2737
2734
عنوان

دکتر فروغ شادانلو:

| مشاهده متن کامل بحث + 973705 بازدید | 14929 پست
سلام به هلیا و کوچولوی مامانی عزیز
هلیا جون خونریزی های بعد از کورتاژم حدود سه هفته است که تموم شده ولی هفته پیش دو سه روز کمی لکه بینی داشتم که فکر کردم دارم پرید میشم ولی دیگه خبری نشد. با خانم دکتر تلفنی وضعیت رو گفتم و ایشون بهم گفتند اگه تا آخر این هفته همینطوری بودی بیا مطب. خلاصه که نمیدونم دوباره چی شده؟
فکر میکنید علتش چی باشه؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

دوستان عزیز سلام
می خواهم بدونم وقت گرفتن از خانم دکتر راحت است و ایشون کی ها مریض می بینند؟ من که ناامید از دکترهای دیگه شدم می خواهم با توکل به خدا پیش ایشون بروم. نمی دونم درمان نازاییشون چطوره؟
Lilypie Third Birthday tickers

Lilypie Maternity tickers
سلام به همه شما دوستان عزیزم ،

مرجی امروز کجا بود؟ انقدر که از نگرانی واسه زود اومدن سامی جون گفت منم نگران شدم... ان شاالله که خوب خوب باشه. هر چند به نظر من احتمال زودتر اومدن سامی خیلی کمه. مرجی جان رسیدی بیا از خودت خبر بده.

الهه جونم، ممنونم. ما خوبیم. حتماً عکس می ذارم. قول می دم فقط اجازه بده یک کمی سرم خلوت بشه بعد. راستی آرش جون خوبه ؟ حسابی شیطونی می کنه ، نه؟ عزیزم ... راستی عکستو دیدم خیلی زیبایی ماشاالله و جوون.

ریحانه جان، همونطوری که دوستان بهت گفتن بعد از کورتاژ احتمال اختلال در پریود خیلی زیاده. یک کمی زمان بده درست می شه. ما که همیشه اگر لایق باشیم دعات می کنیم. تو هم همه ما رو دعا کن خانومی.

نانی جون، خواهش می کنم عزیز دلم من که کاری نمی کنم. محبت داری. خوش حالم که دوستان مهربان و زیبایی مثل شما دارم. راستی گلم ، تو می گفتی دکترت رو عوض کردی و زیاد هم گویا از دکتر شادانلو خوشت نیامده بود..درست می گم؟ چی شد که پیششون موندی. راستش تو اون پستی که گفته بودی اخلاقش زیاد خوب نیست تعجب کردم چون من با دکترای زیادی کار کردم و ایشون یکی از بهترین ها از نظر اخلاق و حوصله هستن!!!! به هر حال بهترین ها رو برات آرزو می کنم.

هلیا جون، به نکته جالبی درباره دکتر شادانلو اشاره کرده بودی. کاملاً درسته و حق با توئه. دکتر بسیار دقیق و بسیار باهوشی هستن. حتی گاهی بدون این که پرونده م رو نگاه کنن کامل یه اطلاعاتی رو حفظی بهم می گفتن که تعجب می کردم چه جوری یادشون مونده؟! مثلاً این که آسم دارم رو یه بار خیلی سرسری (اوائل بارداری) بهشون گفتم و جدی درموردش صحبت نکردیم ولی همیشه تا آخر یادشون موند. در کل از این که ان قدر با دقته خوشم می آد. واقعاً موافقم باید بهشون اعتماد کرد. این خیلی مهمه.
در مورد دکتر ابطحی ، ایشون گفتن مشکل خاصی نداره و خیلی از نوزادها شب ها بر اثر دل درد یا گرسنگی از خواب می پرن و گریه می کنن. که مال هلیانه دومیشه! !!! بچه ام شکموئه حسابی!!!!

