به یاد شمع رویت همچون پروانه میسوزم
تو رفتی و من به جایت اندر این کاشانه میسوزم
گهی آیم کنار قبر تو با دیده ای گریان
گهی از مهربانی های تو در خانه میسوزم
از تمام دلتنگی ها از اشکها و شکایتها که بگذریم باید اعتراف کنم .....کیارشم و شوهرم که میخندند .........خوشبختم...............