2733
2734
عنوان

مامانهای آبان 92+ نی نی های ناز و سالم و باهوش

| مشاهده متن کامل بحث + 1218383 بازدید | 15785 پست
من ساعت یک باید برم برای شورای پزشکی بیمه م. واسه مرخصی سرکلاژم.
ترجیح می دم با این دلم کل کوچه مون رو جارو می زدم اما مجبور نبودم اونجا برم.
تازه از دیشب هم یهو استخونهای پایین لگنم چنان دردی گرفت که گفتم همین الان طبیعی می زام. نمی دونم چی بود اونا. هنوز هم بقایاش مونده. فکر کنین برم وسط میز کمیسیون شون بزام. حالا برگشتم میام تعریف میکنم.

مینا جون
خدا خفه شون کنه. چرا آخه با یه حامله اینکارو می کنن. خدا کنه زودتر تموم شه. اینقدر حرصت ندن.

بیتامیرا جون
ایزوپرین برای جلوگیری از انقباض رحمه. من چون سرکلاژ کردم، از دو ماه پیش می خورم. الانم که انقباض هام زیاد شده به جای روزی دو تا، دارم روزی سه تا می خورم. البته تپش قلب میاره. اون سفت شدن شکم بعد غذا فکر کنم طبیعی باشه. بلاخره معده فشار میاره دیگه.

ساحل جون
بخور. منم این چند شبی که می خورم اونقدر شبا راحت ترم که خدا می دونه. هر شب دارم دعا به جون سازندگانش میکنم. دیگه اصلا از سوزش معده ام خبری نیست. صبح ها هم معده درد ندارم.

عاطفه جون
وانی که منم خریدم همین شکلیه فقط آبیه. خخخخخخخ
ولی اسفنج توش نداشت. جدا خریدی براش یا نمی خواد؟

قو جون
ما که رفتیم آتلیه آقاهه گفت از لاتاری خیری ندیدین تصمیم گرفتین بچه دار شین .
من همیشه فکر می کنم اگه آدم بخواد قبول شه همون بار اول که ثبت نام می کنه اسمش در میاد . اگه در نیومد دیگه بارهای بعدی فایده نداره. تازه من باورم نمی شه این واقعا قرعه کشی صرف باشه.
عکس های آتلیه شما هم مبارک باشه. کی بشه نی نی ت هی انگشتو بذار رو دلت توی عکس و هی به همه بگه من اینتو تو دل مامانم بودما!!!

سلین جون
من در شگفتم این چه ترسیه تو از سوند داری. داریم زایمان می کنیم ، در برابرش اون مثل نیش پشه است. بعدشم اگر هم برات بذارن اونا اونقدر واردن که اصلا متوجه نمی شی. مگه اینکه خودت اونقدر استرس داشته باشی که موقع گذاشتنش اذیت شی و تکون بخوری. ولی من تا حالا نشنیدم کسی رو اذیت کرده باشه.
من تو این نه ماه چیزی که به وضوح دیدم این بوده که هرچقدر خودت سخت بگیری واقعا هم سختی تو کارت پیش میاد. هرچی راحت باشی و ریلکس ، همه مراحل هم برات به راحتی و بدون دردسر می گذره. پس فکرش رو نکن ایشاله که اصلا برات نمی ذارن.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام عزیزان دلم
امروز بعد از ظهر کلی کار دارم از حالا پشتم درد میکنه وای به اینکه کار هم بکنم.دیروز وقتم خیلی تلف شد رفتم خونه مامانم اینا یه سری کار انجام بدم اونم براش مهمون اومد نتونستم کاری بکنم حالا همه چی بهم ریخته فردا هم که مهمونام میان.
اداره هم که کار از سر و کولم بالا میره الان همه ادارات فهمیدن میخوام برم بدو بدو اطلاعاتشونو میارن حالا یکی نیست بگه میمردین به وقتش اطلاعات بیارید.

مامان امین جون:
نباید یبوست بگیری نه اینکه چیزی نخوری طفلی نینی رژیم گرفته بوده مواظب خودت ونینی باش. شوشوی منم از این پیشنهادات خارق العاده زیاد میده هر روز که بیدار میشه یه تیکر ناطقه ولی با این فرق که هر روز یه هفته کم میکنه خخخخ

بیتا میرا جون:
برا تو رفتن شکم کلاسای بارداری به ما گفتن شکمتونو بعد زایمان بدین تو درست میشه البته من قبل حاملگی این روشو امتحان کردم واقعا جواب میده.

بی همتا جان :
انشااله زود زود خوب بشی عزیزم.

قو جون:
خدارو شکر که همه کارات تموم شده عکسای جدیدتون هم مبارک.
چشم عزیزم عکس میزارم.هم از مهمونی هم از سیسمونی.

لیلیان جون:
انشااله نینیش میمونه یکی از همکارای من 5 ماهه حامله بود نمیدونست چون سر وقت پریوداش خونریزی داشت ولی خفیف آخرم سر همون رفته بود دکتر که بعد از معاینه متوجه شده بودن حامله است بچه اش هم تپل و مپل و سلامته.

شیوانا جون:
من برا زردی نینی هفته ای یه بار قورمه سبزی میخورم انارم میخورم ولی نه زیاد چون یبس میاره.
در مورد روی شکم افتادن هم من نشنیدم ولی بعد سزارین هرچقدر زیاد راه برید همون قدر خوبه چون خون زودتر تخلیه میشه یکی از همکارام از سزارینش خیلی راضی بود میگفت دکترم گفته بود اولین بار باید حداقل سه کیلومتر پیاده روی کنم میگفت که خیلی راه رفته و وقتی مرخص میشده در حد پریودی خونریزی داشته.
شوشوی منم استاد سنبل کردنه منتها خودم بالا سرش وایمیستم میگم چیکار کنه وگرنه دست اون باشه جارو کشیدنی چیزی روی زمین باشه زیرشو جارو نمیکشه فقط دورشو جارو میکنه.

ساحل جون:
لطف داری ولی فکر میکنم دفعه بعد که بخوام خونه رو تمیز کنم مجبور شم بگم یکی بیاد کمکم کنه چون دیگه خیلی سخت شده.ولی فکر میکنم روز زایمانم هم بهم بگن پاشو عذا بپز مشکلی نداشته باشم آخه به آشپزی خیلی علاقه دارم.

سانازیا جون:
خدا رو شکر بهتری عزیزم یه چند هفته ای به خاطر خودت و نینی نمک نخور بعدش میخوری. حتما چیز شوری خورده بودی من چند ماهی هست که نمکو حذف کردم در نتیجه از بیرون نمیتونیم غذا بخریم.

نگار جون:
خوب میکنی به نینی شیر خشک نمیدی توپولی ظاهری نینی مهم نیست مهم اینه که بنیه اش خوب باشه و هیچی مثل شیر مادر بنیه نینی رو قوی نمیکنه حالا هر کی هر چی دلش میخواد بگه.

میس ماری جون:
بیخیال شو و حرص نخور البته بعضی وقتا واقعا نمیشه حرص نخورد.منم ترجیح میدم هیچکس برام کاری نکنه حوصله منت گذاشتنشونو ندارم ترجیح میدم خودم کارامو انجام بدم.

ضحی جون:
چرا حال نداری خدای نکرده سرما نخوردی که؟

پریا جون:
نینی من احتمالا نچرخیده و من خیلی نگرانش میشم چون وقتی سر نینی توی لگنه محافظت میشه ولی وقتی بالاست چیزی ازش محافظت نمیکنه.

مینا جون:
انشااله کارگرت میاد و خونه ات تمیز میشه مشکل من اینه که خونه ام بزرگه با یه روز کاراش تموم نمیشه.
مادرشوهر من از زایمان خاطره بدی داره چون برادرشوهرم با پهلو به دنیا اومده و بنده خدا مادرشوهرم تیکه تیکه شده تا حدی که دکترا گفتن مادر یا بچه نمیمونه و پدر شوهرم گفته خانوممو میخوام اون موقع (سال 52) جراحی پلاستیکش کردن بنده خدارو اونه بدجور از زایمان طبیعی واهمه داره.حالا از کجا ایده کیسه آبو آورده الله اعلم.

عاطفه جون:
آدرستو بده برات پست میکنم عزیزم.
یکی از دوستای من ایده حنارو امتحان کرده و نتیجه گرفته من که هنوز فرصت نکردم برم حنا بخرم.
عزیزم تو به خط پایان رسیدیا دیگه نینی کوچولو میاد.

بیتامیرا جون:
منم برا دونستن تاریخ زایمان عجله ای ندارم ولی این شوشو کچلم کرده از بس میگه دکتر فلانی گفته تاریخ زایمانش کیه بگو دکتر تو هم بگه حالا انگار بدونه چه فرقی میخواد براش بکنه.

نازنین جون:
عکسات مبارکه کار خوبی کردی یادگاریه خوبیه منم اگه بشه چندتایی تو خونه میگیرم تا یادم بمونه این دل قلنبه چه شکلی بود.حوصله مو درست کردنو آرایش کردنم ندارم.

همه بر سر زبانند تو در میان جانی **** چه مکانی بهتر از جان که تو در میان آنیLilypie Second Birthday tickers
سلااااااممممم به مامانایی که شدن عین تخم مرغ شانسی با جایزه های تو دلیشون
خوفین ؟
خدا رو شکر منم عالیم
مشغول تکوندن خونه البته دیگه چیزی نمونده فقط مرتب کردن فریزر و کشوها و یه سری خرید جزمی
جمعه هم آخرین قسمت از پروژه اتاق پرنا کوچولو انجام شد که چسبوندن استیکرهاش بود.
خیلی دوس دارم عسک بزارم تا شما هم نظر بدین ولی این نت یاری نمی کنه. هندلیه. آخه می بینم شما عسگ اتاق نی نیتونو میذارین کلی حال میکنم و ذوق در میکنم تازه به همسری هم نشون میدم

ساحل جون دیگه چیزی نمونده اندکی صبر سحر نزدیک است
راجع به رنگ مو هم باید بگم من یک ماهه پیش قال قضیه رو کندم داشتم می مردم موهام هفت رنگ بود. البنه دکی اجازه داد گفت دیگه این آخریا اشکال نداره تازه تا تاریخ زایمانم یه بار دیگه ریشه ها رو میزارم.تو هم زیاد سخت نگیر مامان گلی

بچه ها شما اپیلاسیون میرین واسه قبل زایمان ؟
من از اونموقع که حامله شدم دیگه نرفتم آخه به درد خیلی حساس شدم !نمیدونم چیکار کنم!!.

بیتامیرا جون از استخون درد نگو که عین خودت داغونم
همه این دردا هم شبا میان سراغ ادم .برای این پهلو اون پهاو شدن تمام استخونام قرچ قوروچ میکنن .حتی انگشتامو نمی تونم مشت کنم .واسه دستشویی رفتن دولا دولا میرم خلاصه هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد ناتوان و فرتوت بشم
ولی با این همه حالشو میبرم . .آخه شاید آخرین حاملگیم باشه .تو هم لذت ببر که دیگه آخراشه !!

آلاله جون !!
نگفتی تاریخ زایمانت کی میشه ؟؟؟ سز یا طبیعی ؟؟؟
فکر کنم من وشما با همیم

لیلیان جون می سی . ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست این سه هفته باقی مونده هم غنیمته واسه با شما دوستای گل بودن .


2731
سلام دوس جونا خوبین؟؟؟ چه روزای پر استرسیه این روزا
من کماکان مشهد خونه مامان اینام و شوهر جان در اصفهان روزهای سخت تنهایی رو سپری میکنه.امروزم اومدم خونه خواهرم از ذوق پریدم پشت کامپیوترش

جهت آرامش اعصاب بافتنی رو شروع کردم .یه جلیقه واسه نی نیم بافتم و یه شال گردن برای شوهر جان.احتمالا یکی هم واسه خودم ببافم.من ازمایش قند خون و چکاب سه ماه اخر رو دادم.قند یک ساعت بعد گلوکزم 137 بود یه دکتر گفت خوبه.یکی دیگه گفت 7 تا بالاستوبرام دوباره ازمایش نوشته .این بار با صبحانه نه گلوکز.مقادیر کمی هم کم خونی داشتم که اولی گفت عیب نداره دومی گفت روزی دوتا اهن بخور.یه سونو هم دادم تو هفته 33 نی نیم اندازه یه بچه 35 هفته ایه.برای همین دکتر دومیه گفت دوباره ازمایش بده تا مطمئن بشیم رشد بچت از قند بالا نیست. معاینه لگن رو هم گفت هفته 36 یا 37 انجام میده و زودتر لازم نیست.ترس زایمان طبیعی داره میکشتم .
در مورد سوند هم خیلی شنیدم ممکنه باعث عفونت بشه و کلا چیز واجبی نیست.برای همین ترجیح میدم نذارم برام سوند بذارن.
بعد اینکه یه چند روزی تحرکم زیاد بود و همش راه میرفتم زیر دلم تیر میکشید و شکمم یهو سفت و منقبض میشد.دکتر اولیه دوتا امپول پرولوتون 250 داد. دوتاش شد 24000 تومن.ازاد بود.گفت هفته ای یکی بزن.از دومیه پرسیدم گفت عیب نداره بزن .پریشب زدم هنوز جاش درد میکنه.یه سانت امپول بود یه ساعت طول کشید تا زد بعدشم تا چند ساعتی میلنگیدم از درد.امروز دقت کردم میبینم جای امپوله قرمزه و ورم کرده.اخ دردم گرفت الان.من با این لوس بازیام چجوری میخوام بزام ....

خواهر جان هم کاملا رو اعصابن .هی میگه طبیعی طبیعی.پدرجان هم از اونور هی میگن میوه خوردی؟ از هر مدل میوه 2 3 کیلو گرفتن ریختن تو یخچال یکی یکی چک میکنن که از همش خوردم یا نه.شیر خوردی؟ چرا ناخونات بلنده. چرا از دستشویی فرنگی استفاده نمیکنی؟!! نخی که داری باهاش بافتنی میبافی خیلی ضخیمه!!! (ده بار توضیح دادم اون نخ ضخیم مال بابای بچست نه خود بچه باز روز بعد یادشون میره میان دوباره همونو تکرار میکنن)رو زمین نخواب رو تخت بخواب.قراره امروز تختم رو که بعد عروسیم جمع کرده بودن دوباره بیارن سر هم کنن تا روش بخوابم.ازمایش قندم رو ده بار چک کردن دائم هم میگن شیرینی و شکلات زیاد نخور.نگفتم بهشون دوباره باید ازمایش قند بدم.دارم کم کم عصبی میشم.توجه بیش از حد هم نیومده به من

دکترم شد محبوبه رستمی.تو بیمارستان ثامن و بنت الهدی و مهر مشهد عمل میکنه.احتمال زیاد برم بنت الهدی.دکتر خوب و مهربون و باتوجهی بود که بیشتر از توجهش خوشم اومد. تا ببینم چی پیش میاد

فعلا همینا
بای بوس به همتون
Lilypie First Birthday tickers
سلام دوستای گلم امیدوارم حال همتون و نی نی های گلتون خوب باشه
دوست جونا من چند سوال دارم که راهنماییم کنید ممنون میشم امیدوارم هرچی از خدا میخواهید بهتون بده

1- سوند چی هست؟

2 - کی میتونم موهامو رنگ کنم که ضرر برای نی نی نداشته باشه ؟ میتونم دکلره بکنم؟

3- برای خون بند ناف چی کار کنم؟ آخه فامیلای شوشو میگن بند ناف الکیه و تا 10 سال بیشتر ذخیره نمی کنن میگن الکیه و اینکارو نکن. حالا موندم چیکار کنم آیا برای خون بند ناف اقدام کنم؟ شماها چیکار می کنید؟

4 شما طبیعی زایمان می کنید یا سزارین؟ کدومش خوبه؟

ممنونم دوستای گلم
خدایا شکرت راضیم به رضای تو...
Lilypie Maternity tickers
سلام مامانای مهربون.....

من 25 این ماه سزارین میشم....

من همه پستارو میخونم اما متسفانه حال تایپ کردن ندارم..

خریدای نی نی هاتون مبارک

ایشاا... که همه نی نیا به موقع و سالم بیان بغلتون....

گیس گلابتون جون
من انسولین میزنم عزیزم....
چه کمکی میتونم بکنم ؟؟؟؟؟؟

2738
سلام به همگییییییییییییییییییی

من همچنان سخت درگیر خونه ام. اما دیگه داره تموم میشه. یه داستان دیگه هم که وقتمو میگیره پیدا کردن پرستاره. تصمیم گرفتم که هیچ کس پیشم نمونه و یه پرستار هفته اول بیاد پیشم. گرچه همسر محترم هنوز راضی نشده اما دارم با تمام قوا ادامه میدم.

فرشته جون
شرمنده پستتو ندیده بودم. تو 10 روز از من جلوتری. من 17 بهمن بودم و سزارین برام 15 آبان زده. پس به همین نسبت تاریخ شما هم درسته دیگه .(10 روز زودتره) معمولن سزارین آخر هفته 39 انجام میشه.
راستش من برنامه خودم مشخص نیست. تمرکز اصلیم روی طبیعیه اما این بار که رفته بودم پیشش گفت اگه تپش قلبم همین جوری بالا و کنترل نشده باشه مجبورم سزارین کنم.
قراره هفته آینده بیمارستانمو 100 % کنم. اگه راستشو بخوای هنوز بین کرج و تهران دودلم. اما اگه کرج باشم میرم امام. آخه اونجا آشنا دارم و از یه جهاتی خیالم راحت تره.
اما کسری خیلی بیمارستان خوبیه. دوستای من همشون اونجا رفتن. من خودمم یه روز تعطیل که فشارم زده بود بالا رفتم کسری و کلی از آرامش و رسیدگیش لذت بردم.
البته یه چی بهت بگما. همه اونایی که رفتن کسری به اتفاق میگن کار سونداژ کاراش افتضاحه. حتی یه دوست من جیش بند شده بود. حواست به این موضوع باشه و مثلن بهشون بگو خیلی حساسه بدنت و با دقت و حوصله این کارو برات انجام بدن.

دلشاد جون
من مامانم فوت کرده اما اقوامی مث عمه و خاله دارم که خیلی هم زیاد دوس دارن توو روزای بعد زایمان کمکم کنن. مادر شوهرمم نزدیکه. اما تصمیم گرفتم تنها باشم و فقط واسه روزای بحرانی اول پرستار بگیرم. به نظر من آدم توو خونه خودش و با مدیریت خودش بهتر میتونه همه شرایط رو کنترل کنه.

مامان امین جون
در مورد تاریخ سزارین نظر دکترا متفاوته اما بهترین تاریخ پایان هفته 39 هست که واسه شما طبق تاریخ طبیعی میشه 20 ابان و یه روز زودتر بودنش(ینی 19 ام) هیچ مشکلی پیش نمیاره. میتونی از دکترت بخوای که برات همون 19 ام بذاره مگر این که شرایط فیزیکیت جوری باشه که صلاح بدونه نی نی زودتر بیاد.

نگار جون
ممنون بابت مطالب مفیدت عزیزم.

پریا جون
خوشحالم که الان خوبی عزیزم.

نازنین جون
ینی عاشششششششششششششششقتم. چه تعبیر جالبی اومدی.
این سینوس من همیشه اکسترممه.به نظر من اونچه دیگه به آدم انرژی مثبت نمیده باید بره و جاشو به یه جاگزینی بده که سرشار از حس خوبه. یه سری وسایلم که خب یه تاریخ مصرفی دارن و تا دور نریزیشون هرگز نو جاگزینشون نمیشه.
خیلی خوشحالم که با یه تیر ماهی در این مورد به این حد از اشتراک رسیدم.
امیدوارم کارای بیمه ایت زودی درست شه.

ساناریا جون
خدا رو شکر که الان همه چی تحت کنترله. بابا حالا این نمکو یه سه هفته بیخیال شو. پس جای من باشی چی میگی. تقریبن هیچی نمیخورم. اما خوب واقعن سلامتی ارزششو داره.
خیلی مراقب خودت باش . ما رو بی خبر نذار.

شیوانا جون
من از مک بیبی خریدم .فک کنم آدرسش بود:www.macbabay.ir
در مورد خون بند ناف نگار فول اطلاعاته. فک کنم اشتباهی منو تایپ کردی.
در مورد سزارین با بیهوشی یا بی حسی باید بهت بگم که الان دیگه بیهوشی منسوخ شده و حتی عده ای از پزشکا از این روش استفاده نمیکنن و دلیلش هم اینه که بلا فاصله داروی بیهوشی که وارد خون شده از طریق بند ناف به جنین میرسه و کلی آسیب ها به دنبال داره.

بی همتا جون
الان بهتر شدی؟ اوضات چه جوریه؟

مینا جون
آره ما با همیم. اما دکتر من سزارین رو زد 15 آبان. وای مینا داره نزدیک میشه و من هنوز نمیدونم سزارینی هستم یا طبیعی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا این بیمه ای ها رو بکشه که تو رو این قدر اذیت میکنن. تا میتونی خودت نرو. حرص و جوش واسه ما ها سمه.

ساحل جون
الان خوبی ؟ تهوع و اوضاع معده ات روبه راهه؟

میس ماری جون
اول از همه مبارکه که 35 هفته شدی. شنیده بودم که خیلی منتظرش بودی قربونت برم.
منم دقیقن تصمیم تو رو دارم. این که یه آدم واردی تا 3 - 4 روز اول بیاد پیشم. و بعد یه هفته بیان واسه دیدن پسرم.
همون بهتر که الان فهمیدی زنداییت به درد اون روزا نمیخوره اگه نه تصور کن که تو اون شرایط سخت از خودش یه حرکت اضافی در میکرد . در اون حال بحرانی بدترین اتفاق بود.
قدیمیا به ماه 9 میگفتن ماه درد!!!!! مبینم که برای تو هم مث من دقیقن جامه عمل پوشیده.
میس ماری منم انواع مشکلات رو تو این ماه تجربه میکنم از به هم ریختگی اوضاع روحی و گریه بیدلیل مداوم گرفته تا بحث های خانوادگی و درد لگن و مفصل فمور.
اما خوب , خوبیش اینه که ادم دلش خوشه داره به ناب ترین و نایاب ترین لحظه زندگیش نزدیک میشه.
در مورد ایزوپرین من هم خوندم که جز دارو هاییه که الان کمتر تجویز میشه. به نظر من اگه میتونی بدون اون روزا رو بگذرونی نخورشون. من که دوسری قرص دارم یکی واسه استرس (که آرام بخشه و خواب آور) و یکی واسه تپش قلب. و در کمال خرسندی بهت میگم که تا الان یکیشونم نخوردم.
در مورد معاینه کاملن حق با خواهر شوهرته.تنها به پزشک خودت و بخش زایمان توو تاریخ خودش اجازه این کار رو بده. چون به واسطه پایین اومدن بچه توی لگن این کار میتونه عواقب داشته باشه و از اونجایی که این جا ایرانه و هیچ کی مسئولیت کارشو قبول نمیکنه بهتره پیش گیری کنی .

لیلیان جون
ایشاللا که نی نی دوستت پیش مامانش میمونه. خدائی که بهش بخشیدتش براش نگهش میداره.
Lilypie First Birthday tickers
خوبید مامانای عزیز؟؟ چقد همه یک جورایی درگیریم ،نه؟ همه ماها کنار این ماه آخر یک کنار دیگه
من که همچنان از بدمزگی غذا بخاطر نداشتن نمک ببخشید..
من روز بعد زایمان ینی به مامانم گفتم برررگردم خونه یک عالمه خیارشور ترشی شور..باااید سر میز غذام باشه! طفلی نی نی چی بشه من ایناروبخورم.. ولاااخوب چقد دیگه بی نمک چقد بیمزه چقد بدون ادویه و زردچوبه ...چقد دیگه نخوردن زعفرون!! من کلآ زعفرون وقط کردم ..حالابماند بعضیابهم میخندن ومیگن زعفرون زیادش اونم ماههای اول اونم جوشوندش واسه بچه ضررداره وسقط میشه نه الان که دیگه بچه تو هرکول شده..ولی بهرحااال من نخوردم نتونستم که بخورم،براهمین دلم پررررررمیزنه واسه یک ته چین مرغ پرسیروزعفرون ویک کاسه شوله زرد آآخخخخخخخخخخخخخ
از حال خودم بگم خداروشکر بهترم خیلی بهتر وترش کردنم خیلی کم شده وقابل تحمل،ویک چیزدیگه اینکه اونروز که من به حدمرگ رسیدم گفتم که غذا ازبیرون گرفته بودیم چلومرغ اونم ربی که من عاااشقشم..خلاصه حالم بدشد ومردم بماند روز بعدکه کارگرم اومد گفت منم ازاینجاکه رفتم خونه کلللی بالا آوردم!اونچه خوردم وبرگردوندم،دیگه منم فهمیدم ازغذای بیرون بوده،،سریع زنگیدم رستوران وجریان وگفتم و گفتم از غذاتون نگه داشتم جاری من خانم فلانی مهندس بهداشت هستن میخام ببرم غذاروبهداشت و ازتون شکایت کنم!چون باردارهستم واگه کاری میشدم چییییی؟!؟(البته الکی گفتم یاروبترسه ها،،من جاریم مهندس بهداشت هست ولی غلط بکنم باهاش حرررف بزنم چه برسه بخوام کمک بگیرم،مطمینآ اول خودم ومیندازه زندااان)*
خلاصه صاحب رستوران کلی عذرخواهی کردوگفت حرفتون وقبول دارم غذای دیروزمون بدبوده چون آشپزمون عوض شده بود و خودمون وقتی پلومرغ ودیدیم از اونهمه روغن وحشت کردیم شماببخشید !حالایابیاید دوباره 4پرس غذای دیگه ببرید یابیاید پولتون وپس بگیرید
گفتم غذا که آقافعلآ بیخیال ولی پول ومیگیریم گفت درخدمتتونم،،خلاصه کلی ذوق کردیم وغذا رایگان شد والبته دوروزه که التماس میکنم همسری نمیره پول وبگیره میگه عمرآ روم بشه امامن میرم گفتم باهمین خیکم میرم وپول ومیگیرم..
این بود داستان من،، اگه غذای مجانی میخواید داستان منو جدی بگیرید این داستان کاملآ واقعی است..
سلام به مامانی های قلمبه

ساناریا*مامان نی نی*جون عزیزم نذرت قبول باشه

شیوانا جوون به من گفتن 26 یا 25 مهر برم واسه آزمایش.امروز هم از بانک خون بند ناف باهام تماس گرفتن واسه یاد آوری و گفتن حتما پول تو کارت بانکی باشه که همونجا از طریق کارت هزینه اشو پرداخت کنیم.درمورد ازمایشم باید حتما واسه عقد قرار داد جواب آزمایشو ببریم.گفتن باید برم آزمایشگاه جم خ شیخ صدوق.نبش کاخ سعادت آباد.در مورد زردی هم دکترم بهم گفتن از این هفته روزی 1 لیوان عرق کاسنی بخورم.من سطل مخصوص واسه پوشک نگرفتم 1 سری کیسه مخصوص گرفتم که نه ایجاد رطوبت میکنه و نه میذاره بوی پوشک پخش بشه


پریا جوون من اصفهانم.دزیره هم که اهوازه گفت میشه 1500.ایشالا که بدون حرص و غصه به این نی نی های نازمون شیر بدیمخدا خودش بهمون صبر بده

لیلیان2 جوون توکل به خدا من که لایق نیستم اما دعا میکنم حتما براش.خواهر شوهر خواهرمم تا چند ماه اول بارداریش پریود میشد الان پسرش سالم و سلامت به دنیا اومده

ghoo جوون خوش به حالت من که 3ماهه قراره برم آتلیه و هنوز نشده که برم.یکمم خودم تنبلی میکنم اما تا اون هفته حتما میرم

بی همتا جوون ایشالا که نی نی بزرگ شده دیگه.دوست شوشو پسملیشون وقتی به دنیا اومد 2600بود وزنش الان بیا ببین ماشالله چقدر تپله.تو هم نگران نباش بعد از تولد مهمتره وزن گیری نینی

پرنا کوچولو مبارک اتاق نی نی عزیزم.من شیو میکنم چون تحمل درد اپیلاسیونو ندارم

فرشته ی مهربون سوندو وصل میکنن واسه ادرار.من اونباری که عمل کردم 1لوله بود که فروکردن تو مجاری ادرار واسه وقتایی که معذرت میخوام دفع ادرار داری که نخوان زیرت لگن بزارن یا خودت مجبور بشی بلند بشی بری دستشویی.چیز بدی نبود یعنی من یکم احساس درد کردم اولش خیلی کم.اما بعد اصلا هیچ حسی نداشتم
درمورد رنگ مو دکتر من گفت ماه نه اشکالی نداره اما اجازه دکلره نداد.
واسه بند ناف هم من میگم خیلی ارزش داره چون چند نفریو دیدم که بهش نیاز پیدا کردن و یا استفاده کردن.نمونه اش دوست برادر شوهرم که تو 1 تصادف فلج شد و الان دارن از طریق بندناف برادرزاده اش درمانش میکنن.و زن عموی شوهر خواهرم که سرطان خون داشت و دخترش باردار بود گفتن اگه تا زایمان دخترش زنده بمونه میتونن با بند ناف درمانش کنن که متاسفانه عمرش به دنیا نبود و یک ماه قبل از زایمان دخترش فوت کرد.

( آیسان ) جوون خداروشکر که خوبی خیلی مواظب خودت باش عزیزم

پگاه23 جوون اتفاقا شوشو هم به من پیشنهاد داد پرستار بگیریم اما میترسم به مامان اینا بر بخوره.نمیدونم شاید منم پرستار گرفتم.

sahel352 جوون خداروشکر که بهتری.
النا همه زندگی ما...
سلام دوستای گلم .
ممنون که جواب سوالمو دادین .من خیلی دوست دارم طبیعی بزام واسه همین نگرانم که نشه یا نتونم ایشالا خدا به همه مون کمک کنه .شنبه که رفتم دکتر گفت دوشنبه هفته بعد برم واسه معاینه لگنی ببینم دکی چی میگه.
به دوستای عزیزم بگم دکتر منم فوق العاده خونسرده هر چی بهش میگم میگه طبیعیه کلا خودمم خیلی خونسرد شدم راستی واسه زایمان من میخوام برم بیمارستان مصطفی خمینی کسی اونجا دکتر خوب میشناسه ؟دکتر خودم اون بیمارستان نیست .
نینی من کلا سمت راست شکممه واصلا از اونجا تکون نمیخوره یعنی سمت چپ شکمم خالیه سمت راست سفته .به دکترم گفتم طبق معمول گفت طبیعیه.ولی من هر چی فک میکنم نمیفهمم اگه سرش پایین باشه بقیه اجزا بدنش کجا میتونه باشه؟؟؟؟
پرنا جون زایمان طبیعی رو برام 8 ابان زده یعنی 40 هفته کامل هر شب دعامیکنم دردام شروع بشه دلم میخواد بیاد بیرون خیلی ذوق دارم ببینمش.دلم تنگ پسرمه
مابرروی کره زمین زندگی نمیکنیم سرزمین واقعی ما قلب کسانی ست که دوستشان داریمCafeMom Tickers
راستی اینم بگم من بعد زایمان میرم خونه خودمون .همسری هم قراره سه شیفت مرخصی بگیره که حدود 10 روزی تعطیل میشه وکنارم هست به مامانم هم اگفتم گه دوست داشتی بیا پیشم .کمکم باش واسه ادم بعد زایمان هیچی بهتر از ارامش نیست که اونم فقط تو خونه خود ادمه
مابرروی کره زمین زندگی نمیکنیم سرزمین واقعی ما قلب کسانی ست که دوستشان داریمCafeMom Tickers
آلاله جان! دکتر ناهید فرج زاده که مطبش تو سعادت آباده رو میشناسم، دکتر خوبیه. البته بیشتر بهمن و عرفان زایمان انجام میده. من پیشش رفته بودم گفت اگه بیمه هستین و بخواین از بیمه تون استفده کنین مصطفی خمینی هم میاد. اگه خواستی بگو شمارشو بدم.
ماری جون ممنون میشم شمارشو بدی.اخه بیمه تکمیلی مون درست شدهی بیمه کل هزینه زایمانو پوشش میده این بیمارستان هم هزینه هاش متناسبه از نزدیک هم دیدم خوبه بد نیست ولی دکتری رو اونجا نمیشناسم یکی دوبار رفتم درمانگاه که یکی از دکترا خوب بود .این دکتری که شما میگی هزینه جدا چقد میگیره?
نفس باد صبا پسر منم دقیقا عین شماست خودم هم حدس میزدم که پاشو زیر دنده راستم فشار میده.باسنش فک کنم دور وبر نافم باشه .سرشم دکتر بهم گفت پایینه ولی هنوز کامل نیومده تو لگن.منم شبا که میخوابم به راست اذیتم میکنه
مابرروی کره زمین زندگی نمیکنیم سرزمین واقعی ما قلب کسانی ست که دوستشان داریمCafeMom Tickers
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687