کاش می آمدی تا به بی قراری هایم پایان می دادی، تو نمی دانی من چه می کشم، روز به روز انتظار و دلهره...بیا تا دستانت را لمس کنم، تو را ببوسم، تو را ببویم، از خود بی خود می شوم وقتی با تو به رویا می روم... شیرین است، حتی خیالت... بیا تا مادر شوم!
کاش می آمدی تا به بی قراری هایم پایان می دادی، تو نمی دانی من چه می کشم، روز به روز انتظار و دلهره...بیا تا دستانت را لمس کنم، تو را ببوسم، تو را ببویم، از خود بی خود می شوم وقتی با تو به رویا می روم... شیرین است، حتی خیالت... بیا تا مادر شوم!
اخه اون روز یخورده بیشتر نبود.یعنی ببخشید ترشحم یخورده قهوه ای بود ولی بعد از اون بهم گفت مفنامیک بخور اگه خورنریزی داشتی ولی ترسیدم نخوردم.الان همچنان لک دارم