2703
2553
عنوان

مامانهای آبان 92+ نی نی های ناز و سالم و باهوش

| مشاهده متن کامل بحث + 1218364 بازدید | 15785 پست
سلام به مامانای نینی بغل

دیروز دخترم یه ماهه شد ..وزنش 3.5 کیلو شده قدش 53
عکسای یه ماهگی به زودی منتشر خواهد شد

در مورد کولیکید دکتر گفت هر روز بهش نده هر وقت دل دردر داشت بده ضرورتی هم نداره 15 مین بعد بهش شیر بدی

مینا جون و جیل عزیز ومامان آتریسا جون مرسی از راهنماییتون

ساحل جون انقدر نگران نباش عزیزم اینا بزرگ میشن غصه هاشون مارو پیر میکنه ..

بهناز جون برا جوشای صورت دلارا دکتر گفت یا حساسیته یاگرمی نگران نباش خودش میره
پریا جون عجب کیفی کردی ... خوب کردی موندی خونه مامانت ...خوشم اومد ...کاراشم کمکم یاد میگیری خودت انجام بدی

سسلام مامانای غر غرو چقده از این فسقلی ها مینالین آخه بابا اونا هم آدمن دیگه مگه ماها خودمون مریض نمیشیم خب اونا هم طفلیا درد دارن دیگه فقط فرقموت اینه که ماها سریف میفهمیم یه دارو دوایی میخوریم خوب پیشیم ولی این جوجوها فقط بلدن گریه کنن.پس یکم بیخیالی طی کنیم بهتره چون در هر صورت بلاخره میگذره.همین الان مهرسای منم پدر خودشو دراورد انقد زور زد و گوزید طفلی ولی خب چیکار کنم من بهش شربتشو دادم بغلش گرفتم یکم آروم شه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام به همه ی مامانای گل
میبینم که همه سخت درگیر کوچولوها شدین. بوس برای نی نی های خوشگلتون میفرستم.
اوج سختی بچه داری برا من فقط صبح کله سحره. وقتی مست خوابم و بهراد اون موقع بیدار میشه واسه شیر.
در کل پسر آرومیه. اهل گریه نیس اصلاً. شبا که خوب می خوابه. دوبار واسه شیر بیدار میشه و زودی می خوابه دوباره. اما کم خواب هم هست تو روز. خواباش خرگوشیه. تو بیداری هم فقط یه ربع دور و بر رو نیگه می کنه و ساکته بعد نق میزنه. منم مجبور میشم می گیرم بغلمم یا همونجور خوابیده براش حرف میزنم ترانه می خونم بازیش میدم. وقتیم گشنه اش باشه اولش هی نق میزنه دست و پا میزنه بعدش یه ذره گریه می کنه. البته من نمیذارم کار به گریه برسه. تا بیدار میشه و میدونم گشنشه زودی شیر میدم بهش. فواصل شیردهی رو هم نمیذارم زود به زود باشه. با پستونک سرگرمش می کنم، وگرنه این بچه دلش همش جی جی میخواد. شبا و صبح ها شیرم خیلی خوبه، سر میره همش. عصر و غروب دیگه کم میشه. الان چن روزه که احساس می کنم نمیتونم سیرش کنم غروبا. نه اینکه کلاً شیر نداشته باشم ها، هست اما دیگه فواره نمیکنه. بهراد هم که دلش می خواد شیر بپاشه تو سر و صورتش موقع خوردن انگار، عصبی میشه، با حرص مک میزنه. تمام تلاشم رو میکنم فعلاً شیر خشک ندم. نان1 گرفت همون روزای اول ولی هنوز ندادم بهش. امروزم خودم بستم به مایعات فراوون ببینم امروز عصر چطور میشه.
در مورد پوشک ماه اول هاگیز گذاشتم واسه بهراد که عالی بودش اما گیرم نمیومد دیگه. بعدش مولفیکس سایز 1 گرفتم که خیلی بزرگ اومد به نظرم و استفاده نکردم ازش. سایز 1 بارلی گذاشتم تا الان که خیلی راضیم ازش. الان دیگه داره کوچیک میشه. حالا می خوام همون سایز 1 مولفیکس رو که دارم امتحان کنم.
برا نفخش هم کولیک اید زیاد نساخت بهش. گریپ واتر رو امتحان کردم خیلی بهتر بود. الان گریپ واتر میدم روزی 4بار هر بار 30قطره. قطره آ د به اون زهر ماری رو با قاشق خوشمزه خوشمزه می خوره اما گریپ واتر به این شیرینی رو نه. به همین خاطر با شیشه میدم بهش. شایستی از بوش بدش میاد نمیدونم.
وقتی خیلی نفخ داره و داره زور میزنه، کمکش می کنم. پاهاشو می گیرم و دوچرخه میزنم براش. باعث میشه زودتر خالی شه شکمش. دکترش یادم داد این ورزش رو.
گلاب به روتون روزی یکی دوبار بعد از پی پی میشورمش. باقی وقتا با پنبه و آب گرم تمیزش می کنم. دستمال مرطوب استفاده نمی کنم خیلی چون فکر می کنم سرده دستمالا و بچه ام یخ میکنه! هر دفعه هم که بازش می کنم با روغن بچه فیروز چربش می کنم. روغن خیلی خوبیه.
30روزگی ختنه اش کردیم، پیش دکتر خودش. فقط همون روز دوبار موقع جیش، شدید گریه کرد اما بعدش دیگه خوب بود. دوشنبه که ختنه کردیم شنبه حلقه ش افتاد.
5شنبه ها هم میبریمش حموم با شوشو. اول میرم خودمو میشورم تا گرم شه حموم، بعدش شوشو بهراد رو میاره. یه ذره بحث می کنیم تو حموم، سر داغ بودن حموم و آب بحث داریم ما همیشه. شوشو میگه زیادی گرم کردی حموم رو. منم میگم بابا تو الان اومدی حموم، خشکه بدنت گرمت شده زیر بار نمیره. خلاصه یه حوله میندازم رو پام. بهرادو میذارم رو پام. اول بدنش رو میشورم و آخر سر سرش رو. تو این مدت هم شوشو سردوش رو میگیره رو بهراد که سردش نشه. بعدش حوله پیچش می کنم و یه ذره خشکش می کنم و میایم بیرون. همونطور با حوله میپیچمش لای پتو تا خوب خشک شه. تو این فاصله خودمو خشک می کنم و لباس میپوشم. بعدش لباساشو می پوشونم. شوشو هم که هنوز تو حمومه!
الانم داره بیدار میشه کم کم. زودی برمیگردم.
همتون رو میبوسم.

و این هم آقا بهراد در سن 37روزگی:


من دو جا هستم اینجا و جایی که تو هستی.
من یه مادر ترسیده و هول کرده و هزار بار مرده زنده شده و 2 ساعت زاری نموده:

مهرسام دیشب از تخت افتاد!

بعدا میام تعریف میکنم ...فقط تو رو خدا مراقب باشین..پسر من که خیلی خطرناکه..هواستون باشه..این لب تخت نبود..خودشو کشیده بوده بعد افتاده.حالم خرابه.خداروشکر انگاری سالمه..5 ساعت چشم ازش بر نداشتم.

میام.
Lilypie Pregnancy tickers
2720
سلام دوست جونا :

دلم واسه همتون یه ذره شده بود خوبین خوشین ؟ نی نی های همه خوبن ؟ تقریبا همه مثه همدیگه هستیم کم وبیش .پارمیسم فردا یه ماهه می شه و قراره ببریمش واسه چکاپ یه ماهگی اش راستی امروز یه اتفاقی افتاد دلم خواست واسه شما هم بگم دخترم امروز صاف تو چشام نگا کرد و یه دل سیر واسم خندید آخ که تموم خستگی هام در رفت صبح که بیدار شد عوضش کردم صورتشو شستم خشک کردم موهاشو صاف کردم بعد پرده ها رو کشیدم گذاشتمش جلوی آفتاب شروع کردم باهاش حرف زدن بعد چند بار بهش گفتم عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم نمی دونین چجوری خندید تا آخر عمرم یادم نمی ره شاید این همون اولین لبخند اجتماعی اش تو یک ماهگی اش باشه آخه می دونین قبلا هم بارها وبارها تو خواب یا بیداری لبخند می زد اما یه جوری که به قول مادر شوهرم می گفت این الان ماها رو نمی بینه داره واسه فرشته ها می خنده و خب برام قابل باور بود چون هیچ بار مستقیم به ما نگانمی کرد .خیلی خوشحالم خدا رو شکر .


ساحل جون :
عزیزم بیا یه کم بی خیالی طی کنیم این جوری خیلی بهتره بذار آرامش از وجودت سرشار بشه و به نی نی ات منتقل بشه بذار همه ی دور وبریات با بودنت آروم بشن و مطمین باشن که همه چی اکی هستش من این یه ماهی که زایمان کردم اولش که چند روز به خاطر تب بستری بودم موقع ترخیص به پرستارم گفتم خانوم دکتر آنتی بیوتیکی چیزی واسم تجویز نکردن با یه اطمینانی بهم گفت نه دیگه با این همه آمپول وسرم و کپسول که این چند روز گرفتی هیچ چیز دیگه ای لازم نداری بعد من اونقدر خراب آباد بودم که با خواهر دست تنها و خسته ی خودم اومدیم خونه این چند روز هر بار درد داشتم استامینوفن ساده خوردم بعد خارش داشتم زل بانوان استفاده کردم یعنیا تو یه وضعیتی بودم از شدت درد خستگی رفت و آمد تنهایی دست تنهایی مهمون رو مهمون وای ............... حتی فکر این که از پله های خونه برم پایین برم کابوس بود واسه همین هر کی هم اومد گفت طبیعییه حل می شه تا روزی که رفتم بخیه هامو بیمارستان بکشم رفتم سر کشو گفتم شاید دفترچه ام لازم بشه هر چی گشتم نبود که نبود که نبود خلاصه شوهرم گفت شاید بیمارستان جا مونده رفتیم من همون پایین نشستم شوهرم هم که راه نمی دادن بره خواهرم رفت دفترچه رو گرفت آورد وقتی باز کردم باورت می شه دود از این سر من بلند شد
فکر کن این همه درد کشیدم این همه ناراحتی تحمل کردم در شرایطی که دکترم واسم 10 تا سفیکیسیم 30 تا مترانیدازول 10 تا شیاف و 30 فیفول نوشته بود یعنی پیش بینی 3 تا رنج اصلی من تو این ده روز درد شدید عفونت و ضعف وسرگیجه
من خیلی فکر کردم به این که چرا باید این اتفاق بیفته که این سهل انگاری از جانب کی شد شوهرم خواهرم یا بیمارستان چرا بعدش هیشکی هوش نبود .......... ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدم گفتم خب شاید هرچی سنگه واسه پای لنگه ولی بعدش گفتم شاید یه حکمتی تو این اتفاق بوده که من ازش بی خبرم نمی دونم
بعد از اون هم سه شب تموم دخترم رو گذاشتم پیش خونواده ام و دقیقا نصفه شب رفتم بیمارستان یه شب از شدت سرددرد که دلم می خواست چشم چپم رو درآرم بندازم دور یه شب از شدت معده درد و استفراغ که صاف منو برد به اتاق درد بیمارستان و همون دردای زایمان طبیعی و یه شب از شدت تب و سرماخوردگی شدید تو این مدت از بس آمپول زدم یه جای سالم تو باسنم نموند به جای تمام نه ماه بارداریم که دارو مصرف نکردم یخچالمون از دارو پر شده حالم دیگه از هرچی بیمارستان ودکتره به هم می خوره گاهی وقتا یه جور بدی بغض می کنم دلم می خواست پارمیس نبود دلم می خواست شوهرم نبود خونواده ام نبودن خیلی راحت می رفتم پیش مامانم گاهی از این همه ..............
ولی خونه ی آخرش خدا رو شکر می کنم که همه ی این دردا به جون من بوده که یه ذره اش به جون دخترم نبوده که با همه ی این اوصاف سعی کردم جولی دخترم قوی باشم بخندم آروم باشم جوری که قدرت آرامش من از ویروس سرماخوردکی بیشتر باشه جوری که به قول مامانم بخنده به روی دنیا دنیا به روش بخنده
ساحل جونم ببخش که سرت رو درد آورددم ولی این جوری نکن با خودت ازته دلم آرزوی آرامش می کنم مراقب خودت بیشتر باش همین .

مامان امین جان:
خدا رو شکر که بخیر گذشته عزیزم حتما حتما صدقه بده و هر روز صبح واسه گل پسرات آیه الکرسی بخون .
2714
سلام


وای مامان امین جون خدا رحم کرد شوکه شدم وقتی خوندم حتما هر روز اسفند دود کن و صدقه بذار کنار ...خوب شد گفتی ماهم حواسمونو جمع کنیم.

فرشته جون نوشته هات خیلی آموزنده بود مخصوصا دوچرخه پاها و نحوه حموم دادن .

نیومده جون به حرف دوستت گوش نده از یه مامان بزرگی کسی که دیده باشه بپرس ..اگه سق بچه بیفته اصلا نمیتونه مکبزنه ..دل آرا هم وقتی سینه رو بد میگیره سرو صدا راه میندازه ..4 تا انگشتو بگیر یه کم پایینتر از هاله و شصت کمی بالاتر از هاله بعد با کنار انگشت اشاره چونشو بکش پایین و هاله رو تا جایی که میتونی بچپون تو دهنش ..اینارو تو مرکز بهداشت به من یاد دادن ..برو بگو بهت یاد میدن.
هیچوقت شیشه شیر وسینه رو از دهنش نکش بیرون بذار خودش ول کنه..یا انگشت اشاره رو آروم از کنار لب ببر تو دهنش خودش ول میکنه


اینم عکسای یه ماهگی دل آرای من

دخترم خواب بود بیدارش کردیم عکشسو بگیریم اخمو شد

آپلود عکس

بهم گفت مامان اگه نذاری بخوابم گوشتو گاز میگیرم

آپلود عکس

منم ترسیدم گذاشتم بخوابه

آپلود عکس

لباسشو کفشو کلاهشم کار خودم بید

اینم عکس چشم بازش که فکر نکنید بچم ژاپنیه

آپلود عکس

اینجا هم داره واسه باباش و دوربین عشوه میاد

آپلود عکس

سلام دوباره

پارسال یه بار به مدت 10 دقیقه محمد امین گم شد..من 10 سال پیر شدم..اینبار انگار 50 بار مردم و زنده شدم.

دیشب یه بحث و دعوای سنگین با شوهره داشتم...هم شیرم کم شد هم بچه بی تاب از سر و صدا...با بد بختی 2 و نیم خوابید.دیگه من از شدت گریه و اعصاب خوردی نفهمیدم کی خوابم برد.نگو یادم میره وقتی رو پا خوابش برد و گذاشتم رو تخت متکا رو از زیر سرش بر دارم و بزارم کنارش واسه اطمینان.از صدا نق نق پا شدم که برش دارم شیر بدم دیدم نیست...رفتم دیدم پایین تخته!از ترسم جرات نمی کردم بلندش کنم ببینم با چه صحنه ای مواجه میشم..بسم الله گفتم و برش داشتم و فقط اول شیرش دادم..بعد تو نور کم دست و پاشو فشار دادم.اما از سرش میترسیدم..شوهرمو صدا کردم...اونم داشت سکته می کرد..وارسیش کردیم خداروشکر سالم بود..وای من چی کشیدم..چند ساعت چشم رو هم نزاشتم و نفساشو میشمردم و زار میزدم که به سرش ضربه نخورده بیاشه.تخت ما لبه داره..این اول افتاده رو لبه چوبی بعد افتاده زمین..البته قالیچه کلفت نرم رو زمین پهنه..ولی بچه ها بهشون اعتمادی نیستااااااااااااا.دیدم این خیلی وول میخوره و کرمی ازین ور تخت میره اونور..خیلی مراقب باشین.منکه دیگه رو تخت خودم نمیزارمش.

هنوز بدنم از شدت ترس و ناراحتی و هول کوفتس...انگار همه جونم رفته...هنوزم همش چشمم بهشه...خدایا هزار بار شکرت..پسرمو بهم بخشیدی.
Lilypie Pregnancy tickers
اگر دختر دارید حتماً بخوانید.....‏عفونت ادراری چگونه ایجاد می‌شود؟

عفونت ادراری در 3-5 درصد دختران و حدود 1 درصد پسران دیده می‌شود. بیشترین شیوع این عفونت در زمان شیرخوارگی یعنی سن کمتر از 2 شال و نیز در زمانی است که کودک یا شیرخوار می‌خواهد از پوشک گرفته شود. میزان ابتلا به این بیماری در دختران 10 برابر پسران است. در اکثر موارد علت عفونت ادراری باکتری‌ها هستند. این باکتری‌ها در مدفوع وجود دارند و در پوست ناحیه پوشک قرار گرفته و از مجرای ادرار به مثانه وارد شده و از طریق مجاری حالب به کلیه‌ها راه می‌یابند. البته در پسران ختنه نشده منشأ عفونت می‌تواند باکتری‌های موجود در زیر پره پوس باشد. بنابراین انجام ختنه در پسران خود باعث پیشگیری از ایجاد این عفونت خواهد شد.

عفونت ادراری چه علائمی دارد؟

علائم بیماری با توجه به سن شیرخوار یا کودک متفاوت است. در دوره نوزادی علائم عفونت ادراری غیر اختصاصی است، یعنی ممکن است به صورت کاهش وزن یا عدم وزن گیری مناسب، تحریک‌پذیری و بی‌قراری، سبک شدن خواب شبانه، کم شیر خوردن و بوی بد ادرار خود را نشان دهد.

در دوره شیرخوارگی و ابتدای کودکی این بیماری ممکن است خود را به صورت تب، بی حالی، درد شکم یا درد پهلوها، حالت تهوع و یا استفراغ و نیز حتی گاهی اسهال نمایان کند. در بچه‌های بزرگتر تشخیص عفونت ادراری کار سختی نیست، چون علائم دستگاه ادراری غالب‌اند. سوزش ادرار، درد زیر شکم، افزایش تعداد دفعات دفع ادرار، بی اختیاری ادرار و یا شب ادراری جدید در کودکی که قبلاً کنترل ادرار در شب را داشته است، از علائم این بیماری است.

چگونه از ایجاد عفونت ادراری پیشگیری کنیم؟

کودکانی که دچار بیماری برگشت ادرار از مثانه به حالب هستند بیشتر احتمال عفونت ادراری دارند. بچه‌هایی که در برابر به توالت رفتن و ادرار کردن مقاومت می‌کنند و دیر به دیر به توالت می‌روند و ادرار خود را نگه می‌دارند بیشتر دچار عفونت ادراری می‌شوند.

این مسئله در کودکان در سن مدرسه به دلیل نامساعد بودن شرایط توالت برخی مدارس و یا متفاوت بودن توالت مدرسه با توالت منزل می‌تواند مشکل ساز باشد.

همچنین کودکانی که هنوز آمادگی از پوشک گرفتن را ندارند و با اصرار بیش از حد والدین و تنبیه آنان برای کنترل دفع ادرار مواجه می‌شوند و دفع ادرار آنان با استرس و نگرانی همراه است بیشتر در معرض ابتلا به عفونت ادراری قرار می‌گیرند.

والدین باید دقت داشته باشند که برای شستشوی شیرخواران یا کودک خود پس از دفع ادرار و مدفوع در دختران شستشو را از جلو به سمت عقب انجام دهند تا مواد مدفوعی به سمت ناحیه مجرای ادراری انتقال نیابد. همچنین تعویض زود به زود پوشک در شیرخواران احتمال ایجاد عفونت را کاهش می‌دهد.

نشستن دختر بچه‌ها در وان حمام به مدت طولانی گرچه آنها را سرگرم می‌کند و در بسیاری موارد باعث علاقه‌مندی آنها به حمام و شستشو می‌شود امام ناخواسته آنها را در معرض عفونت ادراری قرار می‌دهد.

از پوشاندن لباس زیر یا شلوار تنگ و چسبان به دختر بچه‌ها باید پرهیز کرد. چرا که این مسئله هم یکی از عوامل افزایش خطر عفونت است. تحقیقات جدید نیز نشان می‌دهد شیرخواران تغذیه شده با شیرخشک در مقایسه با شیرخوارانی که با شیر مادر تغذیه می‌شوند بیشتر احتمال عفونت ادراری دارند.

عفونت ادراری چه خطراتی را برای کودک ما می‌تواند در پی داشته باشد؟

عفونت ادراری همان گونه که گفته شد باعث بی‌قراری و بی‌خوابی شیرخوار و در برخی موارد باعث کاهش وزن و کاهش رشد در شیرخوار و کودک می‌شود.

امام مهم‌ترین خطر این عفونت ایجاد نارسایی کلیوی است. بی توجهی و عدم درمان مناسب و کامل عفونت ادراری می‌تواند کلیه‌ها را از کار انداخته و کار کودک را به استفاده از دیالیز برای جبران نقص عملکرد کلیه‌ها بکشاند. اهمیت وجود کلیه‌ها برای ادامه حیات تا حدی است که انسان بدون وجود عملکرد کلیه‌ها قادر به ادامه زندگی نخواهد بود.

چه اقداماتی برای بررسی یک کودک دچار عفونت وجود دارد؟

برای تشخیص عفونت ادراری می‌بایست نمونه ادراری به شیوه صحیح از کودک یا شیرخوار گرفته شود. در شیرخواران باید ناحیه تناسلی به خوبی شسته شده و سپس در زمانی که پوشک شیرخوار خشک است (یعنی شیرخوار هنوز ادرار نکرده و احتمالاً در مثانه جمع شده باشد) کیسه ادراری چسبانده شود.

پس از چند دقیقه شیر دادن احتمالاً ادرار شیرخوار به درون کیسه ادراری جاری می‌شود. والدین باید ظرف مدت کوتاهی نمونه ادرار را به آزمایشگاه برسانند.

در کودکانی که قابلیت کنترل ادرار خود را دارند می‌بایست نمونه میانی جریان ادرار در ظرف استریل که از آزمایشگاه تحویل گرفته می‌شود مستقیماً ریخته شود (کودک در داخل ظرف مخصوص ادرار کند)

نمونه تهیه شده قبل از تحویل به آزمایشگاه نبایست بیش از یک ساعت در دمای اتاق بماند.

پس از گرفتن نمونه ادراری مصرف آنتی بیوتیک تجویز شده توسط پزشک می‌بایست آغاز شود. پزشکان کودکانی که دچار استفراغ هستند یا قادر به نوشیدن مایعات نیستند یا آب بدن آنها دچار کاهش قابل توجه شده است و نیز شیرخواران کوچکتر از یک ماه و بیمارانی که احتمال عفونت شدید و گسترده دارند را در بیمارستان بستری و با آنتی بیوتیک تزریقی درمان می‌کنند.

برای کودکانی که دچار عفونت ادراری هستند، به تشخیص و صلاحدید پزشک می‌بایست سونوگرافی کلیه‌ها و مجاری ادراری انجام شود. همچنین با دستور پزشک معالج در صورت نیاز تصویر برداری برای تشخیص وجود یا عدم وجود ریفلاکس ادراری (برگشت ادرار از مثانه به حالب‌ها) انجام خواهد شد.

اگر تشخیص عفونت کلیوی قطعی نباشد و یا در تصویر برداری ریفلاکس ادراری دیده شود، معمولاً پزشک معالج والدین را توصیه به انجام اسکن هسته‌ای برای نمایش عملکرد کلیوی می‌کند.

شیرخوار یا کودکی که دچار عفونت ادراری شده است می‌بایست تحت نظر پزشک معالج خود آزمایشات دوره‌ای ادراری را در زمان توصیه شده به انجام برساند. همچنین طبق تجویز پزشک در مدت زمان توصیه شده به مصرف آنتی بیوتیک برای پیشگیری از عفونت مجدد ادامه دهد.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687