چنار و زنش با هم خوب میشن یشیم هی نقشه جدید میکشه تا جایی که چنار زنشو بیرون میکنه اونم حامله شده بوده چنار نمیدونه . بعد پسر یشیم سرطان میگیره میاد به توپراک میگه از بند ناف نی نیت بده به پسرم اونم میگه باید حقیقت رو به چنار بگی
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن