مژگان جون واقعا خسته نباشی و خدا قوت
راستش سامی هم جدیدا گریه های بد خیلی میکنه یعنی مغزم درد میگیره
تو خونه باشم اصلا اهمیت نمیدم تا خودش ساکت بشه البته فکر نکنی سریع اروم میشه یهو میبینی نیم ساعت با خودش و من درگیره یا بیشتر
راستش سامی هم جدیدا گریه های بد خیلی میکنه یعنی مغزم درد میگیره
تو خونه باشم اصلا اهمیت نمیدم تا خودش ساکت بشه البته فکر نکنی سریع اروم میشه یهو میبینی نیم ساعت با خودش و من درگیره یا بیشتر
و فکر کنم بچه ای لجباز تر از سامی نباشه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
سمانه جون منم با ملی کاملا موافقم پوشکش کن چون هنوز امادگی نداره
سلام سلام سلام صددددددددددددددددددددد تا سلام
دوست جوووووووووووووووونیا بووووووووووووووووووووووس برای تک تکتون با این دلای مهربونتون
مرسی که به فکرمین
ما همچنان در این شهر ارواح هستیم امسال هم چشمم آب نمیخوره برگردیم چون شوشو میگه تا یه کار درست و حسابی پیدا نشه نمیام
دوست جوووووووووووووووونیا بووووووووووووووووووووووس برای تک تکتون با این دلای مهربونتون
مرسی که به فکرمین
ما همچنان در این شهر ارواح هستیم امسال هم چشمم آب نمیخوره برگردیم چون شوشو میگه تا یه کار درست و حسابی پیدا نشه نمیام
اول از همه میخوام براتون چند تا عکس بذارم چون خانوم مپسر (ملی جووووووووووون)گفته اینجوری غیبتم موجه میشه
وای ایلیا نمیذاره الانم که من همت کردم این شیطون بلا نمیذاره
بعدا میام
بعدا میام
عکس گذاشتم
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PageNumber=116
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PostID=26417808#26417808
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PageNumber=116
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PostID=26417808#26417808
در مورد شب یلدا ما جمعه شب خونه مامام محمدیم قراره یلدا رو یه شب زودتر بگیرن چون بچه هاشون مدرسه دارن
منم میخوام کیک هندونه درست کنم کیکشو امشب درست کردم فردا هم تزیینش میکنم دعا کنین خوب بشه چون تا حالا تزیین هندونه نکردم عکسشو میذارم براتون
منم میخوام کیک هندونه درست کنم کیکشو امشب درست کردم فردا هم تزیینش میکنم دعا کنین خوب بشه چون تا حالا تزیین هندونه نکردم عکسشو میذارم براتون
ما که در برنامه جیش گیری شکست خوردیم ..... همه چیز رو جمع کردم ....
نمی دانم یا توقع من زیاده یا پسرک لجبازه یا .....
نمی دانم یا توقع من زیاده یا پسرک لجبازه یا .....
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام فکرکنم چند ماهییییییییییییی میشه نیومدم دیگه درس و پایاننامه وقتموگرفته بود ولی از الان دیگه هر روز حاضررررررررر
سلام به همه .....
باز من پنج شمبه اومدم که هیچ کی نیست.......
ای بدم میاد یهو یه صفحه فقط " نگار" پست گذاشته بعد تا چند صفحه بعدش یهو محو میشه .......
.
.
.
خوندمتون! همه رو! اما الان هیچی یادم نیس!!!
باز من پنج شمبه اومدم که هیچ کی نیست.......
ای بدم میاد یهو یه صفحه فقط " نگار" پست گذاشته بعد تا چند صفحه بعدش یهو محو میشه .......
.
.
.
خوندمتون! همه رو! اما الان هیچی یادم نیس!!!
پانی کوجایی؟!
بهداد جونم گلوش خوب شد؟
بهداد جونم گلوش خوب شد؟
ملی جونم خوبی؟ مایا خوشگلم رو ببوس :*
من که خیلی حال می کنم از طرز حرف زدنت با دخترکت! آفرین!!!
می گم این سنایی لباس پسرونه هم داره؟! آخه همه این مغازه خوشگلا لباس دخترونه دارن...... خو ما پسردارا چیکار کنیم؟! الان چند وقته میخوام برای یحیی کاپشن بگیرم همش یا رنگشون تیره ست یا چمی دونم روشون عدد مدد و چرت و پرت نوشته ست.... به قول همسرم که هر وقت لباس دخترونه خوشگل می بینه میگه بخریم برای دخملمون!
راستی بالاخره اون مشکلت رو هم رویا جون حل کرد! لینک اون تاپیک آلبوم عکس رو میگم!!!! اما من بازم می گم که همین جا بهتره عکس بزاریم!
میگم خانوم خانوما شما ایده ای برای یلدا نداری؟! واقعا؟! این حرفو اون وقت ملی هنرمند میزنه؟! بعد یهو میبینیم عکس گذاشته رنگ و وااااارنگ ....... من که پارسال از یکی از ایده های تو تقلب کردم و چقدر مورد استقبال قرار گرفت. البته من با حفط منبع و ماخذ(!) درستش کرده بودم ها..... اینو میگم:
اینم یکی از کارای یلدای پارسالم بود. البته ژله ها رو خواهرم درست کرده بود!
برای امسال ایشالله قراره من کانفتی کاپ کیک و ام اند امز کوکیز(که بابام خیلی دوست دارن!) و احتمالا پودینگ انار درست کنم.
خواهرم هم از خیلی وقت پیش چیپس میوه درست کرده.
مامان هم طبق معمول هر سال شیرین پلو یا نمی دونم آجیل پلو(؟) می پزن.
هی هی هی ..... حالا که من ناهار خوشمزه دارم همسری رفته سرکار و یحیی هم خوابیده. پس من با کی ناهار بخورم؟! ملی بفرما ناهار! " باقلا خورش" دارم ها!
من که خیلی حال می کنم از طرز حرف زدنت با دخترکت! آفرین!!!
می گم این سنایی لباس پسرونه هم داره؟! آخه همه این مغازه خوشگلا لباس دخترونه دارن...... خو ما پسردارا چیکار کنیم؟! الان چند وقته میخوام برای یحیی کاپشن بگیرم همش یا رنگشون تیره ست یا چمی دونم روشون عدد مدد و چرت و پرت نوشته ست.... به قول همسرم که هر وقت لباس دخترونه خوشگل می بینه میگه بخریم برای دخملمون!
راستی بالاخره اون مشکلت رو هم رویا جون حل کرد! لینک اون تاپیک آلبوم عکس رو میگم!!!! اما من بازم می گم که همین جا بهتره عکس بزاریم!
میگم خانوم خانوما شما ایده ای برای یلدا نداری؟! واقعا؟! این حرفو اون وقت ملی هنرمند میزنه؟! بعد یهو میبینیم عکس گذاشته رنگ و وااااارنگ ....... من که پارسال از یکی از ایده های تو تقلب کردم و چقدر مورد استقبال قرار گرفت. البته من با حفط منبع و ماخذ(!) درستش کرده بودم ها..... اینو میگم:
اینم یکی از کارای یلدای پارسالم بود. البته ژله ها رو خواهرم درست کرده بود!
برای امسال ایشالله قراره من کانفتی کاپ کیک و ام اند امز کوکیز(که بابام خیلی دوست دارن!) و احتمالا پودینگ انار درست کنم.
خواهرم هم از خیلی وقت پیش چیپس میوه درست کرده.
مامان هم طبق معمول هر سال شیرین پلو یا نمی دونم آجیل پلو(؟) می پزن.
هی هی هی ..... حالا که من ناهار خوشمزه دارم همسری رفته سرکار و یحیی هم خوابیده. پس من با کی ناهار بخورم؟! ملی بفرما ناهار! " باقلا خورش" دارم ها!
مژگان جون می خواستم برات کلی بنویسم دیدم حرفام تکراری میشه.....
با تموم چیزایی که دوستان گفتن موافقم. مخصوصا که با مشاور مشورت کنی. البته به نظرم مشکلت با پارمیس هنوز خیلی حاد نشده. این ما پدر و مادرا هستیم که با اومدن بچه دوم انتظار داریم بچه اول یهو بزرگ بشه و رفتارای بزرگونه از خودش نشون بده. ما تو فامیل داشتیم موردی رو که پسر اولش دوازده ساله بود و وقتی دوباره بچه دار شدن شدیدا پسر اول حسودی می کرد!!! دیگه دختر شما که جای خود داره .....
در مورد اون گریه از ته حنجره(!!!) همه ما تجربه کردیم و من به عنوان یه مادر و یه دوست بهت بگم که فقط یه راه داره:
"صبرررررررررررررررر و فقط صبررررررررررررررر " همین!
این دوران هم می گذره. اینم یه مرحله از رشدشونه دیگه! فقط نباید با باج دادن های بی مورد و یا داد زدن اونا رو تحریک کنیم. بی محلی و پرت کردن حواس بهترین کاره.....
گلهات رو ببوس :* و :* و اگه تونستی از این خواهر و برادر تاپیک برامون عکس بزار...
با تموم چیزایی که دوستان گفتن موافقم. مخصوصا که با مشاور مشورت کنی. البته به نظرم مشکلت با پارمیس هنوز خیلی حاد نشده. این ما پدر و مادرا هستیم که با اومدن بچه دوم انتظار داریم بچه اول یهو بزرگ بشه و رفتارای بزرگونه از خودش نشون بده. ما تو فامیل داشتیم موردی رو که پسر اولش دوازده ساله بود و وقتی دوباره بچه دار شدن شدیدا پسر اول حسودی می کرد!!! دیگه دختر شما که جای خود داره .....
در مورد اون گریه از ته حنجره(!!!) همه ما تجربه کردیم و من به عنوان یه مادر و یه دوست بهت بگم که فقط یه راه داره:
"صبرررررررررررررررر و فقط صبررررررررررررررر " همین!
این دوران هم می گذره. اینم یه مرحله از رشدشونه دیگه! فقط نباید با باج دادن های بی مورد و یا داد زدن اونا رو تحریک کنیم. بی محلی و پرت کردن حواس بهترین کاره.....
گلهات رو ببوس :* و :* و اگه تونستی از این خواهر و برادر تاپیک برامون عکس بزار...
سمانه من نمی دونستم ...... خدا رحمت کنه مادر شوهرت رو . حالا اینقد دوسشون داشتی چون دختر عمه تون بودن یا چون مادر همسر بودن؟! سوال سختیه؟!
منم با ملی و نازیلا موافقم ..... یحیی هم تا یکی دو هفته بعد شروع پروژه پوشک گیری شبها پوشک می شد. اما وقتی دیگه خودش گفت پوشک نمی خوام منم نبستمش. فقط زیر ملافه تشکش یه سفره انداختم. اما خدا رو شکر تا حالا شب جیش نکرده. نگران نباش اونم درست میشه.....
منم با ملی و نازیلا موافقم ..... یحیی هم تا یکی دو هفته بعد شروع پروژه پوشک گیری شبها پوشک می شد. اما وقتی دیگه خودش گفت پوشک نمی خوام منم نبستمش. فقط زیر ملافه تشکش یه سفره انداختم. اما خدا رو شکر تا حالا شب جیش نکرده. نگران نباش اونم درست میشه.....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
