پاپاگنا جان
اگر به من اجازه بدین یه نکته رو خاطر نشان کنم . اقای پورمند مساله رو از دید یک مرد ازو گفته بودند و شما از دید یک زن نابارور. در مورد زنهایی که تخمک می گیرند نباید این رو فراموش کردکه به هر حال 9 ماه با این بچه همراهند و حداقل نیمی از حس جسمانی مادربودگی رو تجربه می کنند. در این جا سه نفر دخیلند 1. مادر ژنتیکی2. مادر فیزیولوژیکی/ عاطفی 3. پدر بیولوژیکی/عاطفی.
اما در مثالی که اقای پورمند عنوان کردند 2 نفر جسما دخیلند. 1. پدر بیولوژیک یا صاحب اسپرم و2. مادر بیولوژیک/عاطفی. پدر عاطفی اصلا در این مرحله نقشی نداره. مضاف بر این حذف جسمانی باید توجه داشته باشیم که شاکله روحی مردان تفاوت اساسی با زنان داره و برخی مفاهیم که برای ما اغراق امیز یا صرفا برساخته فرهنگ یا قراردادیا هنجار نا درست اجتماعی جلوه می کنه واقعیت روانی و روحی مردان رو بیان می کنه. نظر به اون چیزی که درباره فرهنگ گفتید شما رو ارجاع میدم به ادبیات نوظهور اما قطوری که در این چند دهه در غرب در مورد مردانگی یا مطالعات مردانگی ایجاد شده تا ببینیم که حس رقابت و قدرت در مردان تا چه حد قویه.
در مورد اون مثال از فیلم هم باید بگم که این یک اشتباهه که بخوایم باور کنیم که لیبرالیسم در غرب تونسته فرهنگ عمومی رو به پذیرش رفتارهای خلاف طبیعت و فطرت واداره. این چیزها برای اکثریت خودشون هم هضم ناشدنیه منتها اونها تفاوت قایلند بین پذیرش و تحمل. خیلی چیزها در عرصه عمومی تحمل میشه اما پذیرفته نمی شه ,دست کم به صورت شخصی پذیرفته نمی شه. اما روند جاری فرهنگسازی که صنعت فیلم ابزار اصلی اونه در صدد ایجاد بیشتر پذیرش یا دست کم تحمل این شیوه های دگرباشانه است