2733
2734
عنوان

راز شوهر داری (همه بیان لطفا...)

| مشاهده متن کامل بحث + 476516 بازدید | 388 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام سایه جون من گذری اومدم این تاپیک

عزیزم اینجور که شما میگی همشرت شما مشکل داره تو هر چی بیشتر تلاش کنی بهش نزدیک شی اون بیشتر ازت فاصله میگیره به نظر من حتما کمک حرفه ای از مشاوره بگیره

چون.تمایل کم ایشون به س ک س خودش نشونه خوبی نیس احتمال داره از افسردگی باشه که باید زودتر درمان شه.
جهان سوم زمانی جهان سوم شد که مردم ارزش وقت را نفهمیدند. من برای اینکه بدانم در جهان سوم زندگی میکنم وارد نی نی سایت میشوم و برای اینکه بدانم وقتم با ارزش است نه سرمایه گذاری ادمین محترم چند دقیقه بیشتر نمیمانم.آن هم فقط برای گل روی دوستانم.
2731
2738
سلام با اجازه : دوستانی که از یک تا چند ماه و شایدم ساله که منتظرید مادر بشید بیایید دست به دامن عزیزترین

عزیزان خدا بشیم و از 5 تن آل عبا معجزه بخواهیم....

می خواهیم 40 حدیث کسا بخونیم به نیت مادر شدنمون هر کسی بیاد اسمشو به لیست اضافه کنه و

فقط یک حدیث کسا رو روز جمعه بخونه یادتون باشه خود پیامبر فرمودن اگر جمعی از شیعیان ما این حدیث رو بخونند و بین اونا غمگین و دردمندو

حاجتمندی باشه خداوند درد و غم و حاجتش رو برآورده می کنه و قسم به خود خدا خوردن....

پس با اعتقاد کامل به صدق کلام رسول مهر و رحمت بگو بسم الله و نیت کن که انشاا... سال 93 رو با

نی نی بگذرونی
.
.
.
اسم......................سن ....................چند ماه اقدام............................ (انشاالله تاریخ خبر بارداری)

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=690406&PostID=31253212#31253212

سلام دوستان عزیز من تازه واردم.از مباحثی که انجام شده خیلی چیزا میشه یاد گرفت. اما یه سوال دارم میشه جواب بدید. من 6 سال هست که ازدواج کردم.2تا بچه هم دارم.توی این 6 سال هیچ عشقی بین خودم وهمسرم احساس نکردم.چرا؟ چونکه همسرم منو انتخاب کرده چون کارمند بودم و ار لحاظ طاهری هم بد نبودم، من انتخابش کردم ،اما هیچ شناختی ازش نداشتم، اول زندگیمون خیلی سعی کردم بتونم باهاش رابطه ی خوبی داشته باشم و هنوز هم کمابیش سعی می کنم اما فاصله ما از هم خیلی زیاده.....اول زندگیمون یا از همون دوران عقد هر وقت می خواست نفهمم کجاس یا جوابمرو نده گوشیش روساعتها خاموش می کرد تامی تونست دروغ میگفت، مردم و فامیل وپول مهمترین معیار زندگیش بودند. از دور وبر میشنیدم اهل معاشقه با زنهای دیگه هست. اما شرایطی نداشتم تا بتونم ثابت کنم. به خاطر بعضی ها مثل خانم برادرم یک سال ونیم مشکلات شدیدی برام به وجو اورد که می خواستم جداشم اما با وساطت بزرگترها برگشتم سر زندگیم.این مشکلاتی که گفتم تا 80 درصد حل شده. اما هنوز هم دچار شک و تردیم. همسرم معتاد هم هست خیلی وقته ازش خواستم به خاطر جوونیش بچه هامون کنار بزاره اما هنوزنتونسته. همسرم اهل محبت کردن نیست. چه لفظی چه عملی. در مورد ناراحتیهاش صحبت نمی کنه بعد یه جایی تلافیش می کنه. از سر کار که مییاد تا هر موقعی که خونه باشه پای تلویزیوننه یا اخبار رو از نت چک میکنه. عقیدش اینه که هیچ وقت نباید برای بچه دل سوزوند. اگه پسرم یک ساعت روی زمین بخوابه حتی یه بالیش زیر سرش نمی ذاره . تا حالا عیدی نشده که بگه خانم چیزی لازم داری؟ یا بیرون میره بهش میگم فلان چیز رو بخر ، حتی برای یاد اور بهش اس می دم ، اخر میاد میگه یادم رفت. اصلا وقتی می خوام برای خودم خرید کنم ناراحت می شه ولی من همیشه بهش میگم حتما فلان چیز رو بریم برات بخریم. بهش توی دوران اول زندگیمون کادو می دادم اما اون حتی موقعی که بچه هام هم بدنیا اومدن هیچی که نگرفت بماندبرای دخترم که یک سال و نیم پییش بود با اینکه عمل سزارین شدم تا 20 روز نیومد دیدنم. بعدشم که اومد یه ادکلن گزفته بود 30 تومن بهم گفت 169 گرفتم. جالب اینجا بود که ادکلنش مردونه بود تا خودش استفاده کنه........ در کل بگم من هیچکدوم از رفتاراشو نمی پسندم. غذا خوردنش با ملچ ملوچه که خیلی بدم میاد. خوابش با خر خره که اصلا کنارش نمی تونم بخوابم و الان 2 ساله که رختخوابمون جداست. حرف زدنش و رفتارش خیلی بد بود که تا حالا 30 درصدش درست تر شده. اما هنوزم وقتی با هم بیرونیم مراعاته من رو نمی کنه و این اون رو می پاد. خلاصه با تمامه این اوصاف به خاطر 2تا بچم نمی خوام جدا شم اما با ایام نمی تونم کنار بیام. همسرم به دردل کردن چه ازطریق نامه چه حضوری تمایلی نداره. صلا توی خونه منو بچهام باید 5 تا 6 بار صداش بزنیم تا جواب بده. احساس می کنم هم اون هم من از روی اجبار با هم زندگی می کنیم. تنها وقتی که همسرم منو می بوسه همون وقته معاشقه هست و می دونم از این ارتباط ضایت داره.. از نجابت من راضیه. از ظاهر ولباس پوشیدنم راضیه. مهمون داری و خانه داریه منو می پسنده. از اینکه دانشجوی ارشد هستم همزمان درس کار و بچه داری می کنم گله ای نداره حتی موقع امتحانام نتونم به خونه زندگیم برسم چیزی نمی گه. تنها خصوصیتش که هم خوبه و هم زخیلی بده سکوتشه. حتی در بدترین مشاجره ها هم بیشتر سکوت اختیار می کنه. حالا من با اینهمه بی مهری و فشار های زندگی یه زن عصبی شدم. تحمل شوهرم رو ندارم. شاید این 6 سال 6 روزش تونستم لبخند بزنم.........
سلام دوستای عزیزم من تازه امروز وارد شدم و بحثهای قشنگتون رو خوندم دوست دارم اگه کمکی ازدستم برمیاد حتماً دریغ نکنم ، امیدوارم خیلی چیزا ازهم یاد بگیریم...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز