2410
2553
هشت سال پیش، توی اذر ماه شب میلاد امام رضا ع ،عقد کردیم...
عاشق بچه بودیم اما مشکلات زندگیمون فراوون و تمام نشدنی...

همش برنامه ریزی میکردم و آرزوم بود که بچه ام آبان 88 با میلاد امام رضا ع به دنیا بیاد اما بازم نشد...

نازایی خسته ام کرده بود و غمگین...
تصمیم گرفتم برای رفع گرفتاریم و حاجتروایی برم حرم امام رضا ع...

شهریور امسال رفتیم زیارت...به آقا امام رضا گفتم: آقا ازتون میخوام سری بعد که میام پابوستون نی نی تو دلم باشه...

روز آخر زیارت وقتی داشتم از اقا امام رضا ع خداحافظی میکردم خیلی دلم گرفت...از خودم بدم اومد...شرمنده بودم...گریه میکردم و به آقا میگفتم : آقا جون منو ببخش ، من چقدر بد هستم که واسه گرفتن حاجت اومدم حرم شما، نه برای زیارت...
حسابی شرمنده و مغمین بودم...اصلا حال خوشی نداشتم...از حرم اومدیم بیرون و داشتیم به سمت تهران حرکت میکردیم و من انگار یه غم بزرگ رو دلم بود از خودم بدم اومده بود..تو خودم بودم که یه اسمس اومد برام...دوستم بود...همکلاسی دوره دانشگاه...سال به سال همدیگه رو نمیبینیم...تو یه شهر کوچیک زندگی میکنه و از هم دوریم...اسمس رو باز کردم، نوشته بود:
سلام.الان حرم امام رضا ع هستم.دراین ساعت عزیز صاحب این حرم رو قسم دادم هر حاجتی داری براورده بشه.

داشتم سکته میکردم...نمیدونم از شادی یا فرط تعجب...بغض کرده بودم نمیدونستم چی باید بگم...قربونت برم امام رضا که اینقدر هوای زائرت رو داری،نذاشتی از مشهد خارج بشم برام پیغام فرستادی که من کاری ندارم تو برای چی اومدی حرم...حاجت گرفتن یا زیارت...من حاجتت رو میدم...

همه ی غمم یکجا تبدیل شد به شادی...وای چقدرررررررررررررررررر رئوفی یا امام رضا ع
امام رضا نمیخواست من با این فکر و این غم از شهرش برم خونه...

دلم باز دیوونه شد...پرمیکشید برا رفتن به زیارتش...

رسیدیم تهران به شوشو گفتم باید برنامه ات رو جور کنی در اولین فرصت دوباره بریم امام رضا...شوشو با اون همه مشغله گفت چشم!!!!!!!!!

بعد از دوسه ماه تلاش و ناامیدی ،دوباره دنبال درمان رفتم...دکترم رو عوض کردم...دکتر جدید گفت: 5 ماه زیر نظرم درمان میکنی اگه جواب نگرفتی باید بری مراکز ناباروری برای آی وی اف ...

چقدررررررررر گریه...التماس...توسل...

آذر ماه شد و وقت رفتن به مشهد....

گفتم یا امام رضا ع میدونم حاجت میدی...اونبار بهم پیام دادی حالا میام حرمت تا امضاش کنی...این بار دلم آروم بود و از خودم راضی بودم...چون داشتم به نیت زیارت میرفتم اما باید حاجتمو باز به امام رضا میگفتم...آخه میدونستم که دست رد به سینه ی هیشکی نمیزنه و منم یه گدای در خونش بودم مگه میتونستم حاجتمو نگم؟؟

رفتیم و چقدر خوش گذشت و از زیارتمون لذت بردیم...به آقا گفتم: یا امام رضا تو خودت میدونی من چقدرررررررررر سختمه برم آی وی اف...میدونی که اگه تو این 5ماه باردار نشم مجبورم برخلاف میلم برم مراکز ناباروری...اما اقا شما راضی نشو من اینهمه اذیت بشم....اقا مشکلمو حل کن تو این 5 ماه...

