دوستان شما هم شب قبل از زایمان احساس منو داشتید ؟؟؟ فردا صبح وقت زایمانمه (سزارین ) استرس عجیبی دارم ، نمی دونم چی میشه ؟ یه جورایی از نی نیم می ترسم ، همش می گم یعنی سالمه ؟ اگه گوشاش نشنوه چی ؟ چشماش نبینه چی ؟ اگه موقع زایمان خدایی نکرده بلایی سرش بیاد چی ، نفس نکشه چی ؟ اگه اتفاقی واسش بیافته ؟ اگه بیهوشی کامل بشم دیگه بهوش نیام ؟ خیللللیییییییییییی فکرای عجیب غریبو نگران کننده که یکی دو هفتس همش میاد سراغم !!!!!!!!!!!!!! نمی دونم چرا اصلا" برای فردا ذوق ندارم !!!!!!!!!!
ایشالا که خیره
من هم از این فکرا زیاد میکردم حتی فکر میکردم اگه یه وقت توی اتاق عمل از دست پرستار بیفته زمین مغزش
اسیب ببینه چیکار کنم
خدا رو شکر سالم بو (البته چند روزی واسه مشکل تنفسی و زردی موند توی بیمارستان)
من هم از این فکرا زیاد میکردم حتی فکر میکردم اگه یه وقت توی اتاق عمل از دست پرستار بیفته زمین مغزش
اسیب ببینه چیکار کنم
خدا رو شکر سالم بو (البته چند روزی واسه مشکل تنفسی و زردی موند توی بیمارستان)
منم خیلی استرس داشتم حالتهات طبیعیه. در ضمن به شوهرم میگفتم آخرین شبه دو نفره بودنمونه امشب
اتفاقا این فکر که از دست پرستار بیفته رو هم کرده بودمممممم
حتی این فکر به ذهنم زده بود که وصیت نامه هم بنویسم
ای باباااااااااا این فکرا چیه خیلی عادی تر از این حرفاست.
بچه داری خیلی سخته تر از زایمانه به خدا تازه اول راهی خودتو آماده کن قوی باششش
حالا خوبه تو سونو دیدم 2 تا چشم و یه دماغ هم داره ، وگرنه فکر می کردم یه چشمی بشه ، شست دستش تو دهنش بود ، 4 تا انگشت دیگش مشت بود پس به احتمال زیاد 5 تا انگشت دستو داره ( اگه اون شستش که تو دهنش بود 2تایی نباشهههه ) وااااااییییی خدا این فکرا چییییههههههههههه !!!!!!!!!!!!!!!
ببین تا دو ماهه دیگه که مطمئن بشی همه جاش سالمه این فکر و خیالها مهمونته. فقط حواست باشه پیش شو شو و خوانواده اینارو نگی که همه سرزنش می کنن بیشتر اعصابت خورد میشه.
من حتی میترسیدم تو بیمارستان با بچه های دیگه عوض شه... یا نصف شب از خواب می پریدم ببینم نفس میکشه تا از سندروم مرگ ناگهانی نوزادان نمرده باشه.
من حتی میترسیدم تو بیمارستان با بچه های دیگه عوض شه... یا نصف شب از خواب می پریدم ببینم نفس میکشه تا از سندروم مرگ ناگهانی نوزادان نمرده باشه.
ههههه از دست شماااها
نمی دونم مامان سارا ، خیلیییی استرس دارم ، از صبح عین وسواسی ها شدم همش خونه رو مرتب می کنمو گردگیری و جارو کشی و ... می گم اگه دیگه بر نگردم یه وقت نیان خونم بگن عجب دختر شلخته ای بوده
منم تمام این فکرارو میکردم اما خدا رو شکر نی نیم سالم و راحت به دنیا اومد
البته واسه من یه جورایی اورژانسی شد
روز قبل از عملم دردم گرفت و رفتم سزارین شدم
البته واسه من یه جورایی اورژانسی شد
روز قبل از عملم دردم گرفت و رفتم سزارین شدم
سندروم مرگ ناگهانی نوزادان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به این یکی دیگه فکر نکرده یودم
ای بابا.....
بدتر شد که..............
نکنه ازون دختر لوسهایی؟
من بیچاره چی.... داشتم سریال زنان خانه دار میدیدم. ساعت یک شب بود. حس کردم حالم خوب نیست. فشارمو گرفتم دیدم نوزده!!!!!
گفتم بچه خفه شد رفت. تند تند رفتیم بیمارستان ولی ماشالله بچه سالم و سرحال. تو که داری با پای خودت میری دیگه چرا؟ من ناشتا هم نبودم پدرم در اومد به خاطر معده پر.
بدتر شد که..............
نکنه ازون دختر لوسهایی؟
من بیچاره چی.... داشتم سریال زنان خانه دار میدیدم. ساعت یک شب بود. حس کردم حالم خوب نیست. فشارمو گرفتم دیدم نوزده!!!!!
گفتم بچه خفه شد رفت. تند تند رفتیم بیمارستان ولی ماشالله بچه سالم و سرحال. تو که داری با پای خودت میری دیگه چرا؟ من ناشتا هم نبودم پدرم در اومد به خاطر معده پر.
آخیییییییییی عزیزم انشالله خودتو نی نی صحیح و سالم می آید خونه بوس. بیا همین تاپیک از خودت خبر بده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
