2733
2734
عنوان

خانوم های( خوشتیپ)( محجبه )همه بیاین تو!!

| مشاهده متن کامل بحث + 696136 بازدید | 9467 پست
دوستان عزیز و دوست داشتنی و باحجاب من . من حقیر هم فکر میکنم خداوند مثل ما بنده ها ظاهر بین نیست . خداوند به رنگ لباس ما نمره نمیده تا اگه کسی همیشه رنگ مشکی ، طوسی، قهوه ای و سورمه ای بپوشه نمره اش بیست باشه و کسی که رنگهای شاد بپوشه بهش 18 بده. کسی که روش رو هم بپوشونه نمره اش بالاتر از کسی باشه که گردی صورتش بیرون باشه. نه ! خداوند میبینه کی نیتش پاکتره ، کی دلش صافتره، کی عملش واقعی تره، کی به خاطر خدا و نه به خاطر خلق خدا کاری رو میکنه......شاید در ظاهر کسی فرامین خدا رو خوب اطاعت کنه ولی فرسنگها از رحمت خداوند دور باشه....یعنی حجاب کامل داشته باشه ولی دروغ بگه ، غیبت کنه ؛ بی ادب باشه ، دل برنجونه ....ولی کس دیگه ای باشه که حالا خیلی سفت و سخت رو نگیره ولی موهاش و اندامش رو از نگاه نامحرم بپوشونه و نیاتش و اعمالش خیلی خداپسندانه تر باشه....به نظر من جامعه ما به جایی رسیده که باید خیلی محتاط باشیم ، وظیفه ما الان خیلی خطیرتره...اکثرا دین زده شدند....اگه یه کمی افراطی فکر کنیم ممکنه دین رو به نابودی بکشیم و وضعیت از اینی که هست بدتر بشه......


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام فرزانه جان
ممنون از محبتت.خیلی دلم میخواست یه روز صبح خنکای نفس یه آدم مطهر مثل همونی که گفتی از خماری خواب صبح بیدارم کنه و بگه : دختر شیعه حسینی ! بالاخره خودتو بالا کشیدی. از رو این صخره میتونی فاصله تو با اون پایین ببینی.یه روز اونجا بودی اما حالا دیگه اینجایی و از شر خودت و نفس و شیطان و ..... در امانی !حالا با خیال راحت اون دو رکعت نماز اختیاری مستانه یی رو بخون که دوست داشتی وقتی ذکر سجده شو میگی عمق جونت کنده بشه و مثل یه شال حریر تو باد گم بشه.اون لا اله الا اللهی رو بگو که وقتی به آخرش رسیدی چیزی از تو نمونده باشه .خیلی خیلییییییییییییییییییی چیزا دلم میخواد فرزانه دلم خیلی پره .دلم برای اون بزرگ مهربونی پر میزنه که یه روزی آروم آروم تو گوشم میخوند منو بخواه چون نگرانتم چون میخوام مال خودم باشی ومن مست و گیج و گریه آلود سرمو از رو دستش برمیداشتم و دنبالش میگشتم......!!!حالم خرابه و اون حبل متین رو هم ول کردم و حالا درب و داغون دنبال حداقل یه همکلام یا یه همدرد میگردم .
من مست و تو دیوانه ماراکه بردخانه؟
2731
یادمه یه روز مادرم ختم انعام تو خونمون گرفته بود. خانمهایی که یه چشمی میرن بیرون هنگام تلاوت قران باهم از هر دری صحبت میکردن. به حرفهای یکیشون که دقت کردم دیدم داره در مورد اینکه گلدوزی های رومیزی ما کاردسته و قشنگه صحبت میکنه ، یه خانم دیگه داشت یه خانم میانسال رو که ته آرایشی داشت مسخره میکرد که دیگه از اوگذشته انقدر قرو فر داشته باشه.....منکه در جمع اونها از همه بی حجابتر بودم و به قول معروف یه چشمی نبودم خیلی مودبانه سرم رو به احترام تلاوت قران به زیر انداخته بودم و سعی میکردم با سکوت و حضور قلبم احترامم رو به کلام خداوند نشون بدم.........
بعد از اون هرگز نذاشتم تا مادرم در خونه ختم انعام بگیره.........به نظرشما بعضی اعمال واقعا " عبادته یابیشتر رنگ وبوی خاله زنک بازی و چشم و همچشمی و سرگرمی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وای بر ما اگه عبادتمون رنگ عادت و ریا و سرگرمی به خودش بگیره ........وای بر ما..........
معصومیتی که تو اوج بی خدایی بهم هدیه دادن رو گم کردم از دستم رفته.نمیدونم چرا برای تو دو ست خوب حرف میزنم و اشک میریزم شاید چون روم نمیشه به خودش بگم:هنوز دوست دارممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
هرچی هست پستت یه لحظه مثل یه نسیم منو گم کرد ممنونم از سنگ صبوریت برم شاید تو نماز اول وقت پیداش کنم آخه نمیخوام صفحه اول دفتر یادداشتی که مهراوه گفت رو بعدا مجبور بشم خط خطی کنم . بذار توش با نستعلیق بنویسم :امروز صلا ت ظهر رو اول وقت خوندم.فعلا خداحافظ دوستای رنگ خداییم.
من مست و تو دیوانه ماراکه بردخانه؟
شیرین جان زیاد خودتو اذیت نکن حرصم نخور.دوتا آدم برات مثال میزنم :
یه مادر جوون با یه بچه که صبحها با صدای قرآنش بقیه بیدار میشن بچه شو با ماشین خودش میبره بیرون مانتوییه چسب و جلف نمیپوشه دل آروم و مهربونی داره مودب و خوش اخلاقو مهمون نوازه . درس میخونه شاغلم هست تا هرچه بیشتر به جامعه امام زمانی نزدیکتر بشه.
یکی دیگه یه مادر اهل مستحباتو و یه چشمی که دوتا بچشو فرستاده تو کوچه خودشم رفته ختم انعام و هزار ویک غیبت و دروغ و تهمت به مردم زده حالا تو راه خونه هرکی که مثل خودش نباشه با اخم نگاه میکنه و تو آتیش جهنم تصورش میکنه و ازش دور میشه بچه هاشو پارک نمیبره براشون قصه نمیگه اما دم به دقیقه از ترس خدا و زور خدا و بهشت و جهنم حرف میزنه
میتونی بگی کدوم برنده اس؟!
دیدی چه راحت میتونی منظورتو برسونی؟
به نظر من همه زنها یه رادار تو سرشون هست که حداقل 60%نگاه و رفتار نامحرمهای آطرافشو تشخیص میده میدونه روسری صورتی کجا جذب منفی داره کجانداره پس میتونه بفهمه کجای کارش درسته کجا نادرست . فقط مشکل اینجاس که بعضیها یه حکم رو برای ده تا مجرم مختلف صادر میکنن .منکه خوب تشخیص میدم کجا چی بپوشم حتا بعضی جاها جوشکن هم میشم البته با احتیاط فراوان .موفق باشی.
من مست و تو دیوانه ماراکه بردخانه؟
2738
شیرین جان نماز بخونم دوباره میام .من ریاضی خوندم .ده سال یه بار هم اینجوری مینویسم . خودمم تعجب کردم دلم خیلی پر بود . بی اختیار مینوشتم. آخه بعد ازدواجم هرسال نیمه شعبان با همسرم میرفتیم جمکران پارسال به خاطر بارداری سر دخترم نرفتم ام امسال به خاطر یه کوچولوی دیگه که تو دلمه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من مست و تو دیوانه ماراکه بردخانه؟
وای وای...... چه بچه های باحالی تو نی نی سایت بودن و من بی خبر بودم!!!!1بچه ها خیلی خیلی خوشحال میشم که واقعا با هم دیگه شروع کنیم.هم اطلاعات مونو ببریم بالا و هم در زندگی عامل باشیم.....من تازه از بیرون اومدم برم به کارم برسم و ناهار بخورم میام دوباره پیشتون.....


دوستتون دارم.....شیرین حدیث فرزانه مهراوه
شکرت خداجون
خب اول باید به حدیث جون یه احسنت بگم که واقعا زیبا مینویسی و مطمئنا روح لطیفی داری که اینجوری کلمات به زبونت جاری میشن.....عزیزم تو اگه دوساله که نتونستی بری جمکران....دلیلش مشخص بوده...مطمئن باش امام زمان هم از کاری که تو میکنی (یعنی تربیت فرزند و مراقبت ازش)....راضیه.....

راستی حدیث جون مامان منم دبیر ریاضی بوده!!اما من الان لیسانس زبان عربی و خونه دارم..که البته خیلی خوشحالم بابت این خونه داری.....و کم و بیش هم دنبال کار میگردم.تا ببینیم قسمت مون چی باشه.....24 سالمه سه ساله عروسی کردم.و هنوز بچه ندارم.


-------------------------------------------------
در جواب فرزانه جون که نظر خواسته بودن در مورد مطلبشون میخواستم بگم:
1-در جواب مورد اول فکر میکنم دیگه عرف جامعه ی ما رنگ های شاد رو پذیرفته....و خیلی وقته که شال ها و روسری ها در رنگ های متنوع به بازار اومده و این امر توی همه قشر اجتماع دیگه کاملا جا افتاده....
البته خب بعضی ها هستند که واقعا زیبایی زیادی دارن که انگشت شمار پیش میاد خانمی خیلی خیلی زیبا باشه..خب وظیفه ی اون خانم نسبت به من که چهره ی معمولی تر دارم خیلی سنگینتره......
2- مورد دوم تون هم کاملا قبول دارم و توی پستهای قبلیم من هم دقیقا تاکیدم روی همین مساله بوده....
3-فکر نمیکنم که مرتب بودن شیک پوشی و زیبا پوشیدن بد حجابی تلقی بشه..... (اینجا باز هم همون مساله ی مراتب حجاب پیش میاد....)
4-با این مورد هم موافقم....
5- باز هم موافقم

فرزانه جان امام زمان ما از ما میخواد توی همه ی مسائل زندگی نمره ی خوب بگیریم....نه فقط حجاب.
آیا ما نمره ی اخلاقمون بیسته؟؟؟ غیبت حسادت ریا ووووووو..آیا ما میتونیم بگیم که ما بهترینیم؟
من فکر می کنم.....خیلی خوبه که در کنار حجاب نمره ی درس های دیگمون هم بیست باشه....
البته خداوند به اونی که نمرش هجده هم باشه.....مطمئنا نظر میندازه.....و نمره ی بیست نگرفتن مساوی با مردود شدن نیست..

حرف من اینه که ما باید طوری در جامعه رفتار کنیم که جوونها رو به دین جذب کنیم و زیبایی هاشو نشون شون بدیم...آدم اگهنمرش هجده باشه بهتر از اینه که مردود بشه....منظورم جذب بقیه است....(فکر میکنم در این مورد یجورایی کاملا نظرم با شیرین یکیه).....

دغدغه ی شما چیه تو زندگی؟؟؟مطمئنا هر کسی هدف تعریف شده ای برای خودش داره.....
من در کنار این که میخوام روی خودم کار کنم تا بهتر از این که هستم باشم....کنارش واقعا همیشه مراقب بودم که هیچ کسی رو با رفتارم از اسلام زده نکنم.....آخه ما چون ظاهرمون مذهبیه..هر کاری کنیم توی جامعه به مسلمونیمون ربطش میدن..منم خیلی حواسم جمعه...حتی این که خیلی بد اخلاق و اخمو نباشم...
آخه همین خانم هایی که می گید یه چشمشون بیرونه...گاهی اوقات من رو هم دلزده کردن!!!!چه برسه به بقیه....که منتظر یه آتو و بهونه هستن....

شکرت خداجون
البته خیلی خوبه که آدم همه جوره عالی و تاپ باشه...ولی من هنوز به اونجا نرسیدم متاسفانه.....
حدیث جون چه خوب گفتی..من هم خیلی دلم برای بچه های دانشگاهمون تنگ شده....وای چه روزایی داشتیم.....

من هم مثل تو بعد از اتمام درسم....مجبور شدم به اینکه یک خاله زنک تمام عیار بشم....
خیلی جاها دیگه خسته میشم از خودم و اینکه تا کی باید حرف لباس و مد و ارایشگاه و دختر فلانی عروسی کرد فلانی زایید.وووووو.....
البته اینها جزئی از زندگی ماست...... و نمی شه که نباشه....ولی خب من نمی تونم انقدر که اینجا راحت از احساس قلبیم مینویسم.....با بقیه در میون بزارم....فکر میکنم یه جورایی براشون خسته کننده میشم.....و خوشحالم از اینکه اینجا دور هم جمع شدیم....
البته سطح علم و دین و ایمان من از شما دوستای گلم خیلی خیلی پایینتره و دوست دارم ازهمتون چیزهای خوب یاد بگیرم.......
فرزانه جان و شیرین جان شما هم یه معرفی کوتاه از خودتون کنید خوشحال میشم......
شکرت خداجون
اول معرفی بعدا ادامه ماجرا!
من 23 سالمه 2 ساله عروسی کردم، بچه ندارم، لیسانس اقتصاد دارم و جدیدا هم مشغول به کار شدم.
دوستای گلم نمیدونم چرا از حرفام برداشت هایی میشه که کاملا خودم باهاشون مخالفم!
راستش و بخواید خود من تا چند سال پیش از حجاب، خصوصا چادر خیلی بدم میومد، دلیلش هم همین تناقض هایی بود که تو رفتارای آ دم های ظاهر الصلاح میدیم ولی لطف خدا شامل حالم شد و اتفاقی تو زندگیم افتاد که دیدگاهم نسبت به زندگی کاملا تغییر کرد. اونوقت بود که فهمیدم برای شناخت اسلام و دستورات قشنگش نباید به مسلمونای دور و برم نگاه کنم چون هر کسی از اسلام یه چیزیش و گرفته و باقیش و رها کرده. منم نه رو میگیرم نه دائما مشکی میپوشم نه دل مرده ام و سعی میکنم با دیدن ظاهر دیگران راجع به باطنشون قضاوت نکنم، کسی که حجابش و حفظ میکنه ولی گناهای دیگه میکنه خدا به خاطر گناهای دیگش مواخذش میکنه و کسی هم که حجاب نداره ولی گناهای دیگر و مرتکب نمیشه خدا به خاطر بدحجابیش مواخذش میکنه هر چیزی جای خودش. حرف من اینه : خانومای گل که به حجاب معتقید، حجاب حقیقی اون چیزی نیست که مثلا مهتاب توی دلنوازان رعایت میکرد یا اون خانوم پلیسه توی هوش سیاه که دائما چادرش باز بود. فعلا باید برم خدانگهدارتون دوستای خوبم
فرزانه جون من فکر می کنم ما تا حدودی با هم همعقیده هستیم.ولی نمیدونم .....شاید درست منظور همو نمیگیریم...و درست منظورمونو نمی رسونیم....منتظرت هستم......راستی اون مساله اصلیمون فراموش نشه.....من واقعا نمیدونم باید از کجا شروع کنیم؟!

مشکل اصلی من اول از همه اتلاف وقته...یعنی همیشه اکثر وقتم رو پای نت میگذرونم متاسفانه و اینجوری میشه که به خیلی از کاهایی که دوست دارم مثل مطالعه ی کتابهای مورد علاقم....و خوندن ادعیه و حتی نظم بخشیدن به خونه!!!!که واقعا خیلی واجبه..نمیرسم.....متاسفانه معتاد هستم به اینترنت..ولی اگه بخوام بزارم کنار میتونم.
فقط احتیاج دارم یکی باشه که منو تشویق و همراهی کنه.....اولین قدم من برطرف کردن ایناست.....شما چه برنامه ای دارید؟؟؟چه پیشنهادی میدید؟
شکرت خداجون
سلام بیتا گلی!
امان از این نت سواری .حسابی علافمون کرده .البته چیزای خوبی هم دیدم ولی اتلاف وقتش وحشتناکه. منکه به خودم قول دادم فقط چندتا تاپیک ضروری برم.چون خیلی به دوستای همفکر احتیاج دارم یعنی بهم روحیه میدن .الان هم وقت درسم بود طاقت نیاوردم و اومدم . اگه یه گروه خوب پیدا بشه قرار بذاریم یا برنامه نت مرتبی داشته باشیم کمتر مجبوریم وقت بذاریم تازه از ایمیلهامون هم استفاده خوبی میکنیم.
راستی دوستای خوب من ظهر یه ذره دلم کربلایی شده بود آخه پارسال کربلا رفتم (محض ریااااااااا) سوتفاهم پیش نیاد من همیشه اینقد باحال نیستم تو پستای اولی حال خرابم معلومه.
و بیتاجووووووووون !!!!
چاره مشکل ماها که فکر میکنیم گروه به دادمون میرسه اینه:
نماز شب آدمو از وابستگی به زمان و مکان درمیاره .این حرف حاج آقا پناهیانه که خیلی بهش ارادت دارم. یعنی این وابستگی ما به چیزای مختلف مال اینه که خودمونو به خدا وصل نکردیم که راه چارش نماز شبه اما چرا یکی مثل من توفیق نماز شب نداره اینه که کم اراده ام یا خلوصم کمه و به قولی عیارم پایینه و یا به قول امام صادق علیه السلام گناه مانع توفیق نماز شب میشه حتا اگه ارادش باشه!!!!!!!!!!!!!!!
اینارو به جهت حکمتشون گفتم به خودت نگیری اینا تجربه ها و حرفای خودمن.
من مست و تو دیوانه ماراکه بردخانه؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز