ی هفته آخر کهیر بارداری زده بودم،دست و پا و شکمم داغون بود و جزیره جزیره قرمز،خارش خیلی بدی داشت،روز کنترل میکردم و نمیخاروندم اما موقع خواب با خاروندن،زخم میشدم ناجور مدتی بود خاطرات زایمان بچه ها رو میخوندم که از تجربه ها استفاده کنم و واقعا هم کمک کرد،البته کلاس آمادگی زایمان طبیعی هم میرفتم جالبه که جز دو یا سه تا خاطره که پاره شدن کیسه آب رو شروع زایمان میگفتن،بقیه رو نخوندم و فقط درد معمولی شروع میشد رو همزاد پنداری میکردم چون فکر میکردم ارثی هستش غافل از اینکه خودم اولین نفر توی فامیل بودم تو این قضیه😅 ۳۷ هفته رفتم دکتر و گفت لگنت خوبه و ۲ سانت هم باز بود یک هفته میشد روزی دو یا سه بار پهلوم میگرفت که نمیتونستم صاف بایستم و انگار نفسم بند می اومد و بعد از دو یا سه ساعت درد بد ، ول میکرد چون تمام دوران بارداری عفونت ادراری داشتم،فکر می کردم از کلیه ام باشه و اصلا تصور نمیکردم زایمانم نزدیکه