2733
2734
بامیه جون والا راستش به نظرم حداقل 6سال شیرین ازم بزرگتری.فکر کنم 33یا 34باشی
درست گفتم؟
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
نادیا جون باشه.منتظرم.
نیکا جون آدرسمو برات ظهر فرستادم.
نادیا جون دیکتاتور رو خوب اومدی.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

راستی بچه ها امشب شام جایی دعوت بودیم.یکی از دخترای دور فامیل که 14یا 15 سال بیشار سن نداره حامله هست.اونم 4ماهه.باورتون ننیشه با اینکه زن شوهرداره ولی همیشه با بچه های همسن خودش که مجردو دبیرستانی بودن میپره و امشبم خانومه 4ماهه باردار چنان بالا پایین میپرید و بازی میکرد که انگار نه اگار حانله هست.باخودم میگفتم.خدایا بزرگیتو شکر.یکی مثل این و یکی مثل من.منه بیچاره اگه دوباره باردار بشم باید استراحت مطلقو و هپارینی بشم و این دختر داره با پبازیاش بازی میکنه و عمرا اگه میدونست بارداری و مراقبت های بارداری یعنی چی.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
2728
جدا بامیه جون.ای بابا من چرا اینقدر سوتی میدم.یعنی فقط یکسال ازم بزرگتری.
اصلا مسدونی من امشب هنگم.اتفاقات امروز بهمم ریخته.باید ذهنمو فرمت کنم.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
ای بابا حالا من 40سالمم باشه چه فرقی داره عزیزم؛چه حالی داری کارگر میاری؛من حاضرم بمیرم ولی پای کارگر به خونم باز نشه؛از بس فضولن و پر ادعا؛آخرشم خود آدم باید پا به پاشون کار کنه؛مامانم چن سالیه کارگر داره یبار اونجا بودم زیر و بم همه چیو درآورد؛آخر سرم فرشای دستباف مامانمو با شامپو فرش کشیدنش چسبناک کرد و رفت؛همشو مامانم دوباره تمیز کرد
بقول مرداد کودکه درونم حسابی حسود شده.تازه امشب چندنفر تو فامیل که مدتی بود ندیده بودنم وقتی منه گامبو رو دیدن فکر کردن حامله ام و ازم پرسیدنو خلاصه بهم ریختم حسابی.نمیدونم این ملت چرا تا وقتی ازدواج نکردی کنجکاون سر از دلیلش در بیارن.وقتی ازدواج میکنی تو دوران عقد همش میپرسن کی میخوان ببرنت!!میری سره خونه زندگیت همش میپرسن کی میخوای دست بکار بشی.بچه اولو میاری باز هی میپرسن کی میخوای واسه بچه یک همبازی بیاری.آخرشم سره پیری میپرسن کی میخوای حلواتو بدی بخوریم.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
2738
نه عزیزم.یک وقت سوتفاهم نشه.کلا امشب من همش دارم سوتی میدم با حرفام.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
بعدم سحرنازجون مگه تو اون سن بچه آوردن هنره؟دکترا میگن خطر بارداری تو سن پایین بیشتر از سن بالاس؛چون بدن مادر هنوز بالغ نشده باید یکی دیگه رو تغذیه کنه؛مادر شوهر من تو 16 سالگی بچه دار شده؛الان 46 سالشه اما از لحاظ جسمی داغونه؛فشار خون؛آرتروز؛کم خونی؛مشکل کلیه و روده!اینا از عوارض بارداری تو سن کمه دیگه
کلا امشب فازه منفی،حسادت،دلتنگی برای سلطان،فضولیه آدمای پیروخرفت واسه چاق شدنم،گیر دادن سره سن و سال و حامله شدنم همه و همه دست بدست هم دادن که برم بشینم یک دله سیر گریه کنم.
قبلا وقتی جوون بودمو یکم عصبی میشدم فقط سرم درد میگرفت ولی الان از وقتی اومدم خونه قلبم هم داره تیر میکشه.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
نه بابا هتر نیست ولی از نظر این آدمای پیر خرفت هنره.
فکر میکنن کارخونه جوجه کشیه و افتخار داره که زیر 20حامله شده.
**.** خدایا شکرت که با تمام سختیا بمن داری لذت مادر شدن رو اعطا میکنی.بارداری پر فراز و نشیبی بود.سختیای زیادی بود.6ماه اول ویار شدید حاملگی.ماه سوم پرکاری تیروئید.ماه 5 کیسه صفرام سنگ آورد و ماه 7 هم فهمیدم دچار دیابت بارداری شدم.15 شب بستری در بیمارستان بخاطر این مشکلات.ولی من دست از مبارزه بر نمیدارم.بخاطر دخترم با همه اینا مبارزه میکنم.این نیز بگذرد.شماهم برام دعا کنین با این همه سختی خدا یک دختر صحیح و سالم و صالح و اهل بهم بده تا رنج این دوران بارداری رو بتونم فراموش کنم.
اشکالی نداره گریه کن سبک میشی؛سحرجان مطمئن باش تو مادر میشی اما زمانی که طبیعت تو رو آماده ببینه؛بخدا همه چیز بچه نیست؛ما باید از روزای بدون بچه لذت ببریم؛چون دیگه هیچوقت تکرار نمیشن و حسرتش به دل آدم میمونه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز