2703
2553
آسیه جون خیلی خوبه که ملودی جونم داره عادت میکنه جدا میخوابه. بهداد که خیلی شدید تر شده وابستگیش موقع خواب به من . قبلا وقتی خوابش میبرد میگذاشتمش تو تخت خودش که تو اتاق ما هم هست الان اگه بیدار شه ببینه پیش من نیست قشقرق راه می اندازه . موقع خواب هم که هنوز دستش باید رو میمی باشه و اگرم اجازه ندم حتما باید دست منو بگیره تا خوابش ببره.
نمیدونم واقعا در این مورد سهل انگاری کردم البته اصلا خودمون اذیت نمیشیم ولی به خاطر خودش ناراحتم چون خیلی خواندم که شخصیت وابسته ای پیدا میکنن اینطور بچه ها واعتماد به نفسشون کم میشه.
حالا نمیدونم باز هم صبر کنم تا یکمی بزرگتر بشه و درکش بالاتر بره یا نه ؟
ماتار جون دعوام نکن ... من هستم... پس می نویسم!
دروغ چرا؟! میام... می خونم... اما حس نوشتن ندارم.... گفتم که وقتی سوت و کور میشه منم شل میشم! این روزا هم یه کم سرم شلوغ بود....

نازیلا جون واقعا کیف کردم با عکسات... خیلی سامیارت مرد شده ها... ایشالله از سربازای امام زمان بشه...
من اگه جای تو بودم اون عکس اولش رو رو چوب می زدم و به اتاقش وصل می کردم. آخه یه جورایی پوستری شده!

بقیه مامانا و پسرا و دخملا چطورن؟ همگی خوبین؟

میگم یه سوال ؟ بچه های شما تو روز چند ساعت پای تی وی و کامپیوتر هستن؟ یحیی عجیب وابسته شده.... اول صبح چشمش باز نشده سراغ کارتونای تو کامپیوتر رو میگیره! حتما باید یه چند تا پت ومت و پینگو و ببعی ببینه بعدا آقا لطف کنن مدیر کلی تشریف ببرن مدرسه! (شدیدا به اسم مهد کودک حساسه!!! میگه من میرم مدرسه! وقتی ازش می پرسم کلاس چندمی؟ میگه کلاس مدرسه!!! )

یک از شیرین زبونی های یحیی جونی رو بگم:

چند روزیه که برای تشویق به دسشویی رفتن براش یه آفتابه کوچیک خریدم. البته اینجوری تو مصرف آب هم صرفه جویی میشه. خیلی ذوق کرده و به خاطر اون میاد دسشویی. رفتیم دسشویی و با هزار جنگولک بازی و دکمه فشار دادن(فک می کنه نافش دکمه جیششه!!!) یه چند قطره جیش کرده. منم ایییییینقد خوشحال شدم و جیغ و دس و هوراااا . بعد بغلش کردم می گم یحیی جونی من خیلی دوست دارم. تو هم منو دوس داری؟
خیلی راحت تو چشام نگاه کرد و گفت: نه! من آتابه (آفتابه!) رو دوس دارم!

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

نازیلا منو تشویق کردی عکس بزارم:

یحیی جونی وقتی از مسجد برگشتیم خونه مامان بزرگش و هنوز تو فضای سینه زنیه:

آپلود عکس

اینم ظهر تاسوعاست که بعد مراسم منتظر تاکسی بودیم! (واقعا چه خیال خامی داشتیم!!!) یحیی جونی و دخترخاله اش که واقعا همکاری کردن و پای پیاده برگشتیم خونه....

آپلود عکس

البته لازم به ذکره که کلاه یحیی جونی دست باباش مونده بود و آقای پدر هم غرق عزاداری و ... منم مجبور شدم پسرکم رو شال پیچ! کنم. خوشگله بافتش ؟نه؟ آخه خودم اون موقع که باردار بودم براش بافتم!!!
میگم بچه من تک سایزه یا این بافتها کش میان؟! آخه پارسال پوشید.... امسالم داره می پوشه... فک کنم سال دیگه هم اندازه اش باشه... می ترسم با همین بره مدرسه....

بفرمایید کلمبه (شیرینی خرمایی!) : (برای یه مجلس روضه که دعوت بودم پختم!)

آپلود عکس

آپلود عکس

وااااای چقد از خودم تعریف کردم.... حالم بد شده.... من اینقد خود شیفته نبودم ها...


وای که چه عکسای خوشکلی
یحیی جون و مامان هنرمندش....
سامی جون و مامان خوش سلییقه اش...
چقدر این عکسها روح دادن به این تایپیک

نگار جون چه جالب!!!!!
محمدآیین هم تازگی قبلل جیشش نافش رو فشار یده مثلا دگمه جیششه7
البته مطمئنا میدونن اینطور نیست ...بیشتر از جنبه شیطنته
2720
ای جااااااااااااانم هزار ماشالله به یحیی جونی . نگار جون ماشالله چه هنرمندی هستی خانم رو نکرده بودی. بافت گل پسر خیلی قشنگه و خوش رنگ. ببین میگم خانما باید پاره وقت برن سره کار برای همینه تا وقت کنن هنراشون رو رو کنن دیگه.
شیرینی هاتم خیلی تمیز و خوش مزه به نظر میان .منم شیرینی زیاد درست کردم ولی هیچ وقت انقدر خوشگل نشده بود . مزه هاش همیشه خوب بوده ولی ظاهرش نه . سلیقه و حوصله میخواد که من ندارم و فقط واسه دله خودم یه چیزایی سر هم میکنم. حالا خواهر جان لطفا دستور پخت هم بزار شاید ما هم بتونیم یه نبوغی از خودمون در کنیم ههههه
.نگار جون حتما باید دعوات کنم تا بیای ولی خوشم اومد دست پر اومدی. ماشااله به یحیی جونی و افرین به شیرینی هات حسابی میگه منو بخورین خیلی تمیز و خوشگل درست کردی حوصله داشتی دستورش بزار برامون.

پانی جون سمر هم همینطوره وابستگیش شدیدتر شده اصلا تو تختش که تو اتاق ماست نمیخوابه تازه وسط خوابشم چند بار بیدار میشه منو چک میکنه که خوابیدم پیشش یا نه اگه نباشم که خدا اون روزو نیاره! نمیدونم چیکار کنم.
حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
وای تو رو خدا اینقد ازم تعریف نکنین. مردم از خجالت....

پانی جون حق با توئه.... واقعا اگر زن می خواد کار کنه فقط کار پاره وقت! البته من الان دیگه کلا سرکار نمی رم!!! یه خرده کارایی تو خونه انجام می دم... همین تدوین کتاب و اینا.... ولی به قول خودت کارای هنری حوصله می خواد. خیلی از خانومای شاغل رو هم می شناسم که کیک پزی و شیرینی پزی شون به راهه در عوض خانوم خونه داری که تا حالا برای بچه اش یه کیک ساده هم نپخته... ولی واقعا اثر عجیبی تو روحیه زن خونه داره و فضای خونواده رو خیلی پرنشاط و صمیمی می کنه. من که هر وقت کیک و شیرینی درست می کنم و می بینم شوهر و پسرم با ولع می خورن و تعریف می کنن خیلی خوشحال می شم. امروز رفتم کدو حلوایی خریدم که براشون مافین کدو حلوایی درست کنم.
یا وقتی شال گردنی رو که من بافتم شوهرم می اندازه دور گردنش احساس خوبی بهم دست میده....


و اما دستور شیرینی:

این یکی از شیرینی های سنتی کرمانه. البته ما کرمانی نیستیم. خواهرم تابستون امسال یه ماهی اونجا بود و این دستور رو از خانومای اونجا گرفته. حالا باید انیس بیاد نظر کارشناسی بده!

دستور تهیه کلمبه یا کلمپه(به ضم ک و ل)

برای خمیر:
آرد 250 گرم
روغن 125 گرم
ماست یک چهارم پیمانه (یا همون لیوان معمولی)
خمیر مایه فوری یک چهارم ق چ
آب ولرم یک چهارم لیوان

برای فیلینگ:(مواد داخلش)
خرمای هسته گرفته (بهتره که از نوع دشتستانی باشه)
کره
شیر
دارچین و هل و میخک و ادویه پلویی (هر کدوم رو که دوست داشتین. دارچین بهتره که حذف نشه)

کره و شیر برای نرم کردن خرما استفاده میشه. پس خیلی نریزین.
خرما رو هسته گرفتین داخل ماهیتابه بریزین و با یه کوچولو کره و شیر با همون پشت قاشق بکوبینش تا نرم بشه. ادویه ها رو هم بریزین. خیلی تفت ندین که سفت بشه و بسوزه. کل این مرحله نرم کردن سه دیقه هم طول نمی کشه!

حالا خمیر:
البته اول باید بریم سراغ خمیر . چون این خمیر یه نیم ساعتی باید در دمای اتاق استراحت کنه. پس تو این فاصله بهتره فیلینگ رو آماده کنین.
اول خمیر مایه رو تو آب ولرم بریزین. چند دیقه ای زمان می خواد تا عمل بیاد.
آرد و روغن رو با قاشق مخلوط کنین.
حالا ماست رو اضافه کنین و هم بزنین.
و در آخر مخلوط آب و مخمر... حالا کمی با قاشق هم بزنین. بعد هم با دست کمی ورز بدین. زیاد ورز نمی خواد. اصصصصصلا هم به دست نمی چسبه. اگه دیدین یه کم سفته یه کوچولو آب بریزین.
روش یه نایلون بکشین و بزارین یه نیم ساعتی خوب استراحت کنه.

فرتون رو روی 180 درجه گرم کنین.
سینی فرتون رو کاغذ روغنی بزارین. اگه تمیزه و مشکلی نداره چندان لزومی هم نداره.

بعدش برین چرت خمیرتون رو پاره بکنین و ازش اندازه یه نارنگی بردارین ، گوله کنین ، کف دستون باز کنین ، یه کوچولو از خرما روش بزارین ، حالا بپیچین. یه کوچولو تو سرش بزنین پخ شه. حالا بزارین تو سینی. با یه کم فاصله . این شیرینی موقع پخت وا نمیره. حالا اگه مهر دارین مهر بزنین. اگه نه مثل من با یه قالب کوچولو گرد این مدلی اش بکنین! بعد با قلمو زرده تخم مرغ بمالین. آخر هم روش تخم خرفه یا کنجد بپاشین.
بزارین تو فر. طبقه وسط. 10 الی 15 دیقه. بستگی به فرتون داره. من تقریبا 12 دیقه می ذاشتم. بعد خاموش می کردم و یه دو دیقه ای هم گریل بالا رو روشن می کردم.

شیرینی خیلی مقوی و خوشمزه ایه. مخصوصا عصرای زمستون با یه لیوان چایی دارچین.... اووووووم. به به! عشق من .... دارچین!

میگم اگه نگم وجدان درد میگیرم....
اینکه اینقد تمیز در اومدن .... واسه اینه که مامانم پیچیده بودتشون!!!! چنین آدم صادقی هستم من!
کلا مامانم استاد این کاره... پیچیدن انواع دلمه ، کوفته ، پیراشکی ، و اخیرا هم کلمبه!
پس یه کف مرتب به افتخار همه مامانا !!!!




میگم شما هایی که میگین بچه هاتون اصصصلا جدا نمی خوابن پس بعدازظهرا چه جوری می خوابن؟!

من از وقتی اومدم خونه جدید وموقعیتش فراهم شد یحیی رو از خودمون جدا کردم. البته شبها یکی دوبار بهش سر می زدم. اما متاسفانه از وقتی که دکتر ارتوپدش براش بریس رو تجویز کرد و شبها موقع خواب باید ببنده دوباره خانوادگی می خوابیم. تازگی ها عادت کرده تا صبح یه کله بخوابه. اونم تا چهار و پنج صبح! بعدش پا میشه و میگه مامان بازش کن!
اما کم کم داریم عادتش می دیم تنها بخوابه. مثلا اولش جامون رو می اندازیم کنارش. بعد که خوابید ما میریم تو اتاق خودمون. یا اینکه از همون اول فقط من می خوابم کنارش و براش قصه می گم و بعضی شبها هم رو پا می زارمش. به نظر من هر جوری هست باید عادتشون بدیم تنها بخوابن. حالا یا گولشون بزنیم ! یا اینکه اگه حرف می فهمن باهاشون حرف بزنیم و براشون جایزه تعیین کنیم ...
2714
یه چیز دیگه هم بگم وبرم....

محض یادآوری:

پسر من و مهراوه جون که سر صف بچه های اسفندی هستن پنج شنبه گذشته (25 ام) هزار روزه شدن!

هزارروزگی بچه هاتون پیشاپیش مبارک!!!

ایشالله همگی تنشون سالم باشه و لبشون خندون... عمر پربرکت و باعزتی داشته باشن....

این مناسبت رو از دست ندین!!! برای شاد کردن دلشون و ....دلتون!
نگار دست مامانت درد نکنه :) عجب تمیز درست کرده ... البته من زیاد اهل این کلمپه نیستم چون خیلی سنگینه ولی خوبه آفرین !
سامیار و یحیی جون خوش تیپای دختر کش ... به به !

جای شما خالی ما هم یه کیک خرمالو درست کردیم و وصیت می کنم که شما هم درست کنین که خیلی کیک مرطوب و خوش خوراکی هست ... البته یه خورده روش قهوه ای تیره شده که هیچ اشکالی نداره !! هایا هم که اصلا شکمو نیست !
AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان
AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان
[URL=http://axgig.com/][IMG]http://axgig.com/images/97059048688785935816.jpg[/IMG][/URL]
http://www.womenshealthmag.com/

نگار حون ایین هم لباسهای زمستانی پارسالش به امسالش میخوره و فیت تنشه
ما که مثل شما هنرمند نیستم لباسهاشو خریدیم برای همین خوشحال شدم تو این گرونی مجبور نشدیم دوباره کلی لباس زستونی بگیریم

یه چیزی دیشب که من و آیین و باباش دور هم نشسته بودیم آیین یه نگاهی کرد و گفت" من و بابا و مامان شدیم مثلث!!!!!"
مهراوه جان می گم که چنان شور حسینی گرفته بود یعنی از همه عزادارتر بود !
اصلا کیک خرمالو خوشمزه است ... دستورشم همینطوریه ... سه تا تخم مرغ سه تا دونه خرمالو پوره می کنی با یه پیمانه شکر و دو پیمانه آرد یه خورده دارچین و بکینگ پودر و جوش شیرین و وانیل و نصف پیمانه روغن ... من چون اندازه چشمی می ریزم نمی دونم بگم چقدر !!
http://www.womenshealthmag.com/
سلام دوستان
ممنون از لطفتون به سامیار
نگار جون خودمم اون عکسشو خیلی دوست دارم
ماشالله به یحیی جونی خوش اخلاق
سامی هم کاپشن های پارسالش اندازشه
نگار جون ماشالله خیلی هنر مندیا
ای جانم به هایا که شور حسینی گرفته
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز