه های مرموز یا آیه ای مقدس، بسیار نیکوست و به هنگام فشار یا دشواریهای آزمونهای زندگی، به آنها کمک می کند. یکی از نامهائی را که مقتدر می دانستند " یهوه " بود و دیگری عبارت " من هستم" . "کاترین پاندر " می گوید ما عیسی مسیح را به عنوان شفادهنده می شناسیم، حال آنکه او در معجزات مربوط به توانگری اش، قوانین ذهنی و معنوی توانگری را به کار می بست. " عیسی مسیح همواره از عبارات تاکیدی مثبت استفاده می کرد. بزرگترین چیزها را از خدا می خواست و همه ی آنها را متجلی می کرد، زیرا دعایش سرشار از اقتدار بود. ( مگر دعای ربانی چیزی غیر از عبارات تاکیدی مثبت و مصمم است؟) یکی از استادهای خوب من همیشه می گفت "حتی نام کسانی که انسانهای بزرگی بوده اند دارای یک گاست ( انرژی) است و چون انرژی هرگز از بین نمی رود، هنوز انرژی آن ها، در جهان باقیست و به هر کس که از آنها کمک بخواهد، کمک می کند. به همین دلیل است که خیلی از معجزات با توسل به بزرگان دینی انجام میشود. " ( من خودم به این موضوع اعتقاد زیادی دارم. زمانی بود که کتابهائی در زمینه های متافیزیک یا نیروهای ماورائی می خواندم اما نمی فهمیدم. به محض اینکه از گاست نویسنده ی کتاب یا استادی که ، آن فن را آموزش می داد، کمک طلبیدم، شبهای متوالی به خوابم آمد و مباحث را برایم توضیح داد و موشکافی کرد! )" چارلز فیلمور" در کتابش "توانگری" می نویسد : "از نام عیسی مسیح امواجی نیرومند و طیفی قدرتمند بر می خیزد که توانگری می بخشد. نامی که اقتدار زمین و آسمان را در بر دارد و به آسانی می تواند به جوهر کائنات ، شکل ببخشد. نامی که با جوهر نمادهای پدر و مادر یگانه است و چون بر زبان آید، همه ی نیروها را به کار وا می دارد تا ثمرات دلخواه را به بار آورد.""کاترین پاندر " بر اساس همین اعتقاد به قدرت جادوئی اسمهای مقدس، وقتی نیاز به یک ماشین نویس داشته، این عبارت تاکیدی را تکرار می کند: "عیسی مسیح هم اکنون ماشین نویسی عالی را متجلی می کند تا این کار من را به انجام برساند." و چند ساعت بعد یکی از آشنایان که تایپیست بوده پیش او می آید تا خدمتی برای او انجام بدهد! شما می تونید انواع و اقسام جملات تاکیدی را بسازید یا از کتب مختلف بردارید. من چند تا از آنها را برایتان می نویسم : _ من به روح جهانی توانگری اعتماد می کنم تا هم اکنون برکت بیکرانش را بر همه ی گوشه های زندگیم بباراند. _ من در جوهر الهی احاطه شده ام و این جوهر الهی هم اکنون در شکلی غنی و مناسب و شایسته به سویم می آید. _ خدایا من به تو و عدالت تو توکل می کنم. می دانم آنچه که متعلق به من است نمی تواند از من باز گرفته بشود.پس آرام و آسوده بر جا می مانم. _ من هم اکنون از درآمدی مدام و قابل توجه و روزافزون برخوردارم. _ از افزایش درآمدم که هم اکنون پیش می آید و به طرزی قابل ملاحظه به من رضایت می بخشد، سپاسگزارم. _ من در ذهن الهی، آرمانی الهی ام و اکنون به سوی مکان راستین و انسانهای راستین و توانگری راستین زندگیم هدایت می شوم. شما در "چهار کتاب " نوشته ی "فلورانس اسکاول شین" می توانید جملات تاکیدی زیادی برای موارد مختلف پیدا کنید. ساختن جمله ی تاکیدی با استفاده از قدرت جادوئی اسم مقدسین :جملات تاکیدی زیادی در کتابها نوشته شده اما من پیشنهاد می کنم خودتون اون جمله ی تاکیدی رو که در این زمان بهش نیاز دارید بسازید و از قدرت جادوئی اسم مقدسین " مثل عیسی مسیح، حضرت علی(ع)، امام حسین و یا هر کسی که حس روحانی ای در شما به وجود می آره..." استفاده کنید و بگید : " عیسی مسیح یا امام حسین یا ... اینجاست و اکنون عالیترین چیز را برای من درباره ی( فلان موضوع) فراهم و متجلی می کند. " یا بگوئید : " اکنون نور پاک و سفید (عیسی مسیح یا حضرت امام رضا یا ....) همه ی زندگی من را احاطه کرده است و هیچ چیز منفی نمی تواند وارد این حلقه ی نور بشود و تنها نیکی می تواند به من نزدیک بشود. میزان کار و زناشوئی و تندرستی و ... مستقیما" در دست ( نام آن آدم روحانی مقدس را بیاورید) است و در هر گامی که بر می دارم او پیشاپیش می رود و همه ی امور زندگیم را هدایت می کند . " یا بگوئید: " قدرت ( عیسی مسیح یا ...) سرگرم عالیترین کار خود است تا کاملترین ثمرات نیکو را به بار بیاورد." یا بگوئید: " مسئولیت ( کار یا مشکلی که دارید را عنوان کنید) با ( عیسی مسیح یا ...) است و خودش نشانم می دهد که چه کنم و راه درست را می گشاید." مثال: " کاترین پاندر " از خودش مثال می زند که می خواسته کلیسائی باز کند و امور ذهنی را در آن آموزش بدهد اما پول نداشته است. او شروع می کند با اسم مقدسین جملات تاکیدی گفتن. یک بار موقع گفتن این جملات، اسم یک نفر آدم که دورادور می شناخته به ذهنش می رسد. " پاندر " به او زنگ می زند و اون آدم میگه مایل است او را ببیند. وقتی به دیدنش می آید به پاندر می گوید " یک چک هزار دلاری داره که با چند نفر دیگه اون رو جمع کردند و می خوان اون رو در اختیار کسی بگذارن که می خواد کلیسای جدیدی بسازه! " " پاندر" می گه : " من که از این موضوع اطلاعی نداشتم اما ضمن مراقبه روی جمله ی تاکیدی انگار خداوند به دلم انداخته بود تا با او تماس بگیرم! " و این طوری پول کلیسا جور میشه! _ قدرت توانگری بخش و اقتدار دعای ربانی : پاندر می گه دعای ربانی که در انجیل آمده، از اقتداری عظیم بهرمند است. به شرط آنکه آن را آهسته و سنجیده و کلمه به کلمه بخوانید و به هر کلمه اش بیندیشید تا از نیروی سرشار و تاثیر شگرفش بهره مند بشوید.آنگاه می بینید که همه ی مشکلاتتان حل می شود. تاثیر تکرار روزانه ی " دعای ربانی" شما را به حیرت می اندازد.پس چنین دعا کنید : " ای پدر مقدس ما که در آسمانی نام تو مقدس باد ملکوت تو بیاید اراده ی تو چنان که در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و قرضهای ما را ببخش چنان که ما نیز قرضداران خود را می بخشیم و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن توست. آمین. " ( انجیل متی، 6: 9_13) _ اما چرا دعای ربانی چنین قدرتمند است؟ شاید به این دلیل که شما را به آن آگاهی می کشاند که عیسی مسیح برای انجام معجزه هایش در آن قرار داشت. به آن آگاهی که توانگری را متجلی می کند و قرصهای نان و ماهی را هزار برابر می کند! (من شخصا"، با افتخار، پیرو دین مقدس اسلام هستم اما معتقدم به تعداد آدمها راه برای رسیدن به خداوند وجود داره! پس به همه ی ادیانی که خدای واحد رو قبول دارند احترام می گذارم و از دعاهای همه شون استفاده می کنم و معتقدم این انرژی در همه ی دعاهای کتب مقدس موجوده. حدیثی هم درباره ی آیات قرآن خوندم که " هر تعداد از آیات قرآن را که برای انجام نیتی بخوانید، برای برآورده شدن آن حاجت، کفایت می کند." به نظرم این هم به خاطر انرژی بالائی است که در این آیات وجود داره. دعاها و آیات قرانی درست مثل جملات تاکیدی می مونند و اثر می کنند.) نکته ی مهم _ عبارت تاکیدی را برای دیگران هم می توانید به کار ببرید. حتی اگر خودشان هم به این موضوع اعتقاد نداشته باشند. ( اگرچه اعتقاد خود آن فرد، اثراتی عمیق تر و سریع تر به بار می آورد) مثلا" برای دوستتان که بیکار است ، تکرار کنید : " تو شغلی بی نظیر و درآمدی بی همتا داری. تو به شیوه ای بی نظیر خدمتی بی همتا را به انجام می رسانی." همونطور که گفتم جملات تاکیدی بیشماری وجود داره اما بهترین کار اینه که شما خودتون کشف کنید که به چه جمله ی تاکیدی ای واقعا" نیاز دارید. من اینجا به شما شیوه ای رو یاد می دم که در" تجسم خلاق " اون رو جزو کارهای پالایشگر می دونند. _ پالایش و ساخت جملات تاکیدی پالایشگر: اصل نهفته در شیوه های پالایش این است که باید مشتاق باشید که هر گونه احساس منفی سرکوب شده را در جسم یا عواطف یا ذهن یا روحتان کاملا" بشناسید و آن را مورد بررسی قرار دهید تا بتوانید آن را رها کنید. بیشتر افراد امیدوارند که با نادیده گرفتن احساسهای منفی، آنها راهشان را می گیرند و می روند! در حالی که اگه درسهای نیمه ی تاریک رو به یاد داشته باشید، حتما" می دونید که این طوری نیست. هرچه بیشتر بکوشید تا آنها را نادیده بگیرید، بیشتر خودشان را در زندگیتان نشان خواهند داد. گوئی همه ی زوایای تاریک وجودتان، عملا" می کوشند که نور آگاهی را به سوی خود بکشانند، تا بتوانند پاک و صیقل یافته بشوند. فرایند صیقل یافتن یا پالایش، فقط با درخشش نور آگاهی به زوایای تاریک ، و با اشتیاق تجربه ی هر چه که در آنجا هست، رخ می دهد. با تجربه ی آن، انرژی مسدود شده و متراکم، برای همیشه رها می شود. بنابراین اگر در هنگام به کار بردن جملات تاکیدی و مثبت، احساس نا خوشایندی بهتون دست می ده، یا اینکه احساس می کنید هدف یا آرزویتان با مانع روبرو شده، یا مدتهاست که از جملات تاکیدیتون ثمره ی مفیدی به دست نمی آرید، بدونید که اون جمله متعلق به شما نیست! حتما" جملاتی را که به کار می برید رها کنید و به سراغ ساخت جملات تاکیدی پالایشگر برید. تمرین برای ساختن جمله ی تاکیدی پالایشگر: نخست در دفتر مراقبه تان، آرزو یا همان هدفتان را به صورت یک عبارت تاکیدی بنویسید. آنگاه بنویسید : " علت اینکه نمی توانم به هدفم برسم اینست که ..." هنگامی که این دلایل را می نویسید ، به یکایک فکرهائی که از سرتان می گذرد ، هر اندازه هم که احمقانه یا عجیب یا وحشتناک یا بی اهمیت به نظر می رسد، توجه کنید. به خودتان اجازه بدهید هر دلیلی را که به ذهنتان می رسد، در اینجا بنویسید. مثال : هدف : می خواهم صاحب حرفه ای شگفت آور باشم با ... ریال درآمد ماهانه. ساخت جمله ی تاکیدی اولیه : طبق قانون تجلی باید اون رو به شکل یک جمله ی مثبت ، به شکلی که انگار تحقق پیدا کرده ، بنویسید. یعنی این جمله می شود جمله ی تاکیدی اولیه ی شما: " اکنون صاحب حرفه ای شگفت و خلاقم. کارم را دوست دارم و درآمد ماهانه ام .... ریال است." سوال : دلیل این که نمی توانم به خواسته ام برسم، چیست؟ جواب : هرگز موفق نخواهم شد _ نمی دانم می خواهم چه کار کنم. _ از کجا می توانم چنین شغلی را پیدا کنم؟ _ عالی تر از آنست که بتواند حقیقت پیدا کند. _ لیاقتش را ندارم. _ می ترسم از اینکه این همه پول به دست بیاورم! _ پدرم هرگز چنین پولی به دست نیاورد من هم نمی خواهم با در آوردن این پول، باعث احساس خواری در او بشوم! _ و غیره ... اگه احساس کردین باز هم دلایل دیگه ای وجود داره در یک فرصت دیگه دوباره سراغ این جوابها بیاین و به اونها اضافه کنید. بعد مدتی بنشینید و به دلایل خودتون بنگرید تا ببینید کدامیک از اونها بیشتر شما را تحت تاثیر قرار می دهند و کنارشان علامت بگذارید. آنگاه برای خنثی کردن یکایک آنها، یک جمله ی تاکیدی مناسب با اون دلیل بنویسید. به این جمله ی تاکیدی می گن "جمله ی تاکیدی پالایشگر ". _ برای دلایلی که در بالا نوشتید، این جملات تاکیدی پالایشگر ساخته می شوند : من اکنون موفق هستم. من اکنون توانائی به دست آوردن عالی ترین ها را دارم. من اکنون با هدایت الهی، دریافته ام که از کجا باید شروع کنم. و ... اینها جملاتی هستند که شما باید به کار ببرید و به کار بردن جمله ی تاکیدی اولیه، در این زمان نه تنها نمی تونه به شما کمکی بکند، بلکه حتی چیزهای زیادی را که در نیمه ی تاریکتان پنهان کرده اید، به سطح می آورد و مانع تحقق آرزویتان می شود. پس از جملات تاکیدی پالایشگرتان استفاده بکنید. خدایا! تو را شکر می کنم که ضمیر برترم اکنون مرا به سوی بهترینهائی که لایقش هستم، هدایت می کند. آمین.
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
2738
کلاس جادوگری یک جادوگر( جلسه 40_ پرداخت عشریه) سلام و هزاران سلام. در این درس من مستقیما" از کتابهای کاترین پاندر براتون می نویسم. من فقط اونچه را که در کتاب قید شده عنوان می کنم. من پیرو آیین کابالا ویهود و امثال اون نیستم و فقط این اصل از توانگری را به دلیل اینکه در کتابهای پاندر هم اومده براتون می گم و باز تاکید می کنم قضاوت و تحقیق درباره ی اون به خود شما بر می گرده.همون طور که گفتم نوشته های زیر مجموعا " از جملات کتابهای کاترین پاندره که البته اون از دیگرانی مثل امت فاکس آموخته .و باز هم تاکید می کنم من فقط نقل کننده ی مطالب کتاب پاندر هستم و انتخاب درست یا غلط بودن این قانون با خود شماست. اگر تا اینجا به قوانین توانگری عمل کرده اید، پس اکنون طلای شما آماده است که از آسمان بر زندگیتان ببارد تنها باید : 1 _ ذهنتان را برای دریافت توانگری پاک کنید. ( پالایش) 2 _ به آفرینش توانگری ذهنی از طریق نوشتن و تصاویر و کلام بپردازید. اینها راههای گشودن چشم دل و دریافت توانگری اند. اما مهمترین راه یا بزرگترین قانون برای ایجاد توانگری پایدار، استفاده از رقم جادوئی ده ( یا رقم افزایش ) است. قدما از این راز با خبر بودند، از این رو با پرداخت عشریه ی منظم و مدام و پیوسته، توانگری خویش را پایدار می کردند. یعنی یک دهم از شکار، دام، محصول، درآمد، میراث، یا هر آنچه را که به دست می آوردند ، به پیشگاه خدا تقدیم می کردند. در واقع، یک دهم از آنچه را که خدا به آنها داده بود، به کار خدا اختصاص می دادند. واژه ی " عشریه " یعنی یک دهم.همه ی تمدنهای بزرگ، رقم ده را رقم جادوئی افزایش می دانستند . به دلایلی محکم، کشف کرده اند که مصریان، بابلی ها، پارسیان، اعراب، یونانیان، رومیان و حتی چینی ها ، از این راز با خبر بودند.مصریان بیست درصد ( دو عشریه ) از درآمدشان را به معابد می دادند. عبرانیان چهار عشریه می دادند حتی در زمانی که مجبور بودند به دولت روم مالیات بپردازند.هندوها یک دهم از مالشان را می بخشیدند ( یک عشریه ) اما فقرای هندی دو عشریه از مالشان پرداخت می کردند تا زودتر توانگر بشوند! ( این پرداختها اجباری نبوده بلکه آنها بر طبق اعتقاداتشان این کار را انجام می دادند! ) سیستم آرزوها هم این قانون را تائید می کند. قانون چهل و نهم سیستم آرزوها : با پرداخت عشریه ی منظم، نظم الهی را به یکایک امور زندگیتان فرا خوانید. قانون توانگری هم در این مورد می گه: قانون 8 توانگری : با بخشیدن عشریه ، خدا را در مرتبه ی نخست قرار دهید تا به توانگری پایدار برسید. پاندر می گه :" عشریه " یعنی یک دهم از مال و هر چیزکه به دست می آورید ، متعلق به شما نیست ! بلکه سهم خداست که از شما خواسته تا برای اعتماد به او و برای توانگر شدنتان آن را به کسی که راه توانگری را به شما می آموزد، ببخشید." پاندر در کتابش، آدمهای زیادی را نام برده که با پرداخت عشریه حتی به شفای جسمی رسیده اند! او می گوید : بزرگترین مشکل زندگی احتقان است و تنها علاج آن جریان! دادن عشریه به جریان انداختن انرژی است! به همین دلیل شفا به همراه می آورد! میثاق یعقوب: _ پرداخت عشریه، قانون میلیونرهاست! " کاترین پاندر " می گه : وقتی نخستین میلیونر کتاب مقدس " ابراهیم " ، به راز کامیابی بابلی ها که از توانگر ترین مردم بودند،( پرداخت عشریه )، پی برد ، این راز را به صورت قانون پرداخت عشریه به نوه اش یعقوب سپرد و یعقوب نیز آن را در میثاق کامیابی خویش گنجاند . این موضوع در کتاب عهد عتیق( سفر پیدایش، 28: 20 تا 22) به این صورت ذکر شده است : " و یعقوب، نذر کرده ، گفت اگر خدا با من باشد و مرا در این راه که می روم محافظت کندو مرا نان دهد تا بخورم و رخت تا بپوشم و به خانه ی پدر خود به سلامتی برگردم ، هر آینه خدای من خواهد بود و این سنگی را که چون ستون بر پا کردم بیت الله شود و آنچه به من بدهی، ده یک آن را به تو خواهم داد." میثاق، عهد و پیمانی است میان دو نفر برای انجام کاری معین و برای دریافت ثمراتی معین. میثاق یعقوب، متشکل از دو بخش است : _ بخش اول : یعقوب تعیین کرده است که از خدا چه می خواهد ، آنچه از خدا می خواهد توانگری و هدایت و آرامش خیال است. _ بخش دوم : در اینجا سوگند می خورد که اگر خدا آن کارها را برایش بکند، قطعا" ده یک آنچه را که خدا به او می دهد، به خدا اختصاص خواهد داد. قانون توانگری ( و قانون کندن گودال که در بخش سیستم آرزوها براتون گفته ام ) می گه انسان باید گام نخست را بردارد و مطمئن باشد که خدا همه ی گامهای بعدی را برخواهد داشت. یعنی اول باید عشریه را بپردازید و بعد یقین داشته باشید که خدا توانگری راستین را به شما هدیه می دهد. تمرین نوشتن میثاق کامیابی : نوشتن میثاق کامیابی را انجام بدهید. در دو بخش. _ بخش اول آن باید شامل آنچه که از توانگری می خواهید، باشد. ( شبیه فهرست کوتاه مدت آرزوها اما مختصر و مفید) _ در بخش دوم با خداوند عهد کنید که عشریه ی خود را بپردازید . هر گاه میثاق کامیابی خود را می نویسید، به تاکید ندا در دهید که : " برای دریافت برکت خود، تنها به خدا توکل می کنم. برای آفرینش توانگری خویش به انسانها و اوضاع و شرایط چشم نمی دوزم. تنها تکیه گاه من خداست. " و با خود تکرار کنید : " از نظر مالی خدا را در مرتبه ی نخست قرار می دهم. پیش از هر کار، عشریه ام را می پردازم تا راه توانگریم را بگشایم. " بکوشید برای میثاق خود مهلتی مشخص کنید مثلا" شش ماهه یا یک ساله. میثاق خود را در جای امنی بگذارید تا احدی نتواند آن را ببیند.از همین لحظه پرداخت منظم عشریه را آغاز کنید. قبل از پرداخت سایر قبض ها و صورتحسابها، اول یک دهم در آمدتان را بپردازید. گاه گاهی به سراغ میثاق خود بروید تا ببینید به کدام یک از ثمرات نیکو رسیده اید. خواسته های برآورده شده تان را در میثاق، مشخص کنید و سپاس بگزارید.بعد از آن، می توانید خود را برای آماده کردن میثاقهای بلند مدت تر آماده کنید. ( این میثاق مثل همان فهرست بلند مدت آرزوهاست) نکته ی مهم _ پاندر می گه لازم نیست صبر کنید تا اول اوضاع مالیتان بهتر بشود و از شر قرض هایتان خلاص بشوید و آنگاه عشریه بپردازید. (چون این کار یعنی هرگز اعتقادی به برآورده شدن آرزویتان ندارید، پس قطعا" نباید منتظر برآورده شدنش هم باشید! ! ) به محض اینکه پولی یا محصولی به دستتان رسید، بی درنگ اول عشریه ی آن را بپردازید یعنی یک دهم آن را پرداخت کنید. شاید فکر کنید : " اما من که استطاعت پرداخت عشریه ندارم! " این جا " پاندر " در جواب می گوید: "پس بگذارید به شما بگویم که به همین دلیل باید بی درنگ عشریه ی خود را بپردازید. زیرا اگر عشریه ی خود را ندهید، روز به روز وضع مالیتان بدتر هم خواهد شد! هر چه نیاز مالیتان شدید تر باشد، باید زودتر عشریه ی خود را بپردازید. زیرا رقم جادوئی ده، رقم افزایش است و رد خور ندارد! " در عهد عتیق آمده که خدا به موسی دستور داد تا قوم یهود برای ثروتمند شدن، عشریه بدهند.هر گاه قوم یهود عشریه می داد، توانگر می شد اما هر گاه از نظر مالی خدا را در مرتبه ی نخست قرار نمی داد _ مانند دوران حکومت سلیمان_ حکومت دچار تفرقه می شد و فرزندان یهود به تبعید بابلی ها گرفتار می آمدند! هنگامی که بازماندگان قوم به اورشلیم بازگشتند، نبی به آنها یادآوری کرد که اگر دوباره " ده یک " خود را بپردازند، " روزنهای آسمان " برآنها گشوده خواهد شد! در عهد جدید، آمده که هم عیسی و هم پولس عشریه می پرداختند.پرداخت عشریه از قوانین معبد بود و عیسی به عنوان یک یهود همواره عشریه می پرداخت. در زمان عیسی، یک فریسی باید یک چهارم درآمدش را در راه خدا می بخشید! پرداخت عشریه در روزگار کتاب مقدس، یکی از معمول ترین کارها بوده است. " کاترین پاندر " در کتاب "چشم دل بگشا " تاکید می کند که پرداخت عشریه ، زائیده ی هوس یا رویای یک کشیش یا معلم معنوی، برای پول به جیب زدن و جمع آوری درآمد نیست، بلکه قانون جهانی و کیهانی توانگری است که در سده های زیادی برای توانگری پایدار به کار می رفته است. او می گوید : " بسیاری از افراد ، نسبت به پرداخت عشریه گرایشی ناخوشایند یا مانعی روانی دارند، زیرا خیلی از کشیش ها یا استادهای معنوی به دادن عشریه تاکید کرده اند! اما وقتی به وعده های کتاب مقدس نگاه کنید _ مانند وعده های ملاکی نبی _ در می یابید که عشریه دهنده توانگر می شود. البته عشریه گیرنده هم توانگر می شود اما این در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد. " کاترین پاندر " افراد بسیاری را مثال می زند که با وجود درآمد کم شروع به دادن عشریه کردند و توانگر شدند! نکته ی مهم _ یک دهم از وقت کافی نیست!" پاندر "می گوید ، خانمی که گره از مشکلاتش باز نمی شد، می گفت " نمی فهمم چرا باید از پولم عشریه بدهم؟ من یک روز در هفته ام را گذاشته ام تا برای رضای خدا تدریس کنم! در واقع دارم از وقتم عشریه می دهم! " : پاندر " به او می گوید : " کار بسیار خوبی می کنی اما می خواهی به چه برسی؟ به وقت بیشتر یا پول بیشتر؟ " زن پاسخ می دهد : " آنچه به راستی نیاز دارم، پول بیشتر است! " " پاندر " به زن می گوید که کتاب مقدس را بردارد و وعده های مربوط به عشریه را دوباره بخواند. تمام این وعده ها درباره ی کسانی است که ده یک از پول و دارائیهای خود را می بخشند. هیچ جای کتاب مقدس نیامده که باید از وقت خود عشریه بدهید! اگر چه آن هم تحسین برانگیز است منتها قانون توانگری، پرداخت عشریه از هر گونه درآمد است. " مثالی از کسی که به خاطر پرداخت عشریه به توانگری رسید :" رابرت لوتورنو " نابغه ی امور مهندسی که به علت پرداخت عشریه هایش مشهور شده است، در کتابش با نام " آنچه انسان و کوه را تکان می دهد " از دورانی می نویسد که با قوانین توانگری آشنا شده و تازه پرداخت عشریه را شروع کرده بود. با بهبود وضع مالیش، به خودش می گوید که یک سال عشریه نمی دهد و پس انداز می کند.او به خدا می گوید : " خدایا! صد هزار دلار، عشریه ام را سرمایه ی کارم می کنم و در عوض، سال بعد عشریه ام را ، بیشتر، می پردازم! " اما از همان لحظه همه ی کارهایش گره می خورد. پشت سر هم دچار مشکلات مالی می شود و هوای بد باعث می شود که کارهای ساختمانیش، پیش نرود. در پایان سال، او صد هزار دلار قرض بالا می آورد! او می گوید از این تجربه دریافتم که قانون عشریه با وعده و وعید به جائی نمی رسد و شوخی ندارد! او، آن زمان، با وجود قرضی که بالا آورده بود، به محض دریافت درآمدی، عشریه ی خود را پرداخت و به این رویه ادامه داد. او به چنان توانگری و ثروتی دست پیدا کرد که بعدها مجبور شد برای توزیع درست عشریه هایش که به میلیونها دلار می رسید، موسسه ای خصوصی تاسیس کند! نکته ی مهم _ یادتون باشه عشریه را باید از کل درآمدتان بدهید .( نه از باقیمانده و پس اندازی که ته پولتان، می ماند. ) سوال _ عشریه را به کجا باید پرداخت؟ قوانین کهن درباره ی اینکه عشریه را باید به کجا پرداخت، بسیار دقیق بودند چون در آن روزگار، عشریه یک قانون فراگیر بود. آنها می گفتند اولین یک دهم از مالتان باید به عابدان و جایگاه عبادت که قانون عشریه را به مردم می آموخت، سپرده بشود.این یک دهم نباید به نیت خاصی داده داده بشود. یعنی عشریه دهنده نیاید به این که این پول در کجا خرج می شده، کاری داشته باشد. دومین یک دهم در آمد باید به مصرف جشنها می رسید. سومین یک دهم درآمد، باید به مصارف خیریه می رسید. امروزه دانشمندان ذهنی معتقدند عشریه را باید به جائی بپردازید، که از آنجا کمک معنوی و الهام می گیرید. یعنی به استاد معنویتان. استادهای معنوی کسانی هستند که آن کنش های ذهن را که شفا می بخشد و توانگری می آورد، به شما می آموزد. عشریه را باید بدون چشمداشت بپردازید. " امت فاکس" می گوید : " نهضت حقیقت ( نهضتی که قوانین توانگری را می آموزد) تنها راه نجات جهان است. " پاندر " و " امت فاکس " و سایر دانشمندان ذهنی، گفته اند که " باید بخشش و ایثارتان را به مردمانی اهدا کنید که وجودشان منشا الهام و تعالی انسانهاست و به آدمیان آن حقیقت را می آموزند که شفا می دهد و می تواند توانگر کند. " آنها می گویند " پولتان هر جا برود، ایمانتان همان جا می رود! " سوال _ اگر عشریه را به جائی غیر از جائی که باید بپردازیم ، پرداخت کنیم، چه می شود؟ " پاندر " می گوید زنی که عشریه اش را به چند موسسه ی پزشکی پرداخته بود، پیش او آمده بود و شکایت می کرد که چرا بیماریش شفا نیافته است؟" پاندر " برای او توضیح می دهد که او می تواند از پولش به فقرا کمک کند یا به جاهای مختلف ببخشد اما این عشریه به حساب نمی آید وباید عشریه اش را به استاد معنوی اش بپردازد. کمک به خویشاوندان مستمند، صدقه است نه عشریه. زن دیگری به پاندر شکایت می کند که چرا با وجود پرداختن عشریه اش توانگر نمی شود؟ " پاندر " از او می پرسد که عشریه اش را به کجا پرداخته ؟ زن پاسخ می دهد : الان استاد معنوی ای در یک کلیسا دارم که برایم مفید است اما عشریه ام را به همان کلیسائی می دهم که سابقا" به آنجا می رفتم و در آغاز با آنجا شروع کردم! مگر اهمیت دارد که عشریه را به کجا بدهم؟! " پاندر " می گوید : " اگر می خواهی توانگر بشوی، به جائی عشریه ات را بپرداز که حالا از آنجا کمک معنوی و الهام می گیری .( چون در غیر این صورت حقی را از کسی ضایع کرده ای که خودش کارما دارد! )ستاندن کمک معنوی از یک جا و پرداخت عشریه به جائی دیگر مثل این می ماند که نزد پزشکی بروی و پولش را به پزشک دیگری بپردازی! سوال _ عشریه را باید از درآمد خالص پرداخت یا درآمد ناخالص؟" پاندر " می گوید : دوستی می گفت : من از درآمد خالصم ( مالیات در رفته ) عشریه می پرداختم اما متوجه شدم هیچ وقت آنقدر پول ندارم که مالیاتهایم را بپردازم. فورا" از درآمد ناخالصم ( بدون کسر مالیات ) عشریه پرداختم و چنان گشایشی در امور مالیم پیدا شد که دیدم به راحتی می توانم مالیاتهایم را هم بدهم! پاندر می گه:اگر در این لحظه دستتان آنقدر باز نیست یا هنوز آنقدر به قانون توانگری، اعتماد ندارید که بتوانید از همه ی درآمدهایتان عشریه بپردازید، لااقل از یکی از آنها به طور منظم عشریه بدهید. هر چه بیشتر ببخشائید، بیشتر دریافت می کنید. بخشیدن راه گرفتن را می گشاید. سوال _ اگر عشریه ندهیم، چه می شود؟ پاندر می گه : 1 _ اگر چیزی ندهید، چیزی نمی ستانید. کسی که می خواهد مطابق با نهضت حقیقت پیش برود و به آرزوها و توانگری برسد نمی تواند از بعضی از قوانین آن تخلف کند و انتظار دریافت داشته باشد. 2 _ اگر داوطلبانه در راه خیر ندهید، ناگزیر باید به زور از دست بدهید! و آن هم برای تجربه های ناخوشایند و مخرب زندگی. ( مثل پول بیماری، گم کردن پول، ربوده شدن مال، فنا شدن لوازمتان ، پرداخت بهای گزاف برای تعمیر لوازمی که دم به ساعت خراب می شوند ، به کسانی که قرض می دهید پولتان را پس نمی دهند، چکهائی که دریافت می کنید پاس نمی شود، حقوقتان را به موقع نمی دهند و ...) چون قانون کائنات یک دهم مال شما را متعلق به شما نمی داند و اگر آن را در راهی که باید ، خرج نکنید، به هر قیمتی آن را از شما می گیرد! بنابراین ، هر گاه چیزی از شما ربوده شد، بدانید که به اندازه ی کافی نبخشیده اید! این یک قانون ذهنی مهم است که می گوید : اگر بخواهید در ازای هیچ، چیزی بستانید، چیزی از شما ربوده می شود! استاد معنوی فقط می تواند عشریه هائی را که شما به میل خودتان به او پرداخت کرده اید، دریافت کند. استاد اجازه نداره کسی را مجبور کند که به او عشریه بدهد چون عشریه چیزی است که فرد به میل خود به استاد می پردازد. پاندر معتقده اگر شما استاد معنوی کسی هستید یعنی قوانین توانگری را به او آموختید( یا همان نهضت حقیقت را) و او به شما عشریه پرداخت، باید حتما" آن را دریافت کنید . چون دریافت نکردن آن یعنی باور ندارید که او با دادن آن مال به توانگری می رسد.( یعنی او را فقیر فرض کرده اید) حتی اگر دلتان نمی خواهد ، آن را دریافت کنید و به دیگران ببخشید. او معتقده حتما" از پول عشریه ای که می گیرید ، هم ، عشریه بدهیدو فکر نکنید چون جزو عشریه بگیر ها هستید نباید عشریه بدهید. این مطلب را به استناد آیات کتب مقدس عهد عتیق براتون می گم. در باب سوم کتاب ملاکی نبی آمده : " خداوند می گوید به سمت من باز گشت نمائید و من به سوی شما بازگشت خواهم کرد. اما شما به من می گوئید به چه بازگشت نمائیم.آیا انسان خدا را گول می زند؟! اما شما مرا گول زده اید و می گوئید در چه چیز تو را گول زده ایم . در عشرها و هدایا! " و گفته : " شما سخت ملعون شده اید! زیرا شما مرا گول زده اید! " خود " کاترین پاندر " میگه عشریه ی سخاوتمندانه ی خوانندگانش باعث شد تا اون سه کلیسای جهانی حقیقت درست کنه و در اون نهضت حقیقت رو یاد بده چون این عشریه ها باعث شده که اون بتونه تمام وقتش را صرف نوشتن کتاب و سخنرانی هایش بکند. بنابراین هم عشریه دهنده و هم عشریه گیرنده به توانگری می رسند. این درس را با وعده ی خداوند به پایان می برم. امیدوارم همانقدر که این وعده ی الهی، قلب من را سرشار از عشق و آرامش می کند ، به شما هم آرامش و شادی هدیه کند! در عهد عتیق آمده : " خداوند می گوید مرا با عشریه های خود امتحان کنید تا ببینید که آیا روزنهای آسمان را بر شما نخواهم گشود و چنان برکتی بر شما نخواهم ریخت که گنجایش آن نخواهد بود!!" *************************** لطفا" درباره ی پرداخت عشریه درس شماره ی ۱۱۱ را که در وبلاگ به نام "جادوگر عشق" آمده مطالعه کنید.از روی فهرست درسها که سمت چپ وبلاگ دستنوشته های یک جادوگر است می توانید به آن رجوع کنید. ******************************** پروردگارا! کمکمان کن تا با باور وعده های راستین تو، به حقیقت دست بیابیم! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
کلاس جادوگری یک جادوگر ( جلسه 41_ توانگری از طریق طرح الهی) سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام. با آرزوی اینکه از آسمان برایتان طلا ببارد و شما آگاهانه و در جهت خیر و صلاح همگان، طلایی را که برایتان می بارد، جذب کنید! با ادامه ی قوانین توانگری همراهتون هستم.پس بی مقدمه بریم سراغ درس امروز : قانون 9 توانگری : برای تجلی میراث بیکران موهبتهایتان ، آگاهی از طرح الهی زندگیتان را بطلبید! حقیقت بزرگی برای توانگری وجود داره که اون اینه : در زندگی هر کدوم از ما طرحی الهی وجود داره که عالیترین طرح است و تندرستی و شادمانی و فراوانی را برایمان به همراه دارد. در واقع هر کدام از ما بر اساس زندگی ای که در عالم ذر داشته ایم، به این دنیا آمده ایم تا رسالتی را انجام دهیم. ( من در مبحث جدایی در مورد عالم ذر با شما صحبت می کنم. ) این رسالت ممکنه از اختراع یک وسیله باشه تا محبت کردن به کسی ... خیلی از ما نمی دونیم که براستی طرح الهی زندگی ما چیست. بر اساس شرایط یا علایق یا اجبار یا هر چیز دیگه ای، شغلی یا نوع خاصی از زندگی و فعالیت را انتخاب می کنیم و ممکنه حتی در اون موفق هم باشیم یا دوستش داشته باشیم. بعضی هامون هم زندگیهایی پر از آشفتگی داریم. آشفتگی مالی، احساسی، کاری و ... بنابراین در هر دو صورت، طرح الهی زندگیتون رو بطلبید. اگر به اون طرح رسیده باشید که توانگریتان افزون تر می شود و اگر از آن دور باشید، با رسیدن به آن ، به توانگری راستین می رسید. یعنی برکت و پول و تندستی و آرامش و رضایت. یقین بدونید اگر به طرح الهی زندگیتون هدایت بشید، درهای برکت و توانگری راستین به روی شما باز میشه. سوال : چه کنیم تا به طرح الهیمان هدایت شویم ؟ جواب : همه ی ما با طرح الهی به این سیاره می آئیم ، این طرح الهی در لفافه ی روح ما پیچیده شده و آرزومند تجلی است. فرا خواندن طرح الهی سبب رهایی آن می شود. آسانترین راه برای تجلی موهبتهای خود و دیگران، و در مسیر رویدادها و اوضاع و شرایط درست زندگی قرار گرفتن، دعا و طلب هدایت است. لازم نیست بکوشید که دریابید چه آرمانها و رویدادها یا افرادی باید به سراغتان بیایند تا توانگر شوید. به جای این کار فقط به طرح الهی خود بیندیشید. تمرین : در تمام طول روز و در آلفای قبل از خواب و در مراقبه ها ( که بعدا" بهشون می رسیم. ) به تاکید ندا در دهید که از هر وضعیتی که با آن روبرو می شوید، طرح الهی بر خواهد خواست. نترسید! یقین بدونید که حتی اگر طرح الهی زندگیتان با زندگی کنونیتان خیلی تفاوت داشته باشد، باز هم ، والاترین طرح برای همگان است و برای همه عظیم ترین موهبتها را به بار می آورد. ثمراتی که شما را به حیرت وا خواهد داشت. تمرین برای یافتن طرح الهی _ هر روز تکرار کنید :" از همه چیز دست بر می دارم تا خدا طرح الهی زندگیم را آشکار کند. اکنون با طرح الهی زندگیم همنوا و هماهنگم. اکنون با طرح الهی زندگیم مشارکت و همکاری می کنم. اکنون خدای درونم به سرعت، و در کمال آرامش، طرح الهی زندگیم را بر من آشکار می کند. " و تکرار کنید : " اکنون طرح الهی زندگیم را در می یابم و می پذیرم و دنبال می کنم. طرح الهی زندگیم گام به گام بر من آشکار می شود و از آن به وجد می آیم. می دانم که طرح الهی، عالیترین طرح است و تندرستی و توانگری و شادمانی و بیان کامل نفس را در بر می گیرد. طرح الهی هم اکنون برایم سلامت و ثروت و دولت و سعادت به ارمغان می آورد. " و تکرار کنید : " خدایا! تو برای زندگیم طرحی الهی داری. این طرح را نشانم بده. بگذار آن را بدانم و به انجام برسانم. " _ نکته : مهم نیست چه سن و سالی دارید و چقدر از عمرتان گذشته و با زندگیتان چه ها کرده اید یا چه ها نکرده اید!اگر از همین امروز طرح الهی زندگیتان را بطلبید، به سوی والاترین موهبت خود، رهسپار خواهید شد. _ نکته :اگر والدین به هنگام کودکی فرزندشان یا حتی پیش از تولد او، برای فرزندشان، طرح الهی او را بطلبند، هیچ گونه آشفتگی و نگرانی درباره ی آینده ی فرزندان پیش نخواهد آمد. کودک به طور شهودی به سوی طرح الهی زندگیش، هدایت خواهد شد و پدر و مادرش آن طرح را در خواهند یافت و بی درنگ با آن موافقت خواهند کرد.بنابراین می توانید برای کسانی هم که دوستشان دارید، طرح الهی زندگیشان را بطلبید. مثال : " کاترین پاندر"معلم بزرگ ماوراالطبیعه می گه : " تجربه ی کودکی خودم مرا مجاب می کند که با طرحی الهی و پیشاپیش مقرر ، به این جهان می آئیم. چون من وقتی دختر کوچکی بودم، مفهوم تقدیر را حس می کردم. حتی آن زمان هم ، احساسی نیرومند به من می گفت : " باید در زندگیم، کاری مخصوص و متفاوت را به انجام برسانم." حتی در آن سن هم فکر می کردم چگونه باید به بشریت خدمت کنم؟! همواره در کودکی فکر می کردم آیا باید پزشک بشوم یا پرستار یا معلم که خدمت بیشتری کرده باشم! سالها بعد، رسالت ویژه ام آشکار شد، اینکه باید کشیشی باشم که ماوراالطبیعه را می آموزد! اگر به هنگام کودکی می دانستم چگونه باید به تاکید، طرح الهی زندگیم را بطلبم، یا اگر یک نفر از اطرافیانم می دانست چگونه آن را برای من بطلبد، چه بسا باعث می شد که طرح الهی زندگیم زودتر بر من آشکار شود و با سرعتی افزون تر، به سوی شکوفایی زندگیم، گام بر دارم. خود من هم کاملا" تجربه ی پاندر را داشته ام. سالهای زیاد، به دنبال چیزهایی رفتم که خودم تشخیص داده بودم آنها برایم بهتر است و بیشتر دوستشان دارم! حتی به گونه ای سعی داشتم از طرح الهی زندگیم که مدام سعی داشت من را به سوی خودش بکشاند، بگریزم! ( اگر پست چرا جادوگر سرگردان ؟ را بخوانید، متوجه ی منظورم می شوید. ) حتی در رشته ای که متفاوت با امور ماورا الطبیعه بود ، تحصیلات بالایی کردم و موفق شدم تا در آن به شهرت، و توانگری مالی برسم اما از آرامش و رضایت، که لازمه ی توانگری راستین است ، خبری نبود! در نهایت فهمیدم شاید پول را از خیلی راهها بشود به دست آورد، اما آنچه که طرح الهی ما به ما می بخشد ، آرامش و رضایت را هم به همراه دارد. بنابراین طرح الهیم را پذیرفتم. ( این یعنی ما به دلیل انسان بودن اختیار داریم که هر طور می خواهیم زندگی کنیم اما فقط طرح الهی ما برایمان بهترینها را به همراه دارد. ) _ شیوه ی رهایی از حضور مردمان نا مناسب در زندگی : بسیاری از افراد برای چیزها و اوضاعی می کوشند که برایشان مناسب نیست. بسیاری در پی افرادی هستند که به آنها تعلق ندارند. چون خیلی از دوستان برایم آف گذاشته و راجع به ازدواج سوال کرده اند، در همین جا به آنها جواب می دهم. خیلی ها ، آدمهای متفاوت در زندگیشان می آیند و می روند ، خیلی ها زندگیشان مثل دایره های تکراری می ماند! همه می آیند و می روند اما انگار زوج آنها در آن میان نیست. اگر شما هم جزو این دسته هستید، حتما" طرح الهی زندگیتان را طلب کنید تا همه ی آدمهای زاید کنار بروند و کسی که در طرح الهی شماست، وارد زندگیتان بشود. اگر کارهای مداوم را تجربه می کنید اما به آنچه می خواهید نمی رسید، اگر احساس می کنید درسهای بی شماری در زندگیتان تکرار می شوند( که ممکن است به خاطر عدم شناخت نیمه ی تاریک باشد) باز هم طرح الهی زندگیتان را بطلبید. مثال : خانمی از مشاوری معنوی خواست که برایش شفاعت کند تا به عقد ازدواج مردی معین در آید. مشاور گفت که به این طریق سخن نمی گوید، زیرا شاید این مرد بخشی از طرح الهی او نباشد! مشاور برای او دعا کرد و خواست او هم اینگونه دعا کند : "خدایا! طرح الهی ام آشکار بشود و مردمان و مکانها و رویدادها و چیزهایی که جزیی از طرح الهی زندگیم هستند، به سرعت و در کمال آرامش، متجلی بشوند و هر آنچه و هر آن کس که بخشی از این طرح نیست، از زندگیم ناپدید بشود و موهبت خود را در جای دیگری بیابد. " اون خانم گفته ی مشاور را گوش کرد و به زودی با مردی آشنا شد که او را به نفر قبلی ترجیح می داد. خانم با او ازدواج کرد و خیلی شادمان بود که با مرد قبلی ازدواج نکرده! این به این معنی نیست که با فرا خواندن طرح الهی کسی را که الان دوست دارید از دست می دهید! نه! این به آن معناست که اگر او در طرح الهیتان باشد می ماند و تثبیت می شود و اگر نباشد بهتر از او جایش را می گیرد. مثال : " پاندر " در این باره مثال می زند که : خانمی جوان مردی را دوست داشت اما مرد از او تقاضای ازدواج نمی کرد و تصمیمی جدی درباره ی آن خانم نداشت. دوستان خانم، فرد دیگری را به او پیشنهاد دادند . او وقتی مردی را که خود دوست می داشت، ترک کرد، آزرده و نگران بود چون نسبت به مرد پیشنهادی دوم، هیچ علاقه ای نداشت.مشاور معنوی به او گفت که قبل از هر تصمیمی، طرح الهیش را بطلبد و بخواهد که این طرح ، هم اکنون و به سرعت و در کمال آرامش، متجلی بشود! آنگاه صبر کند تا ببیند چه پیش می آید! او هم همین کار را کرد و رویدادی جالب توجه پیش آمد. مردی که دوستانش پیشنهاد داده بودند به سرعت از زندگیش ناپدید شد و مردی که دوستش داشت، در زندگیش پدیدار شد و به او پیشنهاد ازدواج داد! بنابراین مدام این را از خداوند بخواهید که طرح الهی زندگیتان اکنون و به سرعت و در کمال آرامش، متجلی بشود! نکته :اگر بخواهید در زندگی، به زور کسی یا چیزی را به دست بیاورید، نشانه ی آنست که آن شخص یا آن چیز، موهبت شما نیست.آنچه را که به زور به چنگ آورید، برای نگاه داشتنش باید جنگید. نکته : از طریق سیستم آرزوها می شود به برآورده شدن آرزوها کمک کرد اما اگر آرزویمان در طرح الهیمان نباشد، به ما خوشبختی واقعی را نمی بخشد! بنابراین سیستم آرزوها هم خواستن طرح الهی را تائید می کند. قانون پنجاه سیستم آرزوها : فقط آرزوهایی که در طرح الهی ما باشند، به ما توانگری راستین می دهند! _ دگرگونیهای ناشی از طلب طرح الهی: طرح الهی تازگی ندارد. افلاطون از آن با خبر بود و آن را " الگوی کامل" می خواند و می گفت : " همه چیز بر طبق الگوی کامل الهی به پیش می رود و تغییر می کند و ما در عالم تحولات زندگی می کنیم " نکته ی مهم : هنگامی که طرح الهی را فرا می خوانید، باید برای هر گونه تحول و دگرگونی آماده باشید.وقتی اندیشیدن به طرح الهی را آغاز می کنید، شاید بی درنگ شاهد دگرگونیهایی شوید. حتی ممکن است فکر کنید زندگیتان دچار طوفان شده است.( حتی ممکن است این دگرگونیها ابتدا اصلا برایتان خوشایند نباشد چون با ذهنیات شما تفاوت دارد.) به جای مقاومت یا نفرت از این دگرگونیها، دریابید که جزیی از طرح الهی زندگیتان هستند و پس از طی مراحلی شما را به موهبتهایی گسترده تر و عظیم تر می کشانند. تمرین _ برای اینکه توان پذیرش طرح الهی را داشته باشید، هر روز تکرار کنید : " برای طرح الهی زندگیم کاملا" مجهزم.چون بی درنگ در طرح الهی زندگیم می گسترم، با اوضاع و شرایط، نه برابر که برترم! " بیشتر ما می خواهیم از چیزی آزاد بشویم. معمولا" از اوضاع و شرایط می آموزیم ، با این حال ، وقتی در می یابیم که باید اوضاع و شرایط کهنه را تغییر داد تا به مرحله ی جدیدی رسید، نمی دانیم چه طور خودمان را از دست اوضاع و شرایط و تجربه ها و روابط فرسوده ی گذشته و حال رها کنیم. هر گاه درباره ی اشخاص یا رویدادها به هدایت و تغییری نیازمندید، ندا در دهید که در آن اوضاع و شرایط یا در زندگی آن اشخاص، طرح الهی بی درنگ متجلی می شود. در این صورت، ممکن است از سرعت جور شدن کارها به حیرت بیفتید! تمرین _ مدام تکرار کنید : " هیچ چیز نمی تواند از تجلی طرح الهی زندگیم، ممانعت به عمل آورد.هیچ چیز نمی تواند، تجلی طرح الهی زندگیم را به تاخیر اندازد. آنچه خدا به من داده، از بین نمی رود و کاهش نمی پذیرد. " مثال : کاترین پاندر مردی را مثال می زند که حتی برای سازمانی که در آن کار می کرد، طرح الهی می طلبید و این کار او باعث شد افرادی تازه به آن سازمان آمدند که به سرعت با طرح های جدیدی که داشتند ، باعث توانگری چشمگیر سازمان شدند. مرد مدام تکرار می کرد : " از طریق تجلی طرح الهی، این سازمان هم اکنون به سوی موهبتهایی عظیمتر پیش می رود. " _ شیوه ی دعای موثر برای خود و دیگران : چه بسیار پیش آمده که گمراهانه دیگران را پند و اندرز داده ایم، و به کاری تشویق کرده ایم که خود صلاح می دانسته ایم. از این رو ، آنها غرامتی سنگین پرداخته اند و زیر فشارهای عاطفی قرار گرفته اند. حال آنکه تنها وظیفه و مسئولیت ما، طلبیدن طرح الهی برای آنها بوده، تا از راه خودشان به سوی موهبت خویش رهسپار بشوند. ( نه از راهی که ما صلاح می دانیم. ) برای دیگران به این شیوه، دعا کنید : " تو را به طرح الهی زندگیت می سپارم. خدای درونت به سرعت طرح الهی زندگیت را بر تو آشکار می کند. تو در کمال آرامش، طرح الهی زندگیت را به انجام می رسانی. " _ تاخیر موهبتها : اگر هر روز تجلی طرح الهی زندگیتان را بطلبید، چه بسا که بی درنگ شکوفا و متجلی بشود. باید مشتاق باشید که از کهنه ها دست بکشید و به سرعت به سوی طرح الهیتان رهسپار شوید و همه ی دگرگونیهایی را که در اشخاص و محیط و رویدادها پیش می آید، بپذیرید. "امرسون" گفته است : " در ازای هر چه که می ستانید، چیزی را از دست می دهید. " ( این یعنی همان دگرگونیها ) البته این هم ممکن است که وقتی طرح الهی زندگیتان را می طلبید،هیچ چیزی به فوریت پیش نیاید یا دگرگونیها بسیار کند و آهسته پیش بیایند. اگر احساس می کنید، تجلی موهبتهایتان به تاخیر افتاده است، شاید باید برای " زمان الهی " صبر کنید. اگر چه احساس می کنید که برای دریافت موهبتهای تازه ی خود آماده اید ، اما چه بسا انسانها و رویدادهایی که باید با طرح الهی زندگیتان وصل شوند، هنوز به مرحله ی پختگی و آمادگی نرسیده اند. اینجاست که باید تکرار کنید که طرح الهی زندگیتان در زمان درست و " به وقت الهی " متجلی می شوند. شاید زمان الهی به نظر انسان آهسته و کند بنماید اما هنگامی که تجلی موهبتهای تازه تان آغاز شود ، معمولا" چنان سریع عمل می کند و همه چیز چنان شتابان رخ می دهد که نفستان بند می آید! خودتان را برای لحظه ی تجلی آماده کنید. _ خواستن " تکمیل الهی " : تا لحظه ای که در وضع موجود خود، نظم به وجود نیاوریم، معمولا" طرح الهی شکوفا و متجلی نمی شود. تا لحظه ای که هنوز کاری هست که باید به انجامش برسانیم، و تمامش کنیم، گام بعدی آشکار نمی شود و موهبتهای تازه به سراغمان نمی آیند. گویی خدا پیشرفت بعدی را متوقف می کند تا نخست در وضع موجود نظم برقرار شود و آرامش در ذهن استقرار یابد. در چنین مواقعی باید " تکمیل الهی " وضعیت موجود را بطلبید. آنگاه در پی چیزهایی بروید که وضع موجود را به تکمیل و کمال می رساند. هنگامی که به نظم امور پرداختید و آنها را به اتمام و سرانجام رساندید، گام بعدی آزاد و طرح الهی زندگیتان متجلی می شود. "پاندر" می گوید گیاهی در صحرا رشد می کند که سالها برای رسیدن به اوضاع و شرایط مناسب برای رشدش صبر می کند و بعد به محض رسیدن به آن شرایط، رشد می یابد! مانند گیاه صحرا که منتظر اوضاع و شرایط درست می شود ، ما هم گاهی باید منتظر رشد و کمال روحمان بشویم تا بتواند از موهبت گسترده مان کام بجوید. در این حال باید در برابر وضع موجود خود " مقاومت " نکنیم، شاید وضع موجودمان ویژگیهایی روحی یا استعدادهایی را در ما بپروراند که ما را برای آن زمان آماده می کند. ( این را در مسایل ذهنی، قانون عدم مقاومت می نامند.) در چنین زمانهایی، هر اندازه هم که به سلامت و ثروت و سعادت افزون تر بیندیشیم، شاید آن موهبت دلخواهمان پدیدار نشود ، چرا که خدا بهتر از ما می داند که ما هنوز آمادگی دریافت و نگهداری از آن موهبت را نداریم و اگر در چنین زمانی ، آن را به دست بیاوریم ، مانند رشدی زودرس و اجباری دوامی نخواهد داشت. در چنین شرایطی ، شاید موهبت دلخواهمان بسیار کند و آهسته و در زمان الهی به سراغمان بیاید اما بعد ها در خواهید یافت که به وقت درست و برای منافع دراز مدت ما آمده است! در باب سوم کتاب جامعه در عهد عتیق آمده : " برای هر چیز زمانی است و هر مطلبی را زیر آسمان ، وقتی است. او هر چیز را در وقتش نیکو ساخته است. " و همین طور در باب سوم کتاب جامعه به روشنی از طرح الهی سخن به میان آمده : " آنچه هست از قدیم بوده است و آنچه خواهد شد، از قدیم است! " اگر هنوز نمی دانید که می خواهید با زندگیتان چه بکنید، اگر هنوز نمی دانید که چه چیز به شما توانگری و رضایت واقعی را می بخشد، از خداوند طرح الهی زندگیتان را بطلبید. _ تکرار کنید : " هر طرحی که پدر آسمانی من برایم مقدر نکرده باشد، هم اکنون از هم می پاشد. در گام بعدی طرح الهی زندگیم بی درنگ متجلی می شود. آرمان الهی و طرح الهی هم اکنون به سراغم می آیند. درهای تازه و موهبتهای تازه به رویم گشوده می شوند. با روحی مطمئن به سوی زندگی تازه و سرشار از شادمانی و ایمنی و فراوانی و خوشبختی خویش گام بر می دارم. " خدایا! کمکمان کن تا پذیرای طرح الهیمان باشیم! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
کلاس جادوگری یک جادوگر( جلسه 42_ توانگری از طریق فرزانگی) سلام و سلام و سلام. امروز در ادامه ی درسهای توانگری، تجلی توانگری از طریق فرزانگی رو بررسی می کنیم. قبوله؟ پس می ریم سراغ قانون دهم توانگری. قانون 10 توانگری : برای تجلی توانگری، از فرزانگی الهی یاری بجوئید تا راه را نشانتان بدهد. سلیمان نبی از طریق حکمت به توانگری رسید. ما هم می توانیم از طریق حکمت به توانگری برسیم.حکمت یعنی دانش، و دانش راستین یعنی دانش درونی و باطنی. این دانشی بود که سلیمان در خود پروراند و به اوج توانگری و دولتمندی رسید.سلیمان نبی، چون به درون رو می کرد و هدایت می طلبید، از راه شهود در می یافت که در برابر هر وضعیتی چه باید بکند. او به چنان روشن بینی ژرفی رسیده بود که درون مردمان و اوضاع و شرایط را می دید و احدی نمی توانست او را بفریبد. او از طریق گوش دادن به دانش درون، توانگری مقتدر شد. اگر عهد عتیق ( کتاب امثال سلیمان) را مطالعه کنید در می یابید که او از طریق حکمت و فرزانگی، برای خویش ثروت و دولت را به تاکید ندا در داده است. در باب هشتم کتاب امثال می خوانیم که : " مشورت و حکمت کامل از آن من است . من فهم هستم و قوت از آن من است. دولت و جلال با من است. توانگری جاودانی و عدالت. " اگر ما هم هر روز این عبارات را تکرار کنبم، ثمرات توانگر کننده اش رابه آغوش می کشیم. اگر ما هم چون سلیمان به درون رو کنیم، و از درون خود هدایت بطلبیم، و فرمانهای دانشی را در پیش بگیریم که از درون خودمان می جوشد ، این حکمت ما را به توانگری می رساند. مردمان شرق از دیر باز می دانستند که خرد و دانش راستین در درون انسان نهفته است و اگر آدمی بگذارد و مجالی بیافریند، دانش از درون خودش می جوشد و بیرون می آید! سده هایی بسیار، برای حصول تماس با دانش درونی، به تمرین " مراقبه " ( مدیتیشن) و دعا می نشستند. امروزه، همه ی دانشمندان ذهنی به مراقبه تاکید دارند. شیوه ی توانگری از طریق فرزانگی : شاید فکر کنید که : " من الان به توانگری و کامیابی نیازمندم. نمی توانم سالها صبر کنم تا به کمال برسم. حتما راه میان بری هم هست! " طریق فرزانگی یعنی همین! برای در پیش گرفتن طریق فرزانگی و درو کردن ثمرات آن، باید دریابید که درونتان قدرت و خردی لا یتناهی هست که هر گاه بخواهید می توانید با آن تماس بگیرید. این قدرت و خرد لا یتناهی، منشا آرمانها و نیروهایی است که می تواند زندگیتان را دگرگون کند. اگر به این قدرت توجه کنید و حضورش را دریابید و هدایتش را بطلبید، به صورت فرزانگی و هدایت بیکران در درون و پیرامونتان زنده می شود! واقعا " به همین سادگی! از چند طریق می توان با این حکمت و فرزانگی تماس برقرار کرد: 1 _ دریافتن حضور و طلبیدن یاری آن. 2 _ با تکرار این عبارت تاکیدی که راه را نشانمان می دهد و یاریمان می کند تا آن را در پیش گیریم.تکرار سبب می شود که این اقتدار آزاد شود و از درونمان بجوشد و مردمان و شرایط را در بر گیرد. " ویلیام جیمس "_ روانشناس مشهور _ از این فرزانگی جهانی با خبر بود و آن را سطح ژرف تر ذهن می خواند. او می گفت : " ذهن انسان علاوه بر سطح هشیار و نیمه هشیار، سطحی ژرف تر دارد. در سطح ژرف تر، خرد و شعوری لایتناهی، مشتاقانه می خواهد برای انسان و از طریق انسان کار کند. با توجه به حضور و پذیرفتن آن، این فرزانگی برتر را آزاد می کنید. " وقتی راز کامیابی را از اینشتین پرسیدند، پاسخ داد: " ثمره ی شهود و دانش درون است." تمرین : هر روز چند دقیقه در سکوت و آرامش بنشینید و از خرد لایتناهی بخواهید که در انجام هر چیزی که مد نظرتان است، هدایتتان کند. آن وقت به آنچه که ندای قلبتان به شما می گوید خوب گوش دهید و کاری را بکنید که شهودتان به شما می گویدو به آنچه که دیگران به شما می گویند چه بکنید یا نکنید ، اهمیت ندهید! اوایل بین تخیلات و ذهنیات و شهود گیج می شوید اما با ممارست در این کار ، ندای درون را تشخیص خواهید داد.( با هدایت خداوندی) تمرین : هر وقت می خواهید، این خرد لایتناهی را فرا خوانید، تا مسایل زندگیتان را حل کند، به تاکید بگویید : " راه حلی هست. اکنون فرزانگی الهی راه حل درست و پاسخ کامل را نشانم می دهد. من آسوده می آسایم و از همه چیز دست بر می دارم و منتظر هدایت الهی می مانم. " تمرین : هر روز این عبارات تاکیدی را تکرار کنید که : " حکمت همه ی اعصار کهن در درون من است! اکنون این حکمت نشانم می دهد که چگونه کار و جهانم را بگسترم. اکنون این حکمت نشانم می دهد که چگونه از راه خدمت به دیگران توانگر شوم." نکته : چه بارها که موهبت عظیم تری که دوست داشته ایم، به سراغمان نیامده است زیرا آن را نطلبیده ایم یا از فرزانگی الهی نخواسته ایم که نشانمان دهد، چگونه آن را فرا خوانیم. اگر از فرزانگی الهی بخواهید که موهبت عظیم تر را بر شما آشکار کند، نخست ذهنتان را می گستراند و آنگاه از طریق آرمانهایی که به شما ارزانی می دارد، جهانتان را بهبود می بخشد. تمرین : برای بهبود همه ی زمینه های زندگیتان ، هر روز تکرار کنید : " هم اکنون فرزانگی الهی را به همه ی زمینه های زندگیم فرا می خوانم. هم اکنون فرزانگی الهی را به همه ی اوضاع و شرایط زندگیم دعوت می کنم. فرزانگی الهی همه ی درهای بسته را می گشاید. آنجا که دری نیست، دری باز می شود. " نکته ی مهم _ هر گاه خود را در اوضاع و شرایطی می بینید که گویی در اختیارتان نیستند و تسلطی بر آنها ندارید، به جای جنگ و ستیز، فقط آرام بمانید و بی درنگ هدایت الهی را بطلبید. با این کار ، از فرزانگی الهی، دعوت می کنید تا خود را بر اوضاع و شرایطی بباراند که خودتان بر آن مسلط نیستید. اگر همواره از خرد لایتناهی هدایت بطلبید، خودتان را از شر اشکها و ناله ها و شکستها و خستگیها می رهانید و همیشه پیروز و سر بلند می مانید. شاید مهم ترین نکته ای که باید درباره ی طریق فرزانگی الهی به خاطر داشت اینست که در همه چیز و از طریق همه کس، کار می کند و تنها به سوی نیکی پیش می رود. تنها وظیفه ی ما اینست که وقتی دچار تردید هستیم یا اوضاع و شرایط را برون از اختیار خود می یابیم، با جنگ و جدل و اشک و آه، راه آن را بند نیاوریم! اگر هر روز در آرامش به فرزانگی الهی بیندیشید، در جسم و ذهن و امور مالی و روابط انسانی شما، رویدادهایی شگفت رخ می دهد. برای حل همه ی مسایل _ کوچک و بزرگ _ راه حل الهی را بطلبید و آنگاه آرام و پذیرا منتظر هدایتش باشید و نخواهید که با توسل به زور، به ثمره ی دلخواهتان برسید. در این زمان ، اندیشه ها و آرمانهایی که به ذهنتان می رسد، همان شهود یا هدایت درونیست که عمل به آنها، راه توانگری راستین و طرح الهیتان را نشان می دهد. سیستم آرزوها هم این را تاکید می کند که اگر نمی دانید چگونه باید در جهت رسیدن به آرزویتان گام بردارید، فرزانگی الهی و هدایت الهی را بطلبید تا راه را نشانتان بدهد. قانون پنجاه و یک سیستم آرزوها : برای رسیدن به آرزویتان، فرزانگی و هدایت الهی را بطلبید و از شهودتان پیروی کنید. من در درسهای مربوط به سیستم آرزوها، کم و بیش برایتان توضیح داده ام که شهود همان ندای درونی شما و هدایت خداوندی است که راه را نشانتان می دهد. ( شهود را می شود از بیرون هم دریافت کرد به شرط آنکه به مرور با انجام پیاپی تمرینات، بتوانید تفاوت شهود را از تخیلات یا ندای شیطان شخصیتان در یابید.) مثال : " پاندر " مردی را مثال می زند که درباره ی اقتدار فرزانگی شنید و تصمیم گرفت آن را بطلبد. مرد به دوستش گفت که حتما" فرزانگی الهی به او نشان می دهد که چگونه در آمدی جدید بیابد. دوستش که این را باور نداشت به تمسخر به او گفت : " من کوه انبوهی حلبی پاره دارم که به دردم نمی خورد و می خواهم آن را دور بریزم. من آنها را به تو می دهم! چرا از فرزانگی الهی هدایت نمی طلبی که با آنها چکار کنی؟ " مرد، روزهای متوالی می نشست و هدایت الهی می طلبید. در یکی از این مراقبه ها، تصویر یک قوطی کبریت به ذهنش رسید. احساس کرد این هدایت الهی و یک شهود است! پس در اوقات بیکاری، شروع کرد به بریدن و تا کردن حلبی های دوستش و چندین قوطی کبریت حلبی ساخت. پسر بچه ای را که در کوچه بود صدا کرد و به او گفت می خواهی این قوطی کبریت ها را دانه ای بیست و پنج سنت بفروشی و برای هر کدام ده سنت دستمزد بگیری؟! پسر بچه با شادی پذیرفت. قوطی حلبی های بی مصرف دوست مرد، با پیروی او از هدایت الهی، منبع درآمد خوبی شد برای او و پسرک! مثال : خود من تجربه های بسیار خوبی از طلبیدن فرزانگی الهی دارم. با طلبیدن هدایت الهی، استاد درون شما بیدار می شود و در رویا یا بیداری پاسخ سوالاتتان را می دهد. در زمان یادگیری امور متافیزیک و مباحث مربوطه، وقتی کتاب آموزش ریکی را می خواندم ، سوالی برایم پیش آمده بود و جواب آن را نمی دانستم. استادم، معمولا" پاسخ سوالی را نمی داد و هر چه از او سوال می کردیم به ما می گفت : " چرا از من سوال می کنید! از استاد درونتان بپرسید! " من شروع کردم " هدایت الهی " را طلبیدن. به زودی یکی از اساتید آموزش ریکی را که سالهاست فوت شده در خواب دیدم که آنچه را که می خواستم دقیقا" به من آموزش داد! دوست عزیزی مدتهاست به من اصرار می کند تا وردی را که می خوانم و پاسخ سوالات را در خواب می بینم به او هم بگویم! باور کنید هیچ اجی مجی لا ترجی ای در کار نیست! این ورد همان طلبیدن فرزانگی الهیست که باعث بیداری استاد درون می شود. هیچ کس غیر از خودتان نمی تواند استاد درونتان را بیدار کند! شاید در ابتدا به فوریت به جواب نرسید اما با شنیدن صدای استاد درون در می یابید که پاسخ همه چیز در درون شماست. ( چون در حقیقت استاد درون ما بیدار است! این مائیم که عادت به شنیدن صدای او نداریم! ) اگر به محض خواندن استاد درون چیزی نشنیدید، ناامید نشوید. فراموش نکنید برای دریافت آب بیشتر، باید ظرف وجودتان را بزرگ تر کنید! استادی می گفت : " اگر قبول داریم که روح خداوند در ما دمیده شده است پس باید بپذیریم که روح ما با همه ی ارواح در ارتباط است ، ارواحی که از ازل بوده اند! پس ما دارای یک روح جمعی هستیم که همه ی دانش های بشری را می شناسد و اگر یاد بگیریم صدای آن را بشنویم، می توانیم از دانش اعصار پیش هم سر در بیاوریم! " استادی را می شناسم که چنان با استاد درون اخت شده بود که وقتی نوشته هایی از زبانهایی را که نمی شناخت، جلویش می گذاشتند در حالتی از خلسه آنها را می خواند! او می گفت : " با وجود اینکه هر گز رانندگی یاد نگرفته ام، می دانم که اگر پشت کامیون هم بنشینم می توانم با شنیدن صدای استاد درونم، رانندگی کنم!" و من با شناختی که از او داشتم و چیزهایی که از او می دیدم، باور می کردم. او می گفت : " این من نیستم که این همه دانش دارم! این استاد درون و فرزانگی الهی درون من است که از زبان من بیرون می آید! و همه ی انسانها این را در درون خود دارند! " زمانی بود که چهار سوال اساسی متا فیزیکی ذهنم را درگیر کرده بود و به هیچ عنوان جوابی برای آن نمی یافتم. نمی دانستم جوابش را کجا بیابم. انگار پاسخ آن در هیچ کتابی نبود. وقتی از استادم نام کتابی برای یافتن جواب سوالهایم خواستم ، بسیار عصبانی شد و گفت : " از استاد درونت بپرس! به جای اینکه از من آب بخواهی، سرچشمه را پیدا کن!" بعضی از دوستانم که آنها هم شاگرد او بودند، می گفتند :" لابد نمی داند یا دلش نمی آید بگوید تا ما هم بدانیم. " اما من یقین داشتم که اگر او را به استادی قبول کرده ام باید کاری را بکنم که می گوید. او فقط می خواست چراغی باشد تا راه را به من نشان بدهد. می دانست نباید دستم را بگیرد و لقمه لقمه غذا در دهانم بگذارد. در واقع می خواست به جای دادن ماهی، ماهی گیری را به ما بیاموزد! خیلی ها به همین خاطر از او زده شدند و رهایش کردند. اما من که باور کرده بودم او راست می گوید تمرین ها را انجام دادم. شروع کردم به خواستن :" پاسخ الهی" . و مدام از فرزانگی الهی کمک می طلبیدم. سپس روزی احساس کردم زمان یافتن جواب رسیده است.به شهودم اعتماد کردم و به داخل یک کتاب فروشی رفتم. چشمهایم را بستم و خواستم تا کتابی که می تواند جواب سوالم را بدهد ، خودش، خودش را به من نشان بدهد! دستم را روی کتابی گذاشتم و آن را بیرون کشیدم. اسم کتاب آنقدر از موضوع سوال من دور بود که یک لحظه عقلم به من نهیب زد دارم کار مسخره ای انجام می دهم! اما من به شهودم گوش کردم. کتاب را خریدم. جالب اینجاست که کتاب فروش که می دانست من چه سبک کتابهایی را می خوانم مدام می گفت : کتابهای مورد علاقه ی شما در آن یکی قفسه است! فکر نمی کنم این به دردتان بخورد! خودش هم چند کتاب مرتبط برایم آورد اما من به شهودم اعتماد کردم و به آنچه که از استادم آموخته بودم . و همان کتابی را خریدم که ظاهرا" ربطی به موضوع نداشت. وقتی کتاب را خواندم واقعا" متحیر شدم. چهار سوال من به طور دقیق درچهار فصل آن کتاب، پاسخ داده شده بود! درست انگار که نویسنده ی کتاب، سالها قبل صدای من را شنیده و بر اساس سوالات من ، چهار فصل کتابش را تنظیم کرده است! من ذوق زده پیش استادم رفتم و گفتم مراقبه هایی را که یادمان دادید انجام دادم و این کتاب را یافتم. فقط یک لبخند رضایت زد. ذوق زده سوال دیگری از او کردم. اخم کرد و گفت : "خودت چه فکر می کنی؟! از استاد درونت بپرس! " اینقدر به این شیوه ادامه داد تا من آموختم یا در خواب اساتیدی را که می خواهم به خواب ببینم و سوالهایم را بپرسم و یا از طریق شهودی که در بیداری دریافت می کنم راه را پیدا کنم! اما دوستانی که خیلی راحت از استادان دیگری ، سریع و راحت جوابها را پرسیده بودند هرگز نمی توانستند در خواب جواب سوالهایشان را بگیرند. وقتی درباره ی تاریخچه ی واقعی " تاروت " تحقیق و مطالعه می کردم، استادم گفت : " قرار نیست من از تو یک فالگیر بسازم! اما اگر می خواهی اسرار تاروت را بدانی، از درونت بخواه تا آن را بر تو آشکار کند نه از من! " من کتابهای زیادی درباره ی تاریخچه ی تاروت کبیر و صغیر و تاروت فرشتگان و ... خوانده بودم اما دنبال ریشه ی اصلی تاروت و شکل اولیه ی آن بودم که به مرور از بین رفته است. این بار با طلبیدن خرد درونی، استاد تاروتی را در خواب دیدم که اولین تاروت شکل یافته در دنیا را در خواب نشانم داد و درباره ی آن توضیحات کاملی داد که پاسخ سوالهایم بود! و این بار بازفهمیدم و باور کردم که پاسخ هر سوال در درون خودم است و اگر خرد و فرزانگی الهی را بطلبم، پاسخ یا راه رسیدن به پاسخ را ، در خواب یا بیداری به من می آموزد. چند وقت قبل اینها را برای دوست خوبی بازگو می کردم و فکر نمی کردم لازم باشد تا آنها را در وبلاگ هم بنویسم. اما به این دلیل که تعداد آفهایی که برایم می رسد بسیار زیاد شده و همه می خواهند زودتر جواب سوالهایشان را از کوتاهترین راه بیاموزند، احساس کردم باید این مطالب را در این جا هم باز گو کنم. شاید برای این که به شما یادآوری کنم : من به عنوان یک مشاور ، فقط می توانم چراغ کوچکی باشم تا به بیراهه نروید. خیلی وقتها وقتی چیزی از من می پرسید من با مراقبه از استاد درونم به شما پاسخ می دهم چون در خیلی از موارد واقعا" جواب را نمی دانم! پس چه بهتر که خودتان با استاد درونتان صحبت کنید! و مطمئن باشید که خیلی سریع تر و کامل تر از من به جوابتان می رسید زیرا جواب شما مخصوص شماست نه من! و وقتی شما آن را بطلبید کامل تر دریافتش می کنید تا من! من دوست دارم در این راه مثل استادم پیش بروم تا فقط سی مرغ از هزاران مرغ باقی بماند! سی مرغی که بخاطر همت و تلاششان، خودشان سیمرغ را بسازند! پس اگر می خواهید یکی از این سی مرغ باشید، از فرزانگی الهی هدایت بطلبید و استاد درونتان را بیدار کنید! " فرزانگی الهی " نامهای متفاوتی دارد که بسته به شرایطتان می توانید آن را بنامید و طلب کنید. " هدایت الهی " را بطلبید تا راه درست را نشانتان بدهد! " راه حل الهی " را بطلبید تا شیوه ی درست رهایی از مشکلاتتان را به شما بیاموزد! " فرزانگی الهی " را بطلبید تا شهودتان را فعال کند! " خرد الهی " را بطلبید تا نقطه های مبهم را برایتان روشن کند! " پاسخ الهی " را بطلبید تا پاسخ سوالتان را بدهد! و... خدایا! تو را شکر می کنم که در پرتو فیض فرزانگی الهی قرار دارم! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه 43 _ توانگری از طریق عشق) سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام و سلام. با آرزوی توانگری برای همگان، امروز با هم تجلی توانگری از طریق عشق رو بررسی می کنیم. بله! عشق! جادویی ترین واژه ای که می تواند توانگری را به همگان هدیه کند! جادویی ترین ورد دنیا ، عشق است! چند دهه ی پیش جامعه شناسان بلند آوازه ی هاروارد پژوهشهایی انجام دادند که نشان می داد در صورت سرشار ساختن افراد و اوضاع و شرایط از اندیشه ی محبت، می توان همه ی بیماریها را شفا داد. اما خیلی از مردم از طریق عشق می ترسند زیرا می پندارند باید احساساتی و عاطفی باشند یا محبت خود را ابراز کنند و احساساتشان را نشان بدهند.یا فکر می کنند که شاید دیگران ظرفیت دریافت این محبت را نداشته باشند. در حالی که، محبت عملی صمیمانه و درونی است، نه عملی سطحی و ظاهری و بیرونی. محبت، وجود تان را پاک و بی آلایش می کند. " اریش فروم " روانشناس مشهور می گوید : " عشق یعنی گرایش هماهنگ نسبت به زندگی. " سوال : عشق واقعی چیست ؟ جواب : روانشناسان می گویند یکی از دلایل بیماریهای روانی و مشکلات خانوادگی و فقدان تندرستی و شکستهای مالی، این است که مردم نمی توانند چیزی به زندگی بدهند. گرایش بخشیدن و ایثار کردن در آنها خشکیده و فقط می خواهند بگیرند! اینها مردمانی خشک و خسیس و متعصب هستند ( نه عاشق) و اگر سایر افراد یا اوضاع و شرایط مطابق با میل آنها نباشد، انتقاد و سرزنش و ملامت و ایرادگیری و مقاومت می کنند و وجودشان لبریز از نفرت و انزجار می شود. اینها کسانی هستند که فکر می کنند عشق یعنی به دست آوردن منافع! ( این منفعت می توان حتی در حد دریافت مهر و محبتی بیشتر باشد) از این رو ، افرادی ناهماهنگ و بی مهر و بدبخت می شوند. این گرایش ، همه گونه مشکلات را برایشان می آفریند. تازه تعجب هم می کنند که چرا زندگی بر وفق مرادشان نیست! عشق واقعی، عشق بی قید و شرط است. عشقی برای بخشیدن نه فقط برای دریافت کردن. پرورش محبت درونی، گرایش غیر خودخواهانه و مثبت و عاری از انتقاد ایجاد می کند. وقتی از مردم و اوضاع و شرایط، انتقاد نکنید، جاذبه ی خود را از دست نمی دهید. آنگاه بدون تعصب خشک و مقاومت، با مردم و اوضاع و شرایط روبرو می شوید. برای خودتان قواعد تثبیت شده نمی سازید. پرورش محبت درونی، واکنشهایی هماهنگ تر می آفریند. اندیشه های منفی را پاک می کند تا با ذهنی روشن با مردم و اوضاع و شرایط زندگی کنار بیایید. عشق راستین رها می کند! عشق راستین دیگری را به بند نمی کشد!نباید احساس کنیم که عشق به ما اجازه می دهد که سلطه جویانه دیگران را به تملک خود درآوریم یا از آنها انتقاد کنیم. قبلا" در تمرینات، توضیح داده بودم که باید کسانی را که دوست داریم، آزاد بگذاریم تا از راه خودشان موهبتشان را دریابند.عشق راستین رها می کند.با رها کردن، چیزی را از دست نمی دهیم. بعکس، با عمل رهایی ، عشقی را به سوی خود می کشیم که حق الهی ماست. با عمل رهایی، عشق تثبیت می شود و به روح آدمی رضایت می بخشد. مثال از رها کردن : پاندر مادری را مثال می زند که به مشاور معنوی اش میگوید که او عاشق دخترش است. او می پرسد" چه کار بکند تا دخترش بدون رضایت او ازدواج نکند؟!! " پاندر می گوید : " اراده ات را با اراده ی الهی هماهنگ کن. اراده ی دخترت هم ارزشمند است و باید مورد توجه و احترامت باشد. خدا در وجود دخترت هم هست. شاید روح دخترت برای درسهایی که باید در مدرسه ی زندگی بپذیرد، بهترین راه را برگزیده باشد. فرزندتان در راهی گام بر می دارد که سابقه ی ذهن نیمه هشیارش حکم می کند و شما بجز اطاعت از اراده ی الهی هیچ حقی ندارید. شاید بخواهیدفرزندتان را از تجربه ای که خودتان پشت سر گذاشته اید، برهانید.اما اگر آن تجربه برای رشد و کمال روح او لازم باشد _ اگر چه شاید بتوانید آن را به تعویق بیندازید _ اما نمی توانید جلوی آن را بگیرید! تمامی فرایند زندگی یعنی آموزش. نخواهید که دخترتان مطابق میل شما ازدواج کند. اگر می بینید درست انتخاب نکرده است، به جای برخورد، اراده ی خدا را بطلبید. خودتان از مسئله دست بشوئید و ومساله را به اراده ی خدا بسپارید." عبارات تاکیدی که به آن مادر داده شد این بود : " عشقم تو را به بند نمی کشاند و متوقف نمی کند. تو را به دست خدا می سپارم. من با همه ی مردمان و اوضاع و شرایط روابطی راستین دارم. همه چیز به سرعت و در کمال آرامش به سوی صحت پیش می رود. " نکته : عشق واقعی تملک جو نیست. دوستان زیادی در این باره با من مشورت کرده اند. کسانی که به خاطر نداشتن ظاهری کسی ، آزار می بینند و کسانی که فکر می کنند اگر کسی که دوستش دارند آن گونه نباشد که آنها می خواهند پس حتما" به اندازه ی کافی دوستشان ندارد و.... اگر شما هم چنین حسی دارید بدانید که احساس دوست داشتن شمااز حالت عشق واقعی بیرون آمده و به شکل حس مالکیت در آمده است. درست است که آدمی فطرتا"دوست دارد هر چه را که دوست می دارد در اختیار داشته باشد اما احساس مالکیت، عشق راستین نیست.عاطفی و احساساتی بودن ، عشق راستین نیست. عشق راستین با احساس مسئولیت و انجام وظیفه همراه است. در عشق راستین ، خیر و صلاح همگان سنجیده می شود نه فقط منافع شخصی خود. بنابراین یک عاشق واقعی، می تواند حتی از داشتن فیزیکی معشوق بگذرد . در عشق واقعی، هرگز حقوق فرد دیگری پایمال نمی شود. تمرین : چه بارها مردمانی تملک جو _ اگر چه با نیت خیر _ با بارش عشق تملک جویانه ی خود بر دیگری ، خودشان را خالی کرده اند! عشق راستین آزادمان می کند و نمی گذارد اداره ی زندگی دیگران را به عهده بگیریم و از این طریق، خود را خالی کنیم. مدام تکرار کنید : " عشق الهی اکنون از طریق من سرگرم کار است تا همه ی جزئیات زندگیم را تنظیم کند. عشق الهی هم اکنون زندگیم را متحول و رها می سازد! " _ تمرین دادن عشق : اگر نیاز به دریافت عشق دارید باید ابتدا خودتان به دیگران عشق بی قید و شرط هدیه کنید تا طبق قانون کارما، مانند یا بهتر از آن را دریافت کنید. بهترین راه آزمودن آن، تمرین محبت باافراد خانواده است. لازم نیست دنبال کسی بگردید تا به او محبت کنید. لازم نیست به کسی که ، صلاح شما در قطع رابطه با او بوده دوباره محبت کنید. نه! مگر افراد خانواده ی خودتان چه گناهی کرده اند ؟! چرا در خانه ی خودتان ، قدرت جادویی و اعجاب انگیز عشق را به اثبات نرسانید؟ نگوئید که آنها پر از ایرادند! به اطرافیانتان خوب نگاه کنید. به جای سرزنش و ملامت، دیگران را مورد تحسین قرار بدهید. در بدترین آدمها هم اگر خوب بنگرید، صفات تحسین آمیزی پیدا می کنید! ( درسهای نیمه ی تاریک را هم فراموش نکنید! شما همانی هستید که به دیگران نسبت می دهید! ) وقتی صحبت به اینجا می رسد، من واقعا" دلم نمی آید این را نگویم که اولین و مناسب ترین فرد برای اینکه تمرین دادن عشق را انجام بدهید، مادرتان است. زیرا مادر ، فطرتا" به فرزندش عشق بی قید و شرط می بخشد. عشقی خالص بی آنکه چیزی در برابر آن بخواهد! بنابراین حق الهی اوست که از شما عشقی را دریافت کند که سالیان سال به شما بخشیده است!بدترین مادر دنیا این حق را دارد که از فرزند خود عشق دریافت کند! فکر کنید آیا آنقدر که لایقش بوده به او محبت کرده اید؟ _ اگر نه _ پس چطور انتظار دریافت عشق بیشتری از دیگران دارید؟! مگر نمی دانید اگر عشقی را که حق الهی کسی است از او دریغ کنید، طبق قانون کارما، عشقی را که حق الهی شماست، از شما دریغ خواهد شد؟! بنابراین در مورد تک تک افرادی که حق الهی آنهاست تا از طریق شما عشق دریافت کنند بیندیشید. به آنها عشق بی قید و شرط ببخشید ! طبق قانون کارما، هرگز تا چیزی نبخشید چیزی دریافت نمی کنید! _ شفا از طریق محبت : بسیاری از افراد به علت تجربه های تلخ و ناخوشایند، ذهن نیمه هشیارشان سرشار از مقاومت است و نمی توانند به آسانی تسلیم اقتدار اندیشه یا نفوذ کلام بشوند. تکرار مکرر کلام محبت، می تواند آن مقاومت ها را از ذهن بزداید. استادان ماوراالطبیعه همواره به این نتیجه رسیده اند که واژه ی عشق، سازنده است و آدمی و جهانش را از نو بنا می کند. اگر می توانید کسی را پیدا کنید تا همراه شما در طلبیدن " عشق الهی" همراه شود. اگر نمی توانید کسی را پیدا کنید، می توانید خودتان اندیشه ی محبت را در وجودتان بیدار کنید و از این طریق شفا یابید. پزشکی انگلیسی در جامعه ی پزشکان لندن می گفت : " بیشتر مردم برای حفظ سلامت روان و سعادت زندگی شخصی به قدردانی مدام نیاز مندند. " بنابراین، نیاز به حق شناسی و مهربانی کاملا" طبیعی و بهنجار است. پزشکان دریافته اند که کسانی که قدردانی و مهربانی کافی نستانده اند، یا از نظر عاطفی بیمار می شوند یا جسما" . کلام سرشار از محبت و حق شناسی و مهربانی باعث شفای کامل و پایدار این گونه اشخاص شده می شود در حالی که مداوای پزشکی تنها برایشان شفایی موقت ایجاد می کند! دوستان زیادی درباره ی عشق از من سوال کرده اند . خصوصا" عشق زمینی . که من در همین جا به آنها ، خلاصه، توضیح می دهم. _ زن، آینه ای برای دیدن و شناخت عشق الهی: انسان فانی قدرت نداشت تا مستقیم نور خدا را ببیند! خداوند می دانست که حتی حضرت موسی در طور سینا با دیدن نور خدا بیهوش می شود! بنابراین خداوند در ازل، حوا را آفرید تا آدم ، طعم عشق زمینی را بچشد. تا آدم در ظرف آینه وار این عشق زمینی، آنقدر بالا برود که عشق الهی را ببیند و تجربه کند! خداوند زن را آفرید تا انسان مفهوم عشق را دریابد. زن در ادبیات کهن همیشه سمبل عشق بوده است. حتی در ادبیات اسطوره ای هم الهه ی عشق را زن می دانستند. ( ایشتر الهه ی عشق) بنابراین اگر زن هستید، به عشقی که سنبل آن هستید، احترام بگذارید و با دادن عشق بی قید و شرط به دیگران صلح و آرامش و رضایت را به همه هدیه کنید. در وجود شما آرامشی وجود دارد که می توانید با بخشیدن آن آرامش و صلح به همسرتان، به فرزندتان، به خانواده تان و در نهایت به همه ی آدمها ، زندگی را شکوهمند کنید. پس برای خودتان ارزش قائل بشوید و این عشق را در جایی که باید ، خرج کنید! خداوند ، زن را وسیله ی بقای نسل قرار داد تا عشق، نسل به نسل، سینه به سینه به فرزندان حوا منتقل شود. اگر آدم عشق زمینی را تجربه نمی کرد هرگز عشقی بزرگتر را نمی شناخت. اما خداوند عشق زمینی را آفرید تا انسان توسط آن، به عشق الهی برسد نه اینکه توسط آن سقوط کند. عشق می تواند آرامش ببخشد، رضایت ایجاد کند، صلح برقرار کند و دنیایی آرام و با شکوه بسازد.به شرط آنکه هر کدام ما ، از خودمان آغاز کنیم، و تصمیم بگیریم عشق بی قید و شرط داشته باشیم، به زودی دنیا مدینه ی فاضله می شود! _ قابل توجه کسانی که پیگیر تمرینات ذهنی ( و اصول جادوگری ) هستند اما به توانگری راستین نرسیده اند: بعضی ها فکر می کنند اقتدار ذهن ( و تمرینات جادو گری و نیروهای ماورایی) برای رسیدن به توانگری کافیست! اما خود من جادوگرهای زیادی را دیده ام که در اوج اقتدار ذهن به آرامش و توانگری نرسیده اند. چرا؟ امروزه بسیاری از افراد به مطالعه و انجام تمرینات ذهنی مشغولند تا دریابند که بجز اقتدار ذهنشان به هیچ عامل دیگری نیاز ندارند و اگر از این اقتدار درست بهره جویند، همه چیز بر وفق مرادشان پیش می رود. با " اقتدار ذهن " به خیلی چیزها می شود رسید اما معمولا" زمانی می رسد که متوجه می شوید دیگر اقتدار ذهن به تنهایی کافی نیست. آنگاه فقط رو آوردن به معنویت و عشق حقیقی کمکتان می کند تا پیروز بشوید. اگر بخواهید به ضرب زور و فشار یا فقط با اتکا به قدرتهای ذهنی به آرزوهایتان برسید، براستی توانگری راستین را از خود دور می کنید و حتی با به دست آوردن آن آرزو، به توانگری راستین ( توانگری همراه با کسب آرامش و شادی و رضایت ) نخواهید رسید. اگر در تجربه های زندگی مشاهده کردید که اصول حقیقت دیگر برایتان موثر واقع نمی شود، بدانید وقت آنست که با محبت این اصول را به کار گیرید. وظیفه ی ابدی و جاودانه ی ذهن، ابراز محبت است. بزرگترین درسی که ذهن باید بیاموزد، محبت است. اگر استفاده از اقتدار ذهن، با محبت همراه نباشد، ذهن نامتعادل می شود. بنابراین قانون توانگری چنین می گوید: قانون 11 توانگری : محبت بیش از هر فعالیت یا قدرت ذهنی دیگر می تواند به انسان کمک کند تا به آرزوها و اهدافش ( توانگری راستین) برسد. نکته : منظور از محبت این نیست که فورا" به سراغ همه ی افراد زندگیتان _ حتی کسانی که نباید در زندگیتان باشند _ بروید و محبت خود را ، زبانا" به آنها بگوئید یا نشان بدهید. محبت مفهومی درونی است و وجود خودتان باید سرشار از محبت باشد. اگر نسبت به دیگران و اوضاع و شرایط لبریز از محبت باشید، حتی اگر هرگز آن محبت را به زبان نیاورید، احساس می شود. آنگاه موقعیتها هم به محبت شما پاسخ مثبت می دهند. سیستم آرزوها هم این نکته را تاکید می کند که تنها با " جادوی محبت" می توانید بی هیچ فشار به موهبتهای دلخواهتان برسید. قانون پنجاه و دوم سیستم آرزوها : شیوه ی تجلی محبت، مغناطیسی نیرومند است که همه ی موهبتهای عالم را از راههایی بی شمار، به سوی شما می کشاند. تمرین : برای بیدار کردن محبت راستین در وجودتان، به این آیه ی کتاب مقدس بیندیشید که : " خدا محبت است! " اندیشیدن به این آیه، شما را از خودخواهی و خونسردی و اندیشه های ستمگرانه می رهاند و موجودی نازنین و مهرآمیز می کند.بعلاوه، به محض تغییر شما، جهانتان هم متحول و شکوفا می شود.هر چه بیشتر به محبت بیندیشید و هر چه بیشتر مشتاق محبت کردن باشید، مغناطیسی نیرومند می شوید تا همه ی موهبتهای گرانقدر عالم را به سوی خود بکشید. _ چگونه طریق عشق باعث تجلی توانگری می شود؟ وقتی همه چیز بر وفق مراد است، نشان دادن واکنشهای هماهنگ دشوار نیست! اگر هنگامی که مردم و موقعیتها مطابق میل ما نیستند، بتوانیم مقاومت و انتقاد نکنیم و هماهنگ بمانیم، آنگاه طریق عشق، امور را به شیوه ای اصلاح می کند که حتی تصورش ممکن نیست! اگر واژه ی عشق ، سنجیده و آگاهانه بر زبان آید و ساطع شود، جریانی مغناطیسی و مثبت و هماهنگ تولید می کند که اندیشه های مخالف مانند نفرت و انزجار را در هم می شکند و بی اقتدار می کند. از این رو ، ناهماهنگی نه تنها در ذهن کسی که طریق محبت را در پیش گرفته ، بلکه در ذهن هر کس که با او در تماس باشد، از بین می رود. تمرین : هر گاه احساس می کنید عشقی را که حقتان است دریافت کنید، از شما دریغ شده است ، هر گاه احساس کردید که می خواهید مقاومت یا انتقاد کنید و آماده ی نفرت و انزجار هستید، زمانی است که باید بی درنگ آرام بنشینید و طریق تجلی محبت را در پیش گیرید. برای این کار، آرام بمانید و مدام در دل تکرار کنید :" عشق الهی همه چیز را سروسامان می دهد و هماهنگ می کند. " با چسبیدن به واژه ی محبت، هماهنگ باقی بمانید و به جای افزودن بر اغتشاش و ناهماهنگی، برای آن وضعیت، برکت و آرامش بطلبید. مثال : کاترین پاندر مثال می زند که خانمی ، همسایه ای بسیار پر سروصدا داشت که نمی گذاشت شبها کسی آسوده بخوابد. این خانم به جای انتقاد، سکوت کرد و در دلش تکرار کرد که : " عشق الهی در این وضعیت سرگرم کار است و عالیترین ثمرات را می آفریند. " ناگهان همسایه آرام شد و همه ی سروصداها خوابید! _ اتحاد عشق و فرزانگی : بر یکی از معابد باستانی یونان نوشته شده : " اتحاد عشق و فرزانگی، راز زندگی است! " من درباره ی طلبیدن فرزانگی الهی با شما زیاد صحبت کردم. فقط گفتن این نکته باقی ماند که اگر قدرت ذهن با محبت همراه نباشد، می خشکد و از بین می رود.عشق هم اگر به تنهایی عمل کند، ممکن است به وسواس بینجامد. اما اتحاد عشق و فرزانگی به راه درست می رود و ناهماهنگی ذهن و تن را هماهنگ می کند. برای رسیدن به این اتحاد در درونتان، تکرار کنید : " عشق و فرزانگی الهی در من به اتحاد رسیده اند. " تمرین _ اگر ذهنا" با چیزی در ستیزید، عواطف و ذهن خسته تان را بیاسایید و تکرار کنید : " عشق و فرزانگی الهی در این وضع به اتحاد رسیده اند و عالی ترین ثمره را ایجاد می کنند. " آنگاه واقعا" دست از سر مسئله تان بردارید تا عشق الهی آن را متعادل و درست کند. تکرار کنید : " من همه ی اوضاع و شرایط زندگیم را با عشق و فرزانگی متبرک می کنم. عشق و فرزانگی اکنون در من به اتحاد رسیده اند و در همه ی زمینه های زندگیم متجلی می شوند. " من در پستهای دیگری به بحث " عشق الهی " و طلبیدن آن، و اینکه چطور از دولت عشق درهای توانگری باز می شود، به طور مفصل می پردازم بنابراین فعلا" به خاطر طولانی نشدن مطلب، به همین مقدار بسنده کنید. خدایا! سپاس مخصوص توست زیرا که اکنون عشق و فرزانگی الهی مرا به سوی بالاترین موهبتم می کشاند! آمین!
تحولات بزرگ در زندگی نیاز همه ماست برای دریافت انرژی و آرامش درون tel: @jadoogareshq
سلام دوستان من و گروهم از شنبه هفته دیگه 93/3/17معجزه شکرگزاری رو و جادوگر عشق رو باهم شروع می کنیم هر کس خداست بیاد تو تاپیک جذب گروهی بگه که ما برای لیست معجزه و جادوگر که از اول نوشته میشه اسمش رو بنویسیم http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=773511&postID=33792999
من می‏دانم که تمام هستی برای من خلق شده.. پس نگران نیستم و تمام هستی را یار و یاور خود می‏بینم.
بیاین با هم دعا کنیم
*****جذب گروهی******
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=773511
مانیا جان از شنبه موافقی جادوگر و معجزه شکر گزاری رو با هم تو تاپیک من شروع کنیم؟؟؟
من می‏دانم که تمام هستی برای من خلق شده.. پس نگران نیستم و تمام هستی را یار و یاور خود می‏بینم.
بیاین با هم دعا کنیم
*****جذب گروهی******
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=773511
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ترس

zi8090 | 27 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز