از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“ تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
🧶درخواست دوستی قبول نمیکنم🧶منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر❤️ساکن هلند🌴لطفا سوالات حقوقی خود را در تاپیک ها بپرسید به هیچ عنوان در خصوصی پاسخگو نیستم🙏