شبنم جونم خوشحالم که برگشتی دلم واقعا واست تنگ شده بود دیگه داشتم تصمیم میگرفتم که برم تا دوستان بیشتر از این مجبور نشن دوریتو تحمل کنن
.ولی خودتو نگران نکن عزیزم حتما دکترت مطمِئنه بهش اعتماد کن ایشالا عمل هیسترو با کلی خبرای خوب در انتظارت هست
عزیزم من سیکلمو شروع کردم ولی مثل دفعه های قبل انگیزه ندارم حس میکنم خیلی ضعیف شدم دیگه قوی و محکم نیستم خیلی حساس شدم روز سیزده بدر بعد اینکه برگشتیم خونه اینقدر دلم گرفته بود که 5 -6 ساعت یه ریز گریه میکردم بیچاره همسری همش میپرسید چی شده کسی چیزی بهت گفته تو که محکم بودی؟ تو که همش به من امید میدادی؟ پس چی شد؟ ولی واقعا روحیه ام مثل دفعه های پیش خوب نیست برام دعا کنید
در جستجوی نمو عزیز چرا اینقدر بی انگیزه اینم بدون اگه این روزای تکراری و سخت نباشه روزای تعطیل که خوش نمیگذره
لذت تعطیل با کار معلوم میشه
الی بلا خوشحالم که با روحیه عالی برگشتی ایشالا با همین روحیه درمانو شروع میکنی و موفق میشی
آوا جونم ایشالا یکی از همون بچه های لوس نصیب خودت میشه که دیگه به بچه مردم نگی لوس
هالان جون به سلامتی دیگه داری وارد گود میشی ایشالا که نی نی ه صحیحو سالمن و خیلی زود میان پیش مامانشون
ولی عزیزم من و اکثر دوستایی که پانکچر شدن همون روز مرخص میشن شبو کمتر کسی تو بیمارستان مونده حالا حتما تو یه جایی هستی که نازتو خیلی خریدن
فاطمه جونم من همون روز پانکچر مرخص شدم اگه به داروی بیهوشی حساسیت نداشتم حالم خیلی بهتر بود ولی با این حال برگشتم که خونه واسه خودمو همسری شام درست کردم اگه نیازی هم به همراه باشه واسه بعد انتقال لازمه که بیاد تو کارا بهت کمک کنه اونم اگه بخوای استراحت مطلق باشی. بعدشم تو همه مراکز با مثانه پر انتقال نمیدن و البته با رفتن به توالت نی نی گولوها نمی افتن مگه الکیه؟
آنا جون ایشالا که عمل موفقیت آمیزی داشته باشی و اصلا نگران نمونه همسرت نباش با سرکار رفتن هیچ مشکلی پیش نمیاد
متولد دی عزیز اصلا نگران نباش اکثر دارو های بعد انتقال به وفور یافت میشه پروژسترن که اغلب به همه میدن فولیک اسید و آْسپرین و ... که معمولا همه داروخونه ها دارن