تیر 91 میای بغلم ایشالله.

سلام . شیما و آتنا چه رازی به منم بگید

آتنا جون خدا رحمت کنه دایی همسریت رو .

ملی جون خدا دایی شمارو هم بیامرزه . تسلیت میگم.

هانیه جون
بهار جون
خوشحالم که خوشحالید الهی شکر.

بچه ها عکساتونو دیدم چقدر قشنگ و دلنشین بودن . ماشالله به خودتون و بچه های گلتون و خسته نباشید به سانی جان بابت تدارکات .

همه رو خوندم همیشه هر روز میام یه سری میزنم میرم اما خو عسل هنوز مریضه و منم ناله .. اینه که کمتر می نویسم .

دفعه دومی که بردیمش نوار گوش خدارو شکر گفت خوب شده و من همونجا نزدیک بود بشینم رو زمین گریه کنم . از بس اضطراب داشتم .. اما این ذوقمون یه شب فقط طول کشید . چون صبحش عسل تب کرد و بازم آبریزش و عطسه و .. شب تو برف و بارون بردیمش دکتر گفت سرما خوردگیه اما گوشش خوبه و اگه دیدی به گوشش دست میزنه بیاریدش ..

دیشب بردیمش دکتره خودش که چند هفته بود نتونسته بودیم ببریم پیشش و نوبت گیرمون نیومده بود .. بعده کلی انتظار دکترو دیدیم . ایشونم گفت تو نوار گوشا مشکل برطرف شده اما الان که نیگاه می کنم گوش راست باز ملتهبه و برای اینکه براتون باز داستان نشه آنتی بیوتیک میدم ..

یعنی الان دوره ی سومه آنتی بیوتیکه که دارم میدم به بچم .. اعصابم داغونه .. حال عمومیش خوبه فقط آبریزش این دو سه روزه خیلی اذیتش کرده . دیگه دیفن هیدرامین و یه شربتی هم داد یک ماهه که گفت مقاومت بدنشو بالا ببره که تند تند سرما نخوره ..

خودم و بقیه اطرافیان بچمو چشم کردیم .. هی همه مقایسه اش کردن گفتن خوب غذا می خوره خوب تپله هی گفتیم سرما نمی خوره .. آخرش شد این . الان یک ماهه درگیره این ویروسای لعنتیه ..

ایشالله این آخرین نوبته داروهاش باشه و به کلی خوب بشه بچم .

منم موهامو کوتاه کردم و ابروهامو مرتب کردم (چه حرکت مهمی) اما همینم خیلی تو روحیم تاثیر گذاشت و همسریه بی توجه هم بالاخره متوجه این تغییر شد .

مامان پریا جون ماشالله چه فعالی دوپینگ میزنی ناقلا ؟ ما که باید سه ساعت التماس عسل کنیم که بخوابه بعدشم خودمون داغونیم دیگه نمی رسیم به حرکته دیگه ای .. یه وضعیه اصلا .. اما واقعا تو روحیه زن و مرد تاثیر داره . بیا راهکار بده ..

چجور ممکنه دخملیات 6 عصر بخوابن تا 6 عصر فردا .. خدا بهت نظر داشته دختر . برو یه اسپندی بریز بدو تا نظرت نکردیم . ماشالله .


ایشالله مریضیا خوب بشن و بدخوابیا تموم بشن خدایا .

بچه ها همه رو می خونم و تو ذهنم جواب میدم و میبینم بچه ها به هم جواب میدن .. دیگه ببخشید من نظری ندادم دونه دونه .. اینقد داغونم پری هم شدم و الان چند ماهیه که تو این دوران خیلی بهم فشار میاد قشنگ انگار یه تریلی از روم رد میشه چشام پف کرده و خوابالو و اصن یه وضی.



چقد حرف دارم باهاتون .. هیییییییییییییییی

راستی این تاپیک و تاپیک عکسارو نمیشه خصوصی کرد ؟ بدم میاد یه حریم خصوصیم نداریم دلمون خوشه به همینجاست ..

900 تایی شدنمون پیشاپیش مبارک و میمون ایشالله خط به خطش پر از خبرای خوب و شاد و سلامتی باشه الهی آمین

سلام به همگی خواننده خاموش بودم امروز امان از دست شیما که فضولی مون رو تحریک کرد خخخخخخخخخخخ خوب به مام بگوووووووووو

سلاااااااام

آتی جون قبلا نوشته بودم ک همتون از اد لیستم پاک شدین ...
معلومه ک اصلا پستامو نمی خونین

مام کارت بازی هامون میوفته واسه نصف شب ......
اینجوری هم دخملی خوابه هم خودمونم شارژیم

ایدا جون خوشحالم ک مهرواره با مهدکودکش کنااار اومده بهش ک فک میکردم حسابی ناراحن میشدم برا طفلکم .

پرک جونم الهی بمیرررررم ایشالا عسل طلام زودی خوب شه .

چشم شیما جون عکس میزارم حتما .

یکی از اشناهای منم اینجا هست بگم ( جاریمه ) ولی خیالی نیست چون اونم مثل خودم ماهه ( چ تحویل گرفتم خودمو )

سلام

اول اینکه ماناااااااااااااااا ایول به تو ....تورو خدا یکم به ما هم یاد بده...من که مدتیه داغونم.همش خسته م و بی رمق فقط میخوام بخوابمممممممممممممممم.

نسیییییییم جون حس میکنم تو همه دنیا فقط تو درد منو داری اینا دارن 2 ساله میشن اما هنوووز....چه کنیم دیگه ....همیشه بدترشم هست...پس بازم شکرررررر.

عاطی جون مهدیار توی روز حدود2 ساعت میخوابه اما شب چه 9 چه 11 و چه 1 بخوابه بازم بیشتر شبا حدود 4 ساعت بعد خوابش بیدار میشه و 2-3 ساعت کامل بیداره دوباره میخوابه و باز کله سحر پامیشه.

چه جالب شیمااااا! مهدیارم به هواپیما میگه هبّا البته چند ماهی هست میگه و عااااشق هواپیماست...تو تاریکی هر چراغ چشمکزنی تو آسمون میبینه ذوق میکنه و هباا هبا میکنه!
راستی غذا خوردن حسین بهترشد؟

نقاشی کشیدنشم یه پیشرفتایی کرده من کله آدمو میکشم و بهش میگم موهاشو بکش جای موهاشو خط خطی میکنه میگم پاهاشو بکش دقیقا جای پاهاش چندتا خط میکشه...اگه 2 ساعتم بشینه پای نقاشی سیر نمیشه...جدیدا هم یه خطای ریزی میکشه مثل نوشته دیگه از حالت خطهای بزرگ درومده...برخلاف تصور قبلیم چپ دسته!!!! من و باباش و همه خونواده راست دستیم!

پرک جون خدارو شکر که مشکل گوش عسل حل شد ایشالله سرماخوردگیشم خوب شه زوتر.

اکرم عزیزم ممنون که بفکر مهراوه هستی . ایشالا که دخمل نازت همیشه سلامت و شاد باشه.

چطوری نورایی؟ بابا بیا بگو بالاخره پندارو چکارش کردی؟ خونس یا میبریش مهد؟؟؟

مهراوه هم شبا 5/10 - 11 میخوابید برای همین صبحا بسختی و با گریه بیدار میشد آخه طفلی باید 7 بیدار بشه برای مهد . ولی 2 شبه که ساعت حدودای 9 میخوابونمش صبحا بهتر شده خداروشکر.

سلام به همه
دارییییییییم 900 صفحه ای میشیم. هورا
منم یه بار تو دوران عقد هایلایت کردم رو موی خودم. بعدشم عید بعد از عروسیم مش فویلی کردم . یه بارم 4 ماهگی بهراد دکلره کردم ولی هر بار به غلط کردن افتادم ولی الان باز دلم میخواد هایلایت کنم بسکه که گفتید و هوس کردم.
پرک جان خوشحالم که مشکل گوش دختر گلت برطرف شده.
اتنا و ملی عزیز تسلیت.
مامان پریا خیلی موافقتم. من هم کلا آدم فعالیم. ما تو بارداریم هم تا شب قبل آمدن نینی بله:) الانم از هر فرصتی استفاده میکنیم برای این مهم.

آیدا جان خدارو شکر که مهراده گل به مهدش عادت کرده. خوشحالم.

مریم نازنینم ممنون از محبتت ، ایشالا همه نینی ها همیشه در صحت و سلامتی و آرامش باشن .

بوووووووووووووووس برای همه مامانای مهربون

آیدا سلام خوبی خدا رو شکر بابت مهراوه آره طفلی تسلیم شده دختر نارم

آیدا پیام خصوصی دادم برات مادر جان ، فعلا خونست پندار اما کم کم دیگه میارمش مهد

راستی پرک بابت دخترت خدا رو شکر که مساله ای نبوده

مامان پریا جون از اونایی مه گفتید من متنفرررررررررررررم

مهدیار حتما دل دردی چیزی داره خوب

اکرم جون منم نایید کردم

تینا جون دخترت چطوره

ماتیتی و بقیه دوستان همه خوبید




راستی کیا نی نی دوم میخوان بیارن


عاطی تو خوبی ؟؟

نورا جون هیچ پیامی برای من نیومده خانمی.

منتظرم

سلام دوستان.

900 صفحه ای شدنمون مباااااااااااااارررررررررررک

نورا جونم ممنون خانمی. من که لیاقت همین یکیشم ندارم. دومی که بماند. بچه وقت میخواد مراقبت و بازی میخواد حوصله، پول و هزار تا چیز دیگه که من خودمو هلاک کنم واسه این پسرک بیچارم از اینایی که گفتم به اندازه ندارم باز.