دوستان یه سوال داشتم... راستش خیلی گیجم...انگار هنوز مسیرم رو انتخاب نکردم نمیدونم!چقدر دیگران باید مهم باشن! مادر من آدمی هست که شدیدا کاریکاتوری بزرگ شده!!! یعنی به نظرم انگار تو خونوادشون اصلا تربیت آداب اجتماعی هیچی مهم نبوده!فقط تحصیل اونم یه رشته بالا اونم دانشگاه دولتی کلا معیارشون برا اینکه دیگران رو آدم حساب کنن همین بوده! خب همشون این معیار رو دارن!!!مامانم خاله هام ولی باور کنید شدیدا تو روابط اجتماعی میلنگن! فک کن خانم دکتر شده تو یه دانشگاه فلان!!!تو کل زندگیش همینو فقط داره!!! حتی سعی نکردن تو اون دانشگاه هم چیزی یاد بگیرن از آداب!!! تو سن پنجاه سالگی من باید سعی کنم به مامانم غیر مستقیم یاد بدم سر سفره با دهان پر حرف نزنه
.... خلاصه مطلب اصلا حالم با مامانم خوب نیست البته ایشون با دیگران اخلاق دارن با خودمون نه!!! واقعا فکر میکنم بابام صبر ایوب داره!!! خلاصه اینکه وقتی با مامانم هستم خیلی بی اعصاب میشم!از حرفاش از کاراش از بی عدالتی هاش و.... رو هیچی تمرکز ندارم ولی خب... آدم به خونوادش نیاز داره!!! من هم شدیدا احساساتی هستم...