2726
سلام... از 13 مرداد که بچه م سقط شد جاریم و برادر شوهرم حتی یه زنگ نزدن حالمو بپرسن .. چه برسه به اینکه بیان بیمارستان دیدنم... حالا الان مادر شوهرم زنگیده که اونا اومدن خونه شون ما هم عصری بریم اونجا... حق دارم نرم اونجا.. یا بی خیال بشم و برم.. انگار که هیچی نشده.. همسرم میدونم که بدون منم میره.. چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
میروم.. با اراده... با لبخند... تا از رو برود ... چشمان شوم... به امید مهربانیت

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
واااا چه انتظاری از جاری داری،من که اصلا ادم خساب نمیکنم جاریامو بس ج حسودن،منم شده برام اتفاقی بیفته اونا نه زنگ زدن نه اومدن احوالی بپرسن منم اصلا برام مهم نبود تازه یه بارم ک همه مون خونه مادر شوهرم بودیم گفت ببخش نتونستیم بیایم منم گفتم مهم نیست عزیزم اونایی ک. میبایست بیان اومدن
خیلی اعصابم خورده... فقط ادعای برادر بودن دارن.. همسرم که میگه اصلا توقع نداشته باش خب فامیل خودشن.. اگه خواهر منم بود همین حرفو میزد .. عمرا... همش اصرار میکنه بریم.. برم چی بگم .. بگم سلام من اومدم حال منو بپرسید .. من خوبم..
میروم.. با اراده... با لبخند... تا از رو برود ... چشمان شوم... به امید مهربانیت
برو خودتو بزن به اون راه که برات مهم نیست خودتوبی تفاوت جلوه بده که نتونن نقطه ضعف ازت بگیرن براچی خودتونو ناراحت میکنید جاری کی باشه که بخواد بااومدن نیومدنش ناراحتت کنه
۶ساله منتظرم بی بی چک دوخط ببینم بایه شکم قلمبه میشه برام دعاکنید منم مادربشم ☺ 
من بودم میرفتم مهم نیس فدای سرم ک نیومدن نری اونا نمیفهمن این یه پیغام واس قضیه نیومدنشون سر سقط بوده ولی وقتی پرسیدن سقط چطوری بود میگفتم بد نیستم از احوالپرسیهای شما!!! همین
يا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببين !يا بسوز و جنگلي رو شعله ور كن با خودت!!!
اوکی پس تایید شد .. میرم.. بی خیال... ولی اون جمله مو میگم... از احوال پرسیای شما.. ممنون از همه تون... خیلی کمکم کردید.. اینجوری دل همسرم هم نمی شکنه
میروم.. با اراده... با لبخند... تا از رو برود ... چشمان شوم... به امید مهربانیت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730