سلام... از 13 مرداد که بچه م سقط شد جاریم و برادر شوهرم حتی یه زنگ نزدن حالمو بپرسن .. چه برسه به اینکه بیان بیمارستان دیدنم... حالا الان مادر شوهرم زنگیده که اونا اومدن خونه شون ما هم عصری بریم اونجا... حق دارم نرم اونجا.. یا بی خیال بشم و برم.. انگار که هیچی نشده.. همسرم میدونم که بدون منم میره.. چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
میروم.. با اراده... با لبخند... تا از رو برود ... چشمان شوم... به امید مهربانیت