سلام سی سالمه وبااگاهی کامل وبخواست شدیدهمسرم واطرافیان بخواست خداباردارشدم.الان پنجاه روزمه ازاینکه یه موجودزنده توشکمم داره رشدمیکنه اونم یه انسان میترسم.حس میکنم هیچ زنی همچین حسی روتجربه نکرده که بترسه ولی من میترسم واقعا چرااینطوریم مگه من یه زن افریده نشدم پس چرانسبت به حسی که هرزن ارزوی تجربه ش رو داره همچین حسی دارم؟
وقتی فردی شما را می آزارد به این دلیل است که خودش در اعماق وجودش در رنج است…در واقع رنجی که او به شما می رساند زجرهای لبریز شده درونی خودش هستند ، چنین انسانی به تنبیه احتیاج ندارد بلکه فقط کمک میخواهد.
فاتیما من روزی که فهمیدم باردارم خیلی گریه کردم خودم میخواستما اما هم میترسیدم هم یه حالت وسواسی چندشی پیدا کرده بودم عجیب بود اما به محض اینکه تکوناش شروع میشه میخوای دنیارو به پاش بریزی وقتی سکسکه میکنه ناخوداگاه دلت میخواد شکمتو تو بغلت بگیری اولش طبیعیه
توبه آن می ارزی که اسیر توشوم و به یمن نفست آنقدرزنده بمانم تاکه پیرتوشوم.... همسرم.....