دکتر فروغ شادانلو:

سلام به همه دوستان عزیزم

امیدوارم که حال همگی خوب باشه.

الهه جون ، مروارید جون و کوچولوی مامانی عزیز ممنون از جوابتون. واقعا دلگرمم کردید و الان حس می کنم استرسم خیلی کمتره و آرومتر شدم. فردا میرم برای آخرین ویزیت و اگه خدا بخواد پس فردا برای عمل .احتمال زیاد عملم صبح باشه خانم دکتر هنوز قطعی نگفتن فردا معلوم میشه.

یک سوال دیگه از دوستایی که اپیدورال بیحس شدن ، سوزنی که به نخاع وصل میکنن دردش قابل تحمله؟ در کل عمل به پشت وصله؟؟ من شنیدم بعد از عمل 12-24 ساعت سر را نباید بلند کرد؟؟؟ ممکنه تا مدتی دچار کمردرد یا سردرد
بشیم؟؟

اگر اتاق خصوصی بگیریم فقط می تونیم همراه داشته باشیم یا اتاق 2 تخته هم همراه میشه داشت؟؟شب اول لازمه همراه داشته باشیم یا پرستارا خودشون مراقبن؟

سلام به دوستای عزیز و گلم

راستش تو این چند وقت که زیاد نتونستم به سایت سربزنم دلم خیلی برای همتون تنگ شده بود . هیچ وقت فکر نمی کردم که یه ارتباط از راه دور این همه آدم رو وابسته و دلبسته بکنه .

مرجی جون می دونم که این روزهای آخر خیلی سخته ولی به امید خدا این روزهای باقیمانده رو هم به سلامتی و خوشی سپری می کنی و نی نی ناز و گلت رو ملاقات می کنی .

مروارید جون شما چطورید ؟ دلم برای شما هم خیلی تنگ شده بود . اگر تونستید یه عکس از هلیانه خوشگل هم بذارید . حتماً در عرض این مدت خیلی تغییر کرده .

ونوسی عزیزم کی برمی گردی ؟ دلمون خیلی برات تنگ شده

فرانک جون امیدوارم همیشه خوش و سرزنده باشید .

بقیه دوستان هم ببخشید که تک تک اسم نمی برم امیدوارم همتون سلامت و پایدار باشید .

سلام به همه دوستان خوب و نازنین و مهربونم،

مروارید عزیزم، متشکرم که همیشه نسبت به من لطف داری. ممنونم از معرفی دکترهای پوست، خیلی لطف کردی. راستی تا یادم نرفته می خواستم پیشنهاد کنم که عکست رو از قسمت تبادل نظر برداری و به قسمت کلوپ منتقل کنی.
در مورد هلیانه جون که نمیزاره مامان مهربونش استراحت کنه یک فایل قشنگ و بانمک پیدا کردم که در مورد زبان نوزادهاست. البته انگلیسی است اما خیلی قشنگ و ساده است خوندنش رو به همه توصیه می کنم:

http://docs.google.com/View?id=dgt3qmt2_0hcnhsfct

هلیانه گلی ناز نازی رو ببوس. دلمون براش تنگ شده لطفا اگه تونستی عکسشو رو هم بذار البته در کلوپ خصوصی!

الهه عزیزم، خوبی؟ خیلی وقته که سر نزده بودی. خوشحالم که دوباره می بینمت. خیلی جات خالی بود خانم. دلمون تنگ شده بود. من انرژی مثبت می دم یا شما؟ ماشاءالله من همیشه اینجا که می آیم از شما و دیگران انرژی می گیرم. واقعا شکر خدا برای این فضای مجازی که باعث دوستی ماها با هم شده فکر می کنم همه با من هم عقیده باشند که بقیه دوستانمون و آشنا و فامیلمون رو خیلی کمتر از اینها می بینیم و باهاشون خیلی کمتر از اینها دردل می کنیم. لطفا اگه تونستی بیشتر سر بزن. در ضمن در مورد اینکه عکس هامون رو نمی تونی ببینی؟ مرجی جون یک کلوپ خصوصی راه انداخته و مدیر کلوپ هست و باید دعوتت کنه تا بتونی بیایی و عکس هامون رو ببینی و حتما هم عکس خودت رو بگذار تا ما هم ببینیمت. راستی اسم کوچولوت رو نمی دونم و یادم رفته دختر بود یا پسر؟ ببوسش.

شیلا جون، الهه جون راست میگه دیدن فیلم مورد علاقه ات خیلی می تونه سرگرمت کنه و همچنین تخیل روزهای آینده که نی نی نازت بدنیا اومده و حتی استراحت و خواب چیزی که درسته الان هم برات سخته ولی بعد از بدنیا اومدن نی نی خیلی بهش احتیاج داری. این احساس های خوب روزهای آخرت رو برای ما بنویس که هم برای ما جالبه و هم برای خودت یادآوریش لذت بخشه. لطفا من هم از دعای خیرت فراموش نکن مخصوصا در اتاق زایمان امید به خدا من هم یک ماه دیگه اقدام به بارداری می کنم دعا کن که نتیجه بده.
در مورد سوالت تا جایی که من می دونم فقط اتاق خصوصی می تونه همراه شب داشته باشه و اون هم باید حتما خانم باشه . من چون همراهم همسرم بود نمی تونست شب بمونه و در واقع نیازی به همراه هم نیست پرستارها در طول روز و شب مرتب بهت سر می زنند. خیلی هم مهربون هستند و واقعا به نظر من با اونا احتمالا خیلی راحت تر خواهی بود تا با همراه.مراقب خودت باش.

مرجی جونم، خوبی خانمی؟ تو که اینشاءالله استرس نداری؟ فکر می کنم این آخرهاش بیشتر هیجان داشته باشی و خوب خستگی و سنگینی هم که جز لازمه بارداری است. امیدوارم که خوب و خوش و سرحال و سلامت باشی. در مورد وسایل هایی که بیمارستان بهت می ده عبارتند از:
یک ساگ که توش: دمپایی زشت مردونه ارزون قیمت سفید پلاستیکی است که خیلی سایزش هم بزرگه- مایع دستشویی - چند تا شورت یک بار مصرف - چند تا زیر انداز پلاستیکی است که برای اینکه احتمالا اگه مریض خونریزی داشت محافظ تشکش باشد که خارجی است - درجه تب - رو بالشی یک بار مصرف 2 تا برای خودت و همراهت - حوله - لیوان - یک جعبه دستمال کاغذی است که بقول کوچولوی مامانی قیمتش چهل هزار تومان می شه که به نظر من همشو اگه خودت ببری بهتره. این ساک لباس بیمارستان ندارد و اگه با خودت نبری خود بیمارستان بهت می ده که اونجا بپوشی اما معمولا اندازه نیست و همینطور قشنگ نیست . بهتره که یک لباس مثل لباس خواب راحت برای خودت ببری چون که مخصوصا ملاقات کننده هم داری و باید مثل همیشه مرتب و خوشگل به نظر برسی. فقط یادت باشه به همسرت یادآوری کنی وقتی برای پذیرش می روند از ایشون می پرسند که ساک بیمارستان را می خواهید یا نه؟ بفرمایند نه. چون معمولا خیلی سریع حرف می زنند و فرم پر می کنند. راستی لطفا الهه جون رو هم به کلوپ دعوت کن .سامی جون رو از طرف خاله ببوس.

کوچولوی مامانی عزیزم، ممنونم عزیزم از دعاگویی هات. من واقعا محتاجم به دعاهای شما عزیزان، مخصوصا مادران عزیز.
امیدوارم که خوب باشی. اینشاءالله سه شنبه آینده هم خوش خبر باشی. در مورد عکسم هم نظر لطفت است. در ضمن کشتی ما رو از بس گفتی سنت زیاده و سنت بالاست و اینکه به عهد ماقبل تاریخ پیوستی!!!!!!!!!! خوب دختر ما چی بگیم ما چی باید بگیم!!!!!!!!!!! ترو به خدا این افکار عجیب رو به سرت راه نده. هنوز 40 سالت نشده وقتی بشه یک احساس خوب پیدا می کنی و فکر می کنی که تازه می فهمی که زندگی چیه و به همه چیز یک جور دیگه نگاه می کنی که قبلا نمی کردی . خیلی هیجان انگیزه!! به نظر من هر سنی و هر دوره ای از عمر آدم خیلی عزیزه و نباید از دستش داد و بقول حضرت علی علیه السلام باید در حال زندگی کرد و قدرش را دونست. قدر لحظه به لحظه زندگیت رو بدون طوریکه هیچ موقع حسرتش رو نخوری.

فرانک جون و آمیتیس جون کم پیدایید؟ خوبید؟ اگه میشه بیشتر سر بزنید. دلمون تنگ میشه.

مژگان عزیزم، خوبی؟ بهتری خانمی؟ خوب شدی؟ خیلی خوشحالم که دوباره سر زدی . دلمون برات تنگ شده بود و جات خالی بود.

کیاناجون، من نمی دونم گلم چرا اینقدر به خودت شک راه می دی؟ به خانم دکتر شادانلو اطمینان کن و به همون رویان زعفرانیه مراجعه کن و مطمئن باش که نتیجه می گیری از این مرکز به اون مرکز رفتن فقط باعث میشه بیشتر نگران بشی و خودت می دونی یکی از عوامل ناموفقیت در بارداری همین نگرانی و استرس است.
در مورد مرکز رویان امیدوارم که مشکلی نداشته باشی و آدرس و تلفنش درست باشه اگه مشکلی داشتی بگو تا از اینجا برات پیگیری کنم. مراقب خودت باش و ازت بهمون خبر بده.

سلام به دوستای خوب که خیلیم دلم واستون تنگ شده.

چه عکسای خوشگلی همتون گذاشتید. عکس منم که خواهر عزیزم گذاشته! بهترین عکسم همون بود که ونوس گذاشته به خدا... ولی جدی همتون خیلی نازید. فقط نمی دونم چرا بعضی ها ان قدر شکسته نفسی می کنن
فرانک جون شما که خیلی ما شا الله ناز هستید و واقعا بهتون اصلا نمی آد که 46 سالتون باشه. اگر خودتون ان قدر نگید هیچکس متوجه نمی شه. مروارید جونم که خیلی خوشگلن.
کوچولوی مامانی جون ، هلیا جون راست می گه چرا همش می گید سنتون بالاست؟ به خدا 38 سال سنی نیست. همونطوری که هلیا جون و مروارید جون گفتن تو خارج از کشور تو این سنها هنوز رفتارشون و توانایی هاشون در حد دخترای 20 ، 30 ساله است. منم مثل ونوس و مروارید جون عاشق ( مریل استریپ ) هستم و از این زن خیلی انرژی می گیرم بس که ما شا الله سرزنده و خوشگله. تو همین سن که تازه 20 سال از سن شما بیشتره لباسهای باز می پوشه و همه جور فیلم (موزیکال و رقصی و ترسناک و درام و ...) بازی می کنه. مگه ماها چی کم داریم از اونا؟ تازه به قول دوستم اونا به خاطر اینکه پوستاشون جنسش نازکه و خیلی روشن خیلی زود خراب می شه ولی ایرانیها چون محیط گرمسیری زندگی می کنن جنس پوستشون ضخیم تره و واسه همین تا همون سن 60، 65 سال پوستاشون خوب می مونه. هیکل هم خیلی مهمه. دکتر فرشته اکبرپور روزای یکشنبه ساعت 12 تلویزیون تصویر ایران برنامه دارن ، وقت کردید ببینید دکتر بسیار باسوادیه و خیلی حرفای خوبی می زنه. می گفت خانومهای ایرانی با این پوستای خوبی که دارن اگر مراقب اندامشون باشن زیباترین زنهای دنیا می شن. خودشم خیلی ناز و شیک و پیکه. حدوداً باید 50 سالش باشه ولی خیلی آراسته و خوش لباسه و ضمنا خوش هیکل. اگر ما خانومهای ایرانی تغذیه هامونو بهتر کنیم و ورزش بیشتر کنیم و نذاریم الکی چاق بشیم از همه بازیگرای خارجی هم بهتر می مونیم. باور کنید!

(ببخشید ان قدر سخن رانی کردم!!!!)

مروارید جون خوبید شما؟ خسته نباشید با این همه زحمت. جدی خیلی سخته ها. هم کارگر ، هم بچه ... آخی رابطه زنانشویی تون نذارید خراب بشه. بالاخره باید یه کاریش کرد دیگه. آخه آقایون بعد از یه مدتی نمی تونن تحمل کنن! از دکتر هلیانه جون سوال کنین شاید یه راه حلی پیشنهاد کنن. راستی مروارید جون من این روزا احساس می کنم خیلی سنگین شدم و گاهی احساس می کنم (خیلی عذر می خوام) واژنم به شدت درد می کنه و لگنم خیلی فشار بهش می آد. این طبیعیه؟ ان قدر همیشه سوال از دکتر شادانلو دارم که اینا رو یادم می ره بپرسم. راستی اضافه وزنمم این ماه بیشتر شده ، نگرانم! زایمانمم خانم دکتر گفتن احتمالا می افته هفته اول دوم شهریور.

هلیا جون خوبید؟ واقعا خیلی حرفای قشنگی می زنید. دستتون درد نکنه. من که از مطالبی که می نویسید لذت می برم. خیلیم ما شا الله نازید. هلیا جون دکتر پوست اتفاقا دکتر خاکی رو خانم دکتر شادانلو به منم معرفی کردن هنوز وقت نکردم برم ولی می گن راحت وقت می ده.از دکتر شیدا شمس که در واقع پرفسوره خیلی تعریف شنیدم اما خیلی اذیت کرد. یعنی اردیبهشت پارسال وقت گرفتم واسه خرداد امسال وقت داد منم یادم رفت برم!!!!! این جور دکترا خیلی بدن. یعنی هر چه قدرم که کارشون خوب باشه انقدر افاده دارن که اصلا به مریض بیچاره اهمیت نمی دن.

مژگان جون خوش اومدی. دلمون تنگ شده بود. هر چند من خودمم دیر به دیر سر می زنم. وقت نمی کنم به خدا. خوب شما چه خبر؟ عکس نمی ذاری؟

مرجی جون خوبی؟ بارک الله به شما و این کلوب خیلی بامزه. همه عکس گذاشتن و همه ما شا الله خوشگل. خودتم خیلی زیبایی عزیزم. برونزه هم کردی ، نه؟ می گن آفتاب گرفتن تو بارداری خیلی واسه نی نی خوبه چون ویتامین d جذب می شه. راستی سامی خوبه؟ امروز وقت دکتر داری؟ منم از 2هفته دیگه فکر کنم ویزیتام بیشتر بشن. خیلی سخته هر هفته!!!!

آمیتیس جون پسردار شدنت مبارک. چه اسامی نازی انتخاب کردی. اسم کوروش به نظرم از همه قشنگ تره.

شیلا جون اصلا نگران نباش. این روزم می گذره و تموم می شه . امیدت به خدا باشه و اعتماد به دکتر شادانلو.

کیانا جون ان قدر خودتو اذیت نکن. مرکز رویان زعفرانیه رو همه ازش تعریف می کنن و اقداماتی در حد معجزه توش انجام شده. حتی بعضیا از خارج از کشور میان تو این مرکز که درمان بشن. مثلا دوستی داشتم که دوستش از اتریش اومده بود ایران این مرکز برای درمان. واقعا به دکتر شادانلو اطمینان داشته باش. خیلی خالصانه و بدون در نظر گرفتن هیچ سود و منفعتی برای مریضاشون زحمت می کشن.

خواهر چطوری؟ ای میل چرا جواب نمی دی؟ انگار پیش دریا و باران زیادی داره بهت خوش می گذره!

سلام به همه مامانای دوست داشتنی...به مروارید عزیز...مرجی جان...هلیا جون...زندگی .. و همه دوستای خوب...ببخشید که همتون رو نمیتونم اسم ببرم.. دلم براتون خیلی خیلی تنگ شده بود....
امیدوارم که در کنار فرشته هاتون لحظه های قشنگی رو بگذرونید...
من مدتی غیبت صغری داشتم که میبخشید منو...آخه من تا هانا خوابه می خوابم یا کارامو انجام میدم...ماشالله به شما که مرتب میاید نی نی سایت رو آباد می کنید...
من خیلی وقته میخوام عکس هانا رو بذارم اما سایت tinypic باز نمیشه...یعنی یه یغم download file میده...که نمیدونم چیه!!!؟....خلاه کلافم کرده...شما میدونید چیه؟مامانای گل؟....
می بوسمتون....

سلام به ویدا جون و دنیا جون،

به! به! خوشامد.کجایید دلمون تنگ شد.

ویداجون، خیلی لطف داری عزیزم ولی من هر موقع می آیم از همه دوستانم انرژی می گیرم این رو جدی می گم. من اهل شکسته نفسی نیستم. شما هم بسیار زیبایی و هم چهره مهربان و دوست داشتنی داری و خیلی هم با ونوس شبیه هستید! جالبه! نی نی نازت چطوره؟ خوبه؟ از قول من ببوسش! به ونوس هم سلام برسون هر چند که انگار شما هم ازش بی خبری! حالا کی قراره برگرده؟ اصلا منتظرش باشیم یا نه؟ فکر می کنم آخرین پستی که ازش خوندم گفت که اونجا رو خیلی دوست داره و دلش می خواد بمونه. فقط یک راه به نظرم رسید که بتونه بمونه و احتمالا هم خودش داره روی اون قضیه فکر می کنه!!!!!!!!!!!!!!!! درست حدس زدید ازدواج با یک اسپانیولی!!!! (چشمک!)
ویدا جون فکر می کنم شما هم نزدیک به زایمان باشید احتمالا یک ماه دیگه درسته؟ مراقب خودتون باشید. از حال خودتون بیشتر خبر بدید خیلی خوشحال می شیم. دوستت دارم می بوسمت....

دنیا جون، هانا جون خوبه؟ چشممون سفید شد که نی نی نازت رو ببینیم. بله اون سایتی که نوشتی فیلتر شده برای فرستادن عکس می تونی از این دو تا سایت میتونی عکس بزاری .اون لینکی که اخرش jpg داره رو اینجا کپی کن:
http://www.freezpic.com
یا
http://www.img98.com
موفق باشی. هانا جون رو ببوس.

سلامممممممممممم....ای ول میبینم که همه جمعن ....

الهه جونم خوبی؟ کم پیدایی خانومی ....من دعوتت کردم به کلوپ ...یادت نره عکس بزاریا ..کلوپ خصوصیه فقط اونایی که عضون محتویاتشو میبینن!!!
تخت و کمد سامی رو گرفتم ...اتفاقا تازه عکساشو گذاشتم توی بلاگ ...دوست داشتی ببین ...
باورت نمیشه اصلا نمیتونم راه برم دیگه پاهام مثل بادکنک شده !!!! فکر نکنم دیگه وقت کنم برم لباس برای بیمارستان بخرم!!!! مرسی خانوی از توضیحت...

شیلا جونم خوبی؟ نگران نباش خانومی ...به سلامتی زایمان میکنی و راحت میشی .... یکی نیست یه خودم دلداری بده !!! راستی معاینه شدی یا نه؟راستی هزینه کل رو پرسیدی؟؟؟

مروارید جونم خوبی؟؟ آخه برای سزارین واسه چی باید معاینه بشیم ؟؟؟؟ امروزم که پیش دکتر شادانلو بودم بازم گفت معاینه میکنه!!!!!! من دوست ندارمممم!! بعدم من چند وقته خیلی درد دارم ...نمیتونم زیاد بایستم!!! دکتر گفت که باید استراحت کنی و سعی کنی که بچه قبل از اول مرداد به دنیا نیاد!!! وای خیلی ترسیدم !آخه چطوری جلوشو بگیرم؟!! فکر کنم آخر با درد طبیعی سزارین بشم!! آخه دکتر شادانلو برای سزارینم گفته 7مرداد!!!تا اون موقع فکر نکنم سامی بمونه اون تو!!!!

کوچولوی مامانی جونم خوبی؟ آره لیستو دارم خانومی...همه چیزم خریدم ...فقط برای لباس مشکل دارم که اونم یکاریش میکنم!!! لخت که نمیمونم !!!!!

سلام مژگان جونم خوبی؟ مرسی خانومی

هلیا جون ممنونم توضیحاتت خیلی خوب و کامل بود ...حتما بهش عمل میکنم....

سلام ویدا جون ..خوبی؟ چه عجب به ما سر زدی...آره ونوسی زحمت کشید عکستو گذاشت ..دوست داشتیم ببینیمت!! ولی خیلی ریزه ...اگه عکس بزرگتر داشتی بزار واضحتر ببینیمت !!مرسی خانومی لطف داری ...تو هم خیلی خوشگلی....من عاشق آفتاب گرفتنم ولی متاسفانه امسال زیاد نتونستم!! 4ماهگیم که اهواز خوونه مامانم بودم بخورده آفتاب گرفتم ولی نه مثل هر سال!!!تازه زیادم نمیتونستم زیر آفتاب بمونم ...میترسیدم برای سامبول بد باشه!!!!دیگه رفت برای سال دیگهه!!

سلام دنیا جون خانوم کم پیدا ....بابا عکس هانای خوشگلتو بزار دیگه ...هلیا جون زحمتشو کشید نحوه عکس گذاشتنو توضیح داد ...دیگه مثل قبل نمیشه عکس گذاشت توی سایت ...فقط لینک عکسو میتونی بزاری...ما منتظر عکس هانای نازت هستیم....

سلام ، خوبید بچه ها؟
امروز از نظر کمیت تعداد پستها کم تر بود ولی ماشاالله پر و پیمان!و جالبه دوستانی که کمتر می اومدن نی نی سایت امروز همه اومده بودن! خوش حالم که همتونو می بینم.

کوچولوی مامانی جون، خوش حالم که دیگه ویار نداری و حالت خوبه. چه حرفیه می زنی که دارم به عهد ما قبل تاریخ می پیوندم. گل من سنی نداری ، حتی هنوز 40 سالتم نشده. از خودت راضی باش. ماشاالله به این نازی و خانمی. اصلاً از چهره سنت مشخص نمی شه. ضمن این که من خودم شخصاً 40 سالگی به بعدم رو خیلی دوست داشتم علاوه بر اتفاقات خوشی که برام رخ داد دیدم نسبت به زندگی خیلی تغیـر کرد. من آدمی بودم که همیشه حرف مردم واسم خیلی خیلی مهم بود ولی دیگه این طوری نیستم. یعنی هیچی دیگه واسم اون قدر ارزش نداره و مهم فقط سلامتی و رضایت آدمهایی که تو زندگیم نقش دارن. یه چیز این که یاد گرفتم به خودم بیش تر برسم ، به پوستم ، وزنم ، اندامم.... این خیلی مهمه. اگه تو 30 سالگی روزی یه ربع هم به زور ورزش می کردم الان روزی 45 دقیقه تا 1 ساعت ورزش می کنم و غداهای بهتری می خورم و بیش تر مراقب بچه هام و تغذیه و زندگیشون هستم. اینا چیزاییه که ممکنه الان مثلاً ونوس درکشون نکنه چون هنوز خیلی جوونه و کم تجربه است و طبیعتاً شرایط زندگیش و سن کمش باعث می شه این مسائل، مثلاً مراقب این بودن که چروک رو پوستش نیفته ، واسش آن چنان مسأله مهمی نیستن. بنابراین باید از این مسأله خوش حال باشیم که حالا به مرحله ای رسیدیم که پخته تر شدیم و می تونیم برای خودمون و دیگرانی که اطرافیانمون هستن موثرتر باشیم.

شیلا جون ، خوش حالم که خوش حالی و استرست کم شده. حتماً فردا بهمون بگو معاینه چطور بود؟ ان شاالله که همه چی عالیه و آماده سزارین هستی و نی نی به سلامت به دنیا میاد. عزیزم من بارها سر اتاق عمل بودم. بله به پشت وصلش می کنن و درد زیادی نداره ، مطمئن باش. عزیزم اپیدورال یک سری عوارضی ایجاد می کنه که ممکنه در یک شخصی وجود داشته باشه و در شخصی نه ، در واقع همه چی بستگی به آمادگی بدنت داره ولی کلاً این رو بدون که چیزایی که درمورد اپیدوارل گفته می شه گاهی خیلی روغن داغشو زیاد می کنن یعنی اصلاً اون قدری که فکر می کنی ترسناک نیست. منظورت رو از این مسأله که سر رو نباید بلند کرد نمی فهمم! حتماً بگو متخصص بیهوشی کدوم نوع رو توصیه کردن بهت.منتظر خبرای خوب هستیم فردا.

مژگان جونم، خوش حالم می بینمت خانومی. مرسی ، من و هلیانه خوبیم. آره بزرگ تر که شده. ما یه عروسی دعوت بودیم عکس زیاد ازش گرفتیم. هنوز نریختم تو کامپیوتر آخه بسیار گرفتار بودم. حتماً می ذارمشون. آره بالاخره بزرگتر شده ولی خب نسبت به عکسی که 1 ماه پیش گذاشتم اونقدرا هم تغییری نکرده. راستی گلم تو بهتر شدی؟ یادمه جراحر سختی داشتی... دردت بهتر شده؟

هلیا جان، متشکر از لینک بسیار جالبی که گذاشته بودی ، حالا نگاهم نسبت به هلیانه و صداهایی که درمیاره تغییر کرده (چشمک)! خواهش می کنم عزیزم ، کاری نکردم. دکترهای فوق العاده ای هستن ، فقط سوالم اینه که می خوای برای زیبایی بهشون مراجعه کنی یا این که خدایی نکرده مشکل پوستی داری؟ ضمناً عزیزم با حرفات درباره 40 سالگی موافقم. من 42 سالمه و تو این 2 سال اتفاقات خوبی رو تجربه کردم و خیلی عوض شدم. حس می کنم مادر بهتری برای هرمز شدم و می تونم بهتر از هلیانه مراقبت کنم. رفتارام با شوهرم تغییر کرده... خیلی پخته تر و با طمانینه تر شدم. خوش حالم! خیلی زیاد !!!

ویدا جون، ستاره سهیل شدی خانوم. از ونوس خبر نداری؟ دخترک فکر کنم عاشق یه اسپانیایی شده ها! (خنده) راستی عزیزم در رابطه با رابطه جنسی باهات موافقم آقایون طاقتشون کمه اما خب ماها دیگه بعد از 24 سال زندگی مشترک اون قدرها هم بی تاب نمی شیم. شوهرم 45 سالشه دیگه تو این سن بیش تر به فکر سلامت و راحتی بچه است. البته حق با توئه. نمی شه به این منوال ادامه پیدا کنه چون به هر حال نیاز زنانشویی یه نیاز طبیعیه. خصوصاً که ما در دوران بارداری منم خیلی رابطه رو محدود کرده بودیم. ممنونم که به فکرمی. حتما با خانم دکتر ابطحی درباره شب زنده داری های هلیانه صحبت می کنم. مرسی
مراقب خودت باش

دنیا جون، خوش حالم می بینمت. عزیزم ، کم پیدا بودی. گلم همه بهت گفتن چه طور باید عکس بذاری. ما منتظریم. هانا رو ببوس.

سلام ، از لطف همتون ممنونم. خیلی لطف دارید...
من 22 سالمه مروارید جون.

سلام بچه ها!!!! وای چه قدر اتفاقات جدید افتاده تو این مدتی که من از وا شدن سایت بی اطلاع بودم! آخه جریانات سیاسی هنوز ادامه داشت ، اس ام اس و فیس بوک هم که هنوز قطعن فکر کردم نی نی سایت هم همین طوری شده!
من رفتم کلوب و عکسها رو دیدم. خیلی همه نازین ... یکی از یکی خوشگلتر. منم عکسم رو گذاشتم. 2 تا عکس گذاشتم که نمی دونم خوبه یا نه؟ تقریبا با حجابه هر دوش. آخه می ترسم عکس بی حجاب بذارم.
امیدوارم خوب باشه
نی نی گل هاتونو ببوسید

راستی مروارید جون به یه نکته خیلی خوبی اشاره کرده بودی، درمورد رابطه جنسی. من هم متاسفانه به مشکل برخوردم. مشکل البته بی نظیر نیست ، مشکل خودمون هستیم. هیچ کدوممون اون میل سابق رو نداریم و سرد شدیم. نه این که رابطه ای نداشته باشیم ولی اصلا مثل سابق نیستم. باید چی کار کنم؟ نگرانم!
از هر کی اطلاعاتی داره خواهش میکنم کمکم کنه. به خدا من سنی ندارم. 20 سالمه و نمیخوام از الان رابطمون انقدر سرد باشه مرسی...

مرجی جونم آخی ، من درکت می کنم آخراش خیلی سخت تر می شه فقط باید به قول دکتر شادانلو بیشتر استراحت کنی. ناراحت نباش. منم مثل تو بودم و خانم دکتر به منم گفت آخراش استراحتت رو بیشتر کن که نی نی زودتر از موعد نیاد. اگر یادت باشه منم بهمن خیلی کمتر از ماههای قبل می اومدم نی نی سایت چون همش می خوابیدم. البته منظور این نیست که زیاد از حد بخوابی فقط سعی کن حداقل روزی 8، 9 ساعت خواب رو داشته باشی و استرس نداشته باشی. نترس سامی زودتر از موعد نمی آد. مگه بی نظیر من یا هلیانه گلی زودتر اومدن که سامی بخواد زودتر بیاد؟ اینو دکتر به همه می گه. غصه نخور.

سوگند خیلی نازی ماشالله. مرجی جون من عکس همه رو دیدم جز عکس تو!!! کجا بود اخه؟

مروارید جون، کوچولوی مامانی عزیز، هلیا جون فرانک جون همه بسیار زیبا و خوشگل و جوون. رنگ چشمای فرانک جون خیلی قشنگه. خوش به حالتون فرانک جون.

سلام دوست جونا : به به به میبینم که جمع همگی جمعه.
بچه ها ، این جا جای همتون خالیه. به خصوص اونایی که مثل مرجی جون عاشق آفتاب گرفتن هستن. البته هوا چند روزیه یه کمی خنک شده ولی در کل جون می ده این جا واسه برنزه کردن. من و دختر خاله هام می ریم استخر هر روز. خونه شون استخر داره.
بچه ها دیروز رفتیم یه پارک جالب به اسم گائودی که خیلی بناهای جالبی داشت. همه چی مثل کارتون بود. یه فضای فانتزی فوق العاده. جای همتون رو خالی کردم.
خواهری جونم من که ای میل زدم بهت!!!! تلفنیم هر روز از مامان حال تو و شقایق رو می پرسم. خوبی؟ آره با دریا و باران خیلی خوش می گذره! همشم جای تو رو خالی می کنیم. اگر اون فنقلی به دنیا آورده بود می اومدی توئم.

راستی بهشید ، مامان بی نظیر ، عکساتو دیدم ، چه قدر کوچولویی!!!! اصلا بهت نمی آد نی نی داشته باشی! خوش به حال بی نظیر جون که مامی جوونی مثل تو داره!

بچه ها ! پسر اسپانیولیم کجا بود بابا؟!!!! البته پسراشون واقعا خوبن! منظورم اینه که آدمای سالم و خوبی هستن ، اکیپی با یه سری آدم دوست شدم ولی نه این که جدا، من که حالا حالا ها مجرد باقی می مونم نه اهل ازدواجم نه دوست پسر حالا حالاها!!!!!

مرجی جان خوبی؟ آره ویدام می گه آخراش سخت شده. نگران نباش. سامی زودتر نمی آد. دنیا همچین چیز جابیم نیست بچه عجله داشته باشه!!!! (شوخی) لباس حتما بخر. اگر خودت نمی دونی به شوشو یا دوستات بگو واست بخرن. لباس بیمارستان ممکنه راحت نباشه. راستی ، ساک رو بستی؟ یا از بیمارستان می خرین؟

سلام به همه مامانهای خوب و مهربون/ امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه شاداب و سرحال باشید/ من آخر این هفته طبق گفته خانم دکتر شادانلو باید برم اولین سونو را انجام بدم.برای من و نی نی ام دعا کنید لطفا :)/ راستی اگه میشه من را هم به کلوپ خصوصی که هستید دعوت کنید میخوام عکس بذارم و عکس های شما مامانهای خوب را هم ببینم و بیشتر باهاتون آشنا بشم. خوب و خوش باشید /

سلام به همه دوستای خوبم

نانی جون انشالله که نی نی سلامته و جای هیچ نگرانی نیست ... در ضمن خانمی منتظر باش تا مرجی جون مدیر و موسس کلوپ برایت دعوتنامه بفرسته تا بتونی شما هم عضو بشی و بعد عکس بزاری .

ویدا جون چه عجب از این طرفها !!! حالا دیگه عکست را هم باید ونوس جون بزاره تا ما زیارتت کنیم !! شقایق جون چطوره ؟
بابا من تسلیم شما و مروارید جون وهلیا جون شدم ... ببینید دستام را هم به نشونه تسلیم بالا گرفتم !!! من محض شوخی خیلی از حرفها را میزنم ولی فی الواقع هیچوقت از سن و سالم ناراضی نیستم ... چون راستش تو کودکی دوران قشنگ بچگی را طی کردم ... دوران نوجوانی و جوانی هم حسابی از لذت بردم و واقعا هیچ کمبودی را الان که در دوران میانسالی پا گذاشتم اصلا احساس نمی کنم ... و همش بخاطر همین است که به ونوس جون هم توصیه میکنم که از این لحظات زیبای جوونیش حداکثر استفاده را بکنه ..چون بعدها که آدم درگیر کارو مشکلات زندگی میشه دیگه همچین فرصت هائی برایش پیش نمیاد یا کمتر پیش میاد ....
منم دوران جوونی را در سفرهای طولانی بسر بردم گرچه درس هم میخوندم و کار هم میکردم ولی همشون دوران قشنگی بودن که حالا با کمی سختی و مشکلات خاص خودشون اونها را سپری کردم و شکر خدا همیشه هم راضی بودم ... گاهی دلم برای اون روزا تنگ میشه ولی هیچوقت نشده که افسوس چیزی را در گذشته بخورم .... با اینکه دیر هم ازدواج کردم ولی حتی از دیر ازدواج کردنم هم ناراضی نیستم ... چون شکر خدا در کل همسر خوبی دارم ... همسر منم مثل خیلی از آقایون شاید کم و کاستی هایی داشته باشه ولی واقعیت اینه که هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که آدم کامل و جامعی است و یا ایده آل مطلق ... چون قطعا خودم هم نقاط ضعفی دارم پس این در همه افراد است و جنسیت خاصی را شامل نمیشه ....
خب سخنرانی بس است ...
امیدوارم خودت و عروسم همیشه سلامت باشید ....

دوستای ناز دیگرم مروارید - فرانک - هلیا - مرجی - سوگند - آمیتیس - پارمیدا - دنیا - نانی - مژگان - بهشید - ونوس - شیلا - کیانا و خلاصه همه و همه امیدوارم سلامت باشید ..
راستی بهشید جون عکست را دیدم .. خیلی ماشالله ناز و بی بی فیس هستی ( بقول ونوس جون ) ایشالله که همیشه همینطور جوون و ناز باشی .. انشالله
سوگند جونم شما هم همینطور ...
راستی شیلا جون اگر تونستی امروز بیا و عکس بزار
چون از فردا دیگه شایان گل که بدنیا بیاد زیاد وقت نمیکنی بیای ....

یه سئوال از همه خانمهای محترم که هر کسی تجربه داشت به من جواب بده ...
من از امروز وارد هفته 19 بارداری شدم ولی هنوز لگدهای نی نی را احساس نمیکنم ... ضمن اینکه شبها به پهلو میخوابم و با اینکه از بالش مخصوص بارداری استفاده میکنم ولی نصف شبها که گاها بلند میشم می بینم که به پشت خوابیدم !!! آیا این به پشت خوابیدن ها واسه نی نی ضرر نداره ؟؟؟

بعد با عرض معذرت یه سئوال دیگه : کسی از خانمها هست که مثل من توی ماه 5 باشه و رانندگی کنه ؟ آیا رانندگی هم ضرر داره یا خیر ؟؟

ممنون میشم هر کس که تجربه و یا اطلاعاتی داشت منو راهنمائی کنه ...
ممنون از همتون.

سلام

منم شنبه پیش خانوم دکتر وقت دارم راستی بچه ها همونطور که قبلا هم گفتم من تازه هفته 11 هستم و اول راهم

ولی از اینکه با شماها و تجربیاتتون آشنا میشم بسیار خوشحالم

1 سوال من هفته دیگه وارد هفته 12 میشم که دلم میخواد سونوی تععین جنسیت بشم به نظر شما میشه فهمید ؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

شماها برای سونوی تعیین جنسیت کجا و چه وقت رفتید؟
و 1 سوال دیگه مامانایی که زایمان کردید همون موقع که بچه به دنیا اومد گذاشتن روی سینتون ؟ و آیا تونستید همون

روز شیر بدید ؟؟؟؟؟؟ ببخشید انقدر سوال میکنم

راستی اگه مرجی جون منم کلوپ دعوت کنه خوشحال میشم عکسمو بزارم

راستی 1 چیز دیگه من از بچگی شنا میکنم ولی دفعه پیش که به خانوم دکتر گفتم گفت دیگه نرووووووووووووو

خطرناکه ولی از وقتی نمیرم هم بی حوصله شدم و هم اینکه دارم چاق میشم چکار کنم یعنی واقعا ضرر داره ؟منو

راهنمایی کنید اگه شنا میکردید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آخه من تابستونا همش زیر آفتابم و

تو آب .................................تازه شهریور هم میخوام برم مسافرت اونجا هم که همش استخر و شناااااا