2737
2734
سلام من یک سالى هست که نامزد کردم با مردى که ٣ سال دوست بودیم بعد از نامزدى مدتى منزل ایشون با مادرشون زندگى کردم اما بنا به خیلى دلایل از قبیل دخالت و پر کردن گوشش توسط مادرش خسته و رونده شدم و به خونه خودمون برگشتم تا وقتى که تکلیفمون مشخص شه مثل مهمان چند روزى میرم خونه نامزدم یا اون میاد چون من شمال زندگى میکنم نامزدم تهران مادر ایشون کاملا ضد زن هستن و اینکه مردى عاشق خانواده و زنش باشه بر خلاف میل ایشون هست و راضى نیستن پسرش کوچکترین هزینه اى براى من بکنه هرچند که خرج منو نمیده هنوز ازدواج نکردیم و دائما از غیرت بیجا و کاذب گوش پسرش رو پر تا من عذاب بکشم چون ما کاملا از ٢ فرهنگ متفاوت هستیم بعد از اومدن من به خونه خودمون من تمام مشکلاتى کن با مادرش دارم رو به نامزدم گفتم که اون همش سعى داشت بگه تو دل مادرش چیزى نیست و اینکه نامزدم اصلا حاضر نیست خونه اى جدا فراهم کنه تا زندگى شخصى خودمونو شروع کنیم میگه من نمیتونم ولش کنم باید یه ساختمان باشیم باهم ولى واحد هاى جدا من گفتم من نمیخوام و نمیتونم حرمت ها از بین بره من زندگى شخصى خودمو میخوام اینکه هرروز با مادرت چشم تو چشم بشم و روابط زیاد باشه رو نمیخوام چون خواه نا خواه تاثیر پیدا بازم تو زندگیم رفت و امد هفته اى ٢-٣ بار اما هرروز رو نمیخوام که همسرم بشدت مخالف و میگه نمیتونم ولش کنم باید هرروز باهم باشیم. کمکم کنید من باید چکار کنم در صورتى که مادرش کاملا سالم هستن و برادر دیگه همسرم مدام بهش سر میزنن و خونه شخصى خودشم داره اما من نمیتونم باهاشون زندگى کنم من با همسرم ازدواج کردم که زندگى جدید و شخصى خودمونو شروع کنیم نه با مادرش نمیدونم چیکار کنم خیلى عذاب میکشم از این تفکر وابستگى بیجا همسرم
اولشه یواش یواش جدا شو. فعلا بذار خونه تو یه ساختمون بگیره بعد رفت . امدتو کم کن بعد از یکی دو سال خونتو جدا کن
چقدر خوبه آدم دوست صمیمیش جاریش بشه! همیشه همبن جور دوست میمونیم! هورا!

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

مادر شوهرم همش از وابستگى میگفت منم همیشه میگم ادم باید حواسش به اینا باشه اما نه اینکه بخوام ور دلم باشه !!!!!!!!! الان کیه که بخواد ور دل مادر شوهر زندگى کنه من که اصلا نمیتونم
2731
مامانم اینا میگن تو چیزى نگو حالا کو خونه که ٢ واحدش باهم خالى باشه کو تا بیاد مادر شوهر من خودش خونه ویلایی مستقل داره اواره نیست خانوادم میگن عمرا خودش نمیاد ولى من میدونم یه کرمى هست که خدا میدونه اگه جور شه حتما میاد تا دخالت و فضولى رفت و امدامو چک کنه
الان دیگه هر چی اون میگه باید قبول کنی مامانت اینام راست میگن بعیده زن سالم که خونه هم داره پاشه و جاشو عوض کنه
جهان سوم جایی است که درآمد یک دعا نویس بیشتر از یک برنامه نویس است
خیلیم خوب جاشو عوض میکنه تا جایی که من کیدونم یبار سر حرف گفت اگه تو یه اپارتمانم که باشیم بهتر! اون حاضره همه چیشو ول کنه بچسبه! حالا باز نمیدونم اصلا چی میشه شایدم نشه... ولى اصلا نمیخوام ور دلم باشه شوهرم میگه اگه منم نباشم تو هستى در طول روز بهش سر میزنى من نمیخوام اقا جون نمیخوام من با اون ازدواج کردم نه ننش من مسئول سر زدن به مادرش نیستم اونم اون مادر که فقط متلکتو شوخى بیجا و گوش پر کنه
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687