کوچولوی مامانی جان ، در مورد رانندگی من خودم تا ماه 5 رانندگی می کردم بعدش که سر کار نرفتم رانندگی هم تعطیل شد ، من هم مثل شما به رانندگی عادت دارم و رانندگی نکردن برام خیلی سخته ولی به خاطر حفظ امنیت بهتره همونطور که خودتم گفتی وقتی شکمت بزرگتر شد دست از رانندگی برداری. آژانس مطمئن پیدا کن. من ماه آخر شماره یه راننده آژانس سن و سال دار رو گرفته بودم که خیلی محتاطانه رانندگی می کرد و از ایشون خواستم در رفت و آمدم کمک کنه. ان شااله عروسی خیلی خوش بگذره ، راستی خود شوشو در این عروسی شرکت نمی کنن؟
2728
مریم ناز عزیز ،

وقت گرفتن از خانم دکتر خیلی راحته . 2 ، 3 روز قبل از روزی که قصد داری بری زنگ بزن بهت وقت می دن و خوبیش اینه که ساعات کاریشونم نسبتاً زیاده ، از شنبه تا 5 شنبه ساعت 8 صبح تا 12 و بعد از ظهرها از ساعت 1 تا 5 ولی اگر مریض بیشتر باشه تا 6، 6:30 هم دیدم که بمونن.

به دکتر شادانلو اعتماد کن، دکتر خوبی هستن. امیدوارم بتونی در زمینه مشکلت از ایشون نتیجه بگیری .اگر وقت گرفتی خبرشو بده عزیزم.
سلامممممممممممممممم

مروارید جونم من خوبم ....فقط بعضی روزا انرژیم واقعا کم میشه!! حال وحوصله ی پست گذاشتن از نوع طومارو ندارم!!!! ولی همیشه میام میخونمااا!! نمیدونم دکتر شادانلو یخورده نگرانم کرد ...راستش قبل از اینکه بگه تا قبل از مرداد نباید بچه بیاد اصلا فکر زایمان نبودم به این زودی....ولی حالا توهم گرفتم یخورده!!! دیگه دست به سیاهو سفیدم نمیزنم!!! شام و ناهارم تعطیله!! همش از بیرون !! تا مامانم بیاد 6روز دیگه!!!!!

کوچولوی مامانی نه نخریدم!!! من دیگه نمیتونم جم بخوررررررررررررررم!!! احتمالا لخت میمونم!!!!

هلیا جون مرسی خانومی بازم مثل همیشه خوب و کامل توضیح دادی...ممنونم ...پس با دارو بهتره بیهوشی....منم یه بار با دارو بیهوش شدم خیلی عالی بود ...وقتی بهوش اومدم ..اصلا نفهمیدم که عمل شدم !! عمل بینیم بود!! فکر کردم هنوز عملم نکردن !میخواستم پاشم برم که دکتر بیهوشی اومد گفت خانوم کجا؟!!!بگیر بخواب!!!

الهه جون و نانی جون مرسی از عکسای خوشگلتون ....

شیلا جونم الان دیگه شایان گلی پریده بغلش!! خوش به حالش راحت شد...کاش زودتر بیاد خبر یده....


سلام به همه شما دوستای نازنین

مرجی جونم خیالت راحت باشه ، به این زودی ها خبری از سامی نمی شه. دکتر این طوری گفتن که بیشتر مراقب خودت و استراحتت باشه ، خدا رو شکر که مامان هم 6 روز دیگه میان.

بچه ها عکسای همتونو دیدم همه ماشااله بزنم به چوب جوونو خوشگلین. خیلی خوشحال شدم دیدمتون.

نانی جون و آزی جون از آشنایی با شما دوستای جدید خوش حالم.

مروارید جون شما خوبید؟ ماشاالله که با این همه کار هنوزم انقدر پرانرژی هستید و چقدر خوبه که انقدر شغلتونو دوست دارید. خیلی خوبه که می گین می رین بیمارستان روحتون تازه می شه،؛ این یعنی عاشق شغلتونید و این خیلی خوبه. امیدوارم همیشه موفق باشید

کوچولوی مامانی جون رانندگی تا ماهای آخرم اشکالی نداره. خیالت راحت فقط آرتیست بازی موقع رانندگی درنیار (چشمک) راستی در مورد اسم هنوز تصمیم نگرفتیم. حالا مونده!!!

هلیا جون خوبی؟ دیگه کم کم شما هم باید بری آزمایشات رو بدی واسه اقدام بعدی. این بار مطمئنم همه چی عالی می شه. راستی چه جالب از تجربه ای که با دکتر شادانلو داشتی. اینو قبول دارم که واقعا به کارش مسلطه و بسیار باسواد و به قول مروارید جون بسیار باهوش. خیلی با حوصله هستن. اینشم خیلی خوبه. من که خیلی خیلی راضیم ازشون.

آناهیتا جان ، به نظر منم اول برو پیش دکتر خودشون صلاح کار رو بهت می گن.

مریم ناز جون همونطور که مروارید جون اختصاصی جوابتو دادن وقت گرفتن از دکتر شادانلو آسون تر از اون چیزیه که فکرشو بکنی. حتما وقت بگیر و برو.ان شاالله گره کارت به دستشون باز میشه

2738
با سلام به دوستای خوبم امیدوارم خوب و خوش باشید ببخشید که کمی دیر به دیر جواب میدم این روزها حالم زیاد خوب نیست یعنی حالت دل بهم خوردگی بهم دست میده توی اداره هم که می دونید چقدر سخته کوچولوی مامانی عزیز من سال 86 ازدواج کردم و چون درس می خوندم و شاغل هم بودم تا دفاع از رساله دکترام که بهمن سال 87 بود صبر کردم و بعد برای نی نی اقدام کردم که خدا رو شکر زود جواب داد. منهم مثل تو عزیزم دیر تصمیم گرفتم و قبلش زیاد فکر و سبک سنگین کردم :)) مروارید خانم عزیزم سلام، امیدوارم حالتون خوب باشه .در واقع دکتر شادانلو اصلا بد اخلاق نیست ، دکتر قبلی من زیادی خوش برخورد و خوش اخلاقه :)) البته نمیشه انتظار داشت جلسه اول ایشان هم مثل دکترم برخورد کنه! البته همانطور که قبلا گفتم منهم متوجه شدم که خانم دکتر شادانلو خیلی دقیق و منظمه.هنوز هم تحت نظر ایشان هستم و تصمیم به تغییر دکترم هنوز نگرفتم تا ببینیم در آینده چه پیش می آد مروارید جان شما لطف دارید ، این مسئله را من همیشه دارم که همه میگن از سنم کمتر نشان میدم :) در هر صورت شناسنامه که دروغ نمیگه البته بنظر من احساس جوانی و شادابی به خود ادم بستگی داره. از نظر احساسی هم من خیلی جوانتر از سنم هستم کلا کودکی و معصومیت آن رو خیلی دوست دارم و سعی کردم درون خودم حفظش کنم .فکر کنم یک دلیل جوانتر بنظر رسیدمن همین باشه. آمیتیس جان منهم از آشنایی با شما بسیار ممنونم راستی من فردا سونو دارم ، می تونم بعد از گرفتن جواب برم مطب خانم دکتر یا باید قبلش وقت بگیرم؟
سلام به همه دوستان خوب و نازنینم،

کوچولوی مامانی عزیزم؛ امیدوارم عروسی به تو و نی نی نازت خوش گذشته باشد. در مورد رانندگی راننده آژانس ها حق داری زمانی که من باردار بودم دقیقا این مشکل رو تجربه کردم. البته موقع بارداری آدم این مشکل رو بیشتر احساس می کنه اما در کل آدم غیر باردارش هم زیاد لذتی از رانندگی آژانسی ها نمی بره!
خیلی خوبه که هر روز پدر و مادرت رو می بینی و تنها نیستی. من مطمئنم بیشتر از تو، اونا رو خوشحال می کنی که پیششون می ری؛ چون احساس می کنند که هنوز فرزندشون هستی و بهشون احساس نیاز داری و اونا می تونند بهت کمک کنند و مهمتر اینکه نگرانت نیستند و هر روز می بینندتون! آخه بالاخره اونا هم پدر و مادر بزرگ اون کوچولوی ناز هستند و سهمی دارند در پذیرایی از اون موجود ناز و دوست داشتنی.
عزیزم یک سوال ازت داشتم ؛ من از زمان کورتاژم دوبار پرید شدم ولی شکل پریدهام تغییر کرده هم در زمان و در میزان. الان زمانش کوتاه شده و فقط در حد لک بینی شده است اما با درد خیلی شدید مثل زمانی که تازه کورتاژ کرده بودم و مثانه ام که کمی پر میشد درد شدیدی در رحمم احساس می کردم دقیقا همانجوریه! سوالم اینه که در زمان کورتاژتون یادته که خونریزی داشتی مثل قبل از بارداریت یا مثل من لک بینی با درد زیاد بود.
یا ممکنه در مورد شما تغییر طور دیگه ای بوده؟ یادتون هست که تفاوت شکل در میزان و زمان پریدتون در بعد از کورتاژتون برای مدتی داشتید یا نه؟ ممنون میشم عزیزم منو راهنمایی کنی. البته دو هفته دیگه می خوام برم پیش خانم دکتر برای شروع آزمایشات ازشون می پرسم اما ممنون می شم که شما وضعیت خودت را برام بگی البته اگه یادته.ممنوم ازت مراقب خودت و اون گل کوچولو باش چیزی نمونده تا سه شنبه آینده که اینشاءالله جنسیت اش هم معلوم بشه و اسمش رو بذاری و ما هم به اسم صداش کنیم.

ریحانه عزیزم، به نظر من که شما پرید شدی چون همانطور که به کوچولوی مامانی گفتم من هم دو ماهه که پریدم مثل شما فقط لک بینی است قبلا حدود 7 روز طول می کشید ولی الان فقط 3 روز و قبلا سه روز از هفت روزش خونریزی بود اما همه سه روزش لک و لخته است. قبلا درد نداشتم اما الان اون 3 روز از شدت درد راه رفتن و نشستن برام سخت میشه و مثل موقع کورتاژ که کمی مثانه باعث درد شدید در رحمم میشد همانجوریه و شاید هم کمی شدیدتر از اون طوری که خم و دست به رحمم راه می رم. البته الان نزدیک پرید سومم هستم اما هنوز که نشدم که ببینم همانجوریه یا نه؟ قراره که دو هفته دیگه برم پیش خانم دکتر اما هنوز وقت نگرفتم . به نظر من مال شما هم باید پرید باشه خودتو نگران نکن. وقتی رفتی پیش دکتر حتما نتیجه رو برام بنویس. موفق باشی عزیزم مراقب خودت هم باش.

مریم ناز جون، سلام عزیزم از آشنایی با تو دوست خوبم خوشوقتم. به نظر انتخاب بسیار خوبی کردی خانم دکتر شادانلو حتما می تونند بهت کمک کنند یا خودشون یا اینکه یک راهنمایی درست بکنند که کجا بری و چکار بکنی؟ فقط مدارک و آزمایشات قبلیت رو حتما با خودت ببر و هر کار که قبلا کردی رو بهشون نشون بده. اینشاءالله که موفق می شی نگران نباش. رفتی دکتر حتما نیتجه رو بنویس.

مروارید جون، سلام خوبی؟ هلیانه گلت خوبه؟ خوب خدا رو شکر که مشکلی نداشته و فقط نیاز طبیعی به غذا خوردن بوده. راستی در یک مقاله خوندم که یک علت گریه نوزادان اینه که ممکنه در طول روز پدر و مادر رو کم ببینه و یا اینکه اونا خیلی کم باهاش ور برن و بازی کنند یا کمتر در آغوش گرفته بشند و بهشون نگاه بشه و کم نوازش بشه خلاصه کم توجهی ببینند و این باعث میشه که شب ها گریه کنه چون می دونه که سریعا یا پدر یا مادر خودشو می روسونه بهش و کلی بهش توجه می کنه. البته فکر نمی کنم در مورد هلیانه جون چنین چیزی باشه و احتمالا مشکلش ممکنه زیاد توجهی باشه!!!( شوخی )
در جای دیگه ای هم خوندم که فرق نوزادان پسر با دختر اینه که وقتی نوزاد دختر رو در بغلت بگیری مستقیم تو چشمت نگاه می کنند و اما پسرها به حاشیه ها یعنی به گوش و لب و مو و گردنبند و غیره نگه می کنند. خیلی برام جالبه بدونم که درسته یا نه؟ البته اینو یک دکتر روانشناس نوشته بود. هلیانه هم همینجوریه؟ حتما بخاطر همین ویژگیشونه که دخترها زود تو دل همه خودشونو جا می کنند.
دلم می خواد نظرت و تجربیات تو و بقیه مادرهای عزیزم رو راجع به نوازش و توجه و بغل کردن نوزادان بدونم؟

مرجی گلم، ترو به خدا نگران نباش. نگرانی ات در مورد زود اومدن سامی جون بی مورده. اگه جدی بود و خانم دکتر یک چیزی می دونست که زودتر زایمان می کنی یک تدابیری مثل اینکه برگه بستری را زودتر به دستت بده و یا اینکه شماره موبایلش رو بهت بده می کرد. فقط ایشون بهت گفتند که بیشتر استراحت کنی. مراقب سامی کوچولو باش. جالبه که در یک مقاله ای که در اینترنت دیدم نوشته شده که :" استرس مادر در باردارى مى تواند خطر زایمان زودرس مادر را زیاد کند "
هم به تو و هم به همه دوستانی که باردارند خوندن این مقاله رو توصیه می کنم:
http://news.tavanir.org.ir/news/news_detail.php?id=15841
مراقب خودت و سامی جون باش.

آمیتیس عزیزم، خوبی خانومی؟ نی نی خوبه؟ بله نزدیک شده و باید برم آزمایش. اما خودم دلم می خواست دیرتر اقدام کنم . چون راستش به نظر خودم این یک ماه آخر تغذیه ام خوب نبوده چون از زمان کورتاژم وزنم همانجوری مونده و داشت حتی زیاد میشد. منهم مثل مروارید جون به وزنم خیلی حساسم و تحمل اضافه وزن رو ندارم این بود که الان 10 روز میشه یک رژیم لاغری با سبزیجات گرفتم که خوب هم وزنم کم شده اما می ترسم برای بچه دار شدن اینجور تغذیه خوب نباشه. آخه تا جایی که خوندم و می دونم تغذیه مادر بخصوص سه ماه قبل از بارداری باید مثل خود بارداری مغذی باشه. برم پیش خانم دکتر بهشون می گم بینیم چکار کنم؟ شاید هم برم دکتر تغذیه.

فرانک جون، هستی عزیزم، سوگند جون، پارمیدا ، بهشید جون و آیسا جون ، الهه جون ، آزی جون، ویدا جون و ونوس عزیزم و سمنو جون و مژگان جون همه خوبند؟

مامان جونمی عزیزم،چه خبر از موقع تولدت به بعد و هم چنین لاپاراسکوپی ات سر نزدی. بهتر شدی؟ امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی. در ضمن عکس هم نذاشتی یادت باشه.
نانی عزیزم، من به جای آمیتیس جون به سوالت جواب می دم برای نشون دادن سونو و آزمایش باید از قبل وقت بگیری. اما اگه سونوت همونجاست بد نیست که یک سری به مطب بزنی شاید اگه خلوت باشه منشی اش بذاره که بری تو یا اینکه اگه کار دیگه ای نداری بهش بده که خودش ببره و جواب رو بهت بده.
در ضمن خیلی خوشحالم که بینمون یک خانم دکتر هم داریم البته ما تحصیلات همدیگه رو نمی دونیم شاید هم بازم داشته باشیم. میشه بگی توی چه رشته ای دکترا گرفتی؟
با این وصف واقعا به عکست سن و سالت نمی خوره. ماشاءالله خیلی جوونتری. خوش به حال نی نی و البته همسرت. که با این اوصاف که گفتی ایشون هم خیلی باید خوب باشند که انتخاب شدند. خوشبخت باشید عزیزم از آشنایی با تو دوست خوبم خوشوقتم.
سلام سلام
به دوستای مهربونم

نانی جونم ایشالله که همیشه سلامت و شاد باشی ... منم مثل شما بیشتر با کودک درونم رابطه دارم و بخاطر همین به خودم همش انرژی میدم ... منم خیلی ها بهم میگن کمتر از سنم نشون میدم .... به هر حال برای تو دوست خوبم همیشه بهترین ها را آرزو دارم ... با این دل بهم خوردگی ها هم باید مثل من دست و پنجه نرم کنی تا انشالله هر چه زودتر تموم بشن ... هر چند که من با اینکه الان وارد هفته 19 بارداری شدم ولی هنوز صبح ها حالت تهوع و استفراغ را هم دارم ... ولی خب با این تهوع ها خیالم راحته که نی نی جاش خوبه و سالمه ... و این از همه چیز برام مهمتره .... ..... در مورد سئوالت عزیزم به منشی دکتر زنگ بزن و بگو که باید فردا جواب سونو را به خانم دکتر نشون بدی و ایشون بهت بین مریض وقت میدن .... نگران نباش خیلی معطلت نمیکنه ... چون منشی دکتر هم دختر فوق العاده مهربون و خوشروئی است .... انشالله با خبرای خوب پیشمون برگردی...


مرجی جون لخت نری بیماستان که انوقت دیگه سر و کارت با گشت ارشاده !!!!

شیلا جون تولد شایان گلی مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک

هلیا جون امروز غیبت داری خانمی کجائید ؟ نکنه بخاطر مهمونی است ؟؟ امیدوارم به خوشی برگزار بشه ....

آمیتیس جونم انشالله هر اسمی گذاشتی نامدار باشه ... نه بابا آرتیست بازی چیه !!!! فقط اگر کسی بخواد ازم سبقت بگیره بهش راه نمیدم !!!

الهه جون پسر گلت چطوره خانمی ؟

مروارید جونم جاتون خالی عروسی بد نبود .... قوم و خویش همسری که از عید تا بحال منو اصلا ندیده بودن کلی از دیدنم ذوق زده شدن !!! موهام را هم کوتاه کرده بودم بنظرشون خیلی تغییر کرده بودم .... البته بیشتر بخاطر عوارض بارداری بود که دچار تغییر شدم .. هنوز هیچی نشده صورتم کمی ورم داره مخصوصا بینی ام ... تازه لک هم آوردم دیگه حسابی به خوشگلی هام افزوده شده بود !!!
همسرم که نه تهران نبود که عروسی بیاد ... ولی بجاش منو بچه اش رفتیم و جای باباش را خالی کردیم !!!!

راستی مروارید جون من هنوز لگدهای بچه را حس نمیکنم ... هر چند که همه بهم میگن توی هر خانم بارداری فرق میکنه و معمولا از اواخر ماه 5 یا اوایل ماه 6 میشه لگدهای بچه را حس کرد ... ولی نمیدونم چرا من گاهی هی نگران میشم ... فقط یه وقتائی احساس میکنم سمت چم مثل نبض میزنه .... شما از چه زمانی لگدهای هلیانه جون را احساس میکردی ؟؟؟؟
یه سئوال دیگه آیا به پشت خوابیدن ضرر داره یا خیر ؟؟؟

خب بقیه خوبن ؟
هلیا جون سلام
من آخرین پستی که اینجا دیدم قبلش نانی بود ... تا اومدم مطلب بنویسم برام کار پیش اومد و نصفه ولش کردم و بعد که اومدم بقیه را نوشتم و پست کردم دیدم شما هم حاضری زدید !!!! ( چشمک )

فدات شم من بعد از کورتاژ برخلاف خیلی از خانمها که تا چند روز خونریزی یا لک دارن من هیچکدوم را نداشتم .. البته بغیر از روز اول کورتاژ که فقط کمی لک بینی داشتم .... ولی از روز دوم به بعد دیگه هیچ .... و بلافاصله ماه بعد هم سر تایم خودش پریود شدم .... و پریودی ام درست مثل قبل از بارداری بود و هیچ تفاوتی توی کمیت و کیفیت اون نداشت ....
تا اونجا که من میدونم اینها به فیزیک بدن و مسائل ژنتیکی خونواده یعنی ( مادر - خواهر - خاله ) مربوط میشه ...
خواهران خود من بعد از زایمان هاشون خیلی زود و به موقع پریود میشدن ... مامانم هم همینطور بود ضمن اینکه یکی از خاله هام نیز به همین صورت بودن ... و البته نوع خونریزی ها هم در همه یکسان نیست ... مثلا خواهر بزرگم دوران پریودی اش 7 روز است و خونریزی چندانی نداره ... ولی خواهر کوچکم خونریزی اش در طی اون 7 روز شدید است ... ولی من پریودی ام فقط دو روز بود و اونهم فوق العاده شدید !!!! و از روز سوم دیگه خبری نبود ... دقیقا من به خالم رفتم .. اونم همینطوره ....
وقتی که از دکتر هم علت را پرسیدم در جواب گفتن اینها ژنتیکی است که از رابطه خونی مادر به دختر میرسه ... و امکان داره توی یه خونواده یه دختر با مادر و خواهرانش و یا خاله ها و مادر بزرگ مادری اش خیلی فرق داشته باشه ...

خب با این اوصاف که سیستم هر بدنی با هم فرق میکنه ، یقین دارم که جای هیچ نگرانی برای شما نیست ... ولی خب باز هم بهتره که از دکتر شادانلو سئوال کنید ....
ضمن اینکه من در بیمارستان هدایت کورتاژ شدم و اون موقع دکترم خانم دکتر شادانلو نبودن و بعدها و به توصیه مامانم دکترم را تغییر دادم و چون پسر دائی خودشون فوق تخصص زنان و زایمان است از ایشون راهنمائی خواست و اینگونه بود که منهم بیمار دکتر شادانلو شدم ...

باز هم اگر سئوالی بود در خدمتم
سلام مجدد به همه مامانهای خوب و مهربون/ هلیا خانم عزیز خیلی ممنون از راهنمائیها و لطفتان. مسلما همینطوره که میگید و ما اینجا مامانهای مهربون و تحصیلکرده زیاد داریم. در مورد وقت گرفتن هم همین الان زنگ می زنم و از خانم منشی می پرسم .بازم ممنونم کوچولوی مامانی خوب و مهربان با سلام به تو / منهم امیدوارم همیشه تندرست و شاد باشی، راست میگی تو هم واقعا از سنت کمتر نشان میدی و در ضمن من فکر میکنم که قلب مهربون و گرمی داری که باعث میشه با تمام محیط اطرافت رابطه عاطفی خوبی برقرار کنی.منکه واقعا از خواندن وبلاگت لذت بردم .پر از انرژی مثبت و عشق بود .خوش به حال تو و اطرافیانت که اینقدر مهربونی مرجی جان امیدوارم حالت خوب باشه و خوب این چند روز باقیمانده را با آرامش و توکل به خدا استراحت کنی و نگران هیچ چیز نباشی عزیزم شیلا جون تولد شایان عزیز را هم تبریک میگم با آرزوی آرامش و شادی برای همه دوستهای گلم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز