2733
2739
عنوان

جنین اهدایی آری ...اسپرم یا تخمک اهدایی خیر....؟

| مشاهده متن کامل بحث + 32615 بازدید | 120 پست
زندگی کوتاه است
قوانین را زیر پا بگذار
بسرعت ببخش
با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس
همیشه بخند
هیچ وقت لبخند را از لب هایت دریغ نکن
مهم نیست زندگی چقدر عجیب است
زندگی همیشه آنطور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود
اما تا زمانی که هستیم ، باید بخندیم و سپاسگزار باشیم
با عرض سلام و ادب خدمت جناب آقای پورمند و سایر دوستان . من هم خودم دوره کوتاهی درگیر مسائل مشابه بودم البته مشکل ما هم از طرف همسرم بود ولی شکر خدا با عمل جراحی این مشکل برطرف شد ولی خدمت همه دوستان عرض میکنم بیایید باور کنیم که بچه دار شدن هم یک بخشی از این سریال دوروزه زندگی ماست البته داخل پرانتز عرض کنم که من قبل از بچه دار شدن این اعتقاد رو نداشتم و فقط به بچه فکر میکردم ولی بعد از گذر از این بحرانها اینک با مرور خاطرات آن دوران به این نتیجه میرسم که چه روزهایی را بدون اینکه طعم زیبای زیستن را بفهمم با خود درگیر بودم و در ذهنم پر از طوفان بود ...بگذریم من برای نظرات همه دوستان ارزش قائلم و فقط خواستم خدمت همه دوستان عرض کنم که زندگی زیباست و همه چیز با خواست خداوند تحقق می یابد .شاکر خداوند باشیم و سپاسگزار لحظه لحظه زندگی .

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

با عرض سلام
بنده با نظر خانمها یارا و ملیکا موافقم و با آقای پورمند مخالفم.
ما در این دنیا مالکیتی جسمی و روحی از خودمان نداریم و مالکیت آنها همه ازآن خداوند است.و اینکه گفته می شود این اسپرم مال منه و مال دیگری نیست و تعلق به دیگری ندارد حرف درستی نیست.چرا که ما هیچ نقشی در ایجاد و خلقت آنها نداشته ایم و اینها همه لطف خداوند است که به ما عطا نموده است. دربحث اهدا همانطور که ما اهدای کلیه ،کبد،ریه،قلب و خون و از همه مهمتر اهدای جان (از خود گذشتگی یا ایثار) داریم،اهدای اسپرم و یا اهدای تخمک نیز بایستی داشته باشیم و اینکار نیکو و پسندیده شایسته است که مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد.آقای پورمند چه بسیار زوجهای نابارورکه به طلاق کشیده شده و یا دچار دردها ، فشارها و بحرانهای روحی می شوند (کاش این دردها را احساس می کردید تا از این عقاید دیگران اینقدر متعجب و متحیر نمی شدید واین همه دیگران را بخاطر این امر(اسپرم اهدایی)مورد سرزنش قرار نمی دادید،هر چند تصور این احساس برای شما بسیار سخت است).آقای پورمند مطمئن باش خانواده هایی که با تحمل این سختیها و رنجها صاحب فرزند (از طریق اهدا اسپرم و یا تخمک ) می شوند قدر و ارزش این فرزندان را بیشتر دانسته و در تربیت و پرورش آنها بسیار کوشاتر هستند و این چنین پدری به معنای واقعی پدر است(برخلاف برخی پدران که فقط پدر ژنتیکی هستند نه پدر فرهنگی) . پس بیاییم به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذاریم و عقیده هر کسی برای خودش محترم شمرده شود.
با عرض سلام
بنده با نظر خانمها یارا و ملیکا موافقم و با آقای پورمند مخالفم.
ما در این دنیا مالکیتی جسمی و روحی از خودمان نداریم و مالکیت آنها همه ازآن خداوند است.و اینکه گفته می شود این اسپرم مال منه و مال دیگری نیست و تعلق به دیگری ندارد حرف درستی نیست.چرا که ما هیچ نقشی در ایجاد و خلقت آنها نداشته ایم و اینها همه لطف خداوند است که به ما عطا نموده است. دربحث اهدا همانطور که ما اهدای کلیه ،کبد،ریه،قلب و خون و از همه مهمتر اهدای جان (از خود گذشتگی یا ایثار) داریم،اهدای اسپرم و یا اهدای تخمک نیز بایستی داشته باشیم و اینکار نیکو و پسندیده شایسته است که مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد.آقای پورمند چه بسیار زوجهای نابارورکه به طلاق کشیده شده و یا دچار دردها ، فشارها و بحرانهای روحی می شوند (کاش این دردها را احساس می کردید تا از این عقاید دیگران اینقدر متعجب و متحیر نمی شدید واین همه دیگران را بخاطر این امر(اسپرم اهدایی)مورد سرزنش قرار نمی دادید،هر چند تصور این احساس برای شما بسیار سخت است).آقای پورمند مطمئن باش خانواده هایی که با تحمل این سختیها و رنجها صاحب فرزند (از طریق اهدا اسپرم و یا تخمک ) می شوند قدر و ارزش این فرزندان را بیشتر دانسته و در تربیت و پرورش آنها بسیار کوشاتر هستند و این چنین پدری به معنای واقعی پدر است(برخلاف برخی پدران که فقط پدر ژنتیکی هستند نه پدر فرهنگی) . پس بیاییم به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذاریم و عقیده هر کسی برای خودش محترم شمرده شود.
2731
با عرض سلام
بنده با نظر خانمها یارا و ملیکا موافقم و با آقای پورمند مخالفم.
ما در این دنیا مالکیتی جسمی و روحی از خودمان نداریم و مالکیت آنها همه ازآن خداوند است.و اینکه گفته می شود این اسپرم مال منه و مال دیگری نیست و تعلق به دیگری ندارد حرف درستی نیست.چرا که ما هیچ نقشی در ایجاد و خلقت آنها نداشته ایم و اینها همه لطف خداوند است که به ما عطا نموده است. دربحث اهدا همانطور که ما اهدای کلیه ،کبد،ریه،قلب و خون و از همه مهمتر اهدای جان (از خود گذشتگی یا ایثار) داریم،اهدای اسپرم و یا اهدای تخمک نیز بایستی داشته باشیم و اینکار نیکو و پسندیده شایسته است که مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد.آقای پورمند چه بسیار زوجهای نابارورکه به طلاق کشیده شده و یا دچار دردها ، فشارها و بحرانهای روحی می شوند (کاش این دردها را احساس می کردید تا از این عقاید دیگران اینقدر متعجب و متحیر نمی شدید واین همه دیگران را بخاطر این امر(اسپرم اهدایی)مورد سرزنش قرار نمی دادید،هر چند تصور این احساس برای شما بسیار سخت است).آقای پورمند مطمئن باش خانواده هایی که با تحمل این سختیها و رنجها صاحب فرزند (از طریق اهدا اسپرم و یا تخمک ) می شوند قدر و ارزش این فرزندان را بیشتر دانسته و در تربیت و پرورش آنها بسیار کوشاتر هستند و این چنین پدری به معنای واقعی پدر است(برخلاف برخی پدران که فقط پدر ژنتیکی هستند نه پدر فرهنگی) . پس بیاییم به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذاریم و عقیده هر کسی برای خودش محترم شمرده شود.
یارب الذی علم بالقلم

با سپاس فراوان

سرکار خانم پارمیدا

همونطور که از سخنانتون پیداست ، شما هم این دوران رو طی کردید و اکنون به این فکر میکنید که چقدر سخت گذشته و چقدر رنج کشیدید. حق با شماست ولی توصیه خوبی فرمودید که بعد از طی شدن اون دوران سخت فهمیدید که در واقع رنجی نبوده وما مساله رو برای خودمون خیلی بزرگ کرده بودیم .به همین علت هست که بنده به دوستان توصیه میکنم که ذهنا از پایان داستان اغار کنن و به خودشون فرصتی برای فکر کردن بدهند.

متاسفانه مساله ناباروری در ایران بدلیل فرهنگ خانواده ها وحجب و حیای زن وشوهر از بستگان مخفی نگه داشته میشه و همین در واقع باعث میشه که آثار روحی وروانی اون در فرد تاثیر بیشتری بگذاره.
در مرکز ناباروری با زوجین ناباروری روبرو میشدم که مثلا زوج یا زوجه بدلیل اینکه نمیخواست کسی اون رو ببینه از اومدن به مرکز خودداری میکرد وتمام مراحل درمان رو یکی از طرفین به تنهایی طی میکرد خصوصا این مورد برای خانمها بیشتر اتفاق میفتاد غیر از یه استثنا که مردی رو دیدم که چون خانمش یه پست وزارتی خیلی مهم داشت ویک دکتر بود ولی چون مشکل ناباروری از مرد بود . خود مرد به تنهایی برای انجام مراحل اومده بود وهر جا که اجبارا باید خانمش حضور پیدا میکرد میرفت وبعد از چند روز خانمش با عجله میامد و تست یا ازمایشی رو انجام میداد ومیرفت.ویا..تو پذیرش مرکز، زن وشوهری رو دیدم که برای تشکیل پرونده اومده بودن ولی مرد ، دایما با صدای بلند عنوان میکرد که "مشکل از من نیست ، لازمه که من هم حضور داشته باشم ؟"وبا هر بار گفتن مرد ، خانم سرش رو پایین می انداخت واهی میکشید.

پس به این ترتیب درسته که زن وشوهرهای ایرانی این مساله رو از خانواده ها مخفی میکنن ولی بین خودشون هم تا جایی که بتونن با جانبداری رفتار میکنن و وزنه رو به سمت خودشون سنگین تر میکنن. وبه نظر بنده این مساله ، تنهایی فرد مشکل دار قضیه رو صد چندان میکنه.
بنده منتظر بودم تا کسی این مساله رو عنوان کنه که چرا تمام بحثها واظهار نظرات راجع به طرف سالم هست وچرا صحبتی از افراد ناباروری نمیشه که همسرانشون تصمیم گرفتن که از اسپرم یا تخمک جایگزین استفاده کنن واکنون دارن بحث ما رو دنبال میکنن؟
یا اکنون خودشون یا همسرشون با اسپرم یا تخمک جایگزین باردار هست.
البته من فکر میکنم بیشتر خواننده های ما خانمهای بزرگوار باشند .واین پیش بردن بحث رو یه مقدار سخت میکنه چون مساله دو طرفه هست وباید اقایون هم در شنیدن وگفتن حضور داشته باشن.
از روی تعداد مشاهدات تاپیک و تعداد پستها ویک مقایسه سرانگشتی فهمیدم که تاپیک پررفت و امدی هست ولی کمتر پیش میاد که کسی اظهار نظر کنه . این نشون میده که افراد درگیر با موضوع کم نیستن ولی اظهار نظر و گفتن صحبتهاشون رو دوست ندارند وتر جیح میدهند که فقط خواننده باشن.
لذا تصمیم گرفتم که جوانب مختلف بحث رو تا جایی که بتونم ووقت یاری کنه ادامه بدم ولی قطعا کوچکترین نظرات شما راه گشای گرههای افکار بنده ودوستانتون خواهد بود.

سرکار خانم فرزانه

بنده عرض میکنم که صحبتهای شما رو بیشتر از 8 بار خوندم وهر بار یه لایه جدیدی از ذهن من باز شد.بسیار زیبا مسایل رو از دیدگاه دیگه ای مطرح فرمودید ولی به دلیل عدم فرصت کافی پاسخ شمارو به پست بعدی موکول میکنم.
یارب الاکرم
سومی و نیاز عزیز، ممنون از لطفی که به من دارید.

جناب پورمند،من هم با احترام به نظر شما جمله ای رو که گفتید حذف نمی کنم.متوجه شده بودم که منظورشما زوجهای نابارور و راه های پیش روشون بوده.اما اون مثال از فیلم ساعتها رو به *عمد* نوشتم.چون میخواستم توجه خوانندگان رو به تفاوتهای فرهنگی هم جلب کنم . مسئله ای که عنوان کردم ،در فرهنگ ما به هیچ وجه پذیرفته شده نیست.نکته ی دیگه هم اینکه در یک فرهنگ دیگه حتی اگر قابل قبول هم نباشه اما کسی درش دخالت نمیکنه و راجع به اشخاص قضاوتی نمیشه.
دقیقا با اون مثال میخواستم بگم که دغدغه های ذهنی ماها در این موردی هم که شما مطرح کردید قسمتهای زیادیش از فرهنگمون ناشی میشه.

شما راجع به مقایسه ی ازدواج با زنی که بچه ای داره با اینکه از اسپرم مرد دیگه ای که ندیدتش باردار بشه نوشتید:

"چون وقتی شما دارید با یه زنی زندگی میکنید که همسر وشریک زندگیتون هست انتظار ندارید که اثری از مرد دیگه ای تو اون خونه باشه حتی تو رحم همسرتون و فرزند ایندتون ... اون با شما داره تو یه خونه نفس میکشه وزندگی میکنه ولی تو رحمش داره بچه ای رو بزرگ میکنه که نصفش از خودشه ونصفه دیگش از رقیب من که از من قویتره ...(بی پرده نوشتم که واقعا بدونید که تو ذهن مردای نسبتا تند رویی مثل من چه جوابی برای این حرف وجودداره) . ولی وقتی از همسر قبلیش بچه ای داره اون بچه زمانی متولد شده که شما روحتون هم از ماجرا ی رشد وتولدش با خبر نبوده و تو زمان دیگه ای و تو خونه دیگه ای اتفاق افتاده.......... ولی امان از اجبار واحتیاج که با ادم چه میکنه ... "

ببینید همین جمله ی شما از گرفتاریهای فرهنگی ماست:"ونصفه دیگش از رقیب من که از من قویتره "

اول اینکه اون مرد نمیتونه رقیب همسر زن باشه ،چون عشقی وجود نداره .
بعد اینکه برای چی قویتر؟این هم باز گرفتاری فرهنگی ماست؟ چرا تصور مردهای ما از داشتن اسپرم های سالم ،اثبات قدرته؟ اگر منظورتون از نظر رابطه ی زناشوئیه که خوب این دو حتما لازم و ملزوم هم نیستند.

و اینکه میگید انتظار داشتید از دید کسی که خودش مشکل داره حرفی زده بشه.اتفاقا من بدون خوندن آخرین نوشته تون همش داشتم تصور میکردم که اگر من چنین مشکلی داشتم چکار می کردم؟
نمی دونم .شاید آدم وقتی خودش درگیر نیست راحت تر بتونه تجزیه تحلیل کنه و بگه چیکار میکرده.تصور من اینه که ترجیح میدم لااقل ژن همسرم در وجود بچه ای که بدنیا میارم باشه.چون خصوصیاتی درش هست که اگر به فرزندم هم منتقل بشه ،شانس خوبی برامون خواهد بود.
به طور مثال برای من بعد از سلامتی ،هوشه که خیلی اهمیت داره و همسرم باهوشه.و یا گوش موسیقی بسیار قویی داره و من تصمیم دارم از بچگی به فرزندم موسیقی هم آموزش بدم و خیلی چیزهای دیگه.
حالا اگر سراغ جنین اهدایی برم از کجا بدونم که پدر و مادر واقعیش چه خصوصیات ژنی رو دارن؟
البته میگم شاید قرار گرفتن در موقعیتش تصمیم رو برا آدم سخت تر کنه.
و این رو هم بگم که با بچه ی پرورشگاهی هم موافقم.به هر حال آدم اونجا حق انتخاب داره.اما به نظرم باید واقعیت رو بهش گفت.


با سلام به همه دوستای خوبم
جناب پورمند منظور من از تحت تاثیر قرار گرفتن این نبود که من یا همسرم نظرمون برگرده ما تصمیم خودمون رو گرفتیم منظور من این بود که منو یاد خودم انداختید

همسر من هر روز این تاپیک رو میخونه و حسابی به ما میخنده و میگه شماها چقدر بیکارید که ذهنتونو مشغول این چیزا میکنید اگه قراره که ما مردا اینجوری باشیم پس بهتره که واقعا تا اخر عمرمون صاحب بچه نشیم
پاپاگینا جون من واقعا با شما موافقم
من موافقم که اهدای اسپرم هم مثل اهدای خون اهدای قلب و کلیه هست و هیچ فرقی نمیکنه شرمنده من باید برم تا بعد ادامه میدم
بار اول IVF بیمارستان پارسیان جواب منفی بار دوم IVF ابن سینا مثبت و سقط بارسوم IVF ابن سینا مثبت و سقط بار چهارم جنین فریز ابن سیناو منفی و بار پنجم زیفت که اونم مثبت شد اما دوباره سقط شد توی بیمارستان آبان
2738
پاپاگنا جان
اگر به من اجازه بدین یه نکته رو خاطر نشان کنم . اقای پورمند مساله رو از دید یک مرد ازو گفته بودند و شما از دید یک زن نابارور. در مورد زنهایی که تخمک می گیرند نباید این رو فراموش کردکه به هر حال 9 ماه با این بچه همراهند و حداقل نیمی از حس جسمانی مادربودگی رو تجربه می کنند. در این جا سه نفر دخیلند 1. مادر ژنتیکی2. مادر فیزیولوژیکی/ عاطفی 3. پدر بیولوژیکی/عاطفی.
اما در مثالی که اقای پورمند عنوان کردند 2 نفر جسما دخیلند. 1. پدر بیولوژیک یا صاحب اسپرم و2. مادر بیولوژیک/عاطفی. پدر عاطفی اصلا در این مرحله نقشی نداره. مضاف بر این حذف جسمانی باید توجه داشته باشیم که شاکله روحی مردان تفاوت اساسی با زنان داره و برخی مفاهیم که برای ما اغراق امیز یا صرفا برساخته فرهنگ یا قراردادیا هنجار نا درست اجتماعی جلوه می کنه واقعیت روانی و روحی مردان رو بیان می کنه. نظر به اون چیزی که درباره فرهنگ گفتید شما رو ارجاع میدم به ادبیات نوظهور اما قطوری که در این چند دهه در غرب در مورد مردانگی یا مطالعات مردانگی ایجاد شده تا ببینیم که حس رقابت و قدرت در مردان تا چه حد قویه.
در مورد اون مثال از فیلم هم باید بگم که این یک اشتباهه که بخوایم باور کنیم که لیبرالیسم در غرب تونسته فرهنگ عمومی رو به پذیرش رفتارهای خلاف طبیعت و فطرت واداره. این چیزها برای اکثریت خودشون هم هضم ناشدنیه منتها اونها تفاوت قایلند بین پذیرش و تحمل. خیلی چیزها در عرصه عمومی تحمل میشه اما پذیرفته نمی شه ,دست کم به صورت شخصی پذیرفته نمی شه. اما روند جاری فرهنگسازی که صنعت فیلم ابزار اصلی اونه در صدد ایجاد بیشتر پذیرش یا دست کم تحمل این شیوه های دگرباشانه است
حوریثا جون ممنون که یادم انداختی.دقیقا میخواستم به این نکته هم اشاره کنم که ای دو با هم فرق دارن و یادم رفت بنویسمش.
درسته اگر مردی بخواد این مسئله رو بپذیره دیگه هیچ نقش بیولوژیکی و فیزیولوژیکی نخواهد داشت ، اما زن بخاطر پرورش جنین در بدنش احساس مادرانه رو تجربه میکنه.

اما بحث من سر یک سری از تعصباته.اینکه مرد احساس کنه که پدر بیولوژیکی براش یک رقیب قویتره.اینها احساستیه که مردها و خصوصا مردهای جامعه ی ما بیشتر باهاش درگیرن.که همش از یک سری احساساتی ناشی میشه که منشاء اون همون حسادته و خودشون اسمش رو گذاشتن "غیرت"

در مورد اون مسئله هم در این مورد که فیلمهایی ساخته میشه تا یک سری از مسائل هضم نشدنی رو به مردم بقبولونه باهات هم عقیده ام.اما فیلمهایی خلاف اون هم ساخته میشه.آزادی بیان یعنی همین.راجع به یک مسئله نمودهای مختلف اجتماعیش نشون داده میشه که حتی ممکنه در تضاد کامل با هم باشه.اما نتیجه گیری و عمل بهش به عهده ی خود اجتماعه.
چون موضوع تاپیک این نیست بیشتر از این وارد این مقوله نمیشم.اگر دوست داشتی در این مورد بیشتر صحبت کنیم میتونیم تو تاپیک تبادل نظر فرهنگی ادامه اش بدیم.
یا الهی وربی من لی غیرک

سرکار خانم فرزانه

"مالکیت همه ما از ان خداوند هست وما هیچ نقشی تو خلقت خودمون نداشتیم "
پس اهدای اسپرم وتخمک هم مثل اهدای عضو هست .یعنی چون مالک واقعی خداست یک اهدا کننده نباید به خودش مغرور بشه ویک اهدا گیرنده نباید از این موضوع ناراحت بشه. درسته؟ من این برداشت رو کردم .

وارد ابعاد فلسفی بحث نمیشم که خارج از حوصله خوانندگان این تاپیک هست. ولی به نظر بنده فرمایشات شما تمام مفهوم بحث مالکیت خدا وانسان رو بیان نمیکنه ، یه بخشی از این مالکیت رو عنوان کردید و بخش دیگه رو نگفتید ، پس انسان تو این دنیا ، تو زندگی خودش و نسبت به جسم وروحش ، چه نوع مالکیتی داره؟ و کجا ایستاده؟

یه سوال ساده؟

اگر زن ومرد نباید مالکیتی شخصی در سلولهای تولید مثل متعلق به جسم خود احساس کنند پس چرا اصلا با هم ازدواج میکنن؟درسته که تمام هدف ازدواج تولید مثل نیست .ولی چرا اصرار دارن که از همسر خود فرزندی داشته باشن مگر این سلول با سلول دیگه متعلق به مرد یا زن دیگه به نظر شما فرقی داره ؟

اگر یه زوجی برای باروری مشکلی نداشته باشن آیا باز هم از اسپرم یا تخمک جایگزین استفاده میکنن حتی مثلا به بهانه اینکه بهترین نوع ژن بشریت هست؟

پاسخ به این سوالات یه نوع دیگه ای از مالکیت رو در عرض مالکیت مطلق خداوند به ما نشون میده که همون مالکیت انسان بر جسم وروح خودش هست. وبه دنبال همین مالکیت مسوولیت هم به وجود میاد .و برخی از این نو ع مالکیت به امانتداری هم یاد میکنن و میگن که این جسم وروح امانت خداوند نزد انسان هست.

ویه مساله ای که معمولا از طرف روانشناسان مطرح میشه میل به جاودانگی انسان هست که در واقع با تولید مثل وایجاد نسل مشابه خود این نیاز تا حدودی از نظر ذهنی ارضا میشه.

حالا درسته که اهدا کننده مثل شما فکر میکنه که مالکیت از ان خداست ومن فقط یه مامورم ولی اهدا گیرنده اینطوری فکر نمیکنه ویه نیاز ارضا نشده داره که از نظر روانی اون رو به شدت آزار میده.

