سلام...
تیر ماه ساله 1386 بعد از 12 سال رفتم مشهد. روز 13 تیر من قبل از نماز ظهر تنها رفتم حرم. تو صحن انقلاب. پنجره فولاد یکم خلوت بود رفتم بوسیدمش و دیدم کناره پنجره روی فرش جای خالی هست رفتم نشستم و مشغول خوندن زیارت نامه بودم که متوجه شدم اینجا قسمتیه که بیمارا میان و دخیل میبندن به ضریح دلم سوخت، دیدم یه پسر بچه ای نشسته جلوم و یکم حالتش غیر طبیعیه. تا اینکه پدرش شروع کرد با صدای بلند با امام رضا حرف زدن...
میگفت آقا همه دکترا بچمو جواب کردن، 10 روزه اومدن مشهد فردا باید برم... دست خالی برم نگردون...
تو گوشه بچه داد میزد گریه میکرد و میگفت: احمد بابا آقا رو به جونه جوادش قسم بده که شفات بده... همینطور گریه میکردو با آقا حرف میزد...
بچه کر و لال و شل بود... فکر میکنم عقب مندگیه ذهنی هم داشت آخه اصلا متوجه حرفای باباش نبود و همونطور مظلوم نگاه میکرد و دست و پاش به اختیاره خودش نبود...
خلاصه درد دل اون پدر اینقدر سوزناک بود که همه با صدای بلند گریه میکردن و هر کسی ه میخواست پنجره فولاد رو ببوسه هم وای میستاد و گریه میکرد...
اون روز گذشت و من برگشتم هتل و قرار شد بعد از نماز صبح راه بیفتیم به سمته دیارمون...
اونروز 14 تیر بود و اذان صبح حدود ساعت 3 بود.
من و خواهرم ساعت 12.5 رفتیم حرم و تو صحن انقلاب نشستیم مشغول زیارت نامه و قران خوندن تا اذان...
ساعت 1 بامداد بود تو صحن به سختی جا برای نشستن پیدا میشد، که یه دفعه صدای صلوات بلند شد و همه با گریه صلوات میفرستادن... بله یه نفر شفا گرفته بود...
یهو دیدم که یه خادم یه بچه رو بغل کرده و چند تا از خادما دورش دارن میدون به سمته غرفه ها...
اون شفا یافته همون پسری بود که دیروز کنارش نشسته بودم...
یه 5 دقیقه بعد فضا اروم گرفت و همه مشغول دعا شدن. ساعت 1:30 دقیقه دوباره همه جا غلغله شد صدای صلوات بود که پست سر هم بلند بود.
بله یه نفره دیگه هم شفا گرفته بود... دیدم که خادما حلقه زدن و یه دایره درست کردنو یه خانوم تو اون دایره ست و دارن میدون به سمته غرفه ها و ملت هم پشت سرشون... بله اون خانومم شفا گرفته بود...
و دوباره بعد از یه مدت همه آروم شدن و مشغول زیارت... ساعت 2 بامداد شد و دوباره صلوات فضا رو عطر اگین کرد...
بله عزیزای من یه نفر دیگه هم شفا گرفت... یه پسر بچه ی دیگه...
من که کلی اشک ریختم و احساس میکردم که خدا رو میتونم تو قلبم احساس کنم.
میدونین اون شب آقا به ما عیدی دادن... آخه شبه ولادته مادرشون فاطمه زهرا(س) بود
14 تیر 1386 ولادت حضرت فاطمه (س)...