دکتر فروغ شادانلو:

سلام دوستان،

نسترن جان در مورد این اشتباهی که دکترها میکنن منم بارها تجربه کردم مثلا سه ماه پیش که دخترم رو بردم دکتر . دکتر گفت وزن دخترم 12/300 هست و کلی غر زد که اضافه وزن داره و خیلی خیلی خیلی تاکید کرد که شیر بهش خیلی کم بدم طفلی دخترم رو حسابی تو مضیفه گذاشتم طوریکه وقتی شیشه شیر رو میدید میخواست ا زحال بره. اما دفعه بعد که بردمش پیش دکتر گفت 11/900 هست و گفت نسبت به دفعه پیش صد گرم بیشتر شده چون دفعه پیش 11/800 بود توی پرونده خودش نوشته بود 11/800 ولی روی کارت رشد دخترم نوشته بود 12/300 به هر حال به نظر من در مورد تمام دکترها چه دکتر زنان چه اطفال چه هر دکتر دیگه ای چون مشغله زیادی دارن و به جز ما کلی مریض دارن خودمون باید حواسمون شش دنگ باشه. البته این قضیه خیلی آدم رو خسته میکنه و خیلی به نظر اطرافیان همیشه ادم وسواسی میاد ولی واقعا چاره ای نیست. دکتر دخترم خیلی دکتر خوبیه . صبور و خوش اخلاق و بادقته ولی واقعا نمیدونم چرا چنین اشتباهی کرده بودم منکه به این نتیجه رسیدم علاوه بر دکترها هر کسی خودش دکتر خودش و بچه اش هست و خودش بهتر میدونه چی داره میگذره. به همین دلیل از این به بعد دیگه صد درصد هرچی که ازشون میشنوم قبول نمیکنم. جلال الدین جذاب و دوست داشتنی منو ببوس.

مروارید - م- نسترن -لایم - ونوس وهمه دوستای خوب
مرسی ازراهنماییهاتون -راستشمن هنوز اسم انتخاب نکردم و خیلی هم کارسختیه چون همسرم خیلی ایرادمیگیره
درهرصورت هر وقت اتنخاب کردم میگم
نسترن جون مادر نمونه خیلی نگران پسرت هستی عزیزم- یه توصیه کوچیک خیلی خودتو را باحرفهای دکترا نگران نکن
(البته من از توبدترم میدونم )
راستی یه سوال من الان تازه وارد هفته 21 شدم پسرم به نظرم خیلی تنبله کم تکون میخوره ومن خیلی کم احساس میکنم می خوام بدونم از کی تکونای نی نی را واضح احساس میشه کرد البته من بعضی موقعها احساس میکنم ولی دفعاتش در طول روز خیلی کمه

سلام سحرناز جون . تکونهای بچه اول خیلی دیرتر مشخص میشه. من سر دختر اولم خیلی دیر متوجه حرکاتش شدم الان یادم نیست هفته چند بودم ولی دیرتر از هفته 21 بود .ولی حرکات دومی هم زودتر و هم شدیدتر حس میشه........

سلام به شما دوستای عزیزم در آخرین ماه سال،

من اسفند رو خیلی دوست دارم و برعکس از شب های عید متنفرم نمی دونم چرا؟ شاید چون برام پر از خاطرات جوراجوره و این که کلاً با هر نوع تغییری خیلی سخت ارتباط برقرار می کنم...اما دانشجوها و مدرسه ای خیلی این روزا خوشحالن چون به آخر سال و تعطیلات نزدیک می شن:))

این جا هوا داره بهتر می شه و دیگه کم کم می شه دریا رفت.این دخمل قرتی ما هم که عاشق آفتاب و آبه...:) شوهرم دیشب می گفت فکر کنم آخرش شناگر بشه....:)))

با مانیا جون هم امروز ظهر صحبت کردیم.خود مانیا جون یه روز دیگه دوبی هستند و بعد برمی گردن تهران ولی شوهرشون باید تا نردیکای عید این جا باشن واسه ی کارشون....مانیا جون یک کمی نگران بودن که نکنه پرهام جون این روزا بره بیرون و ...(دیگه خودتون که می دونید...!)

سحرناز جونم خوبی؟ عزیزم نگران اون مساله ای که گفتی نباش. راستی برای سونو کجا رفته بودی؟ خیلی مهمه که متخصص سونوت کی باشه؟ بعضی از دکترای سونو، چرت و پرت زیاد میگن! حواست به حرف دکتر شادانلو باشه. چیزی رو که می گن قبول کن.در مورد تکون های نی نی هم با شیرین جون موافقم.جای نگرانی نیست ولی اگر دیدی خیلی کم شده بد نیست با دکتر شادانلو مشورت کنی.

بارون جون خوبی؟ ایشالا نتیجه سونوت عالیه....خبرشو بهمون بده.حالت هم زودتر خوب بشه:*

مروارید جونم خوبین؟ هلی خوشگله خوبه؟ کم پیدایین...خدا رو شکر که شوهرتون هم بهتر شدن و مشکلشون فقط زخم معده بوده...می بینید تو رو خدا بعضی از دکترا چه جوری آدم رو می ترسونن؟!

ژامک جون تولدت رو پیشاپیش تبریک می گم، با آرزوی بهترین ها در کنار گل دختر و همسر گرامیتون.

فریماه جون خوبی؟ دلمون تنگ شده بود.کاملیا خوشگله چطوره؟ببوسش :* مرسی که به یاد من بودی...

م جون خوبی؟ مهسا خوشگله چه طوره؟ چه عالی که ممکنه زایمانت توی اسفند باشه...من آدمهای اسفندی رو خیلی دوست دارم. راستی، روز تولدتون کیه؟

نسترن جونم خوبین؟ جلال الدین جون خوبه؟ نگران نباش عزیزم ایشالا که مشکلی نداره دکترا بیخودی بزرگش می کنن و می خوان هرجوری شده یه خرجی رو دست آدم بذارن...آزمایش های خودت چیه عزیزم؟ پاپ اسمیر؟ یا چیز دیگه ای هم هست؟

لادن جون خوبین؟ مدتیه ازت بی خبریم...تو رو خدا تو هم مثل ماریا یهویی ناپدید نشو گلم:*:) بوس :*

فرزانه جون اوضاع این طوری نمی مونه...بهت قول می دم، تونس و مصر رو که دیدی؟!:))

شادلی جون خوشحالم از شغلت راضی ای ...مراقب خودت و آرشین باش...برات خیلی خوشحالم دوستم:* دیدی می گفتم همه چی خوب میشه.

رعنا جون شما خوبی؟ کجایی عزیزم؟ خبری ازت نیست....تهرانی؟

بوس برای همه

مونا جون ایشالا قبول می شی....

سلام به دوستان عزیز و نازنین،

چقدرررررررررررررررررررررر دلم برای همه تون تنگ شده، خیلی وقت بود نیومده بودم سایت.راستش کم پیدایی خیلی از دوستای قدیمی سستم کرده بود ولی الان می بینم که ماشالا جمعمون دوباره جمعه و درکنار دوستان قدیمی کلی هم دوستان خوب جدید پیدا کردیم...:)

اول از همه تولد دکتر شادانلو رو با یک هفته تأخیر تبریک میگم و این که واقعاً دوستشون دارم و همیشه توی قلبم هستن...خیلیه که آدم انقدر به دکترش علاقمند باشه، دلیل این مساله اخلاق خوب و مهربونی های خانم دکتره...

تولد ژامک جون رو هم تبریک می گم، ایشالا همیشه تندرست و سلامت باشن و سایه شون روی سر نارسیس کوچولو باشه.

سرعت نت این چند روز فاجعه س!!! من دیروز اصلاً نمی تونستم وارد نی نی سایت بشم، بقیه ی سایتا که بماند!:(

فریال جون، این جور مشکلات توی همه ی خانواده ها وجود داره.مطمئن باش همیشه توی همه ی خانواده ها یک نفری پیدا می شه که آدم باهاش اختلاف داشته باشه فقط بدیش اینه که مشکل شما با مامانتونه و برای خیلیها مامانا همیشه حلال مشکلاتشون هستند، به نظرم آدم هیچوقت با مادر و پدرش نمی تونه قطع رابطه کنه حتی اگر واقعاً ته دلش بخواد...باید مشکلت رو بایه مشاور خوب در میان بگذاری مطمئن باش کمکت میکنه....عروسی هم خوش بگذره...
من اسم ایمان رو خیلی دوست دارم و بنابراین بهش رأی میدم:))

سحرناز جون، به نظر من اگر فکر می کنی تکان های پسرت کمه حتماً با دکتر شادانلو مشورت کن.البته فکر نمی کنم مسئله مهمی باشه ولی گفتنش ضرر نداره.

بهار جون و زهرا جون، پسر دار شدن شما رو هم تبریک می گم...بچه ها می دونن، من وقتی فهمیدم نی نی ام پسره اولش ناراحت شدم چون به شدت دختری هستم ولی الان حاضر نیستم یه تار موی آقا رادان رو با کسی عوض کنم. پسر خیلی شیرینه...خیلی ....:*

ویدا جون، دوبی خوش بگذره، ما شاید عید بیای اون ورا، اگر بیام که حتماً قرار می ذاریم ببینیم همو...شقی عسلی رو ببوس:*

مانیا جون خوبین؟ پانی و پرهام جون خوبن؟ داشتم اون متن طولانی تون رو می خوندم چه قدر با احساس نوشته بودید:( اشک توی چشم هام حلقه زد واقعاً سختی کشیدید ولی به نظرم الان دارین طعم خوب خوشبختی رو می چشید پس حسابی از بودن در کنار همسرتون و بچه هاتون لذت ببرید...بوس:* دوبی هم خوش بگذره.

م جون خوبی؟ نی نی چه طوره؟ سیسمونیش کامل شد؟ چیزی هم تا اومدنش نمونده...الآن دقیقاً هفته چندمی عزیزم؟ سعی کن قبل از عید زایمان کنی گلم چون خواهرم رفته بود پیش خانوم دکتر و خانوم دکتر گفته بودن امسال عید پرکاری دارن و می شه گفت هر روز زایمانی دارن...:) شاید قبل از عید سرشون خلوت تر باشه.خودت چندم اسفند به دنیا اومدی؟

نسترن جون خوبی؟ جلال الدین ماشالا چه گوگولی و خوردنی شده...بیخود کرده دکتره گفته لاغره:( بچه ام به این نانازی...تو خیلی وسواس داری عزیزم، زیاد به حرف این دکترای اطفال توجه نکن، خیلی به مامانا جو می دن!:)))) اما منم با دکتر جواهرتراش موافقم، یه سر ببریش پیش اون خیالت راحت میشه.دکتر سن و سالدار و باتجربه س.

ثنا جون خوبی؟ تو هم مثل من ستاره ی سهیل شدیا...سرماخوردگی پسری بهتر شد؟ خودت چی عزیزم؟ خوبی؟

لایم جون خوبی؟

شیرین جون شما خوبین؟ غزل جون خوبه؟

ونوسی خوبی عزیزم؟

ـوت فرنگی جون خوبی؟ آقا احسان خوبن؟ کنکور چه طور شد؟ راستی عزیزم آقا احسان برای اومدن پیش دکتر واسه معالجه موافقت کرد؟چه تصمیمی گرفتین بالاخره؟

فرزانه جون، فریماه جون، آمیتیس جون، بارون جون، رعنا جون، لادن جون، ژامک جون، شادلی جون، مروارید جون، البا جون، مهرناز جون و ...انشاالله همه خوب باشید و بیشتر سر بزنید.

سلام به همه ی شما،

ایشالا که خوب و خوش باشید. مرسی از دوستانی که به یاد تولدم بودید.البته منم برای تشکر به پیشواز رفتم چون تولدم فرداس:)) دیگه ما هم 44 ساله شدیم و رفت:)
به خواهرم می گفتم تا این بچه بزرگ بشه فکر کنم موهای من رنگ دندونام بشه، کما این که همین الانشم کلی موی سفید دارم:(

بازم مرسی که به یادم بودید، فردا یه مهمونی کوچولوی دورهمی داریم واسه ی تولد من باید برم یک کمی به کارها رسیدگی کنم.
بوس تا بعد

سلام دوستای گلم

ازتون کمک میخوام

دیروز پیش خانم دکتر بودم و خداروشکر جواب سونوی ان تی عالی بود

ولی یه چیزی مشکوک بود و اونم طول سرویکس بود

قرار شد 10 اسفند یه سونوی دیگه انجام بدم که خدائی نکرده کم بود بخوابم برای عمل دوختن

از شماها کسی این عمل رو انجام داده پیش خانم دکتر؟؟؟///

میشه لطفا کمکم کنید خیلی نگرانم

گفت باید یه شب بخوابم و بعدشم چند روز استراحت مطلق باشم

ازشون در مورد هزینه عمل پرسیدم جوابی بهم ندادن

گفت اگه بیمه تکمیلی داری چیز خاصی نمیشه خوب من میخواستم بدونم همون چیز خاص چقدره؟؟؟؟؟؟

ممنون میشم کمکم کنید

مرسی ازجوابتون دوستای خوب-
شیرین -وید-سوگند - ژامک جان تولدتون مبارک باشه ماشاءاله 44 ساله شدین فکر میکردم شماسنتون کمتره - امیدوارم 100 ساله بشین
ویدا جان تو خودبیمارستان تهران کلینیک سونو کردم فکر میکنم دقیق باشه چون خیلی طولش میده و خانم دکتر هم سنوگرافیشو قبول داره
البته میگم بازهم گفتن این مسئله مهمی نیست
در مورد تکونای پسملی هم راستش به راحتی احساس میکنم راستش فکرکنم یه ذره پرتوقع هستم انتظار دارم این بنده خداتو شکمم تکنو بزنه

سلام
میشه من رو هم راهنمایی کنید من تنبلی تخمدان دارم و الان 4 ساله که منتظر نی نی هستم و امکان اینکه به دکتر شادنلو مراجعه کنم رو ندارم چون تهران زندگی نمی کنم میشه بهم بگید اگه شما هم همچین مشکلی داشتید دکتر شادانلو برای شما چه تجویزی انجام داد که باردار شدید
من پریودم مرتبه با قرص کلومیفن فلیکول خوب دارم ولی باردار نمیشم
من میام اینجا سر میزنم ممنون میشم اگه من رو راهنمایی کنید

سلام دوستای خوبم.

سوگند جون ممنون از احوالپرسیت من و غزل و عسل (دختر دومم) هم خوب هستیم. عسلی من الان شش ماهشه و حسابی تو شکم مامانش شلنگ تخته میندازه و وقتی کسی فقط حال غزلی رو میپرسه ناراحت میشه و دیگه لگد نمیزنه (چشمک).

ژامک جان خوبید ؟ بالاخره یکی همسن خودم پیدا شد البته من چهل و یک سالمه . ماشاءاله هزار ماشاءاله به این ژامک جون که انقدر نازو تپلیه امیدوارم هیچوقت چشم نخوره اسپند دود کن. نمیدونم دکترا انقدر شلوغش میکنن که مادرای سن بالا بچه هاشون ال میشن و بل میشن ولی منکه هر بچه ای از مادر سن بالا دیدم هم خیلی تپلی مپلی بوده هم باهوش و زرنگ (از جمله دختر خودم ). امیدوارم دختر دومم هم سالم و باهوش باشه.......خیلی خوشحالم یکی همسن و سال خودم پیدا شده آخه فکر میکردم من از همه سن بالاترم.......تولدت رو هم از صمیم قلب تبریک میگم . انشاءاله به سلامتی تولد صد سالگی رو بگیری و شاهد تولد نوه ها و نتیجه ها باشی.

سلام به همه ی دوستا نازنین و گلم . امیدوارم خوب باشید همگی . ما هم چه عرض کنم اگر آقای همسر مرحمت کنن ما را دق ندن خوبیم! دیروز جواب آز پسری حاضر شده و آقای پدر کسی رو فرستادن که بره بگیردش و امروز به دستش میرسه تو محل کارش منم کلی تاکید کردم به محض اینکه که گرفتش بهم زنگ بزنه و بگه توش چی نوشته همچنان که ازش خبری نیست و من دیگه دارم دیوانه میشم از این همه دل بزرگی !!! همین الان زنگ زدم بهش قرار شد جواب رو برام ایمیل کنه ببینم توش چه خبره.

اول از همه ژامک خانوم مهربون تولدتون مبارک . ایشالا همیشه تن سلامت و لب خندون داشته باشید . مطمئن باشید از این به بعد با اومدن نارسیس عزیزم اینقدر هر روز و هر روز براتون زندگی شیرین تر میشه که دیگه موهای سفید سراغتون نمیان.

پریا جان در مورد خانوم دکتر و بیمارستا ن که دوستان گفتن برات فقط باید بگم که خانوم دکتر شادانلو با زایمان بدون درد زیاد موافق نیستن چون میگن کمک مادر رو در زایمان طبیعی کم میکنه در نتیجه روند زایمان کند میشه و ممکنه خدای نکرده برای نوزاد مشکلی پیش بیاد و اعتقاد دارن حتی اگه یه درصد احتمال خطری برای نوزاد وجود داشته باشه به ریسکش نمیارزه .

م جونم خوبی ؟ خوشگل ما خوبه؟ دوستم ایمیلت نرسیده لطفا دوباره به این آدرس ایمیل بزن jalaaledin@gmail.com در مورد وبلاگ اگه دوست داشته باشی میتونم من برات درست کنم شاید یه وقت هوس کردی توش بنویسی . شایدم وبلاگ جلال الدین رو بخونی هوس کنی وبلاگ دار بشی . (چشمک)

فرزانه جون خوبید؟ تانیا عسلی خوبه؟ چقدر بده که شما الان تو مرکز این تشنج های اخیر هستید . کاش روزای بهتری داشته باشن کوچولوهامون خودمون که دائم توی این کش و قوس ها زندگی میکنیم. در مورد دکتر هم راست میگید من واقعا دچار وسواس شدم آخه کار دکترای اطفال خیلی حساسه اگر اشتباه کنن و یا تشخیصشون درست نباشه این طفلی های بی گناه کلی عذاب میکشن . نمیدونم چیکار کنم .

Waresh جان جواب سونوت کی حاضر میشه فسقلی خوبه؟

فریال جون خوبی؟ کوچول جون خوبه؟ عزیزم میدونم که چه احساسی داری ولی متاسفانه توی جامعه ی ما این مشکل بیشتر بها دادن به پسرها توی خانواده ها خصوصا بعضی از اقوام شایعه دقیقا درکت میکنم چون در خانواده ی من هم کمابیش همینطوریه البته نه از ناحیه مادرم چه میشه کرد عزیزم باید باهاش کنار اومد متاسفانه چاره ای نداره . راستی من اسم کیان رو بیشتر میدوستم از اسم های انتخابی . بوس برای فندق کوچیکه.

ونوس جون خوبی؟ توی این اوضاع و احوال خیلی مراقب خودتون باشید .

فریماه جون خوبی؟ کاملیا جون خوبه؟ واااااااااااااااای دوستم چه خبرایی؟ پس چرا نیومدی تصویبش کنی دلمون رفت یه نی نی دیگه تشریف آورده ایشالا؟ والا عزیزم بیش یه دکتری میبرمش به اسم فردوسی توی یوسف آباد تهران کلینیک که بهم نزدیک نیست ولی اینم مسیرش دست کمی از اونجا نداره شایدم یه سر پیش دکتر جواهر تراش هم رفتم فقط ایشون توی هفت ماهگی برای تشکیل پرونده قبول میکنن ما رو یا از اون دکترایی هستن که باید از اول میرفتم پیششون؟

بارون جون خوبی؟ سرما خوردگیت بهتره دوستم؟مراقب خودت و فسقل جون باش حسابی. خدا رو شکر که جوا سونو خوب بوده ایشالا نیازی به دوخت و دوز هم پیدا نمیشه ولی اگر هم باشه چیز مهمی نیست خیلی ها رو شنیدم که همین شرایطی داشتن .

شیرین جان ممنون ازت والا نمیدونم چی بگم من که خودم احساس میکنم همه چیز این فسقلی خوبه میدونی پیگیری خیلی خوبه ولی حد اقل در مورد بچه ها باید یه جوری مسائل مطرح بشه که مادر بچه دچار اضطراب نشه اگر. طفلکی غزل جون که رژیم الکی بهش دادید توی اون مدت. همین دیگه آدم دلش برای همین میسوزه این طفلکی ها از این قضیه ی اشتباهات هر چند کوچولو الکی اذیت میشن. عسل خانوم خوشمزه ناراحت نشو ما به فکر شما هم هستیم .بوس.

سحر ناز جون خوبی؟ بابا چیکارش داری گل پسرو دوست داره بخوابه برای خودش داره همه ی نیروها ش رو جمع میکنه وقتی تشریف اورد حسابی آتیش بسوزونه . مامان بزرگا میگن کلا پسرا توی همه چی تنبل ترن نمیدونم درسته یا نه منم تقریبا از هفته 19 یا 20 حرکات رو حس کردم اونم فقط مثل تپیدن نبظ نه بیشتر اوائل اصلا مشکوک بودم که حرکت نی نی ه یا نه ولی بعدها اینقدر بپر بپر میکرد که میگفتم یه دقیقه آروم بشین بچه . الانم که دیگه دائم مشغول ورجه وورجه س مراقب خودت و ناز نازی باش.

ویدا جون خوبی؟ شقی ملوسک خوبه؟ الهی قربونش برم من که عاشق آب تنیه خدا رو چه دید شاید قهرمان شنا شد یه روزی. آزمایش خودم پاپ اسمیره که خانوم دکتر گفتن وقتی آمده شد بین مریض بیا ببینمش ولی چون یه هفته از روش گذشته فکر کنم باید دوباره وقت بگیرم و برم . امیدوارم آزمایشای این فسقلی هم خوب باشه راست هم میگید همه که مثل دکتر شادانلو نیست برای نشون دادن آزمایش و .... وقت مجدد و ویزیت نخوان . خوشگل خانوم رو از طرفم یه ماچ محکم بکنید.

سوگند جون خوبی؟ رادان خوشگلم خوبه؟ معلومه که رادان خان کلی شیرین و خوشمزس .ایشالا همیشه سلامت باشه گل پسر. ممنون از لطفت به پسری شاید هم یه سر پیش دکتر جواهر تراش رفتم تا ببینم.

بقیه دوستان نازم مراقب خودتون باشید اسم نمیبرم که کسی از قلم نیفته . تا بعد...

سلام مجدد . جواب آزمایش ها رو دیدم . آزمایش ادرارش به نظرم مشکلی نداره جون در مورد باکتری موجود در ادرار عدد 5000 و نوشته که بالای 10000 مشکوک و بالای 100000 نشان دهنده عفونت باکتریاییه.

در مورد آزمایش خونش هم ظاهرا کم خونی داره ولی نمیدونم شدتش چقدره میزان هموگلوبینش کمتر از نرماله حداقلش 13.2 هست که مال جلال الدین 11.9 .
یه فاکتور دیگه هم توی آزمایشش هست rwd_cv که حد اکثر باید 15 % باشه مال جلال الدین 15.2 % هست که اینم ظاهرا نشان دهنده کمبود آهنه .

یه پا برای خودم مفسر آزمایش خون و ادرار شدم خدا پدر اینترنت رو بیامرزه :) در کل فکر کنم مشکل جدی وجود نداره ظاهرا.

بچه ها کسی میدونه بالا بودن هموگلوبین علتش چی میتونه باشه؟؟؟؟؟؟؟؟ خواهش میکنم اگه کسی میدونه کمک کنه من تو سایت های خارجی خوندم که علتش یا سرطان ریه است یا کم آبی بدن و با مشکلات استخوانی (وجود ضایعه استخوانی در بافت استخوان)..........کسی تجربه ای تو این زمینه داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Hgb یا (Hemoglobin)
در برگه‌های آزمایش مختلف ممکن است به صورت‌های مختلف HGB،Hg، یا Hgb نوشته شود. همه این ها مخفف کلمه هموگلوبین، یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده گلبول های‌ قرمز است که با اکسیژن ترکیب می شود و آن را در خون حمل می کند.

این ماده که در آن آهن به کار رفته، جایگاه‌های مختلفی برای ترکیب با اکسیژن دارد. هموگلوبین در جایی که اکسیژن زیاد وجود دارد با آن ترکیب می‌شود و در محیط کم اکسیژن، آن را آزاد می‌کند.

اندازه‌گیری مقدارکلی هموگلوبین، به نوعی نشان‌هنده تعداد گلبول‌های قرمز است.

مقادیر اصلی مقدار طبیعی : برای آقایان 14 تا 18 گرم در دسی‌لیتر و برای خانم‌ها مقادیر 12 تا 16 گرم در دسی‌لیتر.

محدوده خطر: هموگلوبین زیر 5 و بالای 20 مقادیر خطرزا به حساب می‌آیند و حتما نیازمند رسیدگی فوری هستند.

چه چیزهایی باعث کاهش هموگلوبین می‌شود؟

همان دلایلی که باعث کاهش گلبول‌های قرمز می شوند، با تخریب هموگلوبین، مقدار آن را هم کم می کنند. کم‌خونی، خون‌ریزی شدید، سرطان، سوءتغذیه، بیماری لوپوس، بیماری‌های کلیوی و بزرگی طحال باعث کاهش هموگلوبین می‌شوند. مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها، آسپیرین و ایندومتاسین و همچنین داروهای ضدسرطان هم مقدار هموگلوبین خون را کم می‌کنند.

چه چیزهایی باعث افزایش هموگلوبین می‌شود؟

مشکلات ریوی، سوختگی شدید، نارسایی مزمن ریه و از دست دادن زیاد آب بدن (دهیدراسیون‌) مقدار این ماده حیاتی را افزایش می‌دهند. داروهای جنتامایسین و متیل‌دوپا هم هموگلوبین را افزایش می دهند. [ سامی اضافه می کند که به تجربه من ، در نارسایی کلیه هم این اتفاق رخ می دهد ]

نکته:

- مقدار هموگلوبین در بارداری کاهش می‌یابد، چون با اینکه خون‌سازی کمی بیشتر شده است، اما حجم مایع بدن و خون بالا رفته و مقدار کلی هموگلوبین در هر دسی‌لیتر کاهش می‌یابد.

- زندگی در ارتفاعات هم به خاطر نیاز بیشتر بدن به اکسیژن و کمبود اکسیژن محیط، باعث تولید بیشتر هموگلوبین می‌شود.

- در طحال اغلب سلول‌های پیر خون تخریب می‌شوند. بزرگ شدن طحال، یعنی تخریب بیشتر سلول‌ها و به دنبال آن کاهش گلبول های قرمز و هموگلوبین رخ می‌دهد.

منبع : وزارت بهداشت و درمان - مرکز فن آوری اطلاعات