درسته علی جان البته من با این معظل روبه رو نشدم و هر جارو دیدم گفتم تنهام و با دخترم هستم و خوشبختانه برخورد کسی بد نبوده تا خالا گوش شیطون کر ولی هر کدوم یه ایرادی دارن مهر و که نمیبخشم تحت هیچ شرایطی حتی اگه تا ابد طول بکشه من نمیگذرم مبلغی نیست البته ولی حتی اگه حکم بدن سالی یه دونه بازم مهم نیست همون سالی یه دونه رو هم قبوله حق ازدواج مجدد رو هم که به زور ازم گرفته و مشکلی نداره که بخواد بهونه کنه بالاخره میگن خدایی هست که بزرگه و جایگاه عدل نشسته منتظرم حکم عدالتش اجرا بشه
سلام به همه دوستهای خوبم. بر حسب وابستگی که به همتون دارم تقریبا هر روز می ام و می خونمتون و از اینکه می بینم تاپیکمون اینقدر فعال شده خیلی خوشحالم. علی آقا ممنون که وقت می ذاری برا تاپیک .واقعا خوبه که آدم موقعیکه مشکل داره دوستهایی دور و برش باشن که این راه رو رفتن و یا تو همین راهن. هر چند که جای تاسف داره که مشکلات خانوادگی چقدر زیاد شدن. یادمه اون موقع که من هم تو اوج مشکلاتم بودیم با چند تا از بچه ها همینجا آشنا شدم و کلی با هم بودیم . الان هم از صمیمیترین دوستها برا هم هستیم . با اینکه شهرامون مختلفه اما همو دیدیم و همیشه هم با هم در ارتباطیم تقریبا هر روز و هر لحظه و این حس شیرینیه که تو اوج ناراحتی یه سری وست خوب پیدا کنی
یادمه دو سال پیش تو تاپیک و کلو پ هر کی دادگاه داشت کلی براش دع ام یکردیم و صلوات می فرستادیم و این انرژی های مثبت رو من که تا اعماق وجودم درک می کردم .الانم همون دوستها هستند که با هم همدردیم. هر چند که نوع دردمون فرق کرده. آرزو می کنم که همه بچه های اینجا به آرامش برسن و خداوند راه درست رو جلو پاشون بذاره. بازم از علی آقا که برای جواب دویتان حوصله به خرج می دن ممنونم و فافا جونم و پسر گلشو از همینجا می بوسم که موسس این تاپیک خوب هست
سلام ویکی خانم ،سلام نسیم خانم من هم بنوبه خودم از موسس این تاپیک و خانمهاوآقایونی که فعالیت میکنن ممنون هستم اوایل خیلی نیاز به کمک داشتم البته هنوز هم همینطورم ولی کمی به آرامش رسیدم وبا کمک بچه ها واقعا تونستم به خودم بقبولونم که همسره من دیگه رفته واون منو نمیخواسته وبراحتی مثل یک دستمال کاغذی منو از زندگیش انداخت بیرون، سخت بود برام قبولش بعد از دودهه زندگی ،اصلا کابوسی بود بسیار وحشتناک ،اصلا مغزم کار نمی کرد تو برزخ بودم ،ولی الان با کمک بچه ها خودمو پیدا کردم و ارزش خودمو دیدم دیدم که این من نیستم که بی وفا بودم من وفادارانه زندگی کردم ، حالا با اینکه در زندگیم اصلا از دیدن ناراحتی کسی خوشحال نمی شم ،ولی مرور زمان نشون داد که خدا جای حق نشسته من به آرامش نزدیک شدم و ایشون دورتر و دورتر حالا وظیفه خودم میدونم که تا جای ممکن دین خودمو ادا کنم و سعی کنم افرادی رو مشکلاتی دارن رو به آرامش و آسایش نزدیکتر کنم حرفتو قبول دارم نسیم خانم ،متاسفانه جدیدا در پس هر ازدواج بلافاصله دادگاه و اختلاف خوابیده ،واین فرهنگ شده ،بالاترین میزان طلاق رسمی در تهران و کرجه ،خیلی آمار بالا رفته ،حسب نوع کارم معمولا به دادگاهها میرم دادگاههای خانواده دیگه شرط سنی نداره از بیست و چند سال تا بالای هفتاد سال مشتری ان و این فاجعه است بازم مایلم شما کمک کنین این تاپیک پربارتر از همیشه باشه و بهترین تکیه گاه کسانی که به نوعی بهشون ظلم شده در پناه خدا باشید
نسیم جان سلام خانومی شما که از قدیمیها هستین و این راه سخت واستون هموارتر شده لطفا بیشتر اینجا سر بزنین از قدیمیها فکر میکنم فقط علی اقا هستن که از دل و جون وقت میزارن و کمک میکنن من شخصا از ایشون ممنونم ولی کاش شما و بقیه دوستان هم بیشتر بیاین و از انرژی خوبتون ماهارو بی نصیب نذارین ممنونم غمگین جان کجایی؟ خوبی؟؟
عاطی جان چی کار کردی رفتی؟؟ یاسمن جان شما کجایی؟؟! دومان ؟؟! خوبی؟؟؟
ممنونم ویکی جان شما چکار کردی ؟رفتی توی اون سایت راهنما نگاه کردی ؟شما که شاغلی و ساعتهای زیادی در محیط کار هستی وبه اینترنت دسترسی داری این سایت و سایتهایی که بهتون عرض کردم میتونه راهگشا باشه و کمکت کنه بازم درست میگی قدیمیها باید بیشتر بیان تجربشون خیلی بیشتره و شاید مشکلات رو رد کرده باشن یا خدای ناکرده وارد فاز مشکلات و مسائل جدیدی شدن که ما بی اطلاع هستیم و گفتن اونا و ارائه تجاربشون باعث میشه که کمک خیلی خوبی به افراد تازه کار ارائه بشه و با دید باز برن به استقبال تنشها و قوانین و کلا زندگی وجا نخورن وسورپرایز نشن ،حالا این تجارب همیشه هم تلخ نیست خیلی از اوقات یک مشاوره مسیر حرکت رو عوض میکنه و از اتلاف پول و زمان و اعصاب نفر خیلی کم میکنه من خودم خیلی مایلم دوستانی که سالهاست جدا شدن و مراحل بعد از طلاقو سپری کردن بیان بگن الان چه میکنن؟کجای زندگیشون هستن؟آیا الان پشیمونن از جدایی؟یا راضی ان؟با مشکلات چطور کنار اومدن ؟ درواقع اونا خیلی جلوتر از ما هستن مایلم بدونم از این کارشون خوشحالن؟والان در چه وضعیتی هستن ؟ازدواج دوباره داشتن؟بهش فکر میکنن؟اگر داشتن الان چجوریه زندگیشون؟ اینجوری بیان وبگن ما میتونیم چشم انداز آینده خودمون رو ترسیم کنیم چون خیلی از مسائل و زندگیهامون مشترکه مثلا حتما خانمها و آقایون بعد طلاق دچار مشکل سکونتی میشن میبینی مشترکه دچار مشکلات ملاقات بچه و بچه داری میشن و...... در انتظار ارائه تجارب تلخ و شیرین شما عزیزان هستم ومنم مثل ویکی نگران و چشم انتظار وضعیت عاطی خانم،دومان گرامی،یاسمن خانم ،خود ویکی ،ناهید خانم یک وحتی شما نسیم وفافا ودیگران هستم انگار همه یه خانواده شدیم و سعی میکنیم به هم کمک کنیم درپناه خدا همیشه سالم و سرزنده وسرشار از امید باشید وبه این جمله علی علیه السلام توجه کنید :آن چیزی که قبل از مرگ یک انسان را میکشد همانا ناامیدی است امیدتون به خدا باشه واینو در نظر داشته باشین که او ناظر بر تمام اعمال ماست
بله علی اقا ممنونم از ادرس سایتها و دلگرمی شما خونوادم اصرار دارن پیششون باشم ولی نمیدونم من اینطوریم یا بقیه دوستانم همینطورن بعد از یه مدت زندگی مشترک تو خونه پدر هر چقدر هم ازاد و عزیزی باز استقلال گاه به گاه رو حق خودت میدونی از طرفی وسایل زندگیم زیر دست ایشونه و داره استفاده میکنه و چه بسا خرابشون میکنه خودم استفاده چندانی از وسایلم نکردم چون ده سال از این ١٦ سال زندگی مشترک رو خارج از ایران بودم و تقریبا تموم وسایلم سالمه این روزا حال عجیبی دارم اصلا نمیدونم چی به چیه؟ چی درسته چی غلط
ویکی خانم راستش دقیقا تو مرحله قبل من هستی هنگ بودم اصلا نمی دونستم چی درسته چی غلطه؟گیج گیج بودم واسه همین این جور مواقع من میگم (البته حرف من نیست روانشناسان و مشاوران میگن)هیچ تصمیم جدی نباید گرفت حالا نظر منو میخوای بعنوان یک دوست ،اولا جهیزیه امانتی هست از سوی زن که امانته دست شوهر،پس بدون هیچ گذشتی تمام اساستو بردار بیار ،واین هیچ ربطی به طلاقت نداره در قوانین مدنی ایران مثل مهریه میمونه هروقت بخوای میتونی بیاری از وکیلت بپرسی بهت میگه باور کن الان خواستی یه خونه بگیری دیدی چجوریه چقدر سخته چقدر پول میخواد و.... همین وسایلی که به ظاهر هم برات اهمیتی نداره تهیه کردنش یک پرو‍ژه به حساب مییاد وتوان مالی سنگینی میطلبه و سالها تهیش میتونه آزارت بده و نبودشونم کلا آزاردهنده هست نظر منو میخوای فعلا یک ماه تعطیل کن بله قبولت دارم استقلال وحس مستقل بودن بسیار عالی و حق هر انسانی هست ولی الان یه مقدار افکارت بهم ریخته است ومشکل نگهداری دختر نازتم هست فعلا یه مقدار دست نگهدار تا به تعادل بهتری از نظر روحی و فکری برسی یه مقدار برنامه ریزی کن یه مقدار هم به خودت برس یکمی وقت با دوستانت که باهات صمیمی هستن بگذرون مواظب سلامتیت باش تغذیه و ورزش ،اگه اهلش باشی با خونوادت وقت بگذرون دور نشو از اعضای خانوادت پروندتو پیگیر باش با وکیلت در تماس باش وبطور کلی عرض میکنم ویکی خانم ،تو دیگه با این مرد تموم شده عاطفی تلقی میشی تموم شده این مرد برای تو ،بازگشتی نداری،نفرین و ناله هم برای تو سودی نداره ،تو دیگه رفتی و اونم سالهاست که با دیگری هست و در واقع رفته بوده حالا مونده چند تا امضا و یه سری حساب و کتاب روحیتو خوب کن فعلا هم به نظر شخص من جابجا نشو ،تا به یه پایداری مناسب برسی وقت برای مستقل شدن هنوز داری عجله نکن خدارو شکر خونوادتم پشتتن و باکلاس و فهمیده ،این یه نعمته بزرگه با این که من ندارم این نعمتو ولی برای تو خوشحالم که داری بذار از این مرحله طلاق رد شی یادتم باشه همیشه هرچی رو که بگذری باید تاوانشو مستقیم از جیبت بدی وبازم میگم گذشت و جوانمردی در خصوص ناجوانمردان و خیانتکاران و جفاکاران از نظر من بی معنیه درپناه خدا باشی وفکر کن به صحبتهای من و منتظر تصمیم شما هستم
علی جان تک تک حرفاتون حقیقته و به دل میشینه اخه تا خونه نگیرم چطور وسایلمو بیارم کم نیست اخه یه خونه دویست متری پر بوده وسیله کجا جا بدم ؟؟! منزل پدرم هم دست کمی از خونه خودم نداره پر از وسایله سرم گرم کار و حاشیه هاش هست ولی گاهی افکار جورواجور سرم اوار میشه و واقعا نمیدونم چه کنم
ویکی جان سلام. من هم شرایطم تقریبا مشابه شماست. منظورم اینه که بچه هام رو خانواده ام نگهداری میکنند که قطعا میدونی در کنار مزایای بسیار زیادی که داره، باعث یکسری اصطکاک هم میشه. دقیقا بخاطر همین اصطکاکها من هیچوقت نخواستم در کنار خانواده ام زندگی کنم. بخصوص اینکه مادر من تقریبا میشه گفت بزرگ خانواده هست و خوب هم خودش خیلی دوست داره با دیگران رفت و آمد داشته باشه و هم دیگران دوستش دارن. ولی شرایط روحی من اجازه یکسری مراودات فامیلی رو به من نمیده. بخاطر همین از ابتدا دنبال یک جای مجزا بودم که خوب خداروشکر به نتیجه رسیدم ولی دوری راه خیلی اذیتم میکنه. اگر بتونم جایی نزدیک به خانواده ام پیدا کنم دیگه از این نظر مشکل ندارم. در مورد وسایل خونه با اون توصیفاتی که کردی، آیا پدر دخترتون راضی میشه که شما وسایل رو از خونه مشترک بردارید و به تنهایی استفاده کنید؟ میدونی دیگه یه وقتهایی آدمها از سر سوزن تو میرن و یه وقتهایی هم در دروازه براشون مشکل سازه! در مورد ناله و نفرین هرچند که کاملا به علی آقا حق میدم که کار ما دیگه از ناله و نفرین و آه کشیدن گذشته ولی همه ما خیلی خوب می دونیم که چقدر قلبهامون شکسته است... چه جور خاطرات چه بد و چه خوب با موذیگری خودشون رو نشون میدن و باعث میشن از قلبهامون خون بچکه. این جور وقتهاست که دست به دامن دعا و نفرین میشیم با وجودی که میدونیم هیچ فایده ای نداره. بگذر ازش، خودت به آرامش میرسی. من حتی اگر به خدا و دین و پیغمبر هم اعتقاد نداشته باشم باز هم معتقدم بالاخره یه جایی ادم باید جواب عملکردش رو پس بگیره. حتی اگر ایدئولوژی ام مطابق با فیزیک باشه، یه جایی در جواب هر عمل عکس العملی هست. مراقب خودت باش عزیزم.
ارکیده جانم انشالا خونه نزدیک خونواده پیدا کنی راستش یه بار که رفته بودم خونه وسیله شخصی بردارم اومد به داد و فریاد و تو دزدی و میای دزدی و .... اما پیغام داده بود بیا وسایلتو ببر نمیدونم نهایتش استرداد جهیزیه میگیرم پناه بر خدا
سلام ارکیده خانم ،سلام ویکی جان ویکی جان،خوب من شرایط تو رو کامل نمی دونستم حالا بخوبی فهمیدم ،خوب به دنبال خونه باش از اون سایتها هم کمک بگیر و بازم هرگونه کمکی از من برمییاد در خدمتم همانطور که همه ی بچه های عزیز سایت هم همینطورن و آماده کمک به شما و بقیه دوستان ارکیده خانم من منظورم این نبود که نفرین نکنیم کسی رو که باعث بیچارگی و آوارگی و ...ما شده ،چرا اتفاقا من هم این اعتقادرو دارم که دیر یا زود چوب اعمالشون رو میخورن وحتما در این دنیا و آخرت جواب پس میدن وطبق فرموده شما قانون عمل و عکس العمل حتما اجرا میشه منظورم به ویکی این بود که الان باید دنباله خونه باشی دنبال برنامه بچت باشی اساستو بری بیاری زندگیتو سروسامون بدی والان وقت این نیست که با نفرین بخوای اعصابه خودتو خرد کنی من خودم چند وقت پیش رودررو با همسر سابقم صحبت کردم (چند ماه پیش)ایشون فرمودن که من تو رو حلال میکنم وبه خدا میسپارم شما هم حلال کن من هم در جواب گفتم من در حق تو هیچ ظلمی نکردم هیچ جفایی نکردم حقتو رعایت کردم با تو بودم وفادار بودم هیچگاه دست روت بلند نکردم احترامتو نگه داشتم بالا آوردمت باعث پیشرفتت بودم ولی تو نارو زدی رکب زدی بی وفایی کردی همیشه مخل احترام و آسایش من بودی به هیچ عنوان ،به یگانگی خدا هیچوقت حلالت نمی کنم به هیچ عنوان در این دنیا و آخرت ازت نمی گذرم این حرف واقعی من بود الانم چون روی احساس نبوده این حرفم ناراحت نیستم گفتم تو هم خواستی حلال نکن من آخرت بابت چه ظلمی باید جواب بدم ؟کدوم ظلم ؟کدوم بی مهری؟کدوم خیانت؟کدوم جفا؟وکدوم ....واون ساکت بود و چیزی نگفت بگذریم من انتظار ندارم شما که ظلم دیدید بگذرید به خودتون مربوطه من منظورم اینه که برنامه های زندگی خودتونو با فکر نامناسب بهم نریزید اینو یادتون باشه موفقیت شما بعد از طلاق مثل خاری در چشم همسرتونه که به شما ظلم کرده واگر خدای ناکرده مشکلی براتون پیش بیادحتما دشمنتون شادمیشه ومیگه دیدی بدون من چیزی نیست وکم آورده پس بدنبال موفقیت و ارامش و آسایش وبزرگ کردن بچتون باشین همون بچه بزرگ میشه وهمون مایه افتخار و سربلندی شما و مایه خجالت وسرافکندگی همسر بی وفای و بی معرفت شما خواهد بود در پناه خدا باشید
منظورتون نفهمیدم که حالا شرایط منو فهمیدین
سلام ویکی خانم منظورم اینه که اساستون خیلی زیاده و خونه پدری شما جایی برای چیدمان اونا نیست حتی فکر کنم کم کم یه اپارتمان 80تا 100متری نیاز دارین برای چیدمان اساستون من گفتم خونه فعلا نگیر حواسم به جهیزیه و اساس شما تو خونه شوهرت نبود حالا فهمیدم شرایطتو و تایید میکنم که باید خونه بگیری راستش مستقل بودن خیلی خوبه ،بخصوص اولای جدایی تو خونه پدری رفت و آمد هست وبعضا هی مییان سوال میکنن آدم جداشده به استراحت روحی و جسمی بیشتری نیاز داره یه وقت میره قدم میزنه میخواد با دوستاش باشه میخواد با بچش باشه خلاصه آدما از خونه پدری میرن بیرون ،مستقل میشن و یجورایی دیگه بازگشتشون براشون آرامش بخش نیست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