---------------------------------------------------------------------------------------------

بنده قویا معتقدم که با استفاده از علم سلولهای بنیادی بشر به جایی خواهد رسید که توانایی درمان هرگونه نقایصی حتی ژنتیکی وسلولی رو هم خواهد داشت.

---------------------------------------------------------------------------------------------
یه انسان با هزاران هزار میلیارد سلول فقط از یک سلول ایجاد شده واون سلول تونسته که به انواع مختلف سلولها تقسیم وتبدیل بشه ویک انسان رو بسازه و مهم اینه که بشر بتونه به عوامل محرک سلولی برای تقسیم دست پیدا کنه واز سلولهای بنیادی هر بافتی رو که خواست بسازه.

این هم یکی از دلایلی بود که بنده ترجیح دادم که از تخمک جایگزین استفاده نکنم . چون نمیتونستم مسوولیت ایجاد یک فردی رو تو زندگی مشترک خودم وهمسرم به عهده بگیرم در حالیکه هیچ کس از آینده خبر نداره که چی پیش میاد.

با خودم گفتم که الان ، یه مشکل دارم وبهتره که با بی دردسرترین وبهترین راه اون رو حل کنم واز جنین اهدایی استفاده کنم و در اینده اگر راه حل جدیدی پیدا شد قطعا همسرم با اون را ه درمان میشه ومن فرزندی از ایشون خواهم داشت و اگر هم به عمر من نرسید ،راضی هستم به رضای خالقی که همه مارو از عدم خلق کرده واز رگ گردن به ما نزدیکتر ودر همه حال ناظر ماست.

""""""""""بچه مسافری هست که یک روز به زندگی ما میاد ویک روز هم مثل همه ما که از والدین خود جدا شدیم ، زندگی مستقلی تشکیل میده ومیره وبه قول یک ضرب المثل "علی میمونه وحوضش"، من میمونم وزنم وشراکت و پیمانی که با هم بستیم.""""""""""""

در مورد اهدایی بودن هم قبلا نوشتم وبرای طولانی نشدن بحث دوباره نمینویسم.

واما طلاق و فشار واسترس روانی ناشی از ناباروری

صرف ناباروری یکی از زوجین نمیتونه که دلیل خوبی برای جدایی باشه و اگر جدایی اتفاق میقته به نظر بنده نشون دهنده این هست که هردو طرف یا یکی از طرفین مهارت حل مشکل یا حداقل کنار اومدن با اون رو نداره من تجربه ای در این مورد نداشتم ولی میدونم که مشورت با یک مشاور خانواده و کسب آگاهی تو این زمینه ،باعث بالابردن قدرت روبرو شدن با سختیهای زندگی میشه و کمک میکنه که بتونیم حرفهای همدیگر رو با بهترین گوش بشنویم وبا بهترین واکنش ، پاسخ بدهیم.

و همینطور راههای مختلفی برای جلوگیری از فشار واسترس ناباروری وجود داره واتفاقا همین مساله میتونه باعث بشه که شما تلاش بیشتری بکنید که تفکرهای راه گشای جدید و مفید رو به زندگیتون بیارید و لذت استفاده از اون ها رو بچشید.یکی از اساتید دانشگاهم همیشه سرکلاس میگفت که "اقتصاد ونیاز پدر علم تجربی هست "و چه بسا که نیاز زوجین نابارور به تغییر دید به زندگی و دوباره ساختن اون باعث بشه که کانون زندگی مستحکمتری رو بنا کنن و مهارتهای زیادی رو برای مواجهه با مشکل بیاموزن واز این مهارتها برای مقابله با سایر مشکلات زندگی نیز استفاده کنن و به اصطلاح عموم فولاد آب دیده بشوند.

یکی از بستگان دور بنده یه مرد 32 ساله بود که چون همسرش بعد از 11 سال زندگی مشترک باردار نشده بود وبا مراجعه به دکتر مشخص شده بود که تخمدانهای پلی کیستیک داره ، خودکشی کرد واز دنیا رفت. چون به گفته همسرش حاضر نبوده که اون حتی یک قرص برای بچه دار شدن مصرف کنه و همش میگفته که چرا نمیتونیم مثل بقیه بی دردسر بچه دار بشیم وجالب اینکه همسر برادرش بعد از یک سقط و مصرف داروهای زیاد برای نگهداشتن دومی یه پسر به دنیا آورد و به دنیا اومدن این بچه افسردگیش رو حادتر کرد تااینکه دست به خودکشی زد و متاسفانه مادرش رو تا ابد سیاه پوش کرد.

به نظر بنده این ما انسانها هستیم که زندگی رو میسازیم و خداوند هم در قرآن فرموده که "علم الانسان ما لم یعلم"
ما بلدیم هر چیزی رو که لازمه یک زندگی خوب هست وفقط باید به یاد بیاریم وبه کار ببندیم.


سرکار خانم حوریثا به نکته خوبی اشاره کردن ودقیقا وزنه های دو طرف سالم ونابارور رو در ترازو قرار دادند . از ایشون میخواهم که در صورت امکان فیزیلوژیک وبیولوژیک رو به زبان ساده توضیح بدهند و توضیحات قبلیشون رو دوباره به زبان ساده تر بنویسند.

سرکار خانم پاپاگینا

واما کلمه غیرت
بنده از به کاربردن این کلمه تاکنون خودداری کرده بودم که مبادا در خوانندگان خاموش این تاپیک مردانی باشن که از اسپرم اهدایی استفاده کردن ومتهم به .....

ولی برای یک سری توضیحات باید عرض کنم که شاید صحبتهای بنده در مورد اسپرم اهدایی و زنی که از قبل بچه داشته ورقابت بیولوژیکی مردهاو...برای شما ملموس نباشه واینجانب متهم به داشتن عقده های فرهنگی در رفتار بشم ولی این واقعیت دنیای مردان هست وهمین حس حسادت یا .... هست که باعث میشه مردان از زندگی شخصی و زن وفرزند خودشون در برابر سو استفاده های دیگر افراد جامعه محافظت بکنن و اجازه تعدی به کسی ندهند که وارد حریم خانوده اونها بشه و به همسر یا دیگر افراد خانواده اش آسیب برسونن . حالا شما بفرمایید که این صفت مردانه نفعش بیشتره یا ضررش؟


ودوم اینکه عرض کردم که ازدواج یک پیمان مقدس بین دوانسان هست که شریک زندگی هم باشند ودر خوشی وناخوشی یار و یاور هم باشند و...

----"دقیقا با اون مثال میخواستم بگم که دغدغه های ذهنی ماها در این موردی هم که شما مطرح کردید قسمتهای زیادیش از فرهنگمون ناشی میشه."

اولا در حوزه فردی وآنی نمیتونیم فرهنگ رو تغییر بدیم ما با این فرهنگ بزرگ شدیم و نفس کشیدیم وفواید بیشماری هم برای ما در بر داشته . خوبه که در عرصه عمومی نقایص اون آشکاربشه و به مرور زمان برطرف بشه ولی در این لحظه نمیتونیم اون رو تغییر بدیم ...

وثانیا منظور شما اینه که تو فرهنگهای دیگه اینجور دغدغه های ذهنی برای افراد نابارور بوجود نمیاد؟ آیا صرف داستان سرایی توسط چند کارگردان فیلم ونویسنده میشه راجع به واکنش ادمها با سایر فرهنگها مطمئن شد ؟

آیا شما به وحدت ذات انسانی معتقد هستید یا کثرت اون؟

من نمیخوام بگم که آسمون همه جا همین رنگیه و یا اینکه بگم که حتما واکنش زوج نابارور اینچنین وآنچنان خواهد بود.خیر فقط در نظر دارم که با خوندن متن نوشته های این تاپیک ، افراد درگیر با مساله از نظرات مختلف آشنا بشوند و دید بهتری نسبت به قضیه پیدا کنند. وهمه اینها به خاطر سوم شخصی هست که با یک تصمیم ما پا با این دنیا میگذاره وما مسوول تربیت اون هستیم.

----"اول اینکه اون مرد نمیتونه رقیب همسر زن باشه ،چون عشقی وجود نداره .
بعد اینکه برای چی قویتر؟این هم باز گرفتاری فرهنگی ماست؟ چرا تصور مردهای ما از داشتن اسپرم های سالم ،اثبات قدرته؟ اگر منظورتون از نظر رابطه ی زناشوئیه که خوب این دو حتما لازم و ملزوم هم نیستند."
کسب عشق کامل یک انسان غیر همجنس برای تشکیل یک زندگی زناشویی موفق بخشی از رقابت مردان در زندگی هست وبخش دیگر اون موفقیت مالی وشغلی .... توارث ادامه نسل و....هزاران مورد دیگر هست وصرف نبود عشق نمیشه گفت که رقابتی وجود نداره.


متاسفانه به علت کسالتی که دارم اونطوری که دلم میخواست نتونستم که بنویسم ولی در اینده نزدیک در این مورد بسیار خواهم گفت .

و در انتها به سرکار خانم مینا عرض کنم که ایا به بنده اجازه میدهند که کمی صریحتر از قبل با ایشون گفتگو کنم و اگر جوابشون مثبت هست ،مطلع بفرمایند . چون اینجا یک مکان عمومی هست وشما حتما از قبل عضو بودید ودوستان زیادی در این سایت دارید و شاید این نوع مخاطب قراردادن از طرف من رو نپسندید. درهر صورت بنده رو آگاه بفرمایید.

با سلام به همه دوستای خوبم
میبینم که این تاپیک مثل بقیه تاپیک ها گرم و شلوغ نیست !!!!!!!

آقای پورمند من از سال 86 تا الان تو این سایت عضوم وتا حدودی بیشتر بچه های این سایت منو میشناسن و از همون اول با من بودن تا الان .... من بیشتر مواقع در محیط کارم با همسرم هستم و همسرم هم خیلی مشتاقانه این تاپیک ها رو دنبال میکنه اینجا یک دنیای مجازیه که هیچ کس طرف مقابلش رو نه میبینه و نه میشناسه شما هم یه مخاطب مجازی من هستید
من سعی میکنم تمام مشکلات و غم و غصه هامو تو این سایت مطرح کنم تا کمی آروم شم آدما گاهی وقتا خیلی حرفاشونو به مادرشون هم نمیتونن بزنن ومن اینجا خیلی احساس آرامش میکنم از نظر من اگه میخواید این مطلب رو بازتر کنید هیچ مساله ای نداره حتی اگه دوس داشتید میتونید مخاطبتون رو هم همسرم قرار بدید چون ایشون این مطالب رو هر روز دنبال میکنن
بار اول IVF بیمارستان پارسیان جواب منفی بار دوم IVF ابن سینا مثبت و سقط بارسوم IVF ابن سینا مثبت و سقط بار چهارم جنین فریز ابن سیناو منفی و بار پنجم زیفت که اونم مثبت شد اما دوباره سقط شد توی بیمارستان آبان

فکر میکنم تقریبا 30 سال هست که بشر به تکنولوژی لقاح مصنوعی دست پیدا کرده.میکروسکوپهای الکترونی به بشر این توانایی رو داد که بتونه از نزدیک عمل لقاح طبیعی رو ببینه وبه این فکر بیفته که اگر در روند این امر یعنی پیوند سلولهای تولیدمثل نر وماده مشکلی وجودداره خودش این مشکل رو حل کنه و این دوتا رو اصطلاحا به هم برسونه تا یک انسان جدید به دنیا بیاد .هنوز نتونسته که این امبریو(سلول تخمک انسان که بعد از لقاح با اسپرم شروع به تقسیم کرده و چندتایی سلول درست کرده) در جایی دیگه شبیه به رحم پرورش بده ولی در آینده ای نزدیک به این پیشرفت خواهد رسید.
پس به این ترتیب مشکل پیوند سلولی رو حل کردن و دوباره به فکر افتادن که از این روش برای حل مشکلات دیگه ای هم استفاده کنن و اون نبودن اسپرم یا تخمک تو کسانیه که مشکل باروری دارن و از جایگزین این سلولها استفاده کنن واز کس دیگه ای بگیرن تا بالاخره یک تخمکی رو وادار به تقسیم سلولی بکنند تا جنین درست بشه و نوزادی به دنیا بیاد تا هر کسی بتونه که فرزندی داشته باشه و مانعی تو این راه وجود نداشته باشه.
من قصدم از این توضیحات نسبتا مفصل این هست که با توضیح روند پیشرفت این علم تا کنون نشون بدم که علم همیشه سعی داره که به هدف برسه و مشکل رو حل کنه و به جوانب قضیه فکر نمیکنه .......ودانشمندایی که تو آزمایشگاهها سالها رنج کشیدن وکار کردن تا به مهم دست پیداکردن تو فکر حل کردن مشکلات روحی وروانی ناباروری نبودن که هرکس باتوجه به روحیه خودش وهمسرش چی کار باید بکنه .بلکه فقط به فکر این بودن که بتونن هر جوری شده گامت رو وادار به تقسیم سلولی بکنن وانسان بسازن.
که البته کار خداپسندانه وبسیار قابل تقدیری انجام دادن و کم نیستن اساتیدی که این علم رو به ایران اوردن وشروع به درمان نازایی کردند و ثواب دنیا وآخرت رو برای خودشون جاودانه کردند.درود وسپاس فراوان به ایشان.
ولی فراموش نکنیم که بدین ترتیب راه جدیدی پیش پای انسانهایی که فرزند خونده میگرفتند هم گشوده شد و اونها تونستند که فرزندشون رو از زمانی که فقط چند تا سلول بیشتر نبوده تو کانون خانواده خودشون ، تو رحم زن خانواده ، و با روزی حلالی که مرد خانواده سر سفره میاره و نه ماه انتظار خاطره انگیز پرورش بدهند و شاهد تولدش باشند.
یعنی یک راه میانه ومعتدل برای اینکه هم مشکل فرزندداری حل شود وهم کانون محبت وقرابت زن وشوهر دچار تنش نشود وهم اینکه پایبندی به شراکت عمر وزندگی به اثبات برسد......
اینجاست که وقتی میفرمایید وقتی یکی از زوجین سالمه چرا باید به آتیش طرف مقابل تا اخر عمر بسوزه؟ ..... بنده دیگه واقعا نمیدونم چی بگم واصلا از کجا باید شروع کنم که جواب شمار روبدم.
این صحبت چند تا اصل مهم زناشویی رو زیر سوال میبره ، نقض میکنه و یک مفهوم مشمئزکننده با خودش داره.
مواردی که نقض میشه به نظر بنده:
1-{ اصل ابتدایی ازدواج که همون پیمان مقدسی هست که میگه " با هم هستیم تا اخر عمر و تو شادیها وغمها "}
2-{اگر این حرف رو رک به صورت همسرتون نزنید وفقط تو دلتون باشه اصل صداقت رو نقض کردین }
3-{واگر به مرحله عمل برسونید که اصل عدم درک متقابل رو نقض کردید .دوباره میگم آیا همسرتون در نابارور کردن خودش نقشی داشته؟؟؟؟؟؟؟؟}
واما مفهوم ناراحت کننده اش اینه که شما میدونید که طرف مقابل تو آتیشه و موقعیتش بحرانیه ولی باز با این حال میگید که باید خودتون رو کنار بکشید که یه موقع حر گرماش شما رو نگیره و نسوزونه واز طرف دیگه اصرار دارین که چون صاحب زندگی مشترک هستید وهمه میبینن که بچه ندارید باید بچه بیارین .بالاخره زندگی مشترک دارید یا ندارید؟ موقعیت همسرتون رو میبینید یا نمیبینید؟آتیش رو احساس میکنید یا نمیکنید؟
من نمیگم که شما هم بسوزید ومادر نشید خیر.
ولی طرف مقابلتون رو هم تو آتیش تنها نذارید.حداقل شراکت خودتون رو ثابت کنید وراه حل منصفانه تر رو انتخاب کنید.
پوزش از این حرف ولی
به نظر بنده این حرف شما یعنی هم خدا هم خرما ......یعنی شتر سواری دولا دولا
مجبور بودم که کمی بی پرده بعضی حرفها رو بزنم.

سرکار خانم مینا من الان پست شما رو دیدم.
از اینکه همسرتون رو هم در جریان این تاپیک قرار دادید ممنون هستم.
جناب پور مند فکر کنم اومدن به این تاپیک براتون سخت باشه.چون یک تنه دارید به همه پاسخ میدید و این نشون میده چقدر آدم مسئولیت پذیری هستید که چون این تاپیک رو باز کردید ،به تک تک نظرات با دقت پاسخ میدید.

اما فکر کنم در ارتباط با حرفهای من یک مقدار کمی دچار سوء تفاهم شدید .من به هیچ وجه نگفتم که این شما هستید که دچار " عقده های فرهنگی" هستید.گفتم این ها گرفتاری های فرهنگیه.مسلما هم من و هم شما در این فرهنگ بزرگ شدیم.من آدم تافته ی جدا بافته از شما نیستم و از سرزمین دیگه ای نیومدم.شاید من هم درگیر خیلی از مسائل دیگری باشم و نه لزوما خود این مسئله.
اما اینکه میگید آیا تو فرهنگهای دیگه اینجور دغدغه های ذهنی برای افراد نابارور بوجود نمیاد؟ مسلما ممکنه بوجود بیاد.اما حدس میزنم کمتر از اینجا باشه.تحقیقی در این مورد به خصوص نخوندم.اما خودتون هم میدونید که فرهنگ ما بسته تر از فرهنگ غربه.به دلیل بافت مذهبی و سنتی موجود در جامعه ی ما.بنابراین فقط حدس میزنم که به دلیل فرهنگ بسته مون درگیری ما با این مسائل بیشتر باشه.

و این مسئله که بخشی از رقابت مردان و زنان با هم دیگه میتونه "توارث ادامه ی نسل " باشه باهاتون موافقم.
حالا باید هر فردی ببینه چطور میتونه با این مسئله کنار بیاد.من در نوشته ی قبلیم هم گفتم که خصوصیات فردی و روحیات یک فرد هم در این تصمیم گیری دخیله و نمیشه نسخه ی کلی در مورد همه صادر کرد.
چون این مسئله ی حس رقابت هم یک خصوصیت فردیه.
همونطوری که در یک کلاس درس بعضی ها رقابت بیشتری با هم دارن و بعضی کمتر.روحیات آدمها در این مورد خاص هم با هم متفاوته.



سرکار خانم مینا

از همکاریتون تشکر میکنم که به بنده اجازه فرمودید که شما واحیانا همسرتون رو مخاطب قرار بدم.

در مرکز ناباروری با مردی آشنا شدم که بسیار خوش مشرب حدودا 59 ساله واز اهالی شهر کرمانشاه بود.مرد متولی بود و به پیرانه سر عاشق دختر سرایدار باغی شده بود و از حرارت عشق اون باغ رو خریده بود که بتونه بیشتر به معشوقه اش نزدیک بشه.از همسر اولش که فوت کرده بود 3 فرزند 2 پسر ویک دختر داشت.وبعد از ازدواج با این دختر 19 ساله متوجه شده بود که خدا راه بچه رو به اصطلاح خودش بسته .

وبعد ازکلی دوا ودرمان فهمیدن که آقا دچار ناباروری ثانویه شده و اسپرم با کبفیت بالایی نداره وهمین اسپرمهای ناقص احتمال مشکلات جنینی رو افزایش میده وشاید بچه ناقص به دنیا بیادو....

ایشون هم چون علاقه بسیار شدیدی به اون خانوم داره تصمیم میگیره که حالا که سه تا فرزند از خودش داره .برای اینکه این دختر رو بیشتر از این پاسوز خودش نکنه از اسپرم جایگزین استفاده کنه و حتما بچه شون شبیه خانم بشه.

بنده به ایشون عرض کردم که حاج آقا اگر با من درددل میکنید واز من نظر میخواهید اگر ناراحت نمیشید باید بگم که چرا ازش جدا نمیشید و به همه نمیگید که چون بچه دار نمیشید و خانم مشکلی نداره از ادامه زندگی منصرف شدید که اون هم بره دنبال زندگی خودش و از شوهر خودش بچه بیاره. مهریه اش رو تما م وکمال بده و به همه بگو چرا ازش جدا شدی.
عمدا این رو گفتم که بدونم واقعا هدفش چیه؟

گفت:مگه دیوانه شدم که این کار روبکنم من میخوامش زندگی من با اون شور داره .اون هم همش نق میزنه وبچه میخاد که سرش گرم بشه بذار هرجوری شده بچه بیاره که پیش من بمونه ومنو تنها نذاره . بعدش هم چرا به مردم بگم که بچه ام نمیشه تا حالا کی این حرفا رو زده تازه اگه من هم بگم کسی باورش نمیشه. من که سه تا دارم .همه میگن حتما دختره یه عیب دیگه ای داره که طلاقش دادم.

من هم گفتم که اگه یک روز بچه بیاد و شما پشیمان شده باشی چی کار میکنی؟اگر بچه شبیه خانمتون نشد وشبیه دهنده اسپرم جایگزین شد چی؟

یک دفعه سرخ شد واز جاش بلند شد ورفت بیرون بعد از دو ساعت دوباره همدیگر رو که دیدیم من سرم رو پایین انداختم وچیزی نگفتم و دیگه دلم نمیخواست به حرف زدن ادامه بدم چون حدس میزدم الان تو موقعیتی قرار داره که میخاد یه کاری رو انجام بده واگر شرایط عوض بشه یه کار دیگه خواهد کرد وبه موضوع خوب فکر نکرده .پس بحثی که بدون تفکر باشه حتما به جای ناخوشایندی ختم میشه.


سرکار خانم مینا من قصد دخالت تو زندگی شخصی شما رو ندارم وبرای مخاطب قرار دادن شما همه شاهد هستند که قبلا کسب اجازه کردم....

سرکار خانم مینا میشه بپرسم که واقعا دلیل شخصی شما ...نه همسرتون برای این کار چیه؟
........................................................................................................
آیا احساس نمیکنید که عواطف زنانگی و نیاز مادر بودن شما به عشق مشترکتون میچربه ؟
........................................................................................................
اگر میخواهید بگید که همسرتون خودش خواسته که این کار روبکنه وشما مجبورش نکردین ...باید عرض کنم که درست میگید ...شما زبانن مجبورش نکردید ولی

من وبلاگ شما رو دیدم وتا جایی که وقت به من اجازه داد مناجاتهای شما رو با خدا خوندم . <<<<<این مناجات نامه ها دل سنگ رو آب میکنه . چه برسه به قلب عاشق همسرتون>>>>>>.رو سر در وبلاگ نوشتید که منتظر متین کوچولو هستید و چقدر دلتون میخواست که براحتی باردار میشدید مثل بقیه.


این همه احساساتی که نوشتید حتما دو صد چندانش رو هم به همسرتون بروز دادید که چقدر دلتون بچه میخاد
فکر نمیکنید که اون چیزی که همسرتون رو به این کار راضی کرده عشق وعلاقش به شما بوده ؟ در واقع شما قلبش رو مجبور به این کار کردید نه جسمش رو.

اون فداکاری وعشقش رو ثابت کرده ....شما چه کردید؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز