دیروز با هم تو ماشین بودیم داشتیم میرفتیم خارج شهر مهمونی. کلی تو ماشین با هم حرف زدیم و شوخی کردیم. سر یه مساله ای داداش شوشو یه حرفی از دهنش پرید. مسئله سر اذیت کردن و این چیزا بود که خواهر شوشو گفت من کسی رو که دوست داشته باشم سر به سرش میذارم و اذیتش میکنم. من گفتم نه من اگر کسی رو دوست داشته باشم اون کاری که میفهمم طرف بهش حساسه یا دوست نداره انجام نمیدم. که داداش شوشو برگشت گفت: نه ما نقطه ضعف طرف رو میگیریم بعد هی میریم رو مخش.
خواهرشم سریع حرف رو عوض کرد.
باید یاد بگیری جوری خسته شی که مزه چیزهای دو رو برت از بین نره.