|
مشاهده متن کامل بحث +
3010862 بازدید
|
41767 پست
در زندگی زیاد برامون پیش اومده که با مشکلی بی نهایت بزرگ روبرو شدیم اما با توکل به خدا دست به دامن دعاها و نمازهای قشنگی گشتیم که کمکمون کردند به نحوی معجزه آسا مشکلمون حل شه و به خواسته مون برسیم . تقریبا در زندگی همه انسان ها یکچنین اتفاقاتی به کرات رسیده که هیچ وقت فراموش نمی شه من در اینجا می خواهم از تجربه شخصی ام یاد کنم و همچنان از سایر دوستان هم خواهش کنم اگر دعا یا نماز و یا هر ذکری بلدند که اعتقاد دارند خیلی حاجت میده ، به اینجا بیایند و با دوستانشون در میون بگذارند . اگر تجربیات جالب حاجت گرفتن شون رو هم بگن خیلی بهتره
من چند سال پیش خیلی دلم می خواست فوق لیسانس یک دانشگاه سراسری عالی قبول شم. خیلی دلم می خواست . زیاد هم درس خونده بودم . درسم هم خوب بود اما در بعضی از رشته ها ادامه تحصیل بی نهایت سخته . یک دوست فرشته سیرتی به من یاد داد که باید 60 بار سوره مبارکه یس رو بخونی به نیت حمزه سیدالشهدا . کن فیکون می شه !
خوندم و شد .
من از این کار حاجت های فراوانی گرفته ام . البته به خواست و لطف پروردگار .
به دست های او نگاه می کنم ، که می تواند از زمین ، هزار ریشه ی گیاه هرزه را برآورد ، و می تواند از فضا ، هزارها ستاره را به زیر پر درآورد ، به دست های خود نگاه می کنم ، که از سپیده تا غروب ، هزار کاغذ سپیده را سیاه می کند ، هزار لحظه ی عزیز را تباه می کند ، مرا فریب می دهد ، تو را فریب می دهد ، گناه می کند ، چرا سپید را سیاه می کند ، چرا گناه می کند ؟ فریدون مشیری
شهرزاد جون تو حرفامون به تفاهم رسیدیم فقط 2 تا مشکل هست: سر مهریه : اون میگه من چیزی رو مهر میکنم که دارم که اونم یه خونه هست که میخواد سه دانگش رو مهر کنه من مشکلی ندارم اما مهر خواهرم خیلی بیشتر بوده خونه باغ زمین ...واسه همین بابا اینا میگن کمه اونم مصر هست فقط چیری رو که در حال حاضر داره مهر کنه جدا از بحث مهریه نمیدونم چرا اینقدر میترسم از ازدواج همش میگم شاید نتونم از پس اداره زندگیم بر بیام چون تا حالا تو خونه همه کارا رو مامان میکرده و من چون شاغلم زیاد خونه نبودم...چون کاملا غریبه هستند خیلی از آینده می ترسم با این همه طلاق و مشکلاتی که این روزا تو جامعه میبینم واسه همین یه ذکر یا دعا میخوام که بهم قوت قلب بده از این نگرانی بیام بیرون...:(((
هیچ وقت اجازه نده ترس از باختن باعث بشه که تو بازی نکنی..
ممنون شهرزاد جونم از قوت قلبت راستش من چون تو دادگستری کار میکنم هر روز میبینم این دعواهای خانوادگیو واسه همین بدبینم کرده... در مورد کار خونه هم راستش آشپزی اینا نکردم واسه همین میترسم جلو خونواده شوهر تحقیر بشم البته دیگه باید برم تو کار یادگیری در مورد مهریه هم من واسم مهم نیست و میتونم خونوادمو راضی کنم که قبول کنن این مهر رو فقط به خودم میگم نکنه اینا به خودشون بگن چقدر این دختره هوله که راضی شده اینقدر مهریه ش از خواهرش کمتر باشه...
هیچ وقت اجازه نده ترس از باختن باعث بشه که تو بازی نکنی..