2737
2739
سلام به همگی . من قبلا یه تاپیک گذاشته بودم در مورد دخالت و استرسب که دارن تو دوران بارداری بهم میدن http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1606684 الان یه موصوع جدید پیش اومده که نمیدونم چکار کنم. اگه یادتون باشه گفتم که من هماتوم داستم و لکه بینی الان هفته 11 هستم و دکتر گفت باید استراحت کنم برا همین آمدیم خونه پدر و مادرم که اونجا مادرم بهم رسیدگی کنه و غذا بده آخه شوهرم غذا نمیپزه و از بیرون میگیره از امروزم رفته سر کار . موضوع اینه که دوباره مادرشوهرم یکسره به شوهرم تلفن میکنه و میگه اونجا نمونین و برین خونه خودتون و اگر زنت موند تو برو ببینش و بعد برو خونه خودت!!!! شوهرم هم دیروز که ججمعه بود رفت و تا شب نیومد و منم اینجا موندم . وقتی من نبودم مادر پدرش آمدن خونمون و پرش کردن . وقتی شب آمد خیلی بد اخلاق بود و گفت من اصلا نمیمونم و مادرم که بهش گفت چرا با لحن بدی گفت که یکهفتست زندگی ندارم و خسته شدم!!! امروز که زنگ زد مادرم باهاش سرد سلام کرد و بعدش که با من حرف زد یکسره به مادر پدر من حرف زد و بد و بیراه گفت . خیلی غصه میخورم. حالا میگه دیگه اصلا نمیام. هرچی بهش میگم به خاطر بچست و منم دوست ندارم بمونم نمیفهمه و بهانه گیری میکنه بنظرتون چی بهش بگم که اینهمه حرفایی که مادرش تو گوشش خونده خنثی بشه . اخلاقش فرق کرده و همش دعوا میکنه پا شدن رفتن خونه من وقتی نبودم که پرش کننن واقعا حرص میخورم و میترسم از این همه حرص و اعصاب خوردی بچم یه چیزیش بشه مادرشوهرم که از خداشه بچمون یه چیزیش باشه یه بهونه داشته باشه برا اذیت وآزار
برو خونتون 1کم خرج کنه غذا بخره به غلط کردن میفته وااالاااا حیف زحمات مادرت
گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738
من به جات بودم معطل نمیکردم گوشی رو برمیداشتم زنگ میزدم به مادرشوهر.میگفتم تصمیم گرفتم از فردا بیام خونه ی شما بخوابم چون بهرحال نوه شما رو دارم حمل میکنم اینجوری از ترس آدم میشه
رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
ازون دنیا نمیترسن ی لحظه فک نمیکنن اگ کسی با دختر خودشون چنین رفتاری در چنین شرایطی بکنه چه حالی میشن بفکر بچه ت باش بمون خونه مامانت منم مثل شما بودم هماتوم و همش خونریزی با این اوضاع خونه مادرم نرفتم هو وقت خونه مادر شوهرمم میرفتم ظرف میشستم اگ نمیشستم با اخم و تخم حرف میزد اخرش هم بچه هشت ماهه دنیا اومد ی بچه یک کیلویی هیچی مهم تَر از خودت و نی نی ت نیس من دوباره حامله شم از جام تکون نمیخورم
به نظرم با این شرایط برگرد خونه ت. اگه برای مامانت امکان داره برات غذای چند روزو درست کنه بذاری تو یخچال و فریزر. یه مدت بگذره، حساسیت های همسرت کم میشه. نگران نباش
دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.
پانشی بری خونت بمون استراحت کن به شوهرت بگو خواستی بیام پرستار بگیر برام ،خودش میگه بمون همونجا بچت چیزیش بشه هیشکی جز خودت اسیب نمیبینه خودت دریاب
كیان مهر من ششم مهر به دنیا اومد😍😍😍عشق مامانشه
بگو اگه مادرت میاد ازم مراقبت کنه و برام غذا بپزه تا بیام خونه. یا اصلا مگه نمیگی شوهرت غذا از بیرون میگیره؟ خب وقتی یه مدت طولانی مجبور بشه از بیرون غذا بگیره حالش جا میاد.
پاشو بساطت رو جمع کن و زنگ بزن به همسرت بگو عزیزم دلم واست تنگ شده بیادنبالم برگردیم خونه خونه که رفتی یکسره بخواب و هیچ کاری نکن ولی اخمو تخم هم نکن با عزیم و جونم و لب خندن تا میتونی خرج بنداز گرنش و کار بهش بده بعد از دو سه روز بگو نظرت چیه چند روز بریم خونه مادرت
گران باش !!!!! بگذار بهایت را بپردازند .... آدمها چیزهای مفت را مفت از دست میدهند
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز