دیشب خدا بیامرز مادربزرگم رو دیدم که داشت می رفت مکه
از همه هم دشات خداحافظی می کرد
چادر مشکی تو سرش بود
اومد از خونش خداحافظی کرد
تو خواب گفت شاید برم برنگردم بزارید واسه آخرین بار خونمو ببینم
اینم بگم که مادربزرگم حج تمتع رفته بود یه سال قبل فوتش
سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری و همه بگویند لباس گرم بپوش!!!