2726
عنوان

اونایی که فقط و فقط با قرص پریود میشن تورو خدا کمککککککککککککککک

| مشاهده متن کامل بحث + 775934 بازدید | 9956 پست

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

سلام هستی جان
چرا جوابمو ندادی عزیزم؟
به خدا منتظر جوابت هستم ...........
تورو خدا بیا و جواب بده
تا اونایی که این مشکل و دارن مثل من یه کم امیدوار بشن برای درمان
میدونم کوچولو داری و وقت نداری اما ازت خواهش میکنم بیا وجواب بده خانومی..............
2728
سلامeli
چطوری خوبی؟راستش من هم میام تورو دلداری بدم اما دل خودم خونه
منم هی سعی میکنم بی خیال بشم ولی انگاری خدا منو افریده واسه اینی که فقط بچزم
اینقدر حرف از مردم شنیدم اینقدر خانواده شوهر نازنین بهم تهمت زدن
ولی نمیدونم بی غیرت شدم یا پوست کلفت که باز هم سعی در حفظ زندگیم دارم/نمیدونم واقعا شوهرمو دوست دارم یا وابسته هستم یا شاید از شروع دوباره از حرفهای جدید مردم و... میترسم
فکر میکنم اگر خدا نمیخواست من یه نفر اینقدر اذییت بشم ویه حکمتی توش بود پس چرا من باید مریض باشم چرا من باید از زندگیم بیرون برم یا چرا من باید تحمل کنم اگر زندگیمو میخوام باید یکی دیگرو تحمل کنم؟
چرا همه چیز و همه مشکلات این زندگی ماله من باشه
الی جان من از تو داغونتر وخسته ترم ولی میدونم راهش اسیب زدن به خودمون نیست راهش غصه و گریه نیست(البته منم هم غصه میخورم هم گریه ولی اگر با این چیزها قرار بود حاجتمو بگیرم تا حالا میگرفتم)
نمیدمنم واقعا چی بگم
یه وقتایی فکر میکنم اخه این خدایی که خودش منو اینجوری افریده پس چرا به فکرم نیست؟اون که شوهرمو میشناخت اخلاقاشو میدونست خانوادشو میشناخت پس چرا اینهمه بار غصه را رو دوش من تنها گذاشت
مگه من به این خلقت به این بزرگیش چی کار کرده بودم/
نمیدونم .......................
باز هم میگم شکرت
تو را به بزرگیت این ماجرا را ختم به خیرش کن و منو دشمن شاد نکن
الی جان وقتی شوشوت اذیتت نمیکنه خیلی بیشتر از این باید ارامش داشته باشی عزیزم
مواظب خودت باش خانمی
سلام شهرزاد جون
تو مثل من منم مثل تو پر دردیم خسته و داغون
میدونم مشکل ما حل شدنی نیست وگرنه یکی میومد میگفت که خوب شدم
تا کی باید این دکتر اون دکتر بریم هیچیم حالیشون نیست وگرنه یه جواب قاطع به ادم میدادن
حد اقل بگن که خوب نمی شید تا ما هم انقدر اسیر این . اون نشیم فقط به فکر جیب خودشونن............

با اینکه من 1.5 که ازدواج کردم ولی اندازه ی 1500 سال استرس و فشار عصبی داشتم همش تو این فکر که چند ماه دیگه تیکه های مادر شوهر و خواهر شوهرام شروع یشه چه جوابی دارم به اونا بدم بگذریم از فک و فامیلای خودم.......
اصلا نمی تونم تحمل کنم
وقتی خدا خودش مشکلمو میدونست این مریضیو بهم داده چرا پس ازدواج کردم چرا گذاشت انگشت نمای این و اون بشم
به خدا خسته ام از همه داغون ترم
به همه حسرت میخورم


چند روزه شهرزاد جون دارم به یه چیزی فکر میکنم...................
اینکه یا طلاق بگیرم یا خودمو راحت کنم از این دنیا.............
نمی تونم طلاق بگیرم اخه خانوادم مامانم دق میکنه.............
خیلی دارم به راه دوم فکر میکنم اما نمی دونم چیکار کنم چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
اینجوری هم خودم هم شوهرم هم خانوادم راحت میشن....................
یه دفه میگن مرد.........
همرو راحت میکنم
چه فرقی داره الان خودمو راحت کنم یا چند سال دیگه حداقل اینجوری دورو بریام کمتر اذیت میشن
اخه خدایا چرا منی که مریضم باید ازدواج کنم که چی بشه فقط ابروی خانوادم اینجوری رفته دیگه

شهرزاد جان هیچ کس منو درک نمی کنه نمی تونم حرفای دلمو حتی به خواهرم بگم اونم ناراحت میکنم
همرو ریختم تو دلم الانم که دارم مینویسم دارم گریه میکنم همش گریه میکنم
اخه این چه زندگیه
چرا ما نباید یزره از زندگیمون لذت ببریم مثل دخترای دیگه استرس اینو داشته باشیم یه وقت نکنه یهو و ناخواسته حامله شیم نه مثل ما که باید ارزوشو .....................
نمی دونم چرا اونا تو خونشون با شوهراشون توی یه شب خیلی راحت حامله شن نه دکتری نه دارو نه هیچ کوفت دیگه ای .........
اونوقت ما هر روز خدا باید این دکتر اون ازمایشگاه این داروخونه باشیممممممممممممممممم
به خدا دیگه نمی تونم دارم دیوونه میشم یکی نیست کمکم کنه


ارزو میکنم تو خوب شی من که به خودم هیچ امیدی ندارم
میدونم تو خودت به اندازه کافی مشکل داری و ناراحتی ..............
خوشحالم حداقل یه هم درد پیدا کردم که منو بفهمه اما به خدا همش میگم کاشکی تو این دردو نداشتی حداقل


بچه ها سلام ، به طور اتفاقی تاپیک شما رو دیدم...

من مشکل شما رو داشتم. من هم 13 سالگی پریود شدم ولی پری هام همیشه خیلی نامرتب بودن تا این که دیگه از 15 سالگی کلاً پری نشدم و مامانم من رو پیش دکترای مختلفی برد که بدون سونو و هیچ کاری دیگه ای بهم ویتامین و ...می دادن می گفتن به خاطر سن کمشه و به مرور درست می شه تا این که در 17 سالگی این مشکل باز هم رفع نشد و ما نگران پیش دکتری رفتیم و با سونو بهم گفتن رحم شما اندازه یه دختر 5 ساله است و اصلاً بلوغ پیدا نکرده.وااای خیلی بد بود. ولی اون دکتر گفت باید با قرص هر ماه پری بشی و به مرور حجم خود رحم بزرگ می شه. این کار رو هم کردم و در 23 سالگی ازدواج کردم . من و شوشو خیلی اهل نی نی بودیم. ولی من از ابتدا هم مشکلم رو به شوشو گفته بودم و اون گفته بود تا آخر پای همه چی می ایسته حتی اگر نهایتاً مجبور به اداپت بچه بشیم. ...
ای بابا خیلی سخت میگیری الی خانوم من موارد زیادی رو دیدم که مشگل شما رو داشتن و الان بچه هاشون داره از سر و کولشون بالا میره.نمونش همکار خودم اونم دقیقا همین مشگل روداشت ایوی اف کرد الان هم یه دو قلوو دختر و پسر داره....فقط نباید نا امید بشی و باید پیگیر باشی
روند دکتر رفتن های ما ادامه پیدا کرد... هر دکتری یه چیزی می گفت ، مدتی امپول پروژسترونی می کردم فایده ای نمی کرد گاهی پریودهامم با قرص کاملاً مرتب می شد ولی خبری از باردار نبود و سونوها نشون دادن سایز رحمم یک کمی بزرگ شده ولی بازم رشد چندانی نداشته.
برای شغل شوهرم ما رفتیم دوبی.. مدتی اونجا بودیم و اونجا من انواع و اقسام بیمارستان ها رو هم رفتم. بیمارستان آمریکایی ها ، ایرانی ها ، کانادایی ها...هر دکتری از آلمان و آمریکا و فرانسه می اومد اونجا برای سمینار من اولین مریضی بودم که می رفتم تو مطبش و حرف همه همین بود که باید به خودت زمان بدی و در نهایت یکیشون آمپول هایی رو به من تجویز کرد که خودش اونها رو ساخته بود و ترکیبی از چند هورمون مختلف بود. گفت سه ماه باید این ها رو تزریق کنی ، اگر نتیجه داد که داد اگر نه دیگه هیچ امیدی بهت نیست و حتی iui و iuf هم جواب نمی ده و باید بری سراغ کارهای اداپت بچه! :( منم به کل روحیه ام رو از دست دادم چون بعد از 3 ماه مصرف این آمپولها که فقط در آمریکا وجود داره و قیمتش هم خیلی بالا بود خبری از نی نی نشد و من به افسردگی مبتلا شدم. دیگه اصلاً گفتم گور بابای همه چی...قرص ها رو ول کردم گفتم دیگه سونو هم نمی رم...شوشو هم بیچاره اصراری نمی کرد. کارافسردگی من به جاهای باریکی کشید تا جایی که من مجبور به مراجعه به روانپزشک شدم (دیگه برگشته بودیم ایران) من قرص های آرامبخش می خوردم و همش خواب بودم. اصلاً هم پیگیر قضیه بارداری و ناباروری نبودم. دکتر روانشناس به شوهرم گفت دوباره پیگیری های بارداری رو شروع کنید براش تا یه انگیزه ای داشته باشه و با اون انگیره حالش بهتر بشه و کار ما شد رفتن به همه دکترهای زنان تهران. باورتون نمی شه من چند تا دکتر رفتم. الان هر دکتری رو بگید من می شناسم. آخرش رفتیم پیش دکتر شادانلو که دکتر مامانم بودن و من فقط یه بار همون اول رفته بودم پیششون. دکتر شادانلو فرمودن اول از همه باید قرص های افسردگی رو قطع کنی چون خاصیت ناباروری می آرن. و کلیییییییییی باهام حرف می زدن و بهم دلداری می دادن که باید به خودم تلقین کنم تا حالم خوب بشه چون افسردگی من همه چی رو بدتر می کرد. من به درمانهام تحت نظر خانم دکتر ادامه دادم. 2 سال این پروسه طول کشید و بعد از قطع موقتی یاسمین من دو بار پشت سر هم پریود شدم. سونوها نشون می دادن که سایز رحم من نرمال تر از قبل شده که باز هم کوچیک بود ولی خانم دکتر گفتن برای بارداری مناسب هست و گفتن اقدام رو شروع کن. من اقدام رو شروع کردم و 2 ماه بعد باردار شدم. بارداریم بسیار عالی سپری شد و الان هم دخترم 8 ماهشه. عکسش هم اون بالاست. این مشکل درمان پذیره بچه ها فقط صبر و حوصله می خواد. باید دکتر خوب برید و به خودتون زمان بدید. مشکل من بالاخره بعداز 15 سال کلنجار رفتن حل شد.
سلام شهرزاد والی جون واقعا از شما بعیده یعنی اینقدر ناامید که خودکشی کنید اونم به خاطر شوهر یا بچه یا حرفای مر دم....منم درست مریضی شمارا دارم نا امیدم نیستم چون الان نازایی ریشه کن شده حتی برای کسانی بدتر از وضع ما به خدا من وضع مالیم اصلا خوب نیست ولی بازم با چنگ ودندون میرم دکتر دست بردارم نیستم برام مهم نیست کسی چی میگه منم فقط با قرص پریود میشم وتخمدانهام کوچکتر از حدمعموله ولی رحمم با امپولهای hmg hcg نرمال شده وسه شنبه این هفته عکس رنگی دارم واصلا استرس رو به خودم راه نمیدم جواب هربار دکترم رو براتون مینویسم ولی قول بدید تااین حد ناراحت واسترس ودلهره نداشته باشید راستی الی جون تقریبا 50تا امپول زدم تا رحمم نرمال شده الی جون به خدا یکی درست مثل ما بوده الان سه تا بچه داره بدون دکتر رفتن شهرزاد والی جون مطمئن باشید اگه تااین حد استرس داشته باشید بیشتر اثر منفی رو نازایی میذاره
سلام بچه ها .ببخشید من الان پیامت را دیدم الی جان.من پریود نامنطمی داشتم از همون سن کم/ولی راستش تا قبل از ازدواج بهش اصلا بهش اهمیت ندادم. بعد از ازدواجم هم به روش طبیعی جلوگیری میکردم تا دو سال. تا این که تصمیم به بارداری گرفتم.ولی هر چی صبر کردم خبری نشد.رفتم دکتر وبا یک سری سونو وعکس و...گفت که بدنت به خاطر داشتن هورمون های مردانه زیاد تر از حد نرمال تخمک گذاری نداره واین نامنظمی پریود هم اینه که بدنت تخمک آزاد نمیکنه و...دوسال هم تحت نطر بودم وبا کلی آمپول ودارو وبا این که حتی زمان ....دکترم تعیین میکرد که چه روزی باشه بازم خبری نشد.دیگه خسته شده بودم وبدتر این بود که تمام این دکتر رفتنهام دور از چشم همه حتی خانواده خودم بود.وتازه صدای همه داشت در میامد که بچه واز این حرفها...به یه جای رسیدم که داشتم دیوانه میشدم ودر نهایت هم درمان را ول کردم وسرم را به کارای دیگه گرم کردم وراستش خودم را زده بودم به اون راه.عزیزم دو سال گذشت یه بار زد به سرم که برم دکتر که یه دارویی چیزی بهم بده که پریود بشم که خند دار شاید باشه ولی دلیلش این بود که میخواستم سه هفته بعدش برم عروسی تو دلم گفتم ممکنه از شانسم بعد از چند ماه اون روز پریود بشم.دکترم گفت حالا برو یه آزمایش خون تا با خیال راحت تر برات دارو بدم.منم برای اینکه تا حالا چند بار با این کار امیدوار شده بودم کلی اصرار کردم که نه من اصلا حوصله ندارمو اعصابم به هم میریزه ولی دکترم حرف حرف خودش بود.منم رفتم ووقتی جواب را براش بردم با چشمای چهار تا شده گفت حامله ای که تو.باورم نمیشد.از مطب که اومدم بیرون مثل تو این فیلمها که طرف از وسط خیابون راه میره راه میرفتم.نمیدونم چه طوری رسیدم خونه .خلاصه فهمیدم فرداش که تو سونو یه نی نیده هفته ای دارم .ولی بعد از زایمان تا الان که پسرم دو سال ونیمه است هم هنوز پریود نشدم.ودکترم هم معتقده که من هنوز همون مشکل را دارم...غصه نخور به خدا تو کل کن.شک نکن که خدا دوستت داره وپاداش انتظارت را به خوبی میده....اسم پسرم را هم امید گذاشتم که یادم نره که امیدربه خدا را هیچ وقترفراموش نکنم
خدای خوبم ...دخترم رو برام حفظ کن .
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز