2733
2734
بسم الله سلام دوستای گل من راسش تازه عضو شدم و این اولین تایپیک که میزنم مجردم ازدواج نکردم و 24 سالمه..دلم از دنیا خیلی گرفته و نیاز دارم دردمو به کسی بگم شاید اروم شم شاید شما دعام کنید و.. من تو این یه سال دو تا ضربه بعد خوردم
دومیش عشقم بود که بخاطر مخالفت خونوادش نششد بهم برسیم خانوادش خیلی مغرور بودن میگفتن فامیل ولی بهونشون بود از دید اونا کسی که مقام و پول داره شان و منزلت داره شد سهم یکی دیگه...چون فامیلشون نبودم؟ پس خوبی ادما چی میشه؟ همه چی پوله؟ همه چی فامیله...واگذارشون کردم ب خدا...من حقمو تو همین دنیا میخوام.چرا همه ظلم میکنن انقدر..

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731
عزیزم...خداروشکر کن که هواتو داشت و وارد زندگی پر از مشکل نشدی با این حساب اگه وارد خانوادش میشدی معلوم نبود چه کارها که میکردن به خودت فرصت بده سنی نداری یه مدت فقط به علاقه مندیات و کارت توجه کن انشاا... به وقتش یه آدمه هم کفو و خوب سر راهت قرار میگیره
اگر با اسم کاربریم مشکل دارید صدام بزنید لامبورگینی یا مازراتی..قول میدم ناراحت نشم [smiley]s/sm80.gif[/smiley]
عزیزم متأسفانه باید رک بهت بگم که تقصیر خودتون هم بوده که اون همه تحقیر رو تحمل کردین. در مورد خاستگار اول همون اولش که شرط مهریه 14 سکه ای رو گذاشتند باید جواب منفی می دادی و تمام و اینقدر بحث های تحقیر کننده رو با این آدمای حقیر ادامه نمی دادین. در مورد خاستگار دومت هم اصلا درکت نمی کنم که به اون پسر گفتی دست پدرت رو می بوسم و کارای مادرت رو می کنم. برای خودت باید شأن و شخصیت خیلی خیلی بالاتری قائل باشی.
خدا جونم تورو دارم و خیالم تخته
سلام
به نظر من مردی که نتونه خانواده ناراضی اش رو راضی کنه و بره اصلا لیاقت زندگی نداره. فردا سر موضوع کوچیکی تو رو تنها میذاره. کاملا از فکرش بیا بیرون.

به این فکر کن اینها تجربه بود که قبل از خواستگاری به کسی دل نبندی که ممکنه طرف واقعا مرد زندگی نباشه.

خدا رو شکر که هردو تاشون رو قبل عقد رسمی شناختی. این نعمت بزرگیه.

بعد هم سنی نداری که. هنوز کلی وقت داری. خدا کریم تر از این حرفاس.  
سلام قد ۱۶۲, وزن شروع ۶۷، تاریخ شروع ۵ دی، وزن هدف ۵۰، زمان رسیدن به هدف مرداد ۱۴۰۱ به امید خدا، تیکر رسیدن به وزن دلخواه
2738
نمیفهمم چرا اینقدر به دویست تا سکه اصرار داشتی؟؟؟چون خواهرت دویست تا بود؟!!!!!!!یعنی به خاطر عشقت نمیتونستی همون چهارده رو بپذیری؟؟!!!!خدایی نکرده از شخصیتت که کم نمییشد
خیلی دلم گرفته نمیتونم فراموش کنم قضاوتاشونو عزیزم ببخشید طولانیه دیگه دست خودم نبود ابجی من کلا دلم میخواست فقط بهشون محبت کنم همین... چون مثل پدر مادر خودم دوسشون داشتم ولی اونا راجبم قضاوت کردن
عزیزم این فکر رو نکن. خدا خواسته که باهم نباشیم. اگر به هر نحو ازدواج میکردی با مجید خانواده دکتر از روزگارت در نیاوردم. مجبور بودی طلاق بگیری خدای نکرده که بدتر بود. چون مجید صد در صد مادرشو به تو ترجیح می داد و مادرش تحریکش میکردی. عزیزم به الانت فکر نکن. الانت رو نبین که بهت با محبته بعد ۱ سال زندگی عشق دیگه عادی میشد و بدبختت میکرد چون صد در صد ازطرف خواهر مادرش تحریک میشد.
یاندی جانیم هیجر ایله وصل رخ یار ایسترم/ دردمند فیرقتم درمان دیدار ایسترم
الهه خانوم خواستگار اول من عشفم نبود ک بخاطرش چهارده سکه رو بزنم در ضمن هرکس یه اعتقادات و رسومی داره شرایط جامعه الانم که میدونی... بابای من هیچوقت راضی نمیشد به انقد سکه... که البته باعث خیرهم شد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز