2410
2553
عنوان

سوء سابقه

| مشاهده متن کامل بحث + 42168 بازدید | 813 پست
خدا خیر و خوشبختی بهت بده


عزیزم....خیلی دوست دارم باهات حرف بزنم...خیلی زیاد.

اما فدا ساعت 8 امتحان دارم و هیچی نخوندم..

یه نگاه به کتاب بکنم و برم گریه و دعا و لالا...................کنار پسرم.....


ببخشید اگه ناراحت شدی....

قدر لحظات خوب زندگیت رو بدون
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
فافا من خودم مادرم میدوم چی‌ می‌‌کشی...ولی‌ مطمئن باش اینا موقتی.انقدر خودتو عذاب نده...فردا میره زن میگیره زنش اجازه نمیده بیاد بچه‌رو ببینه.....ایشالا خدا کمکت کنه.خدا رو چه دیدی شاید پدر خوبی‌ باشه بالاخره یه روزی این بچه محبت پدر رو هم نیاز داره

وقتی یک زن دیوانه وار با تو صحبت میکنه خوشحال باش چون سکوت یک زن نشانه پایان توست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

انشالله که خدا حاجتتو میده
امیدوارم به همین زودیا بیایی و خبرای خوش بهمون بدی
درسته که همدیگرو ندیدیم و نمیشناسیم ولی هممون یه حس مشترک داریم
هممون مادریم و درک میکنیم که دل ادم چطوری برای بچش میزنه
اسمانِ ابیِ ارامش است
از کران تا بیکرانِ یادِ او
بزار یه ماجرایی رو برات بگم :
شش سال قبل درست به فاصله یه ماه بعد از عقدم یه مشکلی برای خانواده ام پیش اومد و چون طرفمون می خواست حال بابام رو بگیره دست گذاشت روی نقطه ضعفش یعنی من. رفت از من شکایت کرد جوری که یعنی من یه آدم کلاهبردار و دزد و پدرسوخته هفت خط و.... خلاصه هرچی فکر کنی هستم. یه وکیل پدرسوخته تر از خودش هم گرفته بود که فقط پول می داد به این قاضی و اون قاضی تا حکم بخره. هر چی همه تلاش می کردن پای منو بکشن بیرون از پرونده این بیشرف با پول نمیزاشت چون می دونست می تونه خانواده ام رو از این طریق بچزونه.
اگه بدونی اگه بدونی اگه بدونی چه بلاهایی سر من آورد، اگه بدونی من رو تا کجاها کشوند؟ اگه بدونی پدر شوهر من عروس یه ماهش رو کجا دید و در چه وضعی.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
2456
توی اون چند ماه هر چی خدارو صدا زدم هر چی گریه کردم هرچی فریاد کشیدم انگار فایده نداشت. هیچکس جز اون نمی تونست کمکم کنه و اونهم صدام رو نمی شنید.
دیگه مرده بودم .انقدر کم آورده بودم که می خواستم خودم رو خلاص کنم ولی توی اوج ناامیدیم خدا اون روش روبه من نشون داد:
شاهدایی که آورده بود علیه من شهادتبدن انقدر دروغ گفتن که قاضی بعد از اونهمه مدت متوجه دسیسه اون بی شرف شد. شاهداش محکوم شدن به زندان. من ازش شکایت کردم به جرم افترا و تضییع حق و حقوق و......
براش حکم زندان گرفتم و کلی خسارت که مجبور شد تا قرون آخرش رو بده.
بدون که خدا همیشه وقتی دیگه از همه جا بریدی و به ته ته ماجرا رسیدی دستتر و میگیره.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
شادی دو جا بد جوری بغض کردم... یکی اونجا که در مورد سوره فیل توضیح دادی... نمی دونم چرا... آخه منم این روزا خیلی دلم سنگینه...
اگه برای فافا معجزه بشه کمر منم یکم راست می شه و دلم خوش... کاشکی اتفاق بیوفته و برای من هم اتفاق بیوفته
و دیگه اینکه شاهد ها دروغ گفتن...
شوهر منم چند تا شاهد اورد که دست روی قران گذاشتن و دروغ گفتند... وقتی اون صحنه ی دادگاه رو یادم میاد قلبم فشرده می شه...
کی قران یقه شونو می گیره؟ با چه وقاحتی جلوی پدر و مادر زجر کشیده و زحمت کشیده و دختر بزرگ کرده ی من دست روی قرآن گذاشتن و دروغ گفتن...
جاءالحق و زهق الباطل...
امیدوارم اون روز برای همه ظالم ها برسه...
ممنونم منو به گریه انداختی... چند روزه بغض داره خفه ام می کنه اما گریه ام نمیاد...
ببخشید فافا که منم اینجا زیرآبی می رم یه حرفایی می زنم...
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
فافای گلم...

خدا درون تو یه چیزی دیده که تو رو لایق مادر شدن دونسته

پس بخاطر همون چیز با ارزش دووم بیار و مقاومت کن

امیر علی مال توئه. مطمئن باش همیچکس نمیتونه حقت رو ازت بگیره :))
هیچکس نمی داند چگونه میمیرد؛ اما من می دانم بدون هردویتان همان روز می میـــــرم....
2714
سلام فافا جون. من یا چندتا از موسسه های حقوقی تماس گرفتم. ظاهرا راه دررویی برای این قضیه هست و همشون گفتن میشه کاری کرد که بچه رو نتونه ببره و یا حکم قاضی تغییر کنه. منتها از اونجا که توی این مملکت هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیره، وقتی توضیح بیشتر می خواستم می گفتن باید حضوری بیایید یا اینکه حق مشاوره پرداخت بشه. همشون هم برای قم وکیل می فرستادن.
دوتاشون بودن که به نظرم متبحرتر بودن ، شماره هاشون رو برات می زارم:
88928181 موسسه رهنمون تا 9 شب هم هستن. این گفت راهش خیلی ساده است ولی باید حضوری بیان یا برای نیم ساعت مشاوره سی هزار تومان به حساب واریز کنید تا تلفنی بهتون راهکارش رو بگیم و مشاوره بدیم.
44030481-4 موسسه نگین رضا . این هم تقریبا همون حرفا رو زد ضمن اینکه گفت اگه بتونین مستندات ببرین مبنی بر ایجاد ضرب و جرح یا شاهد داشته باشین، پدر حق بردن فرزند بیرون کلانتری ازش سلب میشه. بعد هم گفت برای یه پرونده مشابه پرونده تو ، برای اینکه تمومش کنن سریع و حضانت رو بگیرن تقریبا حق الوکاله دو تومن میشه( حالا اینو تلفنی گفت دیگه چقدر تغییرش بده الله اعلم).
اگه اومدی خبر بده تو امروز چکار کردی.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=239810

سلام دوستان.

یه خانواده ای هستن از دوستای پدرم. 4 نفرن. داره درس طلبگی میخونه. حدود 40 سالشه. دوتا بچه دارن که بزرگه 7 سالشه...خیلی وضع مالیشون بده.

انقدر گاهی زنش نون و شکر میخوره...چیزی برای خوردن هم ندارن...گاهی میاد 10 تومن 10 تومن از بابای من قرض میگیره. تمام هزینه های زندگیشون با کمک مالی مردم میگذره.

مرده به خاطر مشکلات مادرزادی نافش مشکلی داره که نمیتونه کار سنگین بکنه که بره کارگری......

تو یه سرداب 15 متری زندگی مکنن که اجاره اش 80 تومنه.

امروز بابای من بهشون یه کولر اضافه داشتیم داد....اما میگه حتی برای پول برق این هم مشکل داریم...اما داریم هلاک میشیم از گرما....بچه هام همشون بدنشون سوخته.....

خیلی اوضاعشون بده..

واقعا نیاز به کمک دارن..........................




کسی هست نذری کمک مالی داشته باشه بخواد به اینا بده؟؟؟؟

واقعا ثواب داره.......

اگه کسی حاضره کمک کنه من شماره حساب بدم مال خواهرمه....بریزین به اون حساب.........بعد بابام بهشون بده....


بنده خداها سید هم هستن.....خونشون هم یه جای خیلی پرته.......





(الان وقت توضیح دادن ندارم...............شب میام میگم)
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
ممنون راحله جون....این قوت قلب ها خیلی کمکم میکنه.........


امروز رفته بودیم بیرون. پسرم بغلم بود و باد میومد....

باد خورد به موهاش بوی سرش رسید به مشام من.......

تنها چیزی که به ذهنم رسید......بوی بهشت بود..........................

از عصری یه سره بهش میگم بهشت مجسم من.......بهشت زمینی من..............


واقعا اون برای من بهشته.......

خدا کنه سیبی سر راه من قرار نگیره که خدا این بهشت رو از من بگیره....

***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
شادی جان خیلی ممنون که زحمت کشیدی....

خیلی لطف کردی....

راستش ضرب و جرحی که نداشته...چون انقدر ترسو هست....که هیچ وت از این غلطا نمیکنه

باید یه چیزی رو برات تعریف کنم

ولی بذار اول بگم امروز چه کردم


توی دادگاه که گفتن تو اصلا حق نظر دادن نداری در مورد اینکه اون کجا میبره بچه رو.......

من گفتم اگه برد و دیگه نیاورد چی؟

گفتن اون موقع ما خودمون پیگیری میکنیم.........


میبینین چقدر ابلهن؟؟؟؟؟؟؟


بعدش هم من گفتم برای آزمایش ، من باید باشم....از ساعت 9 باید بچه رو تحویلش بدیم تا 12...........

کدوم آزمایشگاهی 3 ساعت طول میده یه خون گرفتن از بچه رو؟

اونا هم جلوی خودم یه نامه نوشتن برای کلانتری که میریم ، که مادر الزاما باید باید باشه......


حالا خدا کنه مامور هم بهمون بدن با مامور بریم....وگرنه تو راه دعوامون میشه....منم نمیتونم بعدا جوری ثابت کنم که چه حرفایی بهمن زد....

یه نکته دیگه هم اینه که اون قطعا تنها نیست....

قطعا با یکی از خواهراش و مادرش و شوهر خواهرش میاد..........


منو تیکه تیکه میکنن اگه مامور نباشه...........
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
خب خدارو شکر . همین که تو هم باشی خودش جای امیدواریه که بچه رو نمی تونه ببره .
ببین عزیزم توی این مملکت فقط پول و رشوه است که کاررو راه میندازه . اگرچه از نظر من هم کاردرستی نیست ولی راهش همینه. یکی دوروز قبلش برو کلانتری پیش رئیسشون یه ذره اشک و آه کن بلکه باهات راه بیان و مامور بهت بدن.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
اگه میشه تنها نرو . مامانت اینا رو نبر چون یادمه گفتی بی سروزبون هستن. بایه مرد بزرگتر مثلا دایی یا عموت برو.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز