2733
2734
عنوان

مامانهای آبان 92+ نی نی های ناز و سالم و باهوش

| مشاهده متن کامل بحث + 1218383 بازدید | 15785 پست
سلام به همگییییییییییییییییییییییییی

پرناز جون
مرسی بابت نظرت عزیزم. دیگه الان به دومیه مطمئن مطمئنم. چون بیشترتون بهش رای دادین.
بابت اطلاعات هم خواهش میکنم . خوشحال میشم هر چی یاد بگیرم برای همه بذارم که استفاده کنن.
من آدم ترسویی نیستم اما الانا دارم از زایمان میترسم. چه طبیعی چه سزارین. نه به خاطر خودم ها... به خاطر پسرم. چون هرکدومش واسه بچه ها یه ریسکایی داره.
منم سینه هام زیاد بزرگ نشده. فقط یه کم سفت شده . همین.

مامان امین جون
باهات موافقم. در مورد خیانت پزشکا به زایمان طبیعی. اما من قراره جایی زایمان کنم که به واسطه آشنائیت این کارو باهام نمیکنن. من فقط مشکلم با طبیعی (اگر همه شرایطم ok باشه) برش اپیه که توو ایران خیلی غیر اصولی اجرا میشه.
امیدوارم رزیمت همه چیز رو تحت کنترل دربیاره. اما تا میتونی از استرس دوری کن. دشمن فشار خون نرماله.

نازنین جون
خواهش میکنم عزیزم. درست میگی. فقط خدا در آغوش بگیردمون تا این روزا با سلامتی و شادی سپری بشن و فرشته کوچولو هامونو بغل کنیم.
دوستت درست میگه. من توو یه درس نامربوطی توو دانشگاه (مبانی نظری معماری) به تمامی درک کردم دلیل این گرایشات ایرانیا رو. اینا پیامد های مدرنیسمه که هر چیز طبیعی رو زیر سوال میبرد و عقب موندگی میدونست و دخالت انسان رو مظهر پیشرفت و موفقیت هر چه بیشتر. واسه همین در زایمان که یه اتفاق طبیعیه اپی زوتومی این همه بالا گرفت.
جالبه حالا که دنیا از نگاهش برگشته و اعتقاد به پست مدرنیسم پیدا کرده که همه چیز بهتره روند طبیعی خودشو طی کنه, ایران هنوز سنگ مدرنیته رو به سینه میزنه. این باعث همه خرابی های محیط زیستی و بیماری های امروزی ماست.

میس ماری جونمممممممممممممم
باور کن موبایلمو از اف لاین درآورده بودم گذاشته بودم کنار دستم که اگه امروزم پست نذاشته باشی بهت زنگ بزنم. صب دلم برات شور زد یه هویی.
خب حالا خوبه که سرت گرمه و روزا زود میگذرن برات.
به نظر من سیسمونی رو لابع لای کارات بخر و نذار واسه بعد 20 شهریور. اون موقع دیگه توی ماه 8 هستی و مهم ترین چیز استراحته.تازه سنگین هم شدی و برات چرخیدن این ور و اون ور واسه خرید سخت تر میشه.
مرسی که نگرانم بودی قربونت برم.. الانا دیگه خوبم و با رژیم تحت کنترله.
چه چیز جالبی راجه به تب سنج گفتی. تا حالا نشنیده بودم. توو کرج یه تیکه ای هست که مرکز لوازم پزشکی فروشیه. برم اونجا میپرسم ببینم دارن یا نه و چند و چوندشو در میارم. مرسی بابت راهنمائیت.
در مورد زایمان منم اگه ایشاللا همه چیز خوب باشه فقط به طبیعی فکر میکنم. اما امیدوارم اصن تیغ نخورم که با اون خیلی مشکل دارم .اگه تونستی نی نی + این ماه رو بخر مطالب جالبی راجع به اپیزوتومی توش نوشته.
اون چیزی که از زایمان سزارین دیدم و حالمو بد کرد این بود که هی میبرید اما به بچه نمیرسید. بنده خدا شکمش سفره شد.
اونی که دیدم این بود:
http://www.aparat.com/v/IHBF9

واسه زایمان طبیعی اینم ببین . به اون سادگی فیلمی که عاطفه گذاشته نمیزاد ولی خیلی تمیز میزاد.
http://www.dnatube.com/video/10483/Vaginal-Childbirth-Video

راستش منم نمیدونم این جیغ و داد ها در حد لوسیه یا واقعیه. من خودم تحملم به درد خیلی بالاس. دردناک ترین اتفاقات رو راحت تحمل کردم. حالا نمیدونم این داستان چه طوریه.
مامای خصوصی رو منم شنیدم. (ینی یادت میاد شیرین بانو رو اولا همین جا با ما بود بعد قلب نی نیش تشکیل نشد و سقط کرد, از اون شنیدم). منم خیل یدوس دارم یه مامای خصوصی بگیرم. تا اون جا که یادمه شیرین گفت از یه مرکزی باید هماهنگ کنی. صبر کن پیداش کنم شماره شو میگیرم. برات میفرستم.

ساحل جون
خواهش میکنم عزیزم.

عاطفه جون
رسیدن به خیر.... واقعن تهران وحشتناک گرمه. قدرتی خدا میگن بی سابقه ترین تابستون در 7 سال گذشته بوده. عدل همین یه سالی که ما بارداریم!!!!

گیسو جونم
خیلی خوش حالم که خوبی عزیزم. اگرم وقت نمیکنی یه خبر کوچولو هم از سلامتی و شادی خودت و دخترت واسه ما بذاری کافیه. ما نگرانت میشیم آخه. یه خانوم معلم ماه که بیشتر نداریم.

بی همتا جونم
قابتو ندشت قربونت برم

مامان مصی جون
خدا رو شکر که به خیر گذشته . استراحت کن فقط. ما هم همه برات دعا میکنیم عزیزم.

نیلی جون
خریدای دخترت مبارک. زودی عکس بذار ذوقشو بکنیم.

مینا جونمممممممممممممممم
فک نکنی حواسم نیستا !!!!!کجاییی آخه!!!!!!!!!!!!!! دلم برت تنگولیده بید.
Lilypie First Birthday tickers
سلام مامانا. نمیدونم چرا نی نی سایت با من دعوا دارا??? هر چی میخ ام پست رسال کن تایید کاربری میخواد، تایید که میزنم میگه قبلا تایید شدی، بازم دوباره تایید میخواد،
الان گفتم از خودمیه پست در کنم شاید درست شد.
یه ساعته دام مینویسم همش پرید . حالم گفته شده. برمیگردم.

Lilypie Maternity tickers


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

http://www.salamatsite.ir/view/%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86/


ttp://salamatnews.com/viewNews.aspx?ID=28310&cat=6
این دو تا لینک واسه پگاه جوون فعلا در راستای تحقیقاتش بعدا میام تحقیقات خ دمم میگم.

Lilypie Maternity tickers
سلام مامانا خوبید؟

اندر احوالات خودم دیشب بعد از افطار البته خودم روزه نبودما بعد از افطار همسری من فقط تو خوردن همراهیش میکنم یه دفعه سرگیجه گرفتم همه چی هم خورده بودم خرما خربزه سوپ.ترسیدم چون بچه ها نوشته بودن فشارشون رفته بود بالا زود به همسری گفتم بریم درمانگاه فشارم و بگیریم من فکر میکردم فشارم بالاست ولی رویه 8 بود دکتره برام یه سرم نوشت زدم بهتر شدم ولی هر روز سرگیجه دارم چیکار باید بکنم؟

راستی شماها شبا میخواید از این پهلو به اون پهلو بشید بلند میشید میشینید بعد؟

یه چیزه دیگه دیروز نی نیم سوراخم کرد انقدر تکون خورد ولی امروز تکوناش و خیلی کوچولو و کم حس میکنم نگراااااانم.

میس ماری جون به به منور کردی چه عجب از اینورا انشاالله اسباب کشی زودتر تموم شه راحت بشی.بابت قضیه ی زایمان هم دختر دایی من اسفند ماه طبیعی زایمان کرد بدون اپیدورال و این چیزا ولی زایمان خیلی راحتی داشت یعنی حدود 3 ساعت طول کشید شکمه اولشم بود داشتیم با هم صحبت میکردیم میگفت هیچ دردی حتی درد زایمان و خروج بچه و اینا به درد بخیه زدن نمیرسه منم از برش و بخیه خیلی میترسم.
برای مامای خصوصی هم منم تو این فکر بودم که اگر انشاالله بتونم طبیعی زایمان کنم حتما یه مامای خصوصی بگیرم من تو چندتا از خاطره ها خوندم نوشته بودن که داشتن و ماما خیلی کمکشون کرده من از ماماهای تو بیمارستانا میترسم مثل سگ میمونن دور از جون .
وای که تو چقدر بچه ی حرف گوش کنی شدی؟؟؟؟؟؟؟حالا بیا عهد بین خودت و بچه هارو بشکون مارو دعوت کن بعد دوباره عهد ببند که کسی رو دعوت نکنی.
میس ماری رفتی لباس بخری برای منم بخر که 7 شهریور عروسیه خواهرم هنوز هیچ کاری نکردم .موهامم دو رنگه از پوستیژ موستیژم متنفرم.

به به ببین کی اومده عاطفه جون خوبی همیشه به سفر خوش گذشت؟ بله پس فکر کردی چی من بعد از قو که مبصره من کلانتر محلممممممممم.

پگاه جونم من که هستم زیر پات بلند کنی من و میبینی.منم به شدتتتتتتتتتت از برش و بخیه میترسم دختر داییم میگفت با اینکه برای بخیه زدن دو تا آمپول بی حسی زدن بهش ولی باز قشنگ درد و حس میکرد.
Lilypie Premature Baby tickers
2731
سلام خانوما...
یه سوال...سونوگرافی برا بچه می تونه چه ضرر هایی داشته باشه؟!البته منظورم 2 بعدیه...من از اول بارداریم تا حالا به حاطر مشکلاتی که نی نی داشت 8 بار سونو شدم ولی هنوز جنسیتشو نمی دونم.به نظرتون 1 بار برم واسه تعیین جنسیت اشکال داره؟!!اخه میپرسم یکی میگه سونو بعدی اشکال نداره یکی میگه نرم
مینا خانوم گل کوچیک منم دیروز همین کارو کرد باهام از صبح که بیدار شدم تا 6 عصر تکون نخورد..یه عالم چیز شیرین خوردم و همش به پهلو خوابیده بودم ام خبری ازش نبود تو یه مقاله نوشته بود شکمتونو به ارومی فشار بدین که من جرات نکردم..تلویزیونو روشن کردم با صدای بلند بلاخره بیدار شد و تا نصفه شب تلافیش رو سرم در اورد
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

از همه دوست جونا که جوابمو دادین ممنون بووووووووووووس

میس ماری جون در مورد ماما خصوصی همین طوره که میگی ولی بعضی از بیمارستانای تو اصفهانو من اطلاع دارم که اجازه نمیدن هر مامایی بیاد...مثلا بیمارستانی که خودم زایمان میکنم فقط به یکی دو نفر از ماماهایی که کاملا روشون شناخت دارن اجازه میدن همراهمون باشن...برا همین اگه قصد گرفتن مامای خصوصی داری حتما با بیمارستان هماهنگ کن...اینجا که از یه ماما پرسیدم گفت 150 میگیره ولی یکی از فامیلامون 3 ماه پیش به یکی 200 داده بود

مامان مسی جون انشاالله با استراحت شرایطت نرمال بشه عزیزم

لیلیان جون بعید میدونم سونوی 2 بعدی چندان خطرناک باشه...به نظرم از دکترت بپرس تا خیالت راحت بشه
سلام مجددبه مامانی گردالی و
دوست داشتنی و قند عسلاشون
اندر احوالات خودم . خوبم ممنون. گرچه سالی یه بارم نیام کسی یادم نمیکنه. و به این نتیجه رسیدم اونی که میس ماری جوون میگفت خودمم. آخه دلت میاد? اره خب حتما دلت میاد دیگه.
بگذریم. درداییشنقطه ای احساس میشه گاهی وقتها خیلی ناجوره ولی چون طول نمیکشه و منتش نیست فعلا اهمیتی ندادم، شکر خدا کمردرد هم خیلی کم شده مگه اینکه برم جایی بدجور بشینم . هفته ی پیش ه، خواهرم که مامایی خونده معاینه ام کرد و گگفت قله رحمت بالا نیومده و زیر نافه. واسه همین مثل بچه آدم نشستم تو خ نه و هیچ کاری هم نمیکنم . هیچ جا ه، نرفتم حتی واسه احیا.
یه چند روزی هم استرس گرفتم که الان بهترم، وزنم هم سه هفته است که ثابته و این خوشحال کننده است، گر چه دیروز کلی حلوا خوردم ولی باز رعایت میکنم .
واسه زایمان هم کلی تحقیق کردم و کلی خاطره خوندم کلی سایت بیمارستانها رو زیر و رو کردم، . زایمان منم طبیعی میخوام ولی طبق گفته ی تمام کسانی که طبیعی خواستن و رفتن بیمارستان خصوصی همشون به جز یه مورد سزارینی شدن در صورتی که 85 درصد از زنان میتونن طبیعی زایمان کنن، .مخصوصا بیمارستان بهمن که دکترم اونجاست ازدم سزارین بود، خلاصه اگه بخوام خصوصی برم باید به طبیعی بکر نکنم، واسه برش پرینه اگه زایمانت فیزیولوژیک باشه یا در آب برش نمیدن مگه اینکه مجبور بشن، چون تو این دو مورده که هیچ دخالت انسانی صورت نمیگیره. فقط هم بیمارستان اکبر آبادی این امکان رو داره فعلا و به شدت دوستدار زایمان طبیعی فیزیولوژیک هست، اتاق زایمان خصوصی داره، یه نفر همراه و همسرت میتونن حضور داشته باشن منتها اگه تو کلاساش شرکت کرده باشن، یعنی اون همرا میتونه یه ماما هم باشه. تناا بیمارستان دوستدارمادره ،وگویا پرسنل خوبی هم داره. ولی خب عیب بزرگش شلوغ بودنشه،حالا 6 -7 تا بیمارستان خصوصی و دولتی و نیمه خصوصی نوشتم که پاشم برم در موردشون تحقیقات، البته اونایی که قدشون بلند باشه و بخوان زایمان طبیعی فیزیولوژیک بکنن خیلی راحت قبول میکنن و کمکشون میکنن، البته زایمان فیزیولوژیک رو خیلی جاها میگن دارن ولی حرف تا عمل فاصله اش زیاده، از 10 نفر از اشناها که پارسال تو همین تهران زایمان کردن فقط 2 تاشون طبیعی بودن، بقیه سزارین، میگم اشنا البته دوستانی هستن که با خانواده مادرشوهرم ارتباط دا ن، همه هم جووون،

ددوستانی که مشکل داشتن و الان مشکلش ن رفع شده یا در حال استراحت هستند ان شالله که بارداری خوبی رو داشته باشن و تا اخرش با نی نی های سالم برن، اسم نمیبرم چون میترسم اسم جابندازم، خودتون میدونید کیا رو میگم دیگه،
خریدای همگی هم مبارک . ان شالله به سلامتی
دلنیا جوون تو پستا دیدم گویا امیدوار دا ی پیش میری، برات ارزوی بهترین ها رو دارم، کاش الهه جوون هم یه خبری از خودش میداد.
باور کنید دیگه مخم قد نمیده ، اصلا نمیدونم موضوع های بحث شده چی بوده، شوهرم که همش این روزها از هوش تحلیل رفته که چه عرض کنم نابود شده من تعجب میکنه، میگه یعنی باز خوب میشی? طفلک چشمش ترسیده، یه ساعته دارم فکر میکنم چی خوندم امروز یا م نمیاد ، با گوشی هم نمیتونم برم صفحه قبل،
اگه وقت کنم یه بار با لپ تاپ میام ببینم چه خبر بوده. چهار تا جواب از خودم در کنم اینقد منفور نباشم تو تاپیک.
اها یادم اومد غایب زیاد داشتیم، یکیش ابریشم جوون بوده که از خودش هیچ خبری نداده ، ابریشم یه خب بزار بچه ها نگرانن، فکر کنم درد هم داشتی،

Lilypie Maternity tickers
2738
یه نفر یه خاطره زایمان گذاشته بو خیلی بد بود، خیلی روحیه ام رو داغون کرد، البته بدی خاطره اش یه عامل جانبی غیر از زایمانش بود واسه همین اصلا دوست دارم تو خونه بزام تا بخوام برم بیمارستان. نمینویسم براتون چون میدونم چقدر روحیه خودم رو داغون کرد، کم دردسر نداریم ترس اینم بره تو دلمون، گر چه مال من رفت، ولی وقتی بیمارستان خصوصی اینجوری باشه وای بهحال دولتی هاش، اصلا تو ایران به هیچ کس نمیشه اعتماد کرد. چون هیچ کس وجدان نداره.
دیگه خاطره نمیخونم، میرم بیمارستان های اطراف خودمون رو تحقیقات میکنم هرچی خدا برام رقم زده باشه همون میشه.
لا توصیه ام بهتون اینه که کمتر خاطره زایمان بخونید. راستش احساس میکنم غلو زیاد میکنن تو خاطره نویسیشون، من بیشتر دنبال بیمارستانش بودم میدونستم که هر زایمانی با اون یکی فرق داره ولی بازهم تاثیر خودشو گذاشت، روحیمو داغون کرد. به حرفم گوش بدید، باشه? آفرین

Lilypie Maternity tickers
سلام دوست جونا
عرض به حضور مبارکتون که ... از همه دوستانی که خریدام رو تبریک گفته بودن ممنونم .. یه سری از دوستان هم که رسیدن به هفته 30 و اتمام اون رو تبریک گفته بودن که ممنونم ازشون ولی واقعیت اینکه هرچی بیشتر مگذره من دلشوره و استرسم بیشتر میشه ... اول اینکه به شدت از اتاق عمل می ترسم تا حالا نرفتم ولی می ترسم دیروز به شوشو می گفتم انقده بدم میاد منو با تخت ببرن بعد شما یکی یکی از بالا سرم رد بشید بعد ببرنم تو اتاق عمل اون چراغارو روشن کنن (درست عین فیلمها) ... 2 اینکه معضل بعدی وصل کردن سوند( سخترین قسمت )و چه میدونم شیر دادن بچه برای اولین بار و راه رفت با درد در بیمارستان .
از طرفی هم بچه ها من اصلا طریقه تعویض بچه و لباس تن کردن و حموم بردنش رو نمیدونم چطور باید انجام بدم بلد هم نیستم ... همه اینها باعث استرس میشه برام

قو جونمممممم
عزیزم شمال نبودم .. به خاطر گرمای هوا مدیرعاملمون گفت نمی خواد یه هفته بیایی من هم خونه دسترسی به اینترنت نداشتم که بیام ولی مش به فکر تو دلنیا بودم عزیزم
مارک تب سنج رو زنگ زدم بپرسم دوستم رفته ترکیه اومد میپرسم بهت میگم ... از بابت کالسکه هم باید بگم یکی از فروشکاه ها رورفتم از مدل زپ اکسترا فقط قرمز و کرم داشت که اونم 1/150 می داد کرم که نمی خواستم قرمز هم به نظرم دخترونهه اومد . حالا باید برم بقیه نمایندگی ها
میس ماری جون
کلی خندیدم به حرفت ولی با توصیفایی که بالا گفتم چشم نمی خورم عزیزم
سلام سلام به همه مامانای آبانی

دلم واستون تنگ شده بود خیلی وقت بود که نتونستم پست بزارم ولی بعضی وقتها عکس خریداتون رو می دیدم وکلی از خودم ذوق در ورکردم

از خودم وپسرم بگم که وزنم خیلی زیاد شده ونگرانم ولی شکمم نبت به ماهه قبل هیچ تغییری نکرده همش می ترسم نکنه نینیم رشد نکرده وفقط خودم چاق شدم ولی از الان معلومه که چقدر شیطونه اونقدر لگد بارونم می کنه که نگو

راستی یه سوال شما ها شکماتون ترک هم زده آیا؟؟؟؟ماله من که خدا رو شکر هیچی ترک مرک نداره خواهرم دوتا زایمان داشته میگه اصلا هیچ کرمی استفاده نکرده وحتی یک ترک هم نداره ولی خیلی ها رو می شناسم که با استفاده بهترین کرمها پر ترک شدن شاید منم شانس بیارم یه خواهرم رفته باشم

از خریدای نی نی بگم که تقریبا تموم شده سرویس چوب هم سفارش دادیم بعد از ماه رمضون حاضر می شه وقتی که آوردن بقیه وسایل نی نی هم از خونه مامانم میاریم بعد واستون عکس در وکنم البته چندتا اسباب بازی ولباس که شوشو خریده الان هست که اگه فرصت شد عکسشو می ذارم ببینین

عکسای بارداریم هم حاضر شده رفتم دیدم خیلی ناز شده بود یکی شو انتخاب کردم واسم رو شاسی بزنه واسه اتاق نی نی

فردا هم باید برم آزمایش خون بدم هفته دیگه وقت دکتر دارم ببینم چی می شه

راستی چند وقتیه که کف پاهام می سوزه خیلی می ترسم نکنه فشارم یا قندم بالاست کسی از شما ها نمی دونه چم شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شیما جون خریدای نی نی خیلی ناز بود مبارکش باشه


پگاههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه من مردم سزارین و دیدممممممممم وای خیلی وحشتناک بود عمرا سزارین نکنم.

طبیعیم بیچاره بچه چقدر زجر میکشه دلم میسوزه وای پس چه جوری بچه هامون و دنیا بیاریم.اون شلنگ رو انداخت تو مماخه نی نی بیچاره بچه چقدر درد کشیده.

قو دهفام نکنیا خیلی عجله داشتم بگم.
Lilypie Premature Baby tickers
میناااا فکر کن بچه از دهنت میومد بیرون وای حنجرت جر می خورد بعد صدات در نمیومد بعد هیچی نمی تونستی بخوری تا چند وقت .بیت زشت میشد ... دهنت گشاد میشد ... نه از همون پایین مایین ها بیاد بیرون بهتر با این تفاسیر
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز