دستم به آرزوهایم نمی رسد ،آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید: امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...
دستم به آرزوهایم نمی رسد ،آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید: امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...
دستم به آرزوهایم نمی رسد ،آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید: امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...
دستم به آرزوهایم نمی رسد ،آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید: امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...