موهام خیلی چربه الان بشورم 24 ساعت نشده کل موهام چرب میشه.ریزش هم داره
دارد زمان آمدنت دیر میشود، دارد جوان منتظرت پیر میشود، وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی، اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود، کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار، در دام چشم های تو تسخیر می شود، این کشتی شکسته ی طوفان معصیت، با ذوق دست های توست که تعمیر می شود، حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه، با حلقه های زلف تو درگیر می شود، در قطره های اشک قنوت شب شما ، عکس ضریح گمشده تکثیر می شود، تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دارد زمان آمدنت دیر میشود، دارد جوان منتظرت پیر میشود، وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی، اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود، کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار، در دام چشم های تو تسخیر می شود، این کشتی شکسته ی طوفان معصیت، با ذوق دست های توست که تعمیر می شود، حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه، با حلقه های زلف تو درگیر می شود، در قطره های اشک قنوت شب شما ، عکس ضریح گمشده تکثیر می شود، تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...
دارد زمان آمدنت دیر میشود، دارد جوان منتظرت پیر میشود، وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی، اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود، کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار، در دام چشم های تو تسخیر می شود، این کشتی شکسته ی طوفان معصیت، با ذوق دست های توست که تعمیر می شود، حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه، با حلقه های زلف تو درگیر می شود، در قطره های اشک قنوت شب شما ، عکس ضریح گمشده تکثیر می شود، تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...
دارد زمان آمدنت دیر میشود، دارد جوان منتظرت پیر میشود، وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی، اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود، کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار، در دام چشم های تو تسخیر می شود، این کشتی شکسته ی طوفان معصیت، با ذوق دست های توست که تعمیر می شود، حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه، با حلقه های زلف تو درگیر می شود، در قطره های اشک قنوت شب شما ، عکس ضریح گمشده تکثیر می شود، تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...
میخوام برم یه مراسمی من همیشه آخرین نفرم که موهام آماده میشه که نکنه چرب بشه
دارد زمان آمدنت دیر میشود، دارد جوان منتظرت پیر میشود، وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی، اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود، کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار، در دام چشم های تو تسخیر می شود، این کشتی شکسته ی طوفان معصیت، با ذوق دست های توست که تعمیر می شود، حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه، با حلقه های زلف تو درگیر می شود، در قطره های اشک قنوت شب شما ، عکس ضریح گمشده تکثیر می شود، تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...