یک هفته بعد از زیارت شوشو گفت برو بی بی چک بذار...بهش گفتم محاله مثبت بشه...اینماه دکتر حتی دارو هم نداد واسه خاطر آزمایشها...
شوشو اصرار منم انکاررررررررررر
خلاصه راضی شدم و رفتم بی بی گذاشتم...
و دودقیقه بعد با گریه های بلند و هق هق زنان اومدم بیرون...شوکه شده بودم...بی بی چک به وضوح مثبت شد...شوشو فقط میگفت: اروم باش توکل برخدا

هی ضجه میزدم میگفتم به شوشو: بگو که درسته؟ بگو که خدا واقعا نی نی تو دلم گذاشته؟؟

وقتی مامان شنید چقدر گریه کردددددددددددد از خوشحالی...

یا امام رضای غریب ع

دوستان گلم همون آذر ماه که من حرم بودم نی نی تو دلم بوده و من خبر نداشتم...همون شهریور که بهش گفتم میخوام بار بعدی که میام پابوست نی نی تو دلم باشه اقا حاجتمو داده بودن و اینبار با نی نی تو دلم رفتم پابوس بدون اینکه خودم بدونم...

وای خدایا چه حالی شده بودیم...

از همه اینا جالبتر اینکه تاریخ تولد نی نی میفته 17 شهریور93...ومیلاد امام رضا ع 16 شهریوره...یعنی این آرزویی که میخواستم تولد نی نی با میلاد امام رضا باشه هم براورده شده...

ممنونم ازت آقا

خدایا به عزت امام رضا ع حاجات همه دوستانم رو براورده کن و همه ی چشم انتظارای نی نی رو حاجتروا کن...الهی آمین

السلام علیک یا علی بن موسی رضا ع

آپلود عکس

یکی که دلش شکسته...گوشه ی صحنت نشسته...دخیل درداشو بسته... عاشق دل خسته

نشون به این نشونه...صدای نقاره خونه...منو به تو می رسونه...ببین دلم خونه

می دونم رو سیام...من اگه بی وفام...ولی عشقم اینه...عاشق این آقام

منتظر یه اشارم...هرچی که دارم بذارم...دلمو زیارت بیارم...منی که آواره م

دلم اگه بی قراره...چشام اگه هی می باره...ولی دلم غم نداره...آقام دوسم داره

میشه شاهی کنی؟...منو راهی کنی...چی میشه به منم...یه نگاهی کنی

هرکی که حاجتروا شد...گدا اومد پادشاه شد...عاشق آقام رضا شد...خادم آقا شد

منم اومدم گدا شم...کفتر گنبد طلا شم...ایشاالله حاجتروا شم...خادم آقا شم

خوردم آب و دونه ت...که شدم دیوونت...آب زمزم کجا ؟...آب سقا خونه ت
اگر برهنگی تمدن است،پس حیوانات از همه متمدن ترند! "شهیدمطهری"

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456
ان شاالله عزیزم

سه سال

البته قبلشم میخواستیم ولی انقدر مشکلات داشتیم که فقط به اقدام فکر میکردیم وبه مرحله اجرا نمیرسید
اگر برهنگی تمدن است،پس حیوانات از همه متمدن ترند! "شهیدمطهری"
2714
وقتی فکر میکنم تو حرم بودم و نی نی تو دلم بوده باوررررررررررررررررررررم نمیشه میخوام از ذوق بمیرمممممممممممممممممم
اگر برهنگی تمدن است،پس حیوانات از همه متمدن ترند! "شهیدمطهری"
اشکم داومد ان شاالله که هدیه امام رضا رو به سلامتی بغل بگیری.برای منم دعا کن تا بچم رو سالم بغل یگیرم.
همین الان که اینو نوشتم خواستم ارسال کنم شبکه شما شروع کرد به پخش سلام به امام ضا الن هم داره حرم رو نشون میده و همون شعر معروف کریم زاده رو میذاره تموم شد
الهی آن ده که آن به. خدایا خودت کمکم کن.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز