یه جایی نجیب و یشیم هم دست میشن و یه کاری میکنن که بچه ها یعنی بچه لاله و یشیم رو یکی بدزده و نشون میدن بی لیاقتی توپراک بوده چنارم دختر بیچاره رو بیرون میکنه اونم میره شهرشون ولی عمش میگه نباید اینجا باشی اونم اواره میشه میره پیش یه خونواده ای و همون جا با یه پسره مزدوج میشه الکی چون حامله بوده
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن