2737
2734
عنوان

متولدین فروردین 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1322801 بازدید | 31242 پست
سلام بچه ها. خوبید.
من امروز مرخصی گرفتم و خونه موندم.
دیروز تقریباً 4 ساعت تو مطب دکتر منتظر نشستم با وجود اینکه خیلی زود رفته بودم. صبح هم همش توی جلسه صاف نشسته بودم. دیگه وسط مطب هی شکمم اسپاسم می گرفت ول می کرد. با خودم می گفتم همین الانه که نی نی دنیا بیاد.
از ترسم امروز را مرخصی گرفتم.

دیروز دکتر باز مصرانه به من گفت که ممکنه بچه را زودتر به دنیا بیاره . خلاصه یهو ممکنه من مامان اسفندی بشم. مامانای مهربون تو این دو ماه آخر برای منم خیلی دعا کنید.

بچه ها اگه تونستید صفحات این تاپیک را یه نگاه بندازید مخصوصاً مامانهایی که دنبال پرده هستید. خیلی ایده می ده. خوشبحال این بچه ها که اینقدر هنرمندند.

مدل پرده :
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=16281&PageNumber=4


نغمه جون تو که دنبال مدل گیفت بودی این صفحات را نگاه کن
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=16281&PageNumber=6
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=16281&PageNumber=10

اینم برای سانی که داره بافتنی میکنه. برای دخملی این مدلی بباف اگه دوست داشتی.
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=16281&PageNumber=9

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام به مامان های مهربون. صبحتون بخیر. نینی ها خوبن؟ خودتون خوبید؟

نوشین جون حالا چرا این دکتر اینقدر اصرار داره که نینی و زود بدنیا بیاره؟ ایشالا همون سروقتش بدنیاش میاری.
نگو نوشین جونم که دلم خونه از دست این معطلی ها تو مطب. فکر کنم این اسپاسم ها هم طبیعی باشن. منم که دیگه بیچاره شدم. همش دل و کمرم درد میگیره. خیلی میترسم میگم نکنه زود بدنیا بیاد این نینی.

بابت این مدل گیفت ها هم ممنون عزیزم.
امروز رو هم تا میتونی استراحت کن.
خدایا بابت داشته ها و نداشته هایم شکر...
سلام به همه دوستای گلم...
امیدوارم حال همگی خوب خوب باشه...

نوشین جان 4 ساعت واقعا طاقت فرساست... تو این مدت چه کار کردی؟ من که فکر نمی کنم بیشتر از 2 ساعت تو مطب منتظر مونده باشم (که اون هم شیراز بودم و بدون وقت قبلی رفته بودم...! )!!! اما تو پیش دکتر خودت رفتی!!!
اشکالی نداره عزیزم... این مواقع بهترین فرصته که از تجربه مامانا یا خانومای دیگه که تو مطبن استفاده کنی...

نینی من تازه داره تکوناش زیاد میشه، دیشب که نمیذاشت تمرکز بگیرم رو درسم....! برام دعا کنید امروز و فردا امتحان دارم....!!!!!!!!!!!
ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا
2731
سلام صبح به خیر .همه مامانا خوبید . می بینم که روز به روز اینجا خلوت تر می شه حتما همگی دیگه حال و حوصله ندارید ولی من که بدجوری بهتون عادت کردم .شیوا جون گفتی دو ماه اخر واقعا آدم یه طوری می شه درسته الن خیلی سخت و دیر می گذره ولی تا چشم به هم بذاریم نی نی ها می ان و امیدوارم همه نی نی ها سلامت باشن و عاقبت به خیر
اتفاقا دیشب داشتم به این فکر می کردم که واقعا 7 ماه گذشت درسته من حدود 2ماه و نیمه که اومدم این سایت ولی اولین تکونهای نی نی هامون رو با هم تجربه کردیم اولین حرکات از روی شکم و کلی احساس مشترک
یعنی بعد از به دنیا اومدن نی نی ها باز هم می اییم اینجا و از هم خبری بگیرییم
بگذریم دلم بدجوری باز گرفته این ماههای اخر به جای اینکه تو ارامش بشم چند تا موضوع بدجوری بهم فشار می اره و واقعا توش موندیم هر چی می خوام بهش فکر نکنم نمی شه یعنی اگه فکر هم نکنم یه مواردی که باهاش روبروام
توروخدا بچه ها هم من رو هم همه مامانای دیگه رو دعا کنید که هر مشکلی دارند تا به دنیا اومدن نینی حل بشه و مهم سلامتی نی نی هاست
خیلی حرف زدم ببخشید
نغمه جونم خوبی؟ کورش خاله چه طوره؟
دیشب خواب تو و اون کورش فسقلی که خاله جیگرشو بخوره رو می دیدم... چون دیروز داشتم به این فکر می کردم که اسم تاریخی و تکی رو رو نینی گذاشتی... حالا می شه بپرسم چرا؟؟(ببخشید فقط کنجکاویه...همین...)
ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا
آخه دیروز من ساعت 4 رفتم دیدم کلی زودتر از من اومدند کاغذ چسبوندند روی در و اسمشونو نوشتند. از شانس من همه حامله و از شانس بدتر من همه یا سونو داشتند یا نوار قلب بچه.
خلاصه با یه خانومی دوست شدم که بچه سومش بود . دو تا بچه دیگش دانشجو بودند و این وروجک یهویی پریده بود توی دلش. ولی بچه ها وقتی به من گفت 35 هفتشه داشت شاخم در می اومد. اصصصصصصصصصصصلاً شکم نداشت!!!!!!!

تربچه جون من اینجوریم که شکمم سفت سفت می شه و هی می گیره و ول می کنه(توضیح کاملاً پزشکی !!!!)
در واقع همون انقباض ماهیچه است.
2738
مامان شایان عزیز من هم نگرانم که نکنه بعد از به دنیا اومدن نینی ها اونقدر سرمون شلوغ بشه که نتونیم به هم سر بزنیم... اما امیدوارم اینطور نباشه آخه اون موقع هم یه مسائل مشترک برامون پیش میاد و چون به هم عادت کردیم نمی تونیم اینجا رو ترک کنیم....
نگران نباش عزیزم.. استرس واسه خودت و نینی خوب نیست... خدا خودش بزرگه و بهمون کمک می کنه... بیشتر دعا و نیایش کن... بعضی مشکلات الان اذیتت می کنه و روش حساس شدی اما بعدا وقتی بهش فکر می کنی میبینی اونقدر هم ارزش ناراحتی و اضطراب رو نداشت... من وقتی فکرم زیاد به هم می ریزه خاطره یا بهتر بگم هر چیزی که تو دل و فکرمه رو می نویسم و آروم تر می شم ... به امتحانش می ارزه....
موفق باشی گلم
ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا
سلام گل گلیها :)
خوبین همه؟

نازی تربچه جون قربونت برم الهی من سوالات یادم نیست، دوباره بپرسشون حتما اگه بدونم جواب میدم. ساری انی وی :*

شیوا جونم فعلا که هنوز از اون سه کیلویی که در عرض دو روز ناراحتی و غصه خوری کم کرده بودم نزدیک به یک کیلوش بیشتر بر نگشته! یعنی تا همین امروز صبح اضافه وزنم کمتر از 10 کیلو بوده :)

سمی خوشگل چطوری؟ به به خریدهای خانوم طلا رو پس انجام دادی و تموم شد، آره؟ مبارکه :)

خانوم حنــــــــــــــا، سامت چطوره؟ حالش خوب شد؟ توت فرنگی نازت چی؟

نغمه، شبی، سمیه، تینا، nazi، فائزه، مریم، شیوا، مامان عرشیا و ... بقیه چطورین؟

سحر و عاطفه و سارا خیلی وقته نمیاین...دارم نگرانتون میشم کم کم...یه خبر کوچولوای بدین از خودتون دخترا.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز