2726
عنوان

خاطره زایمان من

356 بازدید | 64 پست
حدود هفت ماه میشه زایمان کردم . دوست داشتم خاطره زایمانمو براتون بنویسم . من شش ماه بعد عروسی یه بارداری ناخواسته داشتم . شش هفته بود که متوجه شدم . کارمم جوری بود که واقعا ساعات بیکاریمو دوست داشتم استراحت کنم . و البته حوصله دکتر نداشتم . اون روز یه کشیک بیست و چهار ساعته داشتم . و یه مریض که زایمانش خیییلی سخت بود . بعد زایمانش افتاد به خونریزی . در حالی که با استرس شروع کردم به تزریق یه سری داروها و ماساژ رحمیش . خودمم افتادم به خونریزی . البته شدید نبود . فقط حس میکردم . واقعا وضعیت زنه طوری بود نمیتونستم ولش کنم
خلاصه کاراش انجام شد و من مرخصی خواستم که برم اما بهم ندادن . چون کسی جایگزینم نبود . دیگه مطمئن بودم سقطه اما درد نداشتم خیلی کم . روز بعدش رفتم سونو . دکتر سونو تعجب کرد گفت من واقعا نمیدونم چی دارم میبینم . دو تا توده سمت چپ خیییلی بزرگ

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
ساک رحمی که اصلا نمیبینم . دو تا توده میبینم که نمیدونم چیه . و احتمال میدم حاملگی خارج رحم باشه . زودی برو متخصص . من ادم ترسویی هستم . به شدت ناراحت و نگران شدم . فقط گریه میکردم . رفتم دکتر . بستریم کردن با تشخیص حاملگی خارج رحم . ولی مطمئن بودم خارج رحم نیست . خلاصه بعد از سه روز خودم رضایت شخصی دادم اومدم بیرون . رفتم پیش یه دکتر خیللللی خوب . بازم سونوم کرد و خیلی ریلکس گفت من احتمال میدم بدخیمی باشه . نوبت لاپارسکوپی بهت میدم .
با روحیه بسیار داغون از مطبش اومدم بیرون و به شوهرم گفتم . شوهرم گفت غلط کرده . چرت میگه . میبرمت پیش یه دکتر بهتر . خلاصه یهو دکتر چراغی یادم اومد که فوق تخصص انکولوژی بود و خودمم قبلا دانشجوش بودم . با هزار زور ازش نوبت گرفتیم . البته بگم که در این مدت خیییلی افسرده شده بودم چون هرجا میرفتیم سونو میگفتن نمیدونیم چیه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

س. ر کتاب

am2317 | 1 دقیقه پیش

زلزله اومد

bffhc | 1 دقیقه پیش
2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز