سلام می خوام پسرمو از شیر بگیرم.دوازده مرداد دو سالش تموم میشه.ممنون میشم اگه تجربه هاتون رو در اختیارم بزارید.
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
من از صبر زرد استفاده تا زدم به سینم دید تلخ شده دیگه نخورد البته تا چند روز بهانه میگرفت ولی هی براش توضیح میدادم تو بزرگ شدی شیر تلخ شده دیگه نباید بخوری
الان خیلی کم شیر میخوره.فقط موقع خوابوندن و وقتی که خوابه
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
من طبق روش کتاب ریحانه بهشتی عمل کردم . رفتم تو حرم نشستم با وضو بودم ی یس خوندم به ی انار ثوابشو تقدیم کردم به حضرت علی اصغر و ی نذر کوچیک هم میتونی بکنی زیاد اذیتت نکنه همونجا از هردوتا سینم بهش شیر دادم .و دیگه بهش ندادم فقط سه شب وقتی عمیق عمیق خوبید بهش دادم یواشکی و از همون اناری که بهش یس خوندم تو اون سه روز میدادم میخورد
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!