نمیتونم شاد باشم و از لحظه هام لذت ببرم. همش ادمایی که مشکلات دارن جلو چشممن. یکی از دوستامم مریض شد و فوت کرد این حسم چند برابر شد. همش یاد اون میفتم نه ازدواج کرده بود نه چیزی. همش میکم زندگی چقدر بی ارزشه... اینا طبیعیه؟؟ خودم فک میکنم طبیعیه و هرانسانی از رو انسانیت باید به این مساعل فکر کنه. وقتی از فکر ک دن به این مساعل طفره میرم عداب وحدان میگیرم. چیکار کنم؟؟؟ برم روانپزشک؟؟ یعتی افسردگی دارم؟؟؟
یه بار یکی از اساتیدم بهم گفت ممکنه اضطراب وجودی داشته باشی. اما نرفتم دکتر
حس همدردی خوبه اما فک کنم اگه بری پیس ی دکتر بد نباسه.
منم روحیه ام حساس هست از ناراحتی دیگران ناراحت میشم ولی بعدش سعی میکنم فراموش کنم
حساسی.منم همین طورم زیادی سخت میگیرم.حتی اگه همه چی کامل باشه بازم رضایت درونی ندارم.یکی وپیدامیکنم غصه شوبخورم
تاحالا اینطوریشو ندیده بودم.معمولا ادما فقط زوایای خوب زندگی بقیه رو میبینن در واقع اون قسمت به به و چه چهشو بعد با خودشون مقایسه میکنن!!!!!
نه من اصولاتوزندگی خودم پررنگ میکنم نکات مثبت و.به سختی قبول میکنم اون چیزی که میبینم توزندگی دیگران و.اصولاازظاهرقضاوت نمیکنم.نه همیشه ولی اکثراوقات این طورم
ستاره من همش ضعف ادمارو میبینم بخدا از فکر مردم و دورو بریام مریض شذم. میرم غذا بخورم بیرون همینجوری به ادمایی فک میکنم ک غذا ندارن بخورن. تا دلم میخاد یه حرکت بزرگ بزنم یاد کسایی میفتم ک مریضن و حتا یه زندگی راحت ندارن بعد من مثلا بفکر خارج رفتنم.
تنها جایی ک میتونم حرف بزنم اینجاس. وقتی به یه مورد بی توجهی کنم تا مدتها عذاب وجدان دارم. وقک میکنم چوب اون بی توجهیم به یه مظلومو خاهم خورد. 😢😢
خب حس همدردی خوبه ولی ادم باید از زندگی خودشم لذت ببره
من اوج مشکلاتم ولی می بینم ازخیلی ازشماها قوی ترم وشادترم بزنیدخودتونو ب اون راه
خوب اگه دوست داری کمک کنی به کسایی که نیاز دارن این کارو بکن میتونی بری انجمنهای خیریه اونجا ببینی چه کاری ازت بر میاد. شاید اگه سرگرم ی کار انسان دوستانه بشی وجدانت اروم بشه و به ارامش برسی.
تینامن یکی بمیرمم مثل تونمیشم.😆مال من که ژنتیکیه کلایه باباداشتم ازخودم بدترازخودم تو50سالگی فوت شد.من متاسفانه توزندگی خودمم همین طورم بی نهایت حساس.همیشه ام مشکل دارم باهاش.اگه شوهرم آدم خوب وآروم وبااحساسی نبودالان ازدست من روانی شده بود.
کارای خیریه خیلی خوبه خیلی کمک میکنه به آرامش
پرواز جان اون کلید اسرار بود که همون لحظه چوب کارای بدشونو میخوردن. اینجا ایرانه عزیزم 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
