زیاددددد دارم تو دفتر خاطراتم نوشتم یه سریاشونو دو سه تاشم اینجا گفتم اما بهترینش و عالی ترینش برام بهمن ماه بود سرمو به زورر گذاشت رو شونش خواب الود بودم داشت خوابم میبرد.عین یه مادر نوازشم میکرد و تو گوشم حرف میزد که دقیق نمیفهمیدم چی میگه یه چهل دقیقه ای اونجوری خوابیدم ارامشبخش ترین خواب عمرم بود
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب/مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
دو روز بد خاستگاری نامزد شدم بعد ماه محرم عقد کنیم امده بود با مامانش خونمون نظری بیارن امد تو اتاقم مرحم نبودیم بهم نشسته بود رو تختم منم نشسته بودم داشتیم حرف میزدیم یهوو لبمو بوس کرد و این بود اولین صحنه و بوسه علاقه ما
من هنوز تو خاستگاری بودیم وقتی برای خرید عقد همه رفته بودیم همش تو بغل هم بودیم ومیبوسیدیم هم رو خخخ
چهار ماه میشه که حال دلم خوب نیست، دلم گرفته، خانمای گل لطفا برای آرامشم وبرآورده شدن دو تا دعام که خیلی برام مهمن دعا کنید واگه میشه یه صلوات بفرستید 🌹ممنون
مال دوران دوستیمونه اولین بار همدیگرو دیدیم موقع خداحافظی دستمو گرفت گذاشت رو قلبش گفت تا عمر دارم واسه تو میتپه یهو دستمو گرفت هم خجالت کشیدم هم حس خوبی با حرفش بهم دست داد
یکم پاستریزه ترشو بگم دوست بودیم رفت سفر خارج اومد رفتیم بیرون رو داشبرد یک شاخه رز بود با یک لباس خوشگل رسیدیم رستوران گفت از تو صندق قفل فرمونو بده منم گفتم وا کی قفل فرمونو میزاره صندق درو زد یک کادوی عالی تو جعبه خوشگل اونجا بود برگشتنم گفت دست کن زیر صندلیت یک کادوی دیگم اونجا بود کلی هیجان زده شده بودم
پیج کاری من😍😍😍سفارش و دوخت انواع لباسهای مادر و کودک با بهترین کیفیت ferly_design