2733
2734
عنوان

راه های شناخت امام علی (ع)

1158 بازدید | 24 پست
من مسلمونم اما هیچی از امامام نمی دونم
آخه سراغ هر کتابی می رم اینقدر ادبی گفته که هیچی حالیم نمیشه
بیشتر از همه از امام علی هیچی نمی دونم خیلی دوست دارم نسبت بهش حس و حال خوبی داشته باشم وقتی اسمش میاد دلم بلرزه و ... شاید چون مظلوم بوده زیاد حرفی ازش نمیشه از امام حسین و حضرت فاطمه و ... حرف هست غیر از امام علی
می خوام اگه چیز خاصی می دونین بهم بگین
کتاب ساده ای مشناسین معرفی کنین
خلاصه می خوام مرید امام علی بشم با شناخت کامل
بچه ها به من ایمیل نزنین من پسووردمو گم کردم!! اگرم راهکاری بلدین پسووردمو پیدا کنم بهم خبر بدین
باشه ولی شب اول قبر از امامت هم سئوال می پرسن پرسیدن چی جواب بدم بگم من با این همه امکانات و کتاب و نت و سواد و ... هیچی ازشون نمی دونم؟
بگم واسه همه چی وقت داشتم غیر از شناخت امامم؟
واقعا انصافه؟
بچه ها به من ایمیل نزنین من پسووردمو گم کردم!! اگرم راهکاری بلدین پسووردمو پیدا کنم بهم خبر بدین

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

منم دقیقا حس شما رو دارم

و کلییییییییییی برایه خودم متاسفم

بازیگر جماعتو تا اون جد و آبادشونو میشناسم ولی دریغ از......خدا خودش کمکمون کنه
خـــــدایا از تو معجزه میخواهم معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت معجزه ای که اشـــک شوقم را جاری کند...
2731
در مورد تفکرات حضرت علی علیه السلام بیشتر مطالعه ،اندیشه و صبحت کنیم و بهترین راه آن خواندن دائم و با دقت نهج البلاغه است تا آن حضرت را بهتر بشناسیم.

انشا الله از شیعیان واقعی آن حضرت باشیم.
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
شرح نهج البلاغه توسط آیه ا...مکارم شیرازی و کتاب امام علی(ع)صدای عدالت انسانی کتابهای بسیار خوبی هستند کتاب آیه ا... مکارم کتاب سال انتخاب شده و به نوبه خود کتاب جامعیست و کتاب دومی نوشته جرج جرداق است فردی که مسلمان نبوده و درمورد امام علی ع نوشته بسیار عالیه
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
2738
بسم الله الرحمن الرحیم

امیرالمومنین اول مظلوم جهان شد زیرا در جامعه ای زندگی میکرد که دو تفکر سیاسی و مذهبیه خوارج و مرجعه حضور فعال و پررنگی داشتند.

لذا با همه ی این تفاسیر آن هنگام که علی فرمان جنگ میداد یاری نمیشد و آن هنگام که فرمان صلح میداد اورا ترسو خطاب میکردند.

معاویه ملعون آنچنان فضا را مسموم کرده بود که همه خیال میکردند علی کافر است و حتی آنهنگام که اورا در محراب نماز زخمی کردند خیلی از عوام میگفتند مگر علی نماز میخواند؟!



عارف شیخ شعاعی(خسته دل)
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
جلوه‏هاى عبادت على علیه السلام

ما على علیه السلام را ندیدیم و از حالات او در عبادت آگاهى نداریم ولى آنها که تصادفا او را در برخى از حالات عبادتش دیده‏اند نقل‏هاى حیرت انگیز دارند که مطالعه آنها در کتب راویان دلها را مى‏لرزاند.

"ابو درداء" نمونه‏اى از حال عبادت او را این گونه شرح مى‏دهد. سحرگاهان او را در حال قرائت قرآن در نخلستان دیدم که قرآن مى‏خواند و اشک مى‏ریخت. و هم او را در اواخر شب دیدم، واله و مبهوت، از خود بیخود شده، که اشک مى‏ریخت و جزع و بیتابى مى‏کرد. از شدت بیحالى بر روى زمین افتاد و خاموش شد. به بالاى سرش شتافتم و او را چون چوبى خشک بر زمین دیدم. حرکتش دادم، دیدم تکان نمى‏خورد. گفتم همه از خدائیم و بازگشت ما به سوى خداست، به خدا قسم على علیه السلام از دنیا رفت.

گفتم بهتر است آن را به فاطمه علیها السلام خبر دهم، به در خانه‏اش رفتم و در زدم. فاطمه پرسید �کیستى؟� گفتم ابو درداء خادم درگاه شمایم. �چه خبر است در این وقت‏شب؟ �گفتم بانوى من سرت به سلامت‏باشد،على از دنیا رفته است. پرسید �او را در چه حالتى یافتى؟� گفتم در حال عبادت. فرمود: � على علیه السلام نمرده است. او از خوف‏خدا غش کرده .م(امالى، مجلس 18)
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
عبادت ناشى از ایمان

على علیه السلام خدا را باور داشت. مى‏دانست‏ خدا و حساب و معاد حق است. همه چیز براى او عینى شده بود و خدا را در همه جا و همه چیز مى‏دید. خود فرمود: هیچ پدیده‏اى را ندیدم جز آنکه خداى را قبل از آن، با آن و پس از آن دیده‏ام. "ما رایت‏شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعده". (قصار نهج البلاغه)

عبادت او سر آمد بود و در این مساله همین بس که در نماز در سجده ضربه خورد و فرقش شکافت ولى دست از نماز برنداشت و نماز را تمام کرد. پس از ضربه خوردن او را به خانه مى‏بردند. نظرى به طلوع فجر افکند و فرمود: اى صبح، تو شاهد باش که تنها در این لحظه و اولین بار است که على علیه السلام را دراز کشیده مى‏بینى!!. و بدین خاطر است که امام سجاد علیه السلام مى‏فرماید چه کسى مى‏تواند چون على علیه السلام خدا را عبادت کند: و من یقدر على عبادة جدى على بن ابیطالب.

او اهل عشق و مناجات عاشقانه بود. چشمانش از شوق دیدار خداگریان بود. و زیبائى و خلوص عبادت را پس از پیامبر تنها در زندگى على(ع) مى‏شد مشاهده کرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله در شان ایمانش فرمود: اگر همه آسمانها و زمین را در یک کفه ترازو و ایمان على علیه السلام را در کفه‏اى دیگر بگذارند کفه ایمان على بیشتر سنگینى خواهد کرد. (غایة المرام، ص 509)
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
غرق در عبادت

او در عبادت چنان اوج مى‏گرفت، که مى‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل مى‏شد و براى عده‏اى بسیار از مردم این باور نکردنى است که در حال نماز تیر از پایش بدر آوردند و او از دردش ننالد و حتى بگوید که متوجه آن نبودم‏. مگر ممکن است‏ یک انسان از نظر اوج روحى و کمالات نفسانى تا این درجه به پیش رود؟

او در حال وضو گرفتن مى‏لرزید و در حال نماز رعشه براندام داشت. در ذکر "لبیک" رنگ از رخساره‏اش مى‏پرید. از احساس کوچکى خود در پیشگاه خداوند همه گاه احساس شرم مى‏کرد.

او در عبادت و عمل، در مسیر زندگى خداى را چنان شاهد و حاضر مى‏دید که مى‏فرمود اگر پرده‏ها را بردارند، چیزى بر یقین من اضافه نخواهد شد. "لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا". و هم مى‏فرمود: خدائى را که با چشم دل نبینم او را عبادت نمى‏کنم و تا حال هم عبادت نکرده‏ام. " لم اعبد ربا لم اره".

و به همین خاطر على علیه السلام همه جا را محضر خدا مى‏کند و دامنه عبادتش را به همه جا مى‏کشاند، مسجد، کوچه، خیابان، بازار، میدان جنگ، محیط خانه و همه جا براى او معبد است و بدین سان هیچ لحظه‏اى بر على نمى‏گذرد جز آنکه آن لحظه در عبادت سپرى مى‏شود.
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
رأفت و مهربانی على علیه السلام

على علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود، او رنج میکشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را صرف بیچارگان و درماندگان مى‏نمود.

وی براى نیازمندان و ستمکشان پناهگاه بزرگى بود. او پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود. در زمان خلافت‏ خود شبها از خانه بیرون میآمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مى‏برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور کیست؟

على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد. آنحضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و بخانه مى‏برد و از سنگینى مشک ناراحت‏بود. على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد. آن زن بدون اینکه او را بشناسد گفت ‏شوهرم از جانب على به ماموریت جنگى رفت و بشهادت رسید. و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏هایم بخدمتگزارى مردم پرداختم. على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبیلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن مشک آب بتو کمک کردم. زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و گفت: ‏خدا میان من و على حکم کند که فرزندان من یتیم و بى غذا مانده‏اند.

على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم. من کودکان ترا نگه میدارم و تو نان بپز. آن زن مشغول پختن نان شد و على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى زانوى خود نشانید و در حالیکه اشک از چشمان مبارکش فرو میغلطید خرما به دهان آنها میگذاشت و میفرمود: اى بچه‏هاى من،اگر على نتوانسته است‏بکار شما برسد او را حلال کنید که وى تعمدى نداشته است.

چون تنور روشن شد و حرارت آن به صورت مبارک آنجناب رسید پیش خود گفت: اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش، اینست‏سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!

در اینموقع زن همسایه وارد شد و حضرت را شناخت و به صاحب خانه گفت واى بر تو این على است که تو او را به کار وا داشته‏اى! آن زن پیش على علیه السلام شتافت و عرض کرد چقدر زن بیشرمی باشم که چنین گستاخى نموده و امیرالمؤمنین را بکار وا داشته‏ام، از تقصیر من در گذر. على علیه السلام فرمود: تو را در اینکار تقصیرى نیست‏ بلکه وظیفه من است که باید به کار یتیمان و بیوه زنان رسیدگى کنم. (بحار الانوار، جلد 41 ، ص 52).

على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود که حدى بر آن نمی توان تصور نمود. او کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نیز او را بدارا بودن چنین خصال کریمه میستودند.
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
برای شناخت ائمه باید از خودشان کمک خواست حتما یاری میکنن.
یاحق
من خدا را دارم کوله بارم بردوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تاته تنهایی محض هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی توبگو از ته دل من خدا را دارم.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز