2410
2553

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش

ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720
وای این نگار و رویا چه کردن خسته نباشین من فقط کیک فنجانی درست کردم اگر فرصت بشه عکسشو میذارم.

سمیرا جون جمعه رفتیم سنایی و دو تا کفش خوشگل از مرسی پاپا برای سمر خریدیم بازم ممنون بخاطر ادرسی که دادی.
نگار جون کلی هم لباس خوشگل پسرونه داشت.

نگین جون قصه نخور منم چندماهی میشه که همین بساط با سمر دارم هنوزم نتونستم جای خوابشو از خودمون جدا کنم. منم یه روزایی دلم می خواد در خونه رو ببندم یه چند ساعتی فقط برای خودم باشم.امیدوارم زودتر از سر شون بیوفته.
حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
نگین جونم چه خوب کردی اومدی............. داشتم نگرانت می شدم.........

حال همه ما تقریبا شبیه همه.... با کمی شدت و ضعف! همون وابستگی و لجبازی و غرغرهای گاه و بیگاه..........
که هموشن نشونه نزدیک شدن به " سه سالگی" یه! یحیی که یک لحظه تنهایی با خودش بازی نمی کنه. تمام مدت روز داره انگشت منو می کشه و میگه : مامان نیفر بیا تو اتاق من. بیا پیش من با هم بازی قُنیم!
منم مجبورم دست از کارم بکشم و برم تو اتاقش. چون اییییییییییییییینقد میگه تا کلافه می کنه.(درست مثل بچگی های خودم! هر وقت خواهرام چیزی از بابا می خواستن به من می گفتن برم بگم. چون ماشالله پشتکار زیادی تو این امر داشتم!!! ) اما بعد یه ربع بازی و یاد دادن یه بازی جدید به یحیی یواشکی به بهونه ای از اتاق می زنم بیرون. بعد می بینم که خودش هم یه ربعی با خودش بازی می کنه....
من به همینش هم راضیم!
در مورد غذا خوردن............ به نظر من قاشق رو بزار تو ظرفش و بزار خودش بخوره. بالاخره که گشنه اش میشه........ کم کم باید بهشون مستقل شدن رو یاد بدیم. مثلا وقتی می خوان برن دسشویی با اینکه می دونیم نمی تونن تنهایی شلوار و ش و ر ت شون رو دربیارن اما بهشون بگیم برو کنار دسشویی خودت شلوارتو در بیار منم الان میام.........
یا موقع لباس پوشیدن و درآوردن بزاریم خودشون تجربه کنن..........
مثلا در شیشه آب یا در قوطی بطری چیزی رو خودشون باز کنن...........
بعد همه این کارا هم کلی تشویق و جیغ و دس و هوررررااااا !
بعدش می تونیم ازشون انتظار داشته باشیم که مثلا تنهایی بخوابن..........
البته و صد البته که نگین جان پسرها خیلی خیلی و باز هم خیلی بیشتر از دخترها به مادراشون وابسته هستن اونم تااااااااااااا سن مدرسه رفتن شون! من که به چشم خودم دو تا خواهر زاده هام رو دارم می بینم............
مخصوصا این حالت دست گرفتن موقع خواب بیشتر تو پسرها دیده میشه............

بیشتر بیا اینجا و سعی کن بیشتر درددل کنی تا آروم بشی. باور کن خیلی تاثیر داره. آدم تا نگفته و چیزی نشنیده فکر می کنه این رفتارای محیر العقول فقط مال بچه خودشه!

بوس برای خودت :* و مبین گلم :*
2714
سمیرا جون اگه نظر منو بخوای ............. " ام اند امز کوکیز! "
مخصوصا اگه تو مهمونی بچه کوچیک باشه که خیلی خوشش میاد.........
دیگه زحمن تزیین هم نداره و همین جوری خیلی خوشگله..... من که خودم عاشششششششششق شکلات و اسمارتیزم!
کوکیز فرانسوی به نظرم بیشتر به درد شیرینی آلمانی می خوره!!! که با مارمالادی چیزی بینش فیلینگ بشه! اما به نظرم اگه روش اسمارتیز بزاری جالب نشه چون پف زیادی که نداره. معمولا نصفشو تو شکلات آب کرده می زنن!

اما ام اند امز کوکیز رو هم می تونی کاکائویی و هم ساده درست کنی. در ضمن دو تا نکته رو اگه رعایت کنی که دیگه محشر میشه:
1- حتما حتما با فاصله زیاد تو سینی بچینشون. گلوله ها رو هم اگه کوچیک بگیری بهتره.
2- حرارت فر رو کنترل کنی تا زیاد نباشه بسوزن. به نظرم همین که روشون کرانچی شد بسه. چون داخلشون باید نرم باشه.
حتما هم نباید از ام اند امز استفاده کنی . من از هر اسمارتیزی استفاده کردم خوب شد. حتی به نظرم این اسمارتیزای فله ای که شیرینی فروش ها و لوازم قنادی ها دارن بهتره. کوچیک و خوش رنگن!

راستی عکسای سارای نازم رو هم دیدم. عزیزم خیلی ملوسه! اول صبحی کلی انرژی گرفتم.براش اسفند دود کن.......
سلام دوستای خوبم

ممنونم نگار جون و رویاااای عزیزم.

نگار جان کمر درد من با اضافه وزن زیاد دوران بارداری شروع شد ولی بعد که دکتر رفتم گفت دیسک 4 و 5 متورمه و دیسک بیماری هستش که تو بدن بعضی ها بالقوه وجود داره و یه عاملی باعث بروزش میشه مثل بارداری برای من.

رویا جون من دیگه به زور مامان و بهروز رفتم استخر و ثبت نام کردم و سه روز که خونه هستم ساعت 11 تا 1 میرم آب درمانی . دو جلسه ای که تا حالا رفتم خدا رو شکر هم برای روحیه ام خوب بود و هم کمرم آروم تره .البته تو استخر هم خیلی ها میگن دیسک به استرس و اعصاب ربط داره و بدترش میکنه .برای همین سعی میکنم بیشتر و بیشتر خودم رو سرگرم کنم و بی خیال باشم. کتاب خواندن برای من خیلی جواب میده .

عزیزم تو هم شوخی نگیر و حتما سعی کن برای خودت یه برنامه ریزی کنی و به خودت برسی . هفته ای دو روز هم بری استخر خووووبه . جیگرتووووووو برم با این کیک ِ خوشگلت. خواهر جان واقعا هنرمندی منکه عمرا بتونم یه همچین کیک خوشگلی درست کنم . خیلی هنرمند باشم یه کیک ساده اسفنجی درست کنم . قربونه گل پسر خوش تیپم هم برم خیلی شیرین شده هزار ماشالله. انشالله شروع زمستان براتون بهترین ها رو در پیش داشته باشه

مرجان جون قیمت های لباس ها و کفش ها چطور بود؟

ملی جوووونم هر وقت خبر دار شدی حراجه به ما هم خبر بده عزیزم .

قربونه سارای گلم برم با لباسای شیک و نازش. 1000 روزگیش مبارک باشه . دست مامانه با سلیقه و با حوصله اش هم درد نکنه . بووووووووس
نگین جاااان با اینکه میدونم خیلی کلافه و خسته ای ولی منم باید مثل دیگران بهت بگم متاسفانه مال دوره سنیشون هست و باید تحمل کنی و البته چیزی که خووووودم بارها و بارها امتحان کردم اینه که هرچقدر خودت کلافه و عصبی بشی بچه صد برابر بدتر میشه .
بهداد هم وابستگیش به من بیشتر شده قبلا وقتی میبردمش خانه بازی خیلی پیگیر من نبود ولی الان دو ماهی هست که البته خیلی کم بردمش ولی 2-3 باری هم که رفتیم هر 5 دقیقه میومد و منو چک میکرد ببینه هستم یا نه و اولش هم پشت من میچسبید و دستم و ول نمیکرد تا یکمی یخش باز میشد. و شبها هم همچنان میچسبه به من تا خوابش ببره میبرم میزارم تو تختش که اونم نهایتا تا 4 و 5 صبح بمونه ووقتی بیدار بشه به هیچ صراطی مستقیم نیست الا بگل بگل مامان ههههه. گاهی باورت نمیشه میاد تو آشپزخونه و زیر پای من میشینه و بازی میکنه منم هیچی نمیگم چون بدتر میکنه و همون جا که نشسته مثلا جای قاشق چنگال ها رو میدم بهش بازی میکنه و هی میریزه بیرون و دوباره میچینه توش و یا ماژیک بهش میدم رو سرامیک های آشپزخونه میکشه و آخر هم خودش با تی تمیز میکنه مثلا.
البته من سه روزی که سرکار هستم مامانم میاد پیش بهداد و بهدادم راحت میمونه پیشش ولی باز که غروب میام بیشتر میچسبه به من تا باباش بیاد و من به کارام برسم.
تازه بهداد تازگی ها شدیدا ترسو شده با هر صدایی میترسه بعد از یکسری رعد و برق شدید اینطوری شده و گاهی واقعا کلافه میشم. ولی هرچی باهاش بجنگم اونم بدتر میکنه و فقط با آرامش که رفتار میکنم اونم زود از سرش میوفته.

منکه زنگ زدم و از مشاور خانم صمدیان وقت گرفتم ولی چون روزهای من محدود بود و وقت ایشون هم پر یکمی عقب افتاده. البته مامانم خیلی بهم میگه ول کن مشاور رو اینکارها چیه مگه قدیم با مشاور بچه بزرگ میکردن؟ مختص سنشه و خودش خوب میشه ولی من چون راجع به اضطراب جدایی و ترس تو بچه ها مطلب خوانده بودم دلم میخواد حتما با خانم صمدیان هم چک کنم و خیالم راحت بشه . حالا اگه خدا خواست و هفته جدید رفتم میام و میگم که چی گفتن.